معرفی سریال گیسو

معرفی سریال گیسو

بعد از حواشی فراوان سریال «دل»، منوچهر هادی با سریال «گیسو» برگشته است. آیا چند قسمت اول این سریال می‌تواند ما را امیدوار کند که قرار است مجموعه‌ای متفاوت از او ببینیم؟

آخرین تجربه منوچهر هادی در ساخت سریال خوشایند نبود. علاوه‌بر کارشناسان سینمایی، مردم عادی هم در شبکه‌های مجازی به نقطه ضعف‌های متعدد دل اشاره کردند. تا جاییکه یکی از بازیگران نیز از بازی در این سریال ابراز پشیمانی کرد. حالا منوچهر هادی با سریالی دیگر در شبکه‌های نمایش خانگی ظاهر شده است تا جبران مافات کند. سریال گیسو، مجموعه‌ای که انگار ادامه سریال عاشقانه است و عموما بجز منابع رسمی، از آن به‌عنوان عاشقانه ۲  نیز نام برده می‌شود. این یادداشت در زمانی نوشته شده که تنها سه قسمت از این سریال منتشر شده است. به همین دلیل رویکرد کلی، معرفی سریال و تلاش برای اشاره به نکاتی‌ست که در همین سه قسمت بسیار آشکار بوده‌اند.

اکثر بازیگران اصلی گیسو همان‌هایی هستند که در سریال عاشقانه نیز حضور داشتند. محمدرضا گلزار، هومن سیدی، مسعود رایگان، ساره بیات، حسین یاری، هانیه توسلی، شمسی فضل اللهی، بیژن امکانیان، آزاده ریاضی، بهاره رهنما، سانیا سالاری. غیبت مهناز افشار و پانته‌آ بهرام باتوجه‌به حضور اولی در خارج از کشور و اختلاف دومی با عوامل سریال، قابل حدس بود. هانیه توسلی از بازیگرانی‌ست که نامش در فهرست به چشم می‌خورد. اما هنوز تا قسمت سوم حضوری در سریال نداشته است.

این متن ممکن است برخی اطلاعات کلی از سریال را لو بدهد

داستان با نشان دادن ماجراهایی که به واژگونی ماشین گیسو ختم می‌شود آغاز می‌گردد. حادثه ای که قرار بود منجر به مرگ او شود اما به احتمال زیاد شاهد بازگشت این شخصیت در چند قسمت آینده خواهیم بود. خطوط روایی دیگر سریال بین شخصیت‌های یونس، پگاه  و سهیل تقسیم می‌گردد. بنظر می‌رسد از بین این سه نفر شخصیت یونس که نقش آن را مسعود رایگان بازی می‌کند دچار چالش‌های جدی‌تری می‌شود زیرا اتفاقات مربوط‌به سایر شخصیت ها ساده و معمولی است و واکنش چندانی را از آن‌ها بر نمی‌انگیزاند. ولی یونس که از سمت همکاران سابق خود برای پس دادن پولی خاص بشدت تحت فشار قرار دارد عکس العملش نسبب به قضایا می‌تواند تاثیر مهمی در روند روایت بگذارد. به‌خصوص اینکه وی از سمت پلیس هم برای تحقیقاتی خاص زیرنظر است.

قرار است داستان و حال و هوای سریال در این فصل دچار تغییراتی اساسی شود و تمرکز فیلمنامه از ماجراهای عاشقانه به درامی معمایی با مایه‌های اجتماعی منتقل شود. این را می‌توان هم از روی مصاحبه‌های تهیه کننده و کارگردان این مجموعه دریافت و هم از نوع مقدمه چینی روایت در سه قسمت اول. حتی تغییر نام سریال، از عاشقانه به گیسو که امری نامتداول برای فصل دوم یک مجموعه است نیز گواهی بر درستی این فرضیه است. دراین‌میان مهم‌ترین چالش نویسندگان فراهم کردن مقدماتی مناسب برای بینندگانی‌ست که بدون دیدن عاشقانه شروع  به تماشای گیسو می‌کنند. ماموریتی که هرچند به خوبی از پس آن بر می‌آیند اما تبعاتی هم دارد. داستان بسیار خسته کننده است و درام پیش نمی‌رود و دقایق زیادی سعی می‌شود با اتفاقاتی تحمیل شده شخصیت های اضافی را حذف کنند. این رویکرد حتی گاهی خنده دار می‌شود. مثلا شخصیت ریحانه رستاک که پانته آ بهرام ایفاگر نقش آن بود خیلی زود می‌میرد. اما همسر و دختر کوچک او در روند داستان و تعامل با سایر شخصیت‌ها عملکردشان به‌گونه‌ای است که انگار هیچ اتفاق مهمی در زندگیشان نیفتاده است.

اما هرچقدر تیم نویسندگان با همه ضعف‌هایی که تا به اینجا بر شمردیم کار خود را قابل قبول انجام داد کارگردانی کار بسیار ضعیف و ابتدایی است. ضعفی که به احتمال زیاد قرار نیست تا پایان مجموعه تحول خاصی در آن صورت بگیرد. فیلمنامه به ساده ترین شکل ممکن تصویری شده و در عمل چیزی به نام کارگردانی و توجه به ظرافت ها وجود ندارد. روند یادآوری ذهنی شخصیت‌ها هیچ تفاوتی با فلش بک‌هایی  که در سال‌های آغازین صنعت سینما زده می‌شد ندارد و خالی از هرگونه خلاقیت است. فقط افکتی قرمز که معلوم نیست چه کارکردی دارد فضای تصویر را پر کرده است.

بازی محمدرضا گلزار همان همیشگی است. گلزار ِ آتش بس، توفیق اجباری، سلام بمبئی و حتی گلزار برنده باش!! البته در سالیان اخیر ثابت شده که کارگردان‌ها روی قابلیت های فنی او حساب ویژه‌ای باز نمی‌کنند و مأموریت اصلی گلزار در این مجموعه فروش بیشتر سریال است. این را از روی پوسترهای سریال هم می‌توان دریافت.  اما یکی از نکات جالب، طراحی لباس محمدرضا گلزار در چند صحنه خاص است. لباسی که باتوجه‌به بالاتنه پرحجم و پاهای لاغر او بهتر می‌بود از نوع دیگری باشد اما با پوشیدن یک شلوار بسیار تنگ و تیشرتی گشاد این کنتراست و نقطه ضعف گلزار پررنگ‌تر شده و خنده دار می‌نمایاند. تاکید کارگردان بر نشان دادن گلزار در نماهای مدیوم بار دیگر ثابت می‌کند جزییات در این سریال جایی ندارد. در بین بازیگران بهترین علمکرد را ساره بیات دارد و به خوبی شخصیت پگاه دادگر را بازی می‌کند. شخصیتی که انگار ثبات روانی ندارد و عموما خیلی زود عصبانی و بعد پشیمان می‌شود.

یکی دیگر از نکاتی که می‌توان باتوجه‌به این سه قسمت به آن اشاره کرد تیتراژ سریال است. امروزه کاربرد تیتراژ در سریال های تلویزیونی مهم جهان به‌عنوان یک تونل حسی است که مخاطب را آماده می‌کند تا وارد داستان شود تا جاییکه یا اسم عوامل آورده نمی‌شود یا اگر هم این اتفاق بیفتد بسیار جزیی و مختصر است و معرفی اصلی مربوط‌به تیتراژ پایانی است. اما انگار اکثر سریال سازان داخلی در خلا زندگی می‌کنند و  این آثار را نمی بینند. تیتراژ در گیسو نیز مانند سایر آثار ایرانی به بدترین و طولانی‌ترین شکل ممکن ساخته شده است. علاوه‌بر بافت و ساختاری که مخاطب را پس می‌زند، موسیقی نیز به خوبی ماموریتش را در همین راستا انجام می‌دهد. تیتراژ شروع به قدری طولانی‌ست که حتی اسامی جانشین تولید و دستیار دوم کارگردان هم در آن قید می‌شود. بعید است ببیننده‌ای بعد از تماشای یک قسمت، تیتراژ را کامل ببیند.

 باتوجه‌به موارد گفته شده کیفیت سریال گیسو را می‌توان مانند سایر آثار منوچهر هادی پیش‌بینی کرد. با ملاحظه مقدمه چینی های انجام شده بعید است معجزه‌ای در روند قسمت‌های آینده این مجموعه صورت بگیرد. اگر که با سریال‌های دل و عاشقانه ارتباط گرفتید این سریال به شما پیشنهاد می‌شود وگرنه مجموعه‌های مناسب‌تری همزمان با گیسو در حال پخش است.    

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
4 + 1 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.