انیمیشن Injustice «بی عدالتی» با اینکه شروع خوب و قدرتمندی دارد، اما درنهایت این اقتباس مورد انتظار به یک ناامیدی بزرگ تبدیل میشود. در ادامه با میدونی و نقد این انیمیشن همراه باشید.
مجموعه اینجاستیس با عرضه بازی Injustice: Gods Among Us در سال ۲۰۱۳ کار خودش را آغاز کرد. در این بازی مبارزهای شاهد مبارزه ابرقهرمانان محبوب دی سی با یکدیگر برای اعتقادات آنها بودیم که همین محبوبیت باعث شد تا دنیای اینجاستیس در دنیای کمیک و حالا انیمیشن گسترش پیدا کند. شاید طرفداران اکنون کمی از عرضه بازی Injustice 3 ناامید شده باشند، اما انیمیشن آن میتوانست غنیمت خوبی باشد تا کمی عطش ما برای دیدن داستانهایی با محوریت خط داستانی اینجاستیس فروکش کند. بهتازگی انیمیشن Injustice منتشر شده که داستانی تقریبا مشابه بازی آن دارد.
انیمیشن Injustice داستان برنامه شیطانی جوکر را دنبال میکند که باعث میشود سوپرمن به اشتباه لوییس لین، همسر سوپرمن را که حامله است، به قتل برساند و همچنین باعث نابودی متروپلیس شود. حالا سوپرمن با قتل جوکر تصمیم دارد با کشتن ابرشرورها جلوی جرم و جنایت را بگیرد و حکمی مثل خدا در زمین پیدا کند. این وسط بتمن هم با اعتقادات سوپرمن مخالف است و تصمیم میگیرد با پیروان خودش جلوی سوپرمن و پیروانش را بگیرد. انیمیشن Injustice از همان ابتدا شروع قدرتمندی دارد و به خوبی برنامه شیطانی جوکر و گرفتار شدن اعضای لیگ عدالت در تله او را نشان میدهد، اما همان ابتدا ظاهرا سازندگان انیمیشن یک سری چیزها را فراموش کردهاند.
انیمیشن Injustice دقیقا مثل یک ساختمان جذاب است که با اینکه ظاهری زیبایی دارد، اما در باطن پر از مشکلات ریز و درشت است. اگر میخواهید دلیل و ریشه مشکلات انیمیشن اینجاستیس را پیدا کنید، مرگ فلش در همان ابتدا سرنخی است که به آن نیاز دارید. اینکه چرا فلش انقدر راحت کشته و از انیمیشن حذف شد بحث دیگری است و انیمیشن به چنین مرگهای در طول داستانش نیاز داشت، اما وقتی میگویم که ریشه مشکلات در مرگ فلش است دلیلش این نیست، بلکه مشکل اصلی اینجا است که فلش یکی از اعضای اصلی لیگ عدالت محسوب میشود و رابطه نزدیکی با بسیاری از اعضای آن دارد.
بااینحال، نه کسی به مرگ او اشاره میکند و نه انگار اصلا برای کسی مهم است که چه اتفاقی برای فلش رخ داده است و این مشکلات کم کم در طول انیمیشن گسترش پیدا میکند و تا جایی که دیگر قابل کنترل نیست. از این موارد در طول انیمیشن کم نیستند و بهطور مثال در همان ابتدا سوپرمن حلقه گرین لنترن را میگیرد و به همین راحتی گرین لنترن از انیمیشن اینجاستیس حذف میشود. بی اهمیت بودن حذف یک شخصیت در طول انیمیشن و عدم واکنشی خاص به یک حادثه باعث شده تا انیمیشن بیروحی را شاهد باشیم و حتی این سؤال برای ما پیش بیاید که چرا مرگ فلش یا در ادامه شخصیتهای دیگر تاثیری روی بتمن یا سوپرمن نمیگذارد و چرا لحظات مهم انیمیشن به بدترین شکل ممکن پیاده شدهاند.
هرچقدر در اتفاقات انیمیشن Injustice جلوتر میرویم شکاف مشکلات فیلمنامه و کارگردانی بیشتر و بزرگتر میشود و تا جایی که آنها برای رفع مشکلات انیمیشن تصمیمات عجیبی مثل استفاده بیش از حد از صحنههای کمدی میکنند. وقتی داریم در مورد داستان اینجاستیس صحبت میکنیم، قطعا بعید است که کسی دنبال شوخی و صحنه کمدی زیادی در طول آن باشد و حالا سازندگان انیمیشن آن بزرگترین کابوسی را که میتوانید داشته باشید، تحقق بخشیدهاند. اینکه دقیقا چه شخصی تصمیم گرفته تا بخش زیادی از انیمیشن را به شوخی اختصاص بده، مشخص نیست، اما این موضوع باعث ضربه خوردن شدید به فضای تاریک و جدی انیمیشن شده و حتی اگر آنها میخواستند خصوصیات یک شخصیت را حفظ کنند، باز هم تصمیم اشتباهی گرفتهاند.
حتی با اینکه حضور پلاستیک من بیشتر برای بخش کمدی انیمیشن بوده، اما او باز هم درخشش به مراتب بیشتر و بهتری نسبت به بیشتر شخصیتها دارد و حداقل میتوان گفت که پلاستیک من وظیفهای را که داشته به خوبی انجام داده است. درکنار بخش کمدی، مشکل بزرگ دیگر اینجاستیس تمرکز بیش از حد روی بتمن و سوپرمن است. این موضوع باعث شده تا عملا بخش زیادی از شخصیتهای جاستیس لیگ در طول انیمیشن محو شوند و حضور نداشته باشند و تمرکز انیمیشن Injustice تنها روی چند شخصیت خاص باشد. همین موضوع باعث میشود تا هر شخصیت صرفا کورکورانه از عقاید شخصیت دیگر دنبال کند. نداشتن یک زمینهچینی مناسب باعث میشود تا حس کنیم چیزی در انیمیشن کم است یا گم شده و شاید چیزی را کارگردان و نویسنده فراموش کرده باشد.
انیمیشن Injustice با اینکه دارای صحنههای احساسی متعددی هم است، اما مشکلاتی مثل شوخیهای بیش از حد یا پرداخته نشدن مناسب به شخصیتهای فرعی باعث شده تا ضربه زیادی به این صحنهها وارد شود و عملا باعث شود تا اهمیت زیادی به اتفاقی که برای هر شخصیت رخ میدهد، قائل نباشیم. از همه بدتر جایی است که سوپرمن یک ساختمان پر از آدم را به جرم پوشیدن ماسک جوکر از بین میبرد و سایر شخصیتها به شکلی رفتار میکنند که انگار یک اتفاق ساده رخ داده است و این آدمها اصلا وجود خارجی نداشتند. سوپرمن قرار نیست با عواقب کارهایش مواجه شود و حتی واندر وومن هم انگار عاشق رهبری سوپرمن در دنیا شده است. ازطرفی نقش نایتوینگ در طول انیمیشن به یک علامت سؤال تبدیل میشود که واقعا هر شخصیت برای انجام کار درست نیاز به یک روح دارد؟
اما پایانبندی انیمیشن Injustice ضربه نهایی به یک داستان جذاب و با پتانسیل بالا بود. درست وقتی که انتظارش را داریم واندر وومن یا حتی سایبورگ بر علیه سوپرمنی بلند شوند که حالا نقش یک خدا پیدا کرده است و میخواهد همه او را ستایش کنند، اما انیمیشن خیلی راحت یک دشمن جدید معرفی میکند تا مبارزه نهایی شکل بگیرد.
بتمن و برنامهاش نیز کم کم در حال شکل گرفتن است و در ابتدا یک سوپرمن دیگر را از دنیای دیگر به دنیای انیمیشن میآورد و در ادامه لوییس لینی وارد میشود که حامله است. سوپرمن انقدر راحت شکست میخورد و تسلیم میشود که عملا همه فراموش میکنند او چه جنایتهایی کرده است و او خیلی راحت دیوانگی و جنونی را که بهش دچار شده بود، کنار میگذارد.
پایانبندی انیمیشن Injustice میخ آخر به تابوتی است که دلمان نمیخواست هرگز به آن زده شود و در پایان هم بتمن بدون اینکه مبارزه جذابی با سوپرمن داشته باشد، تصمیم میگیرد تا با کتوومن وقت بگذارند! به هرحال برنامهریزی برای ازدواج بتمن با زنگربهای در آن لحظه مهمتر از مرگ گروهی از آدم توسط سوپرمن یا مرگ دوستان بتمن در همان صحنه پایانی است و بتمن حالا خوشحالتر از همیشه در حال رفتن با سلینا کایل به خانه است. ازطرفی شاید سوپرمن جنایتهای زیادی را مرتکب شده باشد، اما آیا فراموش کردند زن شگفتانگیز نیز با او همکاری کرده است؟ و چرا او قرار نیست مجازات شود و بهراحتی به خانهاش باز میگردد؟ البته در پایان هم مشخص نیست گرین لنترن کجا است یا اصلا کسی سراغ فلش را گرفته است؟
ازطرفی کیفیت فنی انیمیشن اینجاستیس نیز نسبت به بسیاری از کارهای انیمیشنی دی سی پایینتر بود و مشخص نیست که بودجه پایین یا دورکاری در دوران کرونا باعث افت کیفی شدید این اثر شده است. همچنین شاید سازندگان میتوانستند انتخابهای بهتری برای صداپیشگان شخصیتهای مختلف انیمیشن انجام دهند.
انیمیشن Injustice درنهایت اثری پر از حفرههای داستانی، مرگهای فراموش شده، شوخیهای متعدد، تصمیمات عجیب و اتفاقات خندهدار و مضحک است که شاید فراموش کردن آن در کوتاه مدت کمی سخت باشد. شاید سالها منتظر ساخت اقتباسی از داستان اینجاستیس بودیم، اما حداقل انیمیشن آن به یک ناامیدی بزرگ تبدیل شده است.