فرض کنید یک ایدهی عالی برای یک محصول جدید به ذهنتان رسیده است که موجب افزایش درآمد شرکتتان خواهد شد یا به سیستم جدیدی دست پیدا کردهاید که هزینههای سازمان را کاهش میدهد. اما چطور میتوانید مطمئن شوید که این ایده، ارزش سرمایهگذاری دارد؟ یکی از روشهای محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه، محاسبهی نرخ بازده داخلی است. برای اینکه بدانید نرخ بازده داخلی چیست و چگونه از آن استفاده میشود، ادامهی مطلب را دنبال کنید.
زمانی که یک ایدهی جدید و یک هزینهی سرمایهای مطرح میشود، مدیران مربوطه درصدد برمیآیند تا نحوه و میزان بازگشت سرمایه (ROI) را بررسی کنند. روشهای زیادی برای محاسبهی بازگشت سرمایه وجود دارد؛ مثلا ارزش خالص فعلی (NPV)، بازپرداخت، سود و زیان و نرخ بازده داخلی یا IRR.
برای آشنایی بیشتر با نرخ بازده داخلی، پای صحبتهای جو نایت (Joe Knight) نویسندهی HBR TOOLS: Return on Investment و مؤسس و مالک انستیتوی Business Literacy مینشینیم.
نرخ بازده داخلی چیست؟
نرخ بازده داخلی یا IRR، نرخی است که سود و زیان یک پروژه را مشخص میکند. تحلیلگران اقتصادی معمولا از این فاکتور در کنار ارزش خالص فعلی یا NPV استفاده میکنند. این مسئله به این دلیل است که هردو روش، مشابهاند ولی متغیرهای متفاوتی دارند.
با کمک ارزش خالص فعلی، میتوانید به یک نرخ تنزیل مشخص برای شرکت خود دست پیدا کنید و سپس ارزش فعلی سرمایهگذاری را محاسبه کنید. اما در نرخ بازده داخلی، باید بازگشت واقعی جریانهای نقدی پروژه را محاسبه و سپس این نرخ بازگشت را با نرخ مانع شرکت (hurdle rate) مقایسه کنید. اگر نرخ بازده داخلی بیشتر باشد، سرمایهگذاری شما، یک سرمایهگذاری ارزشمند خواهد بود.
نرخ بازده داخلی چطور محاسبه میشود؟
محاسبهی نرخ بازده داخلی، یک محاسبهی سرراست نیست. بهعنوان مثال، شما یک سرمایهگذاری ۳ هزار دلاری پیشنهاد میکنید که در سه سال آینده، سالی ۱۳۰۰ دلار درآمد خواهد داشت. شما نمیتوانید جریان نقدی کلی را با جمع کردن درآمد سه سال (یعنی ۳۹۰۰ دلار) بهدست بیاورید و نرخ بازگشت سرمایه را محاسبه کنید، چون این درآمد در طول سه سال، پخش شده است. در عوض، باید از یک فرایند تکراری استفاده کنید و نرخهای مانع یا نرخهای بهرهی سالانهی مختلفی را امتحان کنید تا میزان ارزش خالص فعلی به صفر برسد.
خوشبختانه نرخ بازده داخلی را بهراحتی با نرمافزار اکسل یا یک ماشینحساب مالی میتوانید محاسبه کنید. حتی لازم نیست درگیر محاسبات ریاضی شوید، همهی این مراحل بهصورت الکترونیکی انجام میشوند.
شرکتها چطور از نرخ بازده داخلی استفاده میکنند؟
شرکتها معمولا برای ارزیابی سرمایهگذاریها، از هردو فاکتور یعنی نرخ بازده داخلی و ارزش خالص فعلی استفاده میکنند. ارزش خالص فعلی، اطلاعات بیشتری درمورد بازگشت سرمایهی مورد انتظار بهدست میدهد، اما تحلیلگران اقتصادی غالبا برای ارائهی گزارش به افرادی که در مسائل مالی تخصصی ندارند، از نرخ بازده داخلی استفاده میکنند، چرا که نرخ بازده داخلی قابل درکتر و فهم آن آسانتر است.
اگر پروژهای با نرخ بازده داخلی ۱۴ درصد و نرخ مانع ۱۰ درصد داشته باشیم، مخاطبان میاندیشند که به موفقیت دست پیدا کردهایم و در این پروژه ۴ درصد بیشتر بازگشت سرمایه داریم. درحالیکه اگر بگویید ارزش خالص فعلی این پروژه ۲ میلیون دلار است، مخاطبان از شما درمورد ارزش خالص فعلی میپرسند و شما توضیح میدهید که این مقدار یعنی ارزش فعلی جریان نقدی آینده در این پروژه، که با احتساب ۱۰ درصد نرخ مانع، سرمایهگذاری اولیه را به دو میلیون دلار میرساند.
تنها نکتهی منفی در این مورد این است که نرخ بازده داخلی، مفهومیتر از ارزش خالص فعلی است. نرخ بازده داخلی، مقدار دقیق درآمد حاصل را مشخص نمیکند. مثلا فرض کنید که برای نرخ بازده داخلی، مقدار ۲۰ درصد بهدست آمده است. این ۲۰ درصد هیچ اطلاعاتی درمورد مقدار پولی که بهدست آوردهاید، در اختیارتان نمیگذارد.
افراد در هنگام محاسبهی نرخ بازده داخلی، معمولا چه اشتباهاتی مرتکب میشوند؟
بزرگترین اشتباه این است که منحصرا از نرخ بازده داخلی استفاده شود. بهتر است که برای تحلیل پروژه از حداقل یک روش دیگر مثلا بازپرداخت یا ارزش خالص فعلی هم استفاده شود. استفاده از نرخ بازده داخلی بهتنهایی و بدون در نظر گرفتن روشهای دیگر، باعث میشود که نتوانید تصمیمگیری صحیحی درمورد نحوهی سرمایهگذاری داشته باشید بهخصوص هنگامی که پروژههایی را مقایسه میکنید که مدت زمان متفاوتی دارند.
مثلا فرض کنید دو پروژه دارید؛ یکی پروژهی یکساله با نرخ بازده داخلی ۲۰ درصد و دیگری پروژهی دهساله با نرخ بازده داخلی ۱۳ درصد. اگر نرخ بازده داخلی را مبنای تصمیمگیری خود قرار بدهید، ممکن است پروژهای را که ۲۰ درصد نرخ بازده داخلی دارد، مورد توجه قرار بدهید. اما این انتخاب صحیحی نیست. با توجه به اینکه نرخ مانع در شرکت شما در این مدت زمان، ۱۰ درصد است، بهتر است نرخ بازده داخلی شما برای ده سال، ۱۳ درصد باشد نه ۲۰ درصد برای پروژهی یکساله.
ضمنا باید این نکته را هم در نظر بگیرید که نرخ بازده داخلی چطور ارزش زمانی پول را به حساب میآورد. در نرخ بازده داخلی فرض بر این است که جریان نقدی آینده بهدست آمده از یک پروژه، مجددا در نرخ بازده داخلی سرمایهگذاری میشود نه در هزینهی سرمایهی شرکت. بنابراین، بهاندازهای که ارزش خالص فعلی با هزینهی سرمایه و ارزش زمانی پول در ارتباط است، نرخ بازده داخلی، به این دو فاکتور وابسته نیست.
نرخ بازده داخلی اصلاحشده (MIRR) که جریان نقدی مثبت را بهعنوان سرمایهگذاری مجدد در هزینهی سرمایهی شرکت در نظر میگیرد، هزینه و سودآوری یک پروژه را بهتر منعکس میکند.
در مجموع، این اصل کلی را در نظر بگیرید که از نرخ بازده داخلی همراه با ارزش خالص فعلی استفاده کنید تا یک تصویر کلی و دقیق از سرمایهگذاری و بازگشت سرمایهی شرکت بهدست بیاورید.
برگرفته از: hbr