موفقیت و شادکامی چه رابطه‌ای با یکدیگر دارند؟

موفقیت و شادکامی چه رابطه‌ای با یکدیگر دارند؟

از کودکی به ما آموخته‌اند اگر به موفقیت‌های مشخصی مانند نمره‌های عالی، قبولی در دانشگاهی معتبر، شغلی سطح بالا، پول فراوان، زندگی در خانه‌ای ایده‌آل در محله‌ای در بالای شهر، ازدواج با شخص مناسب و فرزندان مؤدب و باهوش و مواردی از این دست برسیم، خوشحال و شادکام خواهیم بود. در حقیقت هیچ کدام از این دستاوردها هیچ ربطی به خوشبختی ندارند. این نوشته را بخوانید تا ببینید که موفقیت و شادکامی چه رابطه‌ای با یکدیگر دارند.

شادکامی یا لحظات شاد

وقتی به یکی از اهداف بزرگ خود می‌رسید چه اتفاقی می‌افتد؟ خیلی خوشحال می‌شوید؟ احساس غرور می‌کنید؟ احساس‌تان چقدر طول می‌کشد؟ منظورم این است که احساس شادمانی بعد از رسیدن به هدف چقدر طول می‌کشد؟ برای بیشتر ما این زمان خیلی طولانی نیست. شاید یک روز، یک هفته، یا حتی یکی دو ماه. وقتی این احساس از بین رفت دقیقا چه اتفاقی می‌افتد؟ این طور نیست که بعد از مدتی از رسیدن به هدف خود کمتر خوشحال شوید، آن هدف نیز معنای خود را از دست نمی‌دهد. در واقع بخشی از لذت در تلاش برای رسیدن به هدف نهفته است، وقتی لحظه‌ی دستیابی می‌گذرد، به دنبال هدف بعدی و دستاورد بعدی می‌روید.

به عبارت دیگر، خیلی به ندرت در شادمانی دستیابی به هدف می‌مانیم. فورا هدف دیگری پیدا می‌کنیم، و بعد هدف بعدی و بعدی. گاهی اوقات فکر می‌کنیم «اگر فلان اتفاق بیفتد» خیلی خوشبخت می‌شویم، آن اتفاق می‌افتد اما خیلی هم شادمان نمی‌شویم، اگر هم خوشحال بشویم این حس چندان طول نمی‌کشد و به دنبال هدف بعدی می‌گردیم. این تعریف که شادکامی را متکی به رسیدن به اهداف بی‌پایان نشان می‌دهد نادرست است. حتی می‌توانیم به دنبال دستاوردهایی باشیم که در درازمدت معنای چندانی ندارند، بسیاری از اهداف مادی از این دست هستند. با رسیدن به این اهداف دمی احساس غرور می‌کنیم اما شادمانی‌ چندان طول نمی‌کشد.

پس خوشبختی چیست؟ خوشبختی رسیدن به هدف نیست، لذت نیست، بلکه حسی بزرگتر، عمیق‌تر و اساسی‌تر است. به عبارت دیگر، خوشبختی یک اتفاق نیست، بیشتر یک حالت مداوم ذهنی، و روشی برای تمرکز بر آن تصویر بزرگتر، بر خود سفر و کیفیت تجربیات است. خوشبختی به معنای تعریف ارزش‌ها، اهداف‌ و باور آنهاست. برای افزایش شادکامی و خوشبختی، لازم نیست «لحظات شاد» بیشتری داشته باشیم، باید دید مثبتی به همه‌ی لحظات داشته باشیم، و باور کنیم تک‌تک این لحظات بخشی از شالوده‌ی کلی زندگی شاد‌ ما هستند که با شخصیت‌مان همخوانی دارند.

در واقع راز شادکامی هیچ ربطی به تعیین هدف و رسیدن به آن ندارد. شادکامی حالتی روحی است که به شما اجازه می‌دهد راضی باشید و قدر همه‌ی لحظاتی که زندگی برایتان می‌آفریند، بدانید، و با افتخار و تکریم ارزش‌ها و اهداف‌تان این حس را در خود افزایش دهید. خبر خوش این است که تقریبا در هر شرایطی می‌توانید احساس خوشبختی کنید. داستان‌هایی در مورد مردمی شنیده‌ایم که در رنج و عذاب بسیار یا حتی زیر شکنجه بوده‌اند، ولی لذت و شادکامی را تجربه کرده‌اند، و افرادی نیز هستند که پول زیاد، شغل خوب و موفقیت خانوادگی دارند اما خوشبختی از آنها می‌گریزد.

خوشبختی یا موفقیت

حقیقت بزرگتری وجود دارد: موفقیت خوشبختی نمی‌آورد، ولی خوشبختی می‌تواند باعث موفقیت شود. به افرادی فکر کنید که انگار می‌توانند موفقیت را جذب کنند. منظور افراد اهل رقابت بی‌رحمانه نیستند – منظور افرادی هستند که دلتان می‌خواهد همیشه در کنارتان باشند. افرادی که باعث پیشرفت بقیه می‌شوند، در هر شرایطی فرصت‌ها را پیدا می‌کنند. افرای که از داشتن هدفی شخصی خوشنودند و با اشتیاق آن را دنبال می‌کنند.

اگر بخواهید بین دنبال کردن اهداف خود برای رسیدن به شادکامی و رسیدن به خوشبختی درونی و موفقیت حاصل از آن یکی را انتخاب کنید، به نظرتان کدام یک گزینه‌ی بهتری خواهد بود؟ البته راه‌های زیادی برای دستیابی به خوشبختی و موفقیت تؤامان وجود دارد. اشتباه اینجاست که فکر کنیم رسیدن به موفقیت به تنهایی می‌تواند انسان را خوشبخت کند. وقتی دستاوردهای شما از ارزش‌های درونی‌تان نشأت می‌گیرند، وقتی هدف اصلی و چشم‌انداز زندگی خود را تعریف کرده‌اید، وقتی قدر هر لحظه را می‌دانید، آن‌وقت است که خوشبختی با موفقیت‌ همراه می‌شود.

موفقیت به تنهایی دلیل خوشبختی نیست بلکه اغلب به اعتیاد زندگی افرادی تبدیل می‌شود که به امید رسیدن به خوشنودی روحی و خوشبختی واقعی دائما به دنبال تعیین هدف بعدی خود هستند.

راه رسیدن به خوشبختی

اگر موفقیت به تنهایی نمی‌تواند باعث خوشبختی شود، پس چگونه رهبران می‌توانند برای رسیدن به خوشبختی، حس رضایت و شادکامی بیشتر، بین دستاوردها و زندگی خود هماهنگی به وجود آورند؟ رسیدن به خوشبختی، چند راز ساده دارد:

  1. آگاهانه تصمیم بگیرید به دنبال خوشبختی باشید. وقت بگذارید و به تصمیمات و رفتارهای خود فکر کنید و ببینید با ارزش‌ها و اهداف‌تان هم‌خوانی دارد یا خیر.
  2. ارزش‌های شخصی خود را کاملا بشناسید. چه چیزی را بیشتر از همه با ارزش می‌دانید؟ برای بسیاری، مفاهیمی مانند خانواده، ایمان،‌ و کار در بالاترین رتبه‌ قرار می‌گیرند. باید دقیقا بدانید کدام ارزش‌ها برایتان مهم‌تر هستند، میراث یا آبرو، روابط یا موفقیت مالی. می‌توانید هر دو ارزش را در کنار هم حفظ کنید به شرط آنکه بتوانید اولویت‌ مناسب آنها را در زندگی خود تعیین کنید. باید بدانید اگر مجبور شدید، از کدام یک از آنها دست می‌کشید.
  3. چشم‌اندازی برای زندگی خود به وجود بیاورید. برای چه زندگی می‌کنید؟ می‌خواهید بعد از مرگ‌، مردم شما را چگونه به یاد بیاورند؟ می‌خواهید بیشتر زمان خود را برای چه کاری صرف کنید؟
  4. سعی کنید در هر لحظه از زندگی خود فرصتی بیابید که شما را به چشم‌اندازتان در زندگی نزدیک‌تر می‌کند. با این کار می‌توانید از انرژی منفی بعضی اتفاقات رها شوید، و راهی بیابید که تجربیات دردناک زندگی‌‌ را به عامل پیشرفت تبدیل کند، از آن تجربیات بیاموزید و بر اساس ارزش‌های خود، انتخاب‌های بهتری داشته باشید.
  5. در آخر، سعی کنید کمی خوش‌بینی راسخ در زندگی خود داشته باشید. افراد خوش‌بین نیمه‌ی پر لیوان را می‌بینند. اتفاقات بد را به عنوان تصادف می‌بینند و اتفاقات خوب برایشان اتفاقاتی هستند که در وقوع‌شان نقش داشته‌اند. این اندیشه کمک می‌کند وقتی نتایج مطابق انتظار نیستند راحت‌تر بتوانند با آن کنار بیایند.

حوزه‌ی روان‌شناسی مثبت‌ اندیشی شامل نمونه‌های زیادی از تحقیقات بزرگ و کوچک درباره‌ی تأثیر این نوع نگاه بر احساس خوشبختی، و تأثیر خوشبختی بر دستیابی به موفقیت نهایی (در بخش مالی، خانوادگی، شغلی، سلامتی) است. به صلاح خودتان است از یافته‌های این تحقیقات استفاده کنید و نتایج آن را با شرایط زندگی خود وفق دهید.

برگرفته از: huffingtonpost

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
10 + 2 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.