معرفی سریال هیلو (Halo) | مستر چیف دوست داشتنی در قاب تلویزیون

چه چیزهایی باید پیش از تماشای سریال Halo بدانیم؟

اتفاقات سریال Halo در قرن ۲۶ام جریان دارد که بشریت وارد جنگی بزرگ با یک تهدید بیگانه به‌نام کاوننت می‌شود. در طول این سریال قرار است شاهد داستانی‌های احساسی، حماسی، اکشن، ماجراجویی و چشم‌اندازی از آینده باشیم. پابلو شرایبر در نقش مستر چیف، جن تیلور در نقش کورتانا، ناتاشا مک الهون در نقش دکتر هالزی، بوکیم وودبین، یرین ها، شبانه اعظمی، بنتلی کالو، ناتاشا کولزاک، دنی ساپانی، الیو گری، چارلی مورفی و کیت کندی، از جمله بازیگرانی هستند که در سریال Halo حضور دارند و به ایفای نقش پرداخته‌اند.

کایل کیلن و استیون کین، وظیفه فصل اول سریال Halo را بر عهده داشته‌اند. همچنین سریال هیلو برای فصل دوم نیز تمدید شده است که هر دو سازنده سریال قرار نیست برای ساخت فصل دوم سریال هیلو بازگردند. گفته می‌شود که دیوید وینر احتمالا شورانر جدید سریال Halo برای فصل دوم خواهد بود، اما این موضوع هنوز رسما اعلام نشده است. فصل اول سریال هیلو در ۹ قسمت تولید شده است که هر قسمت آن به‌صورت هفتگی در روزهای پنج‌شنبه هر هفته از پارامونت پلاس پخش خواهند شد.

سریال Halo با اینکه اقتباسی از یک مجموعه بازی ایکس باکس به همین نام است، اما داستان آن در یک خط زمانی جدا و متفاوت از دنیای بازی جریان دارد که از آن به‌عنوان Silver Timeline یاد می‌شود. البته مانند دنیای بازی، تمرکز سریال Halo نیز روی شخصیت مسترچیف است که برخلاف دنیای بازی، در این سریال شاهد نمایش صورت او خواهیم بود. همچنین شان کالری، آهنگساز برجسته تلویزیون که برای ساخت موسیقی متن سریال‌هایی چون سریال 24، سریل Jessica Jones، سریال Homeland، سریال Bones و سریال Elementary شناخته می‌شود، وظیفه ساخت موسیقی متن سریال Halo را بر عهده داشته است.

چه اتفاقاتی در قسمت اول سریال Halo رخ داد؟

اتفاقات سریال Halo در روزهای اول جنگ UNSC باز می‌گردد که هنوز جنگ بین انسان‌ها در جریان است و تهدید کاوننت‌ها در زیر سایه اختلاف آن‌ها در حال رشد کردن است. کاوننت‌ها مدتی می‌‌شود که در سیاره مادریگال مخفی شده‌اند و در حال استخراج شی مرموزی هستند، اما در ادامه برنامه آن‌ها لو می‌رود و حالا الیت‌ها شروع به قتل عام مردم مادریگال می‌کنند و در همان ابتدا شاهد ورود اسپارتان‌ها هستیم که به نیکی از آن‌ها یاد نمی‌شود. البته درنهایت تنها یک نفر در این مبارزه زنده می‌ماند که ظاهرا نقش مهمی در داستان سریال دارد.

درواقع سریال هیلو از همان ابتدا اسپارتان‌ها را ماشین کشتار معرفی می‌کنند. با اینکه سریال اقتباس مستقیم از دنیای بازی نیست و درواقع با الهام از آن ساخته شده است، اما در دنیای بازی هیلو نیز اسپارتان‌ها دارای چنین ویژگی بوده‌اند. در ادامه مسترچیف و دیگر اسپارتان‌ها شی مرموزی را که کاوننت‌ها به‌دنبال آن هستند، کشف می‌کنند و مسترچیف پس از ارتباط با آن، بخشی از خاطرات کودکی خودش را به‌دست می‌آورد و حالا ظاهرا از یک سرباز که مثل یک ربات عمل می‌کند، به شخصی تبدیل شده که کنترل کارهای خود را به‌دست گرفته است.

در سیاره ریچ دکتر هالزی در تلاش است تا اسپارتان‌های بیشتری تولید کند و همچنین برنامه کورتانا را جلو ببرد، اما این موضوع بستگی به موفقیت عملیات مسترچیف دارد. در ادامه چیف مانع مرگ آخرین فرد باقی‌مانده از سیاره مادریگال می‌شود و حالا او به فراری شماره یک UNSC تبدیل شده است. سریال Halo دارای داستان مستقلی است و نباید آن را به‌عنوان یک مقایسه یک به یک با دنیای بازی مقایسه کرد، اما حداقل سریال در قسمت اول دارای داستانی نسبتا گنگ است.

در سریال ظاهرا اسپارتان‌ها کنترلی از خود ندارند و تنها دستورها را اجرا می‌کنند و سازندگان این موضوع را تا اولین نافرمانی مستر چیف مخفی نگه می‌دارند و همین موضوع باعث می‌شود تا بفهمیم دلیل شهرت اسپارتان‌ها به ماشین کشتار چیست.

بخش داستانی سریال دارای چنین نکات مثبتی است، اما حاوی نکات منفی مثل روایت نسبتا گنگ سریال نیز است که حداقل چیز زیادی جز اینکه کاوننت‌ها به‌دنبال شی مرموز و با ارزشی هستند، دستگیرمان نمی‌شود و یک انسان نیز در حال کمک کردن به آن‌ها است.

در مجموع برخی از تصمیمات ابتدایی سریال تا حدی یادآور سریال ویچر نیز است که باید دید در قسمت‌های بعدی آیا داستان و سریال پیشرفت خواهد کرد یا این مشکل ادامه خواهد یافت و حتی بزرگ‌تر خواهد شد. اما نکته مثبت سریال Halo از همان ابتدا روی صحنه‌های اکشن است که به‌خوبی سازندگان توانسته‌اند صحنه‌های هیجان‌انگیز اکشن را خلق کنند و حتی بعضا شاهد صحنه‌های اول شخص نیز هستیم که به جذابیت آن کمک زیادی کرده است و هم اینکه می‌تواند باعث هیجان‌زده شدن طرفداران بازی هیلو شود.

چیزی که مشخص است سازندگان درک خوبی از صحنه‌های اکشن بازی Halo نیز داشته‌اند و با اینکه ما هنوز شاهد نبرد خیلی بزرگی نبوده‌ایم، اما اکشن خوبی را حداقل در قسمت اول مشاهده کردیم. درکنار آن شاهد خشونت بالا و خوبی سریال Halo نیز هستیم و سازندگان دست خود را برای خلق صحنه‌های خشن نبسته‌اند. این موضوع کمک زیادی به خلق صحنه‌های اکشن سریال کرده است. همچنین شاهد طراحی خوب اسپارتان‌ها و الیت‌ها هستیم که نشان می‌دهد سازندگان به‌خوبی توانسته‌اند طراحی مشابه بازی را در سریال پیاده‌سازی کنند.

درواقع طراحی اسپارتان‌ها یا نمایش ابهت و قدرت آن‌ها نکته‌ای است که سازندگان از همان ابتدا باید نمایش می‌دادند و همین موضوع باعث می‌شود تا واقعا تفاوت یک سرباز عادی با یک اسپارتان را احساس کنیم و آن‌ها را دست کم نگیریم. جلوه‌های ویژه سریال هیلو نیز دارای نکات مثبت و منفی خودش است. در بخشی شاهد جلوه‌های ویژه خوب و حتی بالاتر از استاندارد تلویزیون هستیم که نکته مثبتی است. اما در بخش دیگر شاهد جلوه‌های ویژه متوسط و حتی ضعیف هستیم.

از آنجایی که هزینه نسبتا بالایی برای ساخت هر قسمت شده است، بدون شک می‌توانیم انتظار جلوه‌های ویژه بهتری از سریال Halo داشته باشیم، اما سریال حداقل در قسمت اول در این بخش دارای نقاط قوت و ضعف بسیاری بوده است. البته نکته دیگری که دوست داشتم نزدیک به بازی هیلو باشد، اتمسفر آن است که متاسفانه حداقل در قسمت اول شاهد این موضوع نیستیم و جای امیدواری است که در قسمت‌های بعدی بیشتر شاهد حال و هوایی مشابه بازی آن باشیم.

اما بخش جنجالی قسمت اول سریال Halo نمایش صورت مستر چیف بوده است. احتمالا خبر دارید که در بازی هیلو ما هرگز صورت این شخصیت را نمی‌بینیم و دلیل آن هم این است که بازیکن خودش را جای مستر چیف قرار دهد و احساس کند که خودش وارد نبرد با کاوننت‌ها شده است. اما ما وقتی در مورد یک اقتباس تلویزیونی صحبت می‌کنیم، باید موارد بیشتری را در نظر بگیریم؛ مثل این موضوع که همه بینندگان قرار نیست تجربه بازی هیلو را داشته باشند یا شاید آن‌ها اصلا گیمر نباشند.

این موضوع با اینکه می‌تواند باعث نارضایتی طرفداران سری بازی Halo شود، اما نکته منفی نیست و درواقع سازندگان سریال با این دید که بیننده نیاز دارد با شخصیت اصلی ارتباط برقرار کند، چنین تصمیمی را گرفته‌اند.

شاید با خود بگویید که خب در سریال The Mandalorian دین جارین نیز کلاه خود را در اکثر مواقع بر نمی‌دارد، اما تفاوت ماجرا حضور شخصیتی به‌نام گروگو یا همان بیبی یودا خودمان است که باعث می‌شود تا مشکل ارتباط با دین جارین به‌وجود نیاید و درواقع حضور شخصیت مکمل باعث شده است این مشکل دیده نشود.

این نکته درواقع برای این اهمیت دارد که ما هنوز کورتانا را در سریال ندیدیم و حتی هنوز مستر چیف با او ملاقات نکرده است و شخصی که باعث شود این مشکل را رفع کند، فعلا وجود ندارد. شاید در آن زمان بتوانیم بگوییم که می‌توان مانند سریال مندلورین در بیشتر دقایق انتظار داشته باشیم مستر چیف کلاه خودش را برندارد. همچنین مستر چیف نیاز به ظاهری جذاب ندارد و او تنها یک سرباز جوان است و هنوز در ابتدا راهش قرار دارد و این مورد را نباید فراموش کرد. بااین‌حال، مشکلی که درکنار گنگ بودن داستان بیشتر احساس می‌شد، انتخاب بازیگران سریال هیلو است.

پابلو شرایبر حداقل در قسمت اول نشان داد که می‌تواند انتخاب درستی برای نقش مستر چیف در سریال Halo باشد. حتی می‌توانیم بگوییم که انتخاب دکتر هالزی نیز در سریال درست بوده است، اما بدون درنظرگرفتن دیگر بازیگر اسپارتان‌ها که ظاهر آن‌ها را در طول این قسمت ندیدیم، در مورد مابقی بازیگران اصلی سریال نمی‌توان این را گفت. متاسفانه بیشتر بازیگران حداقل در قسمت اول عملکرد متوسط و حتی بسیار ضعیفی داشتند.

متاسفانه انتخاب بازیگران سریال تا حد زیادی من را به یاد بازیگران سریال ویچر انداخته است که به‌جز چند انتخاب درست، مابقی انتخاب‌های متوسط و ضعیفی هستند.

در مجموع قسمت اول سریال Halo هم دارای مشکلات غیر قابل انکاری مثل گنگ بودن روایت داستان، انتخاب بازیگران متوسط و برخی جلوه‌های ویژه متوسط و ضعیف است که نمی‌توان از آن گذشت و هم دارای نکات مثبتی مثل پابلو شرایبر برای نقش مستر چیف، صحنه‌های اکشن قدرتمند و خشونت بالا است. در مجموع سریال هیلو شروع خوبی داشت، اما باید دید در ادامه مشکلات سریال کمرنگ‌تر می‌شود و سریال پیشرفت می‌کند یا سریال Halo روند دیگری را طی خواهد کرد.