فیلم Joker به کارگردانی تاد فیلیپس و نویسندگی خود او و اسکات سیلور، بالاخره اولین تیزر تریلر خود را تقدیم طرفداران کرد؛ تریلری با حضور رابرت دنیرو، دلقک جرم و جنایت و آرتور فلک.
جوکر بهعنوان یکی از پرطرفدارترین و خاصترین آنتاگونیستهای حاضرشده درون کتابهای کامیک که بعدتر در جهان انیمیشنها، فیلمها، سریالها و بازیهای ویدیویی گوناگون نیز خوش درخشید، همیشه جایگاهی مخصوص به خودش را میان انواع و اقسام مخاطبان داشته است. بالاخره او همان کسی است که خیلیها از ابرقهرمانِ شنلپوشی با نام بتمن که در مقابلش قرار میگیرد هم بیشتر دوستش دارند و همواره از موشکافی جنون و طرز فکرِ بهخصوصِ نهفته در پس کارهایش لذت میبرند. یک کاراکتر متفاوت و پرطرفدار که انگار هرچهقدر هم که فیلمسازها و داستاننویسها و بازیگران گوناگون نسخههای متفاوتی از وی را بیافرینند، باز هم پتانسیلش برای به وجود آوردن شخصیتهایی فراموشناشدنی را تمام نمیکنند.
پس از تمامی فراز و نشیبها و اخبار ضد و نقیضی که «جوکر» (Joker) محصول سال ۲۰۱۹ میلادی را اثری الهامگرفته و تاثیرپذیرفته از ساختههای قدیمیتر، معروف و تحسینشدهی مارتین اسکورسیزی همچون The King of Comedy و Taxi Driver میدانستند و عکسها و کلیپهای واکنشبرانگیزی که تاد فیلیپس در جایگاه کارگردان، آنها را تقدیم طرفداران میکرد، درنهایت نخستین تیزر تریلر این فیلم منتشر شد؛ یک محصول مورد انتظار با بازیهای افرادی چون زازی بیتز در نقش سوفی دِماند، داگلاس هاج در نقش آلفرد پنیورث، فرانسیس کانروی در نقش پنی فلک (مادر آرتور فلک)، برت کالن در نقش توماس وین، دانته پریرا-اُلسون در نقش کودکی بروس وین، رابرت دنیرو در نقش موری فرنکلین و صد البته، واکین فینیکس در جایگاه آرتور فلک یا همان جوکر و فیلمی که کارگردان چهلوهشت سالهاش با وجود داشتن سابقهای تقریبا ۲۶ ساله در سینما، بیشتر به خاطر سهگانهی کمدی The Hangover شناخته میشود و نویسندهی دومش یعنی اسکات سیلور، سابقهی نگارش فیلمنامهی آثاری چون 8Mile با محوریت امینم خوانندهی رپ محبوب و The Fighter اثر دیوید او. راسلِ دوستداشتنی را دارد. نتیجهی همهی مباحث مورد اشاره هم میشود آن که منهای چند شخص ویژه مانند فینیکس و دنیرو، اگر Joker واقعا فیلم فوقالعادهای از آب دربیاید، بهسادگی میتواند تبدیل به درخشانترین نقطه از کارنامهی کاری تک به تک اعضای کلیدی تیم ساخت خود بشود. اما فارغ از تدوین جذاب اولین تیزر تریلر Joker و به اوج رسیدن آن در ترکیب با ادیت صوتی رضایتبخش، استفادهی عالیاش از آهنگ Smile از جیمی دورانت (خواننده، پیانیست و کمدین آمریکایی) و اجرای جذبکنندهی واکین فینیکس در طول ثانیههایش که صدای تحسین تعداد قابل توجهی از ژورنالیستها و حتی شناختهشدهترین صداگذار این شخصیت یعنی مارک همیل را هم بلند کرد، اکنون زمانِ نگاه انداختن به نکاتِ داستانی و یافتن ایستراگهای مخفیشدهای است که با توجهِ دقیق به تکتک لحظاتِ ویدیوی ارائهشده به دستمان میرسند؛ نکاتی که مواردی پراهمیت راجع به هویت و ذهنیت جوکر در این فیلم و جایگاه خاندان وین در فیلمنامهی آن را با ما در میان میگذارند. ولی قبل از هر چیز اگر میخواهید مجددا تریلر مورد نظر را با زیرنویس فارسی اختصاصی میدونی ببینید، کافی است سری به دقایق پایانی قسمت پنجاهوهشتم برنامهی ویدیویی «فریم نیوز» بزنید.
ایستراگها
۱- در سکانس رقص آرتور با موسیقی در خانهی مادریاش، روی صفحهی تلویزیون میتوان تیتراژ فیلمی قدیمی را دید که البته نامهای سفیدرنگ قرارگرفته در آن، اکثرا ساختگی هستند و به برخی از عواملِ کلیدیِ همین ساختهی جدید تاد فیلیپس همچون بِن گَتولاری و ویل لَمپِرت، اشاره میکنند.
۲- در نقاط بالایی سمتِ چپِ تصویری از تریلر که از بیرون، آرتور و سوفی را مشغول صحبت کردن با یکدیگر درون یک کافه به تصویر میکشد، میتوان تابلوی خیابان Jerome را دید. یک نامِ کاملا ناآشنا برای خیابانی در گاتهام که به احتمال زیاد سازندگان فقط و فقط به هدف ادای دین به جِروم وِلاسکا (جوکرِ سریال Gotham با نقشآفرینی کامرون منهن)، آن را برگزیدهاند.
۳- سکانس مرتبط با حضور آرتور درون تیمارستان Arkham، برای لحظاتی کوتاه یکی از کارمندان سیاهپوست فعال در آن مکان را نشان میدهد. شخصیت ناشناختهای که عملا سازندگان به کمک نمایش چهرهی وی، حضور برایان تایری هنری، بازیگر شناختهشدهی سریال Atlanta و فیلمهایی مانند Widows و Spider-Man: Into the Spider-Verse و If Beale Street Could Talk بهعنوان یکی از نقشآفرینهای معرفینشدهی این فیلم در آن را تایید کردند. باتوجهبه شواهد، به نظر میآید که او یکی از معدود اشخاصی باشد که از همان ابتدای کار، متوجهِ درونریزیهای خطرناک آرتور فلک میشوند.
۴- اولین تریلر فیلم «جوکر»، کلوپ کمدی محبوبِ آرتور را با نام Pogo's به تصویر میکشد. مکانی که برخی طرفداران، اسم آن را اشارهای به جان وین گیسی، قاتل زنجیرهای آمریکایی که با نام Pogo the Clown هم شناخته میشد و از قضا گاهی گریمی مشابه با گریم نهایی جوکر در ساختهی تاد فیلیپس را به چهره داشت، به حساب میآورند.
مشکلات روانی آرتور فلک
بدترین قسمت از داشتن مریضی ذهنی چیزی نیست جز آن که مردم از تو انتظار رفتار کردن به مانند شخصی را دارند که اصلا به این بیماری دچار نشده است.
- قسمتی از یادداشتهای آرتور فلک
یکی از مهمترین بخشهای مرتبط با معرفی جوکر جدید سینما در تریلر ساختهی تاد فیلیپس را ثانیههایی رقم زدند که به دیوانگی او در مقام یک انسانِ عادی مربوط میشدند. موردی که تریلر فیلم با نمایش دادن تصویری از بیمارستان مرکزی شهر گاتهام و رویارویی آرتور فلک با یک روانشناس متخصص در نخستین لحظهها، تاکید زیادی روی آن دارد و سپس با تصویرسازی از اشیائی مانند دفترچهی یادداشت آرتور، شدت اهمیت آن در داستانگویی فیلم را به رخ میکشد. از قضا روانشناسِ قرارگرفته در مقابل آرتور نیز مطابق اطلاعات نوشتهشده روی کارتِ چسبیده به لباسش، دِبرا کِین نامیده میشود و به همین خاطر، بعضی از طرفداران چندآتشه را به یاد کِیت کِین یا همان Batwoman میاندازد؛ دخترخالهی بروس وین که شاید دِبرا یعنی مشاور اجتماعی آرتور، نسبتی خانوادگی با او داشته باشد. هرچند که نباید از یاد برد که دبرا کین در رمان Batman: The Ultimate Evil، یکی از کارمندان سیستم محافظت از کودکان است و شاید همین کاری کند که مواجههی آرتور با او بیشتر از هر چیز دیگر، هممعنی با اشاره به مشکلات روانی شکلگرفته در وجود آنتاگونیست/پروتاگونیستِ قصه از دوران بچگیاش به نظر بیاید.
افزون بر اینها، دربارهی خانوادهی کین باید به یاد داشته باشیم که اکثر اعضای آن جزو ثروتمندان گاتهام هستند و از آنجایی که به نظر میرسد یکی از وظایف جوکر در فیلمِ تاد فیلیپس گرهخورده به جنگ او بهعنوان نمایندهی مردم نیازمند در مقابل ثروتمندان و آدمهای سودجو خواهد بود، اصلا بعید نیست که دبرا کین بهعنوان یکی از افراد آن خانواده که در دسترس جوکرِ این قصه قرار دارد، تبدیل به یکی از اولین قربانیان وی بشود. برای رشد احتمال حضور پررنگ خانوادهی کین در فیلم مورد بحث در ذهنتان نیز صرفا بدانید که چند وقت قبل، در یکی از تصاویر لورفته از نقشهی حاضر درون محل ضبط سکانسهای جریانیافته در تونلهای متروی گاتهام، طرفداران عبارت Kane County را یافتند؛ بخشی کامل از شهر به نام یک خانوادهی مشخص که خبر از سردمداری اعضایش در دنیای ثروتمندان گاتهام میدهد.
آرتور به خوبی در دل فضای سنگینِ همین لحظاتِ کوتاهِ مواجهه با کارمند اجتماعی مقابل خود، نشان میدهد که چهقدر درونریزیهای ترسناک و ناراحتکنندهای دارد و چهقدر عادت کرده است که در لحظه برای راضی کردن آدمهای مقابل خود، لبخند بزند و ماسکی بیرنگ را روی صورتش بگذارد. البته درون ثانیههایی از تریلر که ما شاهد کمکهای قلبی آرتور به مادرش یعنی پنی فلک هستیم، به نظر میآید که ابدا روبهروی کاراکتری که ادای شاد بودن را درمیآورد، نایستادهایم.
انگار تنها قسمت از زندگیِ آرتور که او را در مرز انسانیت نگه میدارد، زنده بودن مادرش است و زمانیکه این شخص به دلیلی نامشخص از زندگی او حذف شود، آرتور فلک به شکلِ نورمن بیتسگونهای (آنتاگونیست و قاتل اصلی و دیوانهی فیلم Psycho که وابستگی ابدی و ویژهای به مادرِ مردهاش داشت)، حکم یک جانیِ کامل را پیدا میکند. و از آنجایی که سازندگان چندین و چند بار روی الهام گرفتن Joker از کلاسیکهای شناختهشده و باشکوه سینمایی تاکید کردهاند، اصلا بعید نیست که در شکل دادن به قصهی مد نظرشان، سراغ شاهکار آلفرد هیچکاک را هم گرفته باشند.
آرامشِ آزاردهندهی آرتور در محیط تیمارستان و نگاهِ خاص و مریض او به یکی از آدمهای فعال در آنجا نیز به خوبی خبر از جنونِ نهفتهی این کاراکتر میدهند. چرا که انگار میان تمام فریادهای پخششده در نقطه به نقطهی بیمارستان روانی و هنگام مواجهه با برخی از آزاردهندهترین چیزها در دل آن محیط، ما آرتور را در آرامترین حالتش یا حتی مشغول لذت بردن از چسباندن سرش به یک حصار فلزی میبینیم. طوری که نسبت به تعلق داشتن او به اینجا ایمان پیدا میکنیم. حتی با کمی دقتِ بیشتر، میشود در شاتی که دفترچهی آرتور را به تصویر میکشد، قوطی قرصی را یافت که احتمالا وی برای کنترل مشکلات روحی و روانیاش به مصرف آن میپردازد. اصلا شاید دلیل رفتن او با لباسِ عادی به تیمارستان Arkham هم رسیدن به ویزیتِ هفتگیاش با یک پزشک متخصص و دریافت همین داروها باشد که بالاخره یک بار، منجر به جوش آوردن او، حملهاش به چند نفر از ماموران بیمارستان روانی و فرار وی از دست آنها در طول راهروهای Arkham (که در این فیلم جدید Arkham State Hospital نام گرفته است و البته همچنان ابدا شباهتی به مکانی مناسب برای نگهداری بیماران روانی ندارد) میشود. البته با درنظرگرفتن زندگی گرهخورده به فقرِ دائمیِ آرتور با مادر محتاجش که میتواند بهشدت در تقویت وضعیت بدِ روانی او موثر باشد، حتی بدون فکر کردن به سیاهیهای جامعهی اطراف وی، کموبیش میشود منطقی بودنِ حرکت همیشگیاش به سمت جنون بیشتر را فهمید و لمس کرد.
مبارزه در جایگاه نمایندهی جامعهی نیازمند
در همان ثانیههای آغازین فیلم Joker، کنار دفترچهی یادداشت آرتور و قرصهای احتمالا آرامشبخش او، میتوان برگههای روی هم تلمبارشدهای را یافت که مشخصا تعداد زیادی از آنها، قبضهای پرداختنشده هستند. نمادی از فقر آرتور که با حرکتش در اوج تنهایی درون محلههایی نهچندان باشکوه از شهر نیز، جور درمیآید. او در مقابل مغازهها و درون خیابانهای متعلق به آمریکایِ دههی هشتاد میلادی، تابلوی تبلیغ یک مغازهی موسیقی را میچرخاند و با سر و شکل یک دلقکِ تمامعیار، با خنده و شادی سعی میکند هزینهی لازم برای زندگی خود و احتمالا درمانِ مادرِ ناتوان و وابسته به خودش را تأمین کند. بهگونهای که مخاطب هم شکی نسبت به موفقیتآمیز نبودن استندآپهای انجامشده توسط او نداشته باشد و هم به سرخورده شدن بیشتر و بیشترش حین انجامِ آنها پی ببرد، و هم آرتور را قبل از هر چیز، بهعنوان یکی از مردم فقیر شهر بشناسد. بالاخره واکین فینیکس اینجا وظیفهی زنده کردن کاراکتری را پذیرفته است که حتی درشادترین سکانسهای تریلر با محوریتِ او، توجهِ بیننده به بالشتِ لهشدهاش روی مبل (بخوانید تختِ خوابِ همیشگی آرتور) جلب میشود؛ عضو سادهای از یک محیط کوچک که عملا حکمِ یادآور میزان بد بودن زندگی وی و مادرش را پیدا کرده است.
با کمی دقتِ بیشتر به تابلوی قرارگرفته در دستان آرتور در سکانسی که کمی پیشتر به توصیف آن پرداختم، متوجه میشوید که او در حال تبلیغِ حراجِ نهایی یک فروشگاه موسیقی است که بهزودی بسته خواهد شد. از یک طرف، این میتواند صرفا به معنای حرکتِ خود به خودیِ این شخصیت به سمتِ بدبختیِ بیشتر باشد و بارِ دراماتیکِ حاصل از دزدیده شدن تابلوی او و ضربه خوردنش از همان تابلو توسط چند پسرِ احتمالا ثروتمند را افزایش دهد. ولی اگر دقیقتر تریلر را از نظر بگذرانید، متوجه میشوید که ما پیشتر شاهد چرخیدن مادر آرتور و خود او در اتاق هنگام گوش دادن به موسیقی و لذت بردنِ مطلقشان از گوش سپردن به آن بودهایم. پس بسته شدنِ یک مغازهی آهنگفروشی، فقط بهمعنیِ از دست رفتن درآمد آرتور در آیندهای نزدیک نیست و ما میتوانیم آن را بهعنوان استعارهای از تمام شدن ذرهذرهی عناصرِ شادیبخشِ باقیمانده در زندگی او ببینیم.
تازه این تصویر شاید در جلوهای عمیقتر، نشاندهندهی وضعیت کلی فروشگاههای موجود در مناطق بد شهر هم باشد. کسبوکارهایی که باتوجهبه وضعیت بد اقتصادی، بسته میشوند و اندک شادیهای مردم نیازمندتر شهر را نیز از آنها میگیرند. مابین تکتک موارد گفتهشده نیز گریهها و آه و نالههای آرتور هم درکنار بدنش که از شدت سوءتغذیه شبیه به پوستی کشیدهشده روی استخوان به نظر میآید، نمادهای دیگری از قرار گرفتن او در متن و حاشیهی این وضعیت گریبانگیر آزاردهنده برای مردم فقیر به شمار میروند.
یکی از بزرگترین دشمنان جوکر که اولینبار در صفحهی تلویزیون و هنگام تکانتکان خوردن آرتور با سلاحی گرم (به سبک سکانس خارقالعادهی فیلم «راننده تاکسی» که در میان ثانیههایش تراویس بیکل با اجرای به یاد ماندنی رابرت دنیرو دقیقا چنین رفتارهایی را به رخ تماشاگر میکشید) در دست دیده میشود، شخصی نیست به جز توماس وین. فردی که در تمامی رسانهها رفتارهای او را محکوم میکند و انگار در گاتهام، نقش مرد اول قانون و در نگاه آرتور، نقش بزرگترین مدافع حقوق بالادستیها و ثروتمندان شهر را دارد. نمایندهی اصلی افرادی که زندگی را بر گروه متوسط و ضعیف جامعه از نظر اقتصادی سخت کردهاند و باید یک بار برای همیشه، ادب بشوند. او که گویا آرتور پیش از تبدیل شدن به جوکر هم با خودش و خانوادهاش مشکل دارد، در جایی از تریلر خطاب به همگان میگوید که «گاتهام، راه خود را گم کرده است» و باتوجهبه بنا شدن Joker تاد فیلیپس روی چگونگی تولد و زندگیِ دلقک جرم و جنایت، احتمالا در بهترین حالت فرمِ شخصیتِ منفی قرارگرفته در مقابل آنتاگونیست (بخوانید پروتاگونیست) اصلی داستان را به خود میگیرد.
ادامهی تریلر هم بارها و بارها به ما نشان میدهد که در فیلم مورد بحث، جوکر خلافکاری حرفهای با تعداد زیادی از آدمهای فعال در زیر دستانش نخواهد بود و بیشتر حکم رهبر جنبشی مردمی را پیدا میکند که آدمها به خاطرش ماسکِ دلقک بهصورت میزنند و با بنرهایی که رویشان میتوان تصویر دلقکهایی گوناگون را دید، از راههای خشونتآمیز و غیرخشونتآمیز، سراغ احقاق حقشان از ثروتمندان شهر و مخصوصا خاندان وین (که یکی از اعتراضات بزرگ دیدهشده در تریلر دقیقا مقابل Wayne Hall یعنی یکی از ساختمانهای متعلق به اعضای آن جریان مییابد) میروند. آنها به خاطر آرتور به پلیس حمله میکنند و برخلاف خواستهی توماس وین، با ماسکی روی چهره به اجرای عدالت میپردازند. اوج جذابیت چنین کانسپتی هم در چیزی نیست جز آن که موقع انتقاد جدی توماس وین در تلویزیون از آدمهای ماسک به صورتی که قصد برپایی عدالت را دارند، تماشاگر خواسته یا ناحواسته به یاد بروس وین، پسر او و بتمنی که همیشه با ماسکی سیاه روی چهره عدالت را اجرا کرده است، میافتند.
در آغوش کشیدن استندآپ کمدی
ناامید نشستنهای واکین فینیکس در نقش آرتور فلک درون اتاق و تلاشهای او برای گفتن جملات معنیدار دربارهی دنیا در طول تریلر، همه و همه در خدمت فعالیتش و عشقش به استندآپ کمدی و ذاتِ کمدین بودن هستند. او حتی نوشتهی هولناکِ روی دفترچهاش را نیز بهعنوان یکی از شوخیهایی که میخواهد با مخاطبانش در یک استندآپ کمدی در میان بگذارد، تحویلمان میدهد. اگر کامیکِ فوقالعادهی «بتمن: جوک کشنده» (Batman: The Killing Joke) نوشتهی آلن مورِ افسانهای را خوانده باشید، یقینا میدانید که در آنجا هم ما جوکر را بهعنوانِ کمدینی مریض از نظر ذهنی که سالها قبل در کار خود شکست خورد، میشناسیم.
وقتی که تریلرِ فیلم به کلوپ کمدیِ Pogo پا میگذارد و اولین اصوات از صدای خندهی شیرین و شیطانی جوکرِ جدید جهان هنر هفتم را تحویلمان میدهد، همهی تماشاگران درک میکنند که آرتور از لحظهی اول، با وجود همهی مشکلاتش یک کاراکتر منفی نیست. او کسی است که وارد چنین مکانهایی میشود و از شدت عشق و احساسش نسبت به کمدی، بلندتر از همه به شوخیهای اجراکنندگان میخندد؛ شاید به آن امید که دیگران هم موقع اجرای او، متقابلا چنین رفتاری را از خود نشان دهند. Pogo در دنیای واقعی نام یک سری کامیک روزانه است که در طولانیمدت به انتشار میرسید و هم بزرگسالان و هم کودکان از آن لذت میبردند و بعید نیست اشاره به نام آن برای اسمگذاری کلوپ کمدی مورد علاقهی آرتور، بدون هدف نبوده باشد و ذاتِ جدی و در عین حال کودکانهی او در برخورد با جامعه و زندگیهای پیرامونش را به یاد بیاورد. درون تریلر، آرتور بعد از این کلوپ کمدی، درون سالن گریم دلقکها و به شکلی که در اوج انزوا مشغول طراحی چهرهاش است، دیده میشود و سپس با مجبور کردن لبانش به گرفتن حالت لبخند و بعد رها کردن آنها، جدایی مطلق خود از باورهای پیشین را مثل سیلی روی صورت بیننده میزند. بهگونهای که انگار کسی که تا پیش از این به کمدی عشق میورزید، اینجا و در لحظهی آخر، بالاخره میشکند و تصمیم به تبدیل کردن کل شهر به استیجِ استندآپ کمدی وحشتناک خویش میگیرد.
باتوجهبه سکانسی از تریلر که صحنهی پرت شدن آرتور از پلههای Wayne Hall توسط ماموران امنیتی موقع برگزاری نمایشگاهی برای ادای احترام به یاد و خاطره و کارنامهی هنری چارلی چاپلین، میتوان حدس زد که حتی نخستین جرقههای تنفرِ آرتور از توماس وین نیز به خاطر طبقهبندی شدن او بهعنوان یک مانع بر سر راه رسیدن وی به آرزوهایش زده میشوند. بالاخره برای کسی که به کمدی عشق میورزد، رفتن به چنین نمایشگاهی مثل گام زدن در دل رویاهایش میماند و از آنجایی که احتمالا او به خاطر سر و وضع بد یا پول نداشتن به اندازهی کافی توسط محافظان خانوادهی وین شانس لمس چنین تجربهای را از دست میدهد، ابدا عجیب نیست که توماس وین برای وی حکم تجسم مطلق شیطان را پیدا کند.
نتیجهی این تنفر هم میشود از راه رسیدن یکی دیگر از سکانسهای مهم تریلر که در طول آن، آرتور با یکی از آن دماغهای قرمزرنگ الکی و بامزهای که دلقکها روی صورتشان میگذارند، به سراغ نسخهی کم سنوسال بروس وین میرود. سکانسی که از همین حالا میتوان احتمال داد که درنهایت منجر به دزدیده شدن این کودک و تهدید پدرش به سبب گروگان گرفته شدن وی میشود و آرتور را به قسمتهای تاریکتری از شخصیتپردازی جوکر میرساند.
در هر حالت اما نگرش جدید آرتور به زندگی بهعنوان یک کمدی بزرگ و ریشه دواندن دیوانگیاش در تمام وجود او، ابدا بیفایده هم نیست! زیرا وی همزمان با کاملتر کردن پوشش ویژهاش، آنقدر طرفدار و منتقد پیدا میکند که فرصت شرکت در یک شوی بزرگ تلویزیونی با تماشاگران میلیونی را به چنگ بیاورد و احتمالا معرکهترین استندآپش را روی استیج همین برنامه به مجریگری موری فرنکلین (کاراکتری با بازی رابرت دنیرو که مخاطبان را به یاد شخصیت اجراشده توسط خود او در فیلم The King of Comedy میاندازد)، تحویل همگان دهد.
فراز و فرودهای یک دلقک
در ثانیههای آغازینِ نخستین تیزر تریلر Joker، ما بارها و بارها آرتور را در حال حرکت درون کوچهها، خیابانها و حتی راهپلهای میبینیم که در قاببندیهای فیلمساز از تک به تکشان، شاهد تنهایی مطلقِ او در جامعهی اطراف، سرخوردگیاش و پشت کردنش به دوربین هستیم. سکانسهایی که آرتور را درون بخشهایی نهچندان دوستداشتنی از شهر نمایش میدهند که با نگاه انداختن به جزئیات طراحی صحنههای انجامشده برای آنها، به یاد تصاویر ترسیمشده از محلههای Burnside و Bowery که هر دو در کامیکها جزو قسمتهای تنفربرانگیزی از گاتهام به شمار میروند، میافتیم.
صحنهی نشستن آرتور فلک و سوفی دماند در یک مغازهی دوناتفروشی، جلوتر از تصویرسازی ساده و در عین حال عالیاش از دنیایی از زبالههای انباشتهشده روی یکدیگر که مجددا وضعیت بد زندگی در مناطق جنوبیتر گاتهام را به ذهن میآورند، اهمیت زیادی را یدک میکشد. چرا که سوفی در جایگاه یکی از کاراکترهای کاملا اورجینال این فیلم و مادری تنها که به اندازهی کافی زندگی سختی داشته است و عاشق مردی میشود که در آینده تبدیل به جوکر خواهد شد، شاید شانس شناخته شدن بهعنوان یکی از بهترین شخصیتهای فیلم تاد فیلیپس را داشته باشد. شخصی که ممکن است در مقابل او قرار بگیرد و باعث رستگاریِ موقتش شود یا از دست رفتنش، آرتور را به مرحلهی بعدیِ جلوه کردن در قالب آنتاگونیستی تنفربرانگیز برساند.
آرتور پس از له شدن زیر دستوپای جامعهی بالادستی از نظر روحی و فیزیکی، درون یک اتاق (که احتمالا درون همان کلاس آموزشی یا محل گریم دلقکها قرار گرفته است) و مقابل چند کمد آبیرنگ، در حالتی دیده میشود که انگار میخواهد یک جسمِ قرارگرفته در دستش را نابود کند یا وسیلهای شکستهشده و ارزشمند برای خودش را مجددا به زور به حالت اولش بازگرداند. سکانسی معنیدار که در همراهی با مونولوگهای آرتور روی تصاویر، به یادمان میآورد که او با تمامِ وضعیت روحی اسفناکش چهقدر برای عالی ظاهر شدن در دنیا و اضافه کردنِ خنده به آن مطابق حرف همیشگی مادر خویش تاکید دارد و در عین حال، چهقدر دنیا هر روز به شکلی زجرآورتر و ناراحتکنندهتر، پاسخ زحمات وی را میدهد.
نقطهی اوج درگیریهای درونی و بیرونی جوکر فیلم تاد فیلیپس با خودش نیز آنجایی از راه میرسد که آرتور درنهایت ناراحتی، با صدای بلند درون مترو میخندد و سبب میشود که چند انسان با لباسهای نسبتا مناسب که نشان از جایگاه اقتصادی خوبشان در اجتماع دارند، سراغش بیایند و محکم او را به زمین بیاندازند. از آنجایی که دقیقا بعد از همین سکانس، ما با یک کات مقابل سکانس فرارِ آرتور با بینیِ خونیشدهاش قرار میگیریم، این فرضیه به وجود میآید که در فیلم اصلی و بین دو سکانسِ توصیفشده، قرار است شاهدِ نخستین قتل آرتور باشیم. جایی که خون او بالاخره به جوش میآید و پس از کوبیده شدن به زمین و تحملِ خونآلود شدن بینیاش، فرد ضارب و حاضر در مترو را میکشد و بعد هم در فرمی شوکهشده، شروع به فرار از دست ماموران در دل خیابانها و کوچههای متفاوت میکند.
ورای تمام سر کوبیدنهای آرتور به شیشه و رقصیدنهای بیمعنیاش در حمام و حتی بالاتر از تصادف آزاردهندهی جوکر با یک اتومبیل و حرکات سرمستانهاش مقابل آینهای بزرگ، تریلر Joker با تصویری از ارباب بینظمی که حالا در اوج شادی و انرژی و پایکوبی روی همان راهپلهی بلند شهر حرکت میکند، پایان مییابد. این بار آرتور برخلاف تصویر دیدهشده در ثانیههای آغازین تریلر، تنها و نیازمند به نظر نمیرسد و با در آغوش کشیدن دیوانگیاش به اوج شکوه رسیده است. برای جمعبندی کل تفکراتتان راجع به تریلر نیز همین بس که این بار او بهجای ناامیدانه بالا رفتن از پلهها، در انتهای سرمستی از آنها پایین میآید؛ به سمت داشتن شخصیتی قویتر و صد البته جنونِ جدیتر و درگیری با سیاهیهای عمیقتر.
فیلم Joker جمعه، دوازدهم مهرماه سال ۱۳۹۸ (۴ اکتبر سال ۲۰۱۹)، به روی پردههای نقرهای خواهد رفت.