انتشارات نشر چشمه فعالیتش را از سال ۱۳۶۴ آغاز کرده و در حال حاضر یکی از معتبرترین و پیشروترین انتشارات ایران به شمار میرود. حسن کیائیان موسس و مدیر نشر چشمه است که هماکنون بهصورت خانوادگی اداره میشود و اعضای خانوادهی کیائیان مسئولیت بخشهای مختلف را بر عهده گرفتهاند. این انتشارات بیش از ۱۰۰ کارمند دارد و با بیش از ۱۵۰۰ جلد کتاب، تعداد سالانه ۱۳۰ کتاب جدید و شش کتابفروشی یکی از فعالترین انتشارات خصوصی کشور است و در بین تمام کتابهایی که به چاپ رسانده است، ید طولایی در چاپ زندگینامه دارد.
حسن کیائیان در پاسخ به سوال یکی از دوستانش که از او پرسید اگر نشر نباشد، اگر نتوانید کتاب چاپ کنید یا اگر داستان نشر چشمه تمام شود؛ چه میکنید؟ میگوید: «من تازه مسیر اصلی زندگیام را پیدا کردهام و احساس میکنم با چنین مانعی یعنی نتوانستن و ادامه ندادن رودررو نشوم اما اگر بنا به هر دلیلی نتوانستم به ناشر بودن و چاپ کتاب ادامه دهم روبهروی همین کتابفروشی فعلی«بساط کتابفروشی» پهن خواهم کرد چون احساس میکنم مسیر جدید زندگی من با کتاب مسیری روشنتر و آیندهدارتر است».
نشر چشمه که با نام «ناشر ادبی» هم شناخته شده است، بیش از ۳۵ سال است که درزمینهی انتشار آثار برجستهترین نویسندگان، شاعران و مترجمان ایرانی فعالیت میکند. آنها همچنین مایلاند علاوه بر ترجمه و انتشار عناوین خارجی در ایران، کار خود را به معرفی و سپس ترجمه و انتشار نویسندگان ایرانی در بازارهای بینالمللی گسترش دهند.
نشر چشمه همراستا با نام خود همواره از دل سختیها و سنگها راهی برای حضور در زلالی دشت پیدا میکند و در مسیر خود بر همکاری با نسل جوانی که برخی از بهترینهای حال حاضر ادبیات ایران هستند، تاکید زیادی دارد. این انتشارات در زمینههای مختلف ازجمله ادبیات، فلسفه، سیاست، اقتصاد، علوم اجتماعی، کودک و نوجوان، موسیقی، سینما، تئاتر، تاریخ و اسطوره کتاب منتشر کرده است.
نشر چشمه آثار ادبی بسیاری از نویسندگان صاحبنام ایران ازجمله فریدون مشیری، صادق هدایت، هوشنگ ابتهاج، محمدرضا شفیعی کدکنی، احمد شاملو، علیاشرف درویشیان، محمود دولتآبادی و احمدرضا احمدی و … را هم در کارنامه دارد.
در ادامه این مطلب ۵ زندگینامهی خواندنی و جذاب که توسط انتشارات چشمه منتشر شدهاند را بهاختصار معرفی کردهایم.
۱. آلندهها
کتاب آلندهها با عنوان اصلی «Die Allendes» اثر روزنامهنگار و نویسندهی آلمانی، گونتر وسل است که سال ۱۳۸۷ توسط نشر چشمه با ترجمهی ملیحه محمدی منتشر شد. کارشناس آمریکای جنوبی «گونتر وسل»، یک تصویر تاریخی عالی در ۲۰۰ صفحه از این کشور ارائه میدهد که نهتنها خانوادهی آلنده، بلکه تاریخ اخیر شیلی را نیز به تصویر میکشد. این کتاب که حاصل گفتگوی گونتر وسل و ایزابل آلنده است، ظهور و سقوط یک سلسله مهم را نشان میدهد.
آلندهها خانوادهی سیاسی شیلیایی قرن بیستم هستند و میتوان آنها را به بهترین نحو با کندیها مقایسه کرد. خانوادهای که همهچیز را تجربه کردند و هرگز رویای دنیایی بهتر را رها نکردند. آنها برای آزادی و عدالت جنگیدند و انقلابها و آوارگیها، تبعید، زیرزمین، رویاها و تراژدیها را تجربه کردند. آنها نه با اسلحه بلکه با حرف میجنگیدند.
گونتر وسل در این اثر زندگی اولین رئیسجمهور کمونیست شیلی به نام «سالوادور آلنده» و خانوادهاش را روایت میکند؛ او از پدربزرگ سالوادور، که در اواسط قرن نوزدهم علیه زمینداران بزرگ و برای حقوق مدنی و جدایی کلیسا از دولت مبارزه کرد، تا فرزندخواندهی سالوادور آلنده به نام «ایزابل آلنده» میگوید. ایزابل به دلیل انقلابها و اخراجها، تبعید و زیرزمینی، رویاها و تراژدیها بسیار رنج برد.
سالوادور آلنده و چند تن از پیروانش در کاخ دولتی موندا، حبس شده و آماده بودند تا در برابر کودتاچیان در حال پیشروی در زمان پینوشه تا حد امکان مقاومت کنند. ارتش شیلی در ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳، به رهبری پینوشه آلنده کودتا کرد. او با پیروانش در مقر حکومت شیلی مستقر شده و آماده بود تا مقابل کودتاچیان بایستد و تا پای جان مبارزه کن، اما درنهایت هنگامیکه به کاخ دولتی حمله کردند، سالوادور آلنده را مرده یافتند. به گفتهی گونتر وسل، شیلی در آن روز نهتنها چراغ امید خود را، بلکه آزادیاش را برای دهههای آینده نیز از دست داد. خانوادهی آلنده از شیلی به ونزوئلا و برخی به کوبا گریختند و مانند گذشته دیگر هرگز دورهم جمع نشدند.
در پشت جلد کتاب آلندهها میخوانیم:
«.در میانهی قرن نوزدهم “آلنده” سرخ برای دموکراسی و بر ضد زمینداران بزرگ شروع به مبارزه کرد. زمانی که نوهاش سالوادور آلنده گوسنس در سال ۱۹۷۰ به سمت ریاست جمهوری کشور شیلی انتخاب شد، این رویا به تحقق پیوست. اما فقط سه سال بعد پینوشه همراه با ارتش تمام امیدها را بمباران کرد. روشنفکران شیلی در زندان نابود شدند، یا به تبعید گریختند. خانواده آلندهها در سراسر جهان پراکنده شد. ایزابل آلنده خواهرزادهی سالوادور آلنده امروز مبارزه را با نوشتههای خود ادامه میدهد. نخستین پیروزی او کتابخانه ارواح بود که روایت زندگی یک خانوادهی شیلیایی است و تصادفات تاریخی کشور را نشان میدهد.»
۲. اعتراف به زندگی
کتاب «اعتراف به زندگی» با عنوان انگلیسی «Memoirs» اثر دیپلمات، سناتور، شاعر و نویسنده شیلیایی پابلو نرودا است که سال ۱۳۹۸ توسط نشر چشمه با ترجمهی احمد پوری منتشر شد. نرودا بهعنوان بزرگترین شاعر قرن بیستم و برندهی جایزه نوبل شناخته شده است.
همانطور که از نام کتاب پیداست، این اثر دربارهی تمام زندگی پابلو نرودا است. او در نثر بینظیرش، دیدگاههای خود را دربارهی شعر توضیح میدهد و شرایطی را که الهامبخش بسیاری از شعرهایش بوده است، توصیف میکند. او همچنین گزارشی آشکار از زندگی خود بهعنوان یک شاعر و یک میهنپرست واقعی را ارائه میدهد.
نرودا که شاعری پرکار و بسیار مورداحترام بود، در دهههای ۱۹۳۰ و ۴۰ در کنسولگریهای کشورش در سراسر آسیا، اروپا و آمریکای جنوبی و لاتین خدمت کرد و از ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۲ بهعنوان سفیر در فرانسه نیز مشغول به کار بود.
نرودا در کتاب «اعتراف به زندگی» از دوران کودکیاش در شیلی محبوب تا اولین موفقیتهای شاعرانه و ماجراجوییهای بینالمللی، زندگی خود را مرور میکند. او سال ۱۹۴۵ برای مجلس سنای شیلی نامزد شد و در آن کرسی به دست آورد، به حزب کمونیست پیوست، از سنا حذف شد و درنهایت (سال ۱۹۶۹) بهعنوان نامزد حزب کمونیست برای ریاست جمهوری شیلی انتخاب شد (اگرچه او به احترام سالوادور آلنده که پس از آن فعالانه برای او مبارزات انتخاباتی کرد، عقبنشینی نمود).
درواقع او در کتاب اعتراف به زندگی، حرفهی برجستهی خود را بهعنوان یک دیپلمات و سیاستمدار بازگو میکند که در طی آن با چهرههای شاخصی ازجمله گاندی، چه گوارا و مائو تسه تونگ آشنا شد؛ خاطرات اساسا در قالب داستانهایی ارائه میشود که عموما به هم مرتبط هستند و در فصلهایی که بخشهای اصلی زندگی او را تقسیم میکنند، دستهبندی شدهاند. بهندرت صفحهای در این اثر زیبا وجود دارد که غافلگیری، ماجراجویی و اتفاقات غیرمنتظره یا غیرمحتمل را ارائه ندهد.
بهطور کلی نرودا در کتاب اعتراف به زندگیاش در مورد موضوعات مختلفی ازجمله سیاست، میهنپرستی/ملیگرایی، کمونیسم، سوسیالیسم، سیاست محلی، سیاست منطقهای، سیاست جهانی، محافل ادبی که در آنها حضورداشته و همهی نویسندگان، شاعران و ویراستارانی که در طول زندگیاش ملاقات کرده، صحبت میکند. او همچنین جایزهی نوبل ۱۹۷۱ خود را نیز بهخوبی توصیف کرده و اعتراف میکند که انتظار چنین جایزهای را داشت و مطمئنا از آن خشنود است، بدون اینکه آن را خیلی جدی بگیرد.
در قسمتی از کتاب اعتراف به زندگی میخوانیم:
« هرگز جورابهای خیس آویزان کنار منقل و کفشهای زیادی را که چون لکوموتیوهای اسباببازی بخار از آنها بلند میشد، از خاطر نمیبرم. بعد سیل میآمد و خانههای کنار رودخانه را که محل زندگی تهیدستان بود، میشست و میبرد. زمین در تلاطم و جنبش بود و گاه توری رعبانگیز بالای ردیف کوهها برق میزد. قلهی آتشفشانی لایما داشت جان میگرفت. تموکو شهری است مرزی، یکی از شهرهایی که باوجود مغازههای ابزارفروشی زیادی گذشتهای ندارد. از آنجایی که بومیان سواد خواندن ندارند علامتهای توجه جلب کتی را بیرون مغازهها آویزان میکنند: ارهای غولپیکر، دیگی عظیم، قفلی غولآسا، قاشقی بزرگ و آنسوتر پر در مغازهی کفاشی، چکمهای عظیمالجثه.»
۳. اعترافات گرگ تنها
کتاب «اعترافات گرگ تنها» اثر نویسنده، مترجم و نمایشنامهنویس، ناصر ایرانی است که سال ۱۴۰۰ توسط نشر چشمه منتشر شد. این کتاب زندگینامهی خود نویسنده بوده که با وجود تمام سختیها و مشکلاتی که از حاکمان، مردم، خانواده و دوستانش دیده است، بازهم از نوشتن دست نمیکشد.
او همیشه نگاهی انتقادی به تمام شخصیتهای کتابش و همچنین نسبت به خودش نیز داشته و به همین دلیل نام کتابش را با واژهی «اعترافات» انتخاب کرده است. ایرانی دربارهی این اثرش اینگونه میگوید: «تنها قولی که میتوانم به خواننده بدهم این است که دانسته و خواسته به وی دروغ نگویم و فریبش ندهم. باوجوداین، راه مطمئنتری هم هست که توصیه میکنم خواننده آن را برگزیند و خیال خودش و مرا پاک راحت کند. این کتاب را همانقدر تصویرگر حقیقت بداند که «اعترافات» سایر اعترافات نویسان را، در صدر ایشان قدیس آگوستین، تصویرگر حقیقت میداند».
کتاب اعترافات گرگ تنها که شامل دو جلد است، داستان زندگی ناصر ایرانی را از زمان تولدش (سال ۱۳۱۶) تا دوران بزرگسالیاش را روایت میکند؛ جلد اول کتاب از تولدش تا اواسط دههی پنجاه و جلد دوم از اواسط دههی پنجاه تا اوایل دههی هشتاد را شامل میشود.
درواقع کتاب اعترافات گرگ علاوه بر خاطرات ناصر ایرانی، زندگی شخصی و ادبیاش را روایت میکند و در طول کتاب به این نکته اشاره میکند که مهمترین وقایع تاریخ ایران از سرگذشت حزب توده تا کودتای ۲۸ مرداد و انقلاب اسلامی چگونه در زندگی و آثارش تاثیر گذاشته است.
در قسمتی از کتاب اعترافات گرگ تنها میخوانیم:
«بد نیست بگویم که در خانوادهی من تقریبا هیچگاه از مردگان صحبتی به میان نمیآمد. نمیدانم چرا. شاید به سبب خوف انگیزیا فرشتهی مرگ؛ و لابد ازآنرو که در خانوادهی ما نه تصویرهای گذشته جای مهمی داشت که طرحهای آینده. نوعی زندگی طبیعی جریان داشت، شبیه، به مثل، زندگی گنجشک که نه در بند دیروز است که در غم فردا؛ ته به گذشتگان میاندیشد نه به آیندگان. به سبب همین زندگی گنجشک وار، پس از آنکه کسی در خانوادهی ما میمرد دیگر نامش به زبان نمیآمد و در ظرف مدت کوتاهی یادش هم میشود، این است که نمیدانم نام مادر پدربزرگم که در اوایل پنجسالگی من مرد و تصویر جنازهاش برای همیشه در ذهنم حک شده است چه بود، هیچکدام از هنوز زندگان خانواده هم نمیدانند.»
۴. پسر سرگردان
کتاب «پسر سرگردان» با عنوان انگلیسی «The Lost Boy» اثر نویسندهی آمریکایی، دیوید جیمز پلزر است که اولین بار سال ۱۳۸۸ توسط نشر چشمه با ترجمهی سرور قاسمی منتشر شد. پلزر که توسط رؤسای جمهور ریگان، بوش و کلینتون تقدیر شده است، به سراسر جهان سفر میکند و برای جلوگیری از کودکآزاری، سخنرانیهای پرشور و الهامبخشی میکند و کارهای ارزندهای در این مسیر انجام میدهد. این کتاب بیش از دو سال در فهرست پرفروشترینهای نیویورکتایمز بود و عمیقا بر زندگی بیش از یکمیلیون خواننده تأثیر گذاشته است.
کتاب پسر سرگردان، زندگی دیوید پلزر را به تصویر میکشد که در دوران جوانی توسط مادر وسواسی خود مورد آزار جسمی، عاطفی، ذهنی و روانی قرار گرفت.
داستان کتاب زمانی آغاز میشود که معلمان دیوید با پلیس تماس میگیرند تا سوءظن کودکآزاری را گزارش کنند. یک مددکار اجتماعی موفق میشود دیوید را از سرپرستی مادر معتاد و دیوانهاش خارج کند و پس از آن به دنبال خانوادهای جدید برای به سرپرستی گرفتنش میگردد. دیوید در جستجوی هویت و خانواده از یک خانه به خانهی دیگر منتقل میشود. تنها دنیایی که او میشناسد دنیای انزوا و ترس بوده و اگرچه دیگران این پسر را از دست مادر الکلی بد سرپرستش نجات داده بودند، اما آسیب واقعی او تازه شروع شده است.
دیوید پس از سالها بیتوجهی و آزار، تلاش میکند تا خودش را با موقعیتهای جدید زندگیاش و ابهاماتی که در زندگی یک فرزندخوانده به وجود میآید وفق دهد. بااینحال، او با گذشت زمان احساس خوب خانه و خانواده را در پرورشگاه مییابد؛ حسی که هرگز در زمانی که با مادر بد سرپرست خود زندگی میکرد، نداشت.
درواقع کتاب پسر سرگردان، دربارهی مبارزهی پلزر با تواناییهایش برای سازگاری با محیط جدید اطرافش است که تحت مراقبتهای پرورشی قرار میگیرد. او همچنین از مهربانی والدین رضاعی و سایر افراد اطرافش و همچنین ناتوانیاش در کنار زدن مادرش صحبت میکند.
در قسمتی از کتاب پسر سرگردان میخوانیم:
«حس میکنم درون بدنم میلرزد. یکلحظه چشمهایم را میبندم و آرزو میکنم بروم. در ذهنم خودم را میبینم که دارم از در بیرون میروم. در درونم لبخند میزنم، بهشدت دلم میخواهد بروم. هرچه بیشتر خودم را در حال خروج از در مجسم میکنم گرمای بیشتری در روحم گسترش مییابد. ناگهان، حس میکنم بدنم دارد حرکت میکند. چشمهایم کاملا باز هستند. به پایین و به کفشهای ورزشی کهنهام نگاه میکنم. پاهایم دارند از در قدم به بیرون میگذارند، به خودم میگویم، خدای من، باورم نمیشود دارم این کار را میکنم! بدون ترس، جرات ندارم توقف کنم.»
۵. کی ۲
کتاب «کی ۲: زندگی و مرگ در خطرناکترین کوه دنیا» با عنوان انگلیسی «K2: Life and Death on the World’s Most Dangerous Mountain» اثر اد ویسترز و دیوید رابرتز است که اولین بار سال ۱۳۹۶ توسط نشر چشمه با ترجمهی گلبرگ درویشیان منتشر شد.
کتاب کی ۲، داستانی هیجانانگیز از تاریخ پر تراژدی صعود به سختترین و غیرقابلپیشبینیترین کوه جهان است. کوه کی ۲ دومین کوه مرتفع روی زمین بوده که حدود ۷۰۰ فوت کوتاهتر و بسیار کشندهتر از اورست است؛ کوهنوردی در آنجا برای همه بهجز بااستعدادترین کوهنوردان ممنوع است. سال گذشته حداقل ۲۹۰ نفر در اورست به قله رسیدند، درحالیکه تنها ۱۸ کوهنورد به قلهی کی ۲ رسیدند و ۱۱ نفر در راه جان باختند.
با توجه به شهرت ترسناک کوه کی ۲، منطقی است که یک مطالعهی دقیق از دراماتیکترین تلاشها برای رسیدن به قلهی این کوه توسط کوهنوردان حرفهای، اطلاعات خوبی را در مورد نادرترین کوه ارائه میدهد.
اد ویسترز، یکی از برترین کوهنوردان جهان است که تاریخچهی قابلتوجه کی ۲ و کسانی که برای فتح آن تلاش کردهاند را ارائه میکند. در همان زمان، او خاطرهانگیزترین حماسههای کوهستان را بررسی میکند تا درسهایی را در مورد سوالات اساسی مانند مسائل ریسک، جاهطلبی، وفاداری به هم تیمیهای خود، ازخودگذشتگی در کوهنوردی را مطرح کند.
ویسترز و کوهنورد مشهور اسکات فیشر سال ۱۹۹۲ از کی ۲ صعود کردند و در بهمن گرفتار شدند که آنها را به مرگ تقریبا حتمی سوق داد.
صعود از کوه کی ۲، تنها تمرکز این کتاب هیجانانگیز نیست. او همچنین نگاهی به برخی از مهمترین سفرهای تاریخیاش به کوهستان میاندازد و تعدادی از داستانهای کوه افسانهای را بازگو میکند. برخی از سفرهای دیگر که اد با خوانندگان به اشتراک میگذارد شامل تیم ۱۹۳۸ به رهبری چارلی هیوستون است که راه را برای موفقیت نهایی قله در سال ۱۹۵۴ هموار کرد. نویسندگان این کتاب در واقع بخشی از یک زندگینامهی هیجانانگیز را در این کتاب به رشتهی تحریر درآوردهاند.
در قسمتی از کتاب کی ۲ میخوانیم:
« به تازگیا به اورست و کانگ چنجونگا، اولین و سومین قلههای مرتفع دنیا صعود کرده بودم اما میدانستم که ۲کی ازنظر سختی و خطر با آنها بسیار متفاوت است. همانند کوهنوردان ۲۰۰۸، من و امگاته و چارلی مجبور بودیم برای هفتههای بیپایان منتظر فرصت مناسبی باشیم تا سرانجام بتوانیم شانس خود را برای رفتن به قله امتحان کنیم. بهجز توفان، اشتباهات مختلف، رهبری گروه و مشکلات بین افراد حرکت نهایی ما را بهسوی قله به تاخیر انداخته بود، پنجاهوهفت روز از رسیدنمان به کمپ اصلی گذشته بود که سرانجام توانستیم عازم قله شویم. درهرصورت هر سه در آن زمان با باتل نگه آشنا بودیم و بستن طنابهای ثابت جزئی از برنامهمان نبود.»