سریال قبله عالم جدیدترین سریال نمایش خانگی پلتفرم فیلیمو است که چندی پیش اولین قسمت آن منتشر شد. حامد کمیلی، شقایق دهقان، هادی کاظمی و سوگل خلیق از مهمترین بازیگران این سریال هستند. در ادامه با معرفی این سریال با میدونی همراه شوید.
از مهمترین آثار حامد محمدی نویسنده و کارگردان قبله عالم میتوان به کارگردانی فیلمهای اکسیدان، چهارانگشت، فرشتهها با هم میآیند و فیلم اکران نشده چپ راست اشاره کرد. محمدی همچنین فیلمنامه حوض نقاشی ساخته مازیار میری و طلا و مس ساخته همایون اسعدیان را به رشته تحریر درآورده است. حالا قبله عالم دومین سریال او در مقام کارگردان پس از سریال تلویزیونی زعفرانی است.
حامد کمیلی در نقش ناصرالدین شاه و بدلاش، هادی کاظمی در نقش ظلالدوله، شقایق دهقان در نقش مهد علیا و پژمان بازغی در نقش میرزا رضای کرمانی تیم اصلی بازیگران قبله عالم را تشکیل میدهند. با تماشای یک قسمت از سریال هنوز نمیتوان نظر قطعی درباره کیفیت آن داد. بااینحال قبله عالم از همان مشکل تقریبا همیشگی سریالهای ایرانی در قسمت اول رنج میبرد.
در قبله عالم عوامل سریال مشابه سریالهای ایرانی دیگر قسمت اول را در حکم یک مقدمه میدانند و بیشتر تمرکز فیلمنامه روی معرفی شخصیتها و موقعیت است و این قسمت بدون اتفاقی مشخص به پایان میرسد. درحالیکه یک سریال برای جذب مخاطب باید در همان قسمت اول، مستقل از اپیزودهای بعدی، نقاط کنجکاوی برانگیز، گرهگشایی و گرهافکنی داشته باشد. قبله عالم با بیتوجهی نسبت به این مسئله، توجه کمتری جلب میکند. از طرفی مشخص نیست صدای راوی دقیقا چه کاربردی در پیشبرد درام دارد. محمدرضا علیمردانی که از نگاه امیرکبیر دربار و شخصیتها را توصیف میکند صرفا تکرار آن چیزهایی است که در تصویر وجود دارد.
سریالهای ایرانی توجه ویژهای به یک موقعیت تاریخی خاص در گذشته دارند که معمولا این عقبگرد تاریخی با دو هدف انجام میشود: آنها یک موقعیت تاریخی مربوطبه زمان گذشته را انتخاب میکنند تا بدین وسیله مسائل روز را نقد کنند و توامان از آسیب ممیزی نیز در امان بمانند. در حالت دوم سازندگان صرفا به خاطر نوع نگرششان نسبت به یک دوره تاریخی، روایتی درام یا طنز از ماوقع ارائه میدهند. این روایت یا برخاسته از واقعیت با کمترین انحراف است یا مانند قبله عالم سعی در ارائه روایتی کمیک از ماجراست. البته اگر در این روایت کمیک فیلمساز به اندازه کافی برای تفکرش دقت و وسواس به خرج ندهد و از جانمایی یک مضمون قابل تامل پرهیز کند سریال بیشتر به سمت لودگی و تمسخر کشیده میشود و آن عیار کمیک نیز خاصیت خود را از دست میدهد. مشکلی که قبله عالم در قسمت اول با آن مواجه است نیز همین مسئله است.
سریال بدون درنظرگرفتن مضمون حتی در حد تقلیل یافته آن شوخیها و روابطی را برقرار میکند که بیشتر رو به سوی کلیشهها دارد و همین امر اسباب لودگی را فراهم میسازد. قبله عالم میخواهد شوخیهای امروزی را با لحن کنونیاش به یک دوره تاریخی خاص ببرد و در این فرایند انتقال، بدون توجه به روایت دقیق تاریخ بستر فانتزی خود را بنا کند. درواقع دوره قاجاریه تنها یک بستر فانتزی در سریال است برای تازه کردن ترفندهای کمدی امروزی، نه یک بستر روایی بر مبنای تاریخ. رویکردی که بیشباهت به استراتژی سریال قهوه تلخ نیست؛ بااینحال مسئلهای که قهوه تلخ را از همان قسمت اول جذاب میکند و وجه تمایز آن از قبله عالم است، پیگیری مسائل روز جامعه ازطریق یک روایت منسجم است.
در چنین رویکردی که سریال میخواهد از ظاهر یک دوره تاریخی بهره ببرد، به یک سری تمهیدها نیاز است که کمی میان فضای سریال با بازنمایی صرف دوره قاجاریه فاصله بیاندازد. در صحنه اول اپیزود، نمای هلیشات شبیه به بازیگوشی کارگردان برای خط دادن به مخاطب و تزریق حال و هوای امروزی به فضای اثر است. کارگردان با استفاده از این نما تلویحا اعلام میکند که هدفش بازسازی صرف دوره قاجاریه نیست بااینحال چنین فاصلهگذاریای از سوی کارگردان تنها در همین صحنه مصداق پیدا میکند و تبدیل به یک ویژگی فرمی موثر درون اثر نمیشود.
با اینکه به نظر میرسد کارگردان میتوانست تیم بازیگری بهتری را انتخاب کند، رابطه کلامی کمیلی و کاظمی فارغ از شوخیهای نه چندان گیرا، تا حدی قابل قبول است و موتیف کمیک را پیش میبرد. اما از طرف دیگر، نهتنها دیالوگهای شقایق دهقان در نقش مهدعلیا خوب نوشته نشده است بلکه خود دهقان نیز عملکردی مصنوعی از خود ارائه میدهد. تقابل زن جدید تازه از فرنگ آمده ناصرالدین شاه با دیگر همسرش که سوگلی دربار است نیز میتواند بعد از زمینهچینی در این قسمت، بخشی از بار کمدی سریال در قسمتهای بعد را به دوش بکشد.
بهطور کلی قبله عالم فاقد کیفیتهای خاص نمایشی و روایی در انتهای قسمت اول است. اما باید به سریال زمان داد و منتظر قسمتهای بعدی ماند و نقد کامل و مبسوط را به زمانی دیگر موکول کرد.