منابع الهام عجیب نویسندگان بزرگ؛ از خوابیدن در سردخانه تا مواد مخدر

منابع الهام عجیب نویسندگان بزرگ؛ از خوابیدن در سردخانه تا مواد مخدر

وجود یک منبع الهام‌بخش در زندگی کاری تمام نویسندگان، همیشه یک موضوع جدی و مهم بوده است. اما این الهامات فکری از کجا سرچشمه می‌گیرند؟ برخی از نویسندگان آن را در اجرای مناسک عجیب و غریب مخصوص به خود پیدا می‌کنند، برخی دیگر هم به سراغ مصرف مواد عجیب و غریب یا حتی اعتیاد می‌روند، برای عده‌ای هم حیوان خانگی‌اشان سرچشمه‌ی الهام و آرامش است.

در ادامه‌ی این مقاله از میدونی مگ، به بررسی عادات عجیب و غریب نویسندگان مشهور برای کمک به فرایند ایده‌یابی و نگارش آثارشان می‌پردازیم.

عادات عجیب و غریب

۱. فریدریش فون شیلر (Friedrich Von Schiller) همیشه چند سیب گندیده را در کشوی میزتحریرش نگه می‌داشت و قبل از اینکه شروع به نوشتن کند، صورتش را داخل کشو می‌برد و یک نفس عمیق می‌کشید تا رایحه‌ی آن سیب‌ها در تمام وجودش رسوخ کند. گویا بعد از انجام این کار، کلمات برای او به راحتی بر روی کاغذ نقش می‌بستند و به مدت ۸ ساعت مستمر مشغول نوشتن می‌شد.

۲. کولت (Colette) مدتی مشغول گرفتن کک‌های گربه‌هایش می‌شد و در حین انجام این کار مکانیکی فکرش به‌شدت مشغول خیال‌پردازی‌های متنوع می‌شد، سپس گربه‌ها را رها می‌کرد و مشغول نوشتن می‌شد.

۳. تی اس الیوت (T.S. Eliot) عاشق نوشتن در هنگام سرماخوردگی بود. آب ریزش بینی، احساس لرز، سردرد و پتویی که به دور خودش می‌پیچید.

۴. چارلز دیکنز (Charles Dickens) به بازدید از سردخانه معتاد بود و گاهی تا چند روز را در آنجا سپری می‌کرد.

۵. ترومن کاپوتی (Truman Capote) هرگز قادر نبود که نگارش متنی را در روز جمعه آغاز کند یا آن را به پایان برساند.

۶. لرد بایرون (Lord Byron) همیشه قبل از نوشتن نیاز به برقراری رابطه زناشویی با همسران متعددش داشت.

اعتیاد به چای

۱- ساموئل جانسون (Samuel Johnson) در یک مصاحبه گفته: «من درست مثل یک الکلی بی‌شرم به نوشیدن چای اعتیاد دارم. مدت بیست سال است که حتی همراه وعده‌های غذایی‌ام هم چای می‌نوشم. تنها با این گیاه شگفت‌انگیز است که می‌شود عصر یک روز کاری را دل‌نشین و لذت‌بخش کرد، در نیمه شب با نوشیدن آن به ذهن و تن خسته‌ی خود تسلی داد و با دم کردن یک چای غلیظ و پررنگ به استقبال صبح رفت.»

۲- هنری جیمز (Henry James) هم به‌شدت از نوشیدن چای لذت می‌برد. او معتقد بود که در زندگی هیچ زمانی دل‌پذیرتر از ساعت اختصاص داده شده به مراسم چای عصرگاهی وجود ندارد.

۳- سیمون دوبوار (Simone de Beauvoir) همیشه روز خود را با نوشیدن چای آغاز می‌کرد. او معتقد بود به منظور جدا شدن از عالم خواب و هوشیار شدن، هیچ جایگزینی برای چای وجود ندارد، حتی قهوه. اولین کار او بعد از بیداری نوشیدن چای بود و بعد از خوردن صبحانه و مطالعه اخبار حدود ساعت ده، نوشتن را شروع می‌کرد و تا حدود ساعت یک به این کار ادامه می‌داد.

۴- فئودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoyevsky) هم عاشق نوشیدن چای بود. او همیشه به اطرافیانش می‌گفت: «بگذارید آسمان به زمین بیاید، اما من باید همیشه چایم را بخورم».

۵- سی اس لوئیس (C.S. Lewis) یک بار در یک مصاحبه‌ی رادیویی گفت: «شما هیچ‌وقت نمی‌توانید یک فنجان چای پیدا کنید که به اندازه‌ی کافی برای من بزرگ باشد یا یک کتاب که برای من به اندازه کافی طولانی باشد.»

اعتیاد به قهوه

۱. اونوره دو بالزاک (Honore de Balzac) روزی ۵۰ فنجان قهوه می‌نوشید. او هر روز ساعت ۱ بامداد از خواب بیدار می‌شد و برای هفت ساعت متوالی می‌نوشت. ساعت ۸ صبح ۹۰ دقیقه چرت می‌زد، سپس دوباره از ساعت ۹:۳۰ تا ۴ بعد از ظهر می‌نوشت. او حتی یک بار در این رابطه گفته بود: «به محض اینکه قهوه وارد معده‌ات بشود، یک غوغای فراگیر در تمام بدنت به پا می‌شود. ایده‌ها شروع به حرکت می‌کنند، تشبیهات شکل می‌گیرند و کاغذ با کلمات پوشانده می‌شود. در نبرد برای نوشتن قهوه متحد شماست و فرایند نگارش دیگر یک مبارزه به حساب نمی‌آید».

۲. سورن کیرکگارد (Søren Kierkegaard) آداب و مناسک جالب خودش را نوشیدن قهوه داشت. او ابتدا در یک فنجان آن‌قدر شکر می‌ریخت تا فنجان لب به لب پر شود. بعد قهوه‌ی سیاه و فوق‌العاده قوی‌ که از قبل آماده کرده بود را به‌آرامی روی این کوه سفید شکری می‌ریخت تا آن‌ها را در خود حل کند. سپس تمام محتویات آن فنجان را یک نفس قورت می‌داد.

۳. درباره‌ی ولتر (Voltaire) گفته می‌شود که او روزانه حدود ۳۰ تا ۴۰ فنجان قهوه که با شکلات مخلوط شده بود می‌نوشید.

۴. گرترود استاین (Gertrude Stein) هم عاشق قهوه بود. او در یادداشت‌هایش نوشت: «قهوه به شما فرصت فکر کردن می‌دهد. در واقع خیلی بیشتر از یک نوشیدنی خوش‌طعم است. نوشیدن قهوه در حقیقت یک رویداد است، یک اتفاق تأثیرگذار که به شما زمان می‌دهد، اما نه ساعت یا دقیقه‌های واقعی، بلکه این فرصت را به شما می‌دهد که خود واقعی‌اتان باشید و یک فنجان دیگر هم بنوشید.»

۵. بنجامین فرانکلین (Benjamin Franklin) استانداردهای بالایی درباره‌ی قهوه‌اش داشت. او در این رابطه گفته: «در میان تجملات متعدد حاضر در سفره، قهوه را شاید بتوان یکی از ارزشمندترین آن‌ها دانست. بدون ایجاد مسمومیت و عوارض مخرب باعث ایجاد نشاط می‌شود و جریان خوشایند احساساتی که به واسطه‌ی آن ایجاد می‌شوند هرگز غم و اندوه، کسالت یا ضعف را به دنبال ندارد.

۶. الکساندر پوپ (Alexander Pope) هم به‌شدت از قهوه لذت می‌برد. در این رابطه او ابراز داشته که: «این قهوه است که سیاستمدار را عاقل می‌کند و به آن‌ها اجازه می‌دهد که با چشمان نیمه بسته خود همه‌چیز را ببیند».

۷. ژان ژاک روسو (Jean Jacques Rousseau) در این باره گفته: «هیچ عطری در دنیا برای من خوشبوتر از عطر قهوه‌ی تازه آسیاب شده نیست. وقتی قهوه‌خانه‌ی نزدیک خانه‌ام مشغول برشته کردن قهوه است، با عجله در را باز کنم تا با تمام وجود عطر آرامش‌بخش آن را حس کنم.»

۸. دیو بری (Dave Barry) در خصوص قهوه نوشت: «به نظر من این غیرانسانی است که در صف کافی‌شاپ‌ها افرادی را که واقعا نیاز پزشکی به نوشیدن قهوه دارند را مجبور کنیم پشت سر افرادی بایستند که آن را نوعی فعالیت تفریحی می‌دانند. اعتیاد به قهوه تفاوت چندانی با اعتیاد به کوکائین ندارد، گاهی حتی شدیدتر هم هست».

۹. یوهان ولفگانگ فون گوته (Johann Wolfgang Von Goethe) هم گفته می‌شود یک قهوه‌خور قهار بود.

۱۰. جاناتان سویفت (Jonathan Swift) حداقل هفته‌ای یک بار برای نوشتن به قهوه نیاز داشت. او گفته: «بهترین سخن حکیمانه‌ای که در زندگی شنیده‌ام این است که تا وقتی می‌توانید قهوه‌اتان را بنوشید و وقتی که نمی‌توانید، بدون نوشیدن قهوه به کارتان برسید. در واقع من هم گاهی اوقات احساس می‌کنم که برای نوشتن به اندازه کافی شاد و سرحال نیستم، آن‌وقت که سریع می‌روم به آشپزخانه و یک قهوه‌ی غلیظ بدون شکر دم می‌کنم. شاید هفته‌ای یک بار این کار را انجام بدهم».

حیوانات خانگی

۱. ادگار آلن پو (Edgar Allan Poe) وقتی که گربه‌اش روی شانه‌هایش بود می‌نوشت.

۲. شارل بودلر (Charles Baudelaire) موقع نگارش خفاش خانگی‌اش را در قفسی روی میزتحریر خود می‌گذاشت و گاهی در حین نوشتن با او بازی می‌کرد.

۳. هنریک ایبسن (Henrik Ibsen) یک عقرب خانگی داشت که موقع نوشتن او را در نزدیکی خود قرار می‌داد و نوازشش می‌کرد.

۴. چارلز دیکنز (Charles Dickens) یک کلاغ خانگی دوست‌داشتنی به نام گریپ داشت. او بعد از مرگ گریپ آن را تاکسیدرمی کرد.

۵. فلانری اوکانر (Flannery O’Connor) چندین طاووس زیبا در خانه‌اش داشت و از آن‌ها نگه‌داری می‌کرد.

۶. ولادیمیر ناباکوف (Vladimir Nabokov) پروانه‌ها را تعقیب کرد.

نویسندگان و مواد مخدر

۱. ساموئل تیلور کولریج (Samuel Taylor Coleridge) قبل از نوشتن دو حب تریاک (بمبی) مصرف کرد.

۲. ژان کوکتو (Jean Cocteau) نویسنده‌ی کتاب «تریاک: خاطرات درمان من» سعی کرد با نوشتن این کتاب تا زمان رسیدن به بهبودی کامل، خاطرات خود را از طریق نوشته‌های روزانه مستند کند. او می‌گوید: «استعمال تریاک مثل بیرون آمدن از قطار است وقتی که قطار هنوز در حال حرکت است».

۳. الیزابت بارت براونینگ (Elizabeth Barrett Browning) هم به طور روزانه تریاک مصرف می‌کرد و از این کار خود بسیار لذت می‌برد.

۴. هانتر اس تامسون (Hunter S. Thompson) به مواد توهم‌زا و کوکائین معتاد بود.

۵. آین رند (Ayn Rand) هم در هنگام نگارش کتاب خود «سرچشمه» از آمفتامین به‌عنوان داروی ضد خستگی استفاده می‌کرد.

۶. ویلیام اس. باروز (William S. Burroughs) درباره‌ی اعتیادش به هروئین مطالب زیادی نوشته است.

۷. جورج کارلین (George Carlin) به دلیل سوءمصرف مواد مخدر مختلف که شامل مخدرهای صنعتی، ماری‌جوانا و کوکائین بود، شهرت داشت.

۸. آلن گینزبرگ (Allen Ginsberg) از اکسید نیتروژن و ماری‌جوانا برای رسیدن به حالتی که او آن را «حالت روحی متعالی» می‌نامید، استفاده می‌کرد.

۹. شارل بودلر (Charles Baudelaire) از ماری‌جوانا و تریاک لذت زیادی می‌برد.

۱۰. آلیستر کراولی (Aleister Crowley) در یادداشت‌هایش توضیحات مفصل و زیادی درباره‌ی تجربیات راز و طویل خود از مصرف هروئین، مورفین، مسکالین، ماری‌جوانا، کوکائین، اتر و تریاک ارائه کرده است.

۱۱. جان کیتس (John Keats) هم به تریاک معتاد بود.

۱۲. نورمن میلر (Norman Mailer) به مصرف مواد مخدر و الکل اعتیاد داشت. او چندین بار به دلایل مختلف دستگیر شد، یک بار به صورت نویسنده‌ی مشهور گور ویدال مشت محکمی زد که او را راهی بیمارستان کرد و حداقل یکی از شش همسرش را با چاقو مجروح کرد.

۱۳. فیلیپ کی دیک (Philip K. Dick) اعتیاد شدیدی به آمفتامین داشت و انواع مختلف آن را مصرف می‌کرد؛ از شیشه گرفته تا دکستروآمفتامین.

۱۴. رابرت لوئیس استیونسون (Robert Louis Stevenson) ۶۰۰۰۰ کلمه را طی مدت شش روز با استفاده از کوکائین نوشت.

۱۵. آلدوس هاکسلی (Aldous Huxley) مقادیر زیادی مسکالین مصرف کرد. او همچنین LSD و قارچ را هم گاهی امتحان می‌کرد.

۱۶. کن کیسی (Ken Kesey) در تمام عمرش هم مواد مخدر روان‌گردان مصرف می‌کرد هم مصرف آن را به دیگران توصیه می‌کرد.

۱۷. توماس دو کوینسی (Thomas de Quincey) در تمام عمرش به تریاک اعتیاد داشت. او همچنین کتابی دارد تحت عنوان «اعترافات یک انگلیسی معتاد.»

۱۸. دیوید فاستر والاس (David Foster Wallace) به داروهای ضدافسردگی و الکل معتاد بود. او در ۴۶ سالگی با حلق آویز کردن خودش، خودکشی کرد.

الکل

۱. پل ورلن (Paul Verlaine) روزهای خود را با نوشیدن مشروبات الکلی در کافه‌های پاریس می‌گذراند.

۲. یوجین اونیل (Eugene O’Neill) سال‌ها با اعتیادش به الکل مبارزه کرد.

۳. ریموند چندلر (Raymond Chandler) در تمام طول دوران نویسندگی خود الکل مصرف می‌کرد.

۴. دوروتی پارکر (Dorothy Parker) سعی می‌کرد با مصرف الکل با افسردگی‌اش مبارزه کند.

۵. جان چیور (John Cheever)، که روزی گفته بود: «شباهت عمیقی بین سرخوشی حاصل از الکل و سرخوشی ناشی از خلق استعاره‌ها وجود دارد» در نهایت در نبرد خود با الکل پیروز شد.

۶. اسکات فیتزجرالد (F. Scott Fitzgerald) به خاطر مصرف زیاد مشروبات الکلی در جامعه فردی بدنام تلقی می‌شد و همین اعتیادش در اواخر دهه ۱۹۳۰ سلامتی او را به کلی مختل کرد و او در ۴۴ سالگی درگذشت.

۷. ارنست همینگوی (Ernest Hemingway) به‌شدت الکل مصرف می‌کرد و در سال‌های آخر عمرش تسلیم اعتیاد به الکل شد. او در این رابطه گفته: «انسان تا مست نباشد وجود ندارد.»

۸. جک کرواک (Jack Kerouac) بر اثر سیروز کبدی که نتیجه‌ی یک عمر زیاده‌روی در نوشیدن الکل بود درگذشت. او یک بار گفته بود: «من کاتولیک هستم و نمی‌توانم خودکشی کنم، اما قصد دارم تا سرحد مرگ الکل بنوشم.»

۹. هانتر اس تامسون (Hunter S. Thompson) که با رمان ترس و نفرت در لاس‌وگاس به شهرت رسید، یک‌بار گفته بود که «من مصرف مواد مخدر یا الکل را به دیگران توصیه نمی‌کنم، اما آ‌ن‌ها همیشه برای من نتیجه‌بخش بوده‌اند.»

۱۰. باده‌گساری‌های جیمز جویس (James Joyce) گهگاه باعث بروز دعوا در میخانه‌ها می‌شد.

۱۱. چارلز بوکوفسکی (Charles Bukowski) یک رابطه ناگسستنی و مادام‌العمر با الکل داشت.

۱۲. ویلیام فاکنر (William Faulkner) تنها زمانی که مشغول نوشتن بود از نوشیدن خودداری می‌کرد. او همیشه می‌گفت: «چیزی به نام ویسکی بد وجود ندارد. فقط بعضی از ویسکی‌ها بهتر از بقیه هستند.»

۱۳. ازدواج اول و ازدواج دوم کارسون مک کالرز (Carson McCullers) با یک نویسنده الکلی، به او کمکی در مبارزه‌اش با اعتیاد به الکل نکرد.

۱۴. ترومن کاپوتی (Truman Capote) گفته: «من الکل می‌نوشم، زیرا تنها زمانی که مستم می‌توانم این زندگی را تحمل کنم.»

۱۵. دیلن توماس (Dylan Thomas) نقل‌قولی دارد که می‌گوید: «الکلی فقط کسی است که شما دوستش ندارید و الا او هم به اندازه شما مشروب می‌نوشد.» او با اعتیادش به الکلی درگذشت.

۱۶. تنسی ویلیامز (Tennessee Williams) در تمام زندگی خود با اعتیاد به الکل مبارزه کرد. او جایی گفته که: «اکثر نویسندگان با مصرف الکل مشکل دارند و در این بین نویسندگان آمریکایی تقریبا همه با الکل مشکل دارند.»

۱۷. اُ. هنری (O. Henry) که در اثر مصرف بیش از حد الکل در تمام عمرش درگذشت، هویت واقعی خود را به‌عنوان یک نویسنده همیشه مخفی نگه می‌داشت.

۱۸. مری کار (Mary Karr) که ۲۰ سال پیش با الکل دست و پنجه نرم می‌کرد، گفته: «من نمی‌توانستم در طول شب بدون یک لیوان ویسکی رقیق شده با آب در کنار تختم بخوابم.»

اعتیاد به همه چیز

۱. استیون کینگ (Stephen King) دهه ۱۹۸۰ را با مصرف افراطی آبجو، سیگار، کوکائین، زاناکس، والیوم، نایکیل، دکسترومتورفان (داروی سرفه) و ماری‌جوانا گذراند. اما او از آن زمان تا به حال هیچ نوع ماده‌ی مخدری مصرف نکرده است.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
5 + 0 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.