سریال فساد توکیو (Tokyo Vice) مجموعهای جنایی و درام با بازی انسل الگورت و کارگردانی مایکل مان که ما را به دنیای زیرزمینی و پر از جنایت شهر توکیو میبرد. با معرفی این سریال همراه میدونی باشید.
در اکثر مواقع، در بسیاری از سریالها و آثار سینمایی، ما شاهد شخصیتی مهاجر از کشورهایی نظیر هند، خاورمیانه، آسیای شرق و غیره هستیم که تمام تلاش خود را میکند که به کشورهای پیشرفته برود. معمولا هم این شخصیتها با وجود توانایی، هوش و استعدادی که دارند، در جایگاهی که لیاقتش را دارند، قرار نمیگیرند، مدام زیر ذرهبین هستند، از کوچکترین اشتباه و کمکاری باید دوری کنند و هیچوقت رفتار خوبی را از جانب دیگران نمیبینند. این ماجرا دیگر به یک کلیشه تبدیل شده بود که خیلی اوقات حوصلهی مایِ بیننده را سر میبرد. اما در سریال فساد توکیو Tokyo Vice از این اخبار نیست.
درست است که کانسپت و ماهیت کلی ماجرا حول همان موضوع نژادپرستی میچرخد اما جنبه متفاوتی از آن را به ما نشان میدهد. ما در سریال فساد توکیو شاهد شخصیتی آمریکایی به نام جیک ادلستاین هستیم که بهعنوان یک دانشجو به شهر توکیو نقل مکان کرده است. درست است که داستان این سریال در سال ۱۹۹۹ رخ میدهد اما کتاب Tokyo Vice: An American Reporter on the Police Beat in Japan در سال ۲۰۰۹ منتشر شده بود؛ کتابی که توسط خود جیک ادلستاین نوشته شده است. در سال ۲۰۱۳ پروژه ساخت این اقتباس آغاز شد و قرار بود یک اثر سینمایی باشد.
در ابتدا، دنیل ردکلیف برای ایفای نقش شخصیت اصلی انتخاب شده بود. آنتونی مندلر برای کارگردانی انتخاب شد و کار تا جایی پیش رفت که اواسط سال ۲۰۱۴ همه چیز برای آغاز فیلمبرداری آماده شده بود. مشخص نیست که دقیقا چه اتفاقی رخ داد اما اواسط سال ۲۰۱۹ بود که پروژه تغییر ماهیت داد و به یک اثر تلویزیونی تبدیل شد؛ وارنر مدیا هم دستور ساخت ۸ قسمت را داد تا در سرویس استریم خود یعنی اچ بی او مکس، پخش کند. انسل الگورت ابتدا بهعنوان تهیه کننده اجرایی وارد تیم شد و بعدها بهعنوان بازیگر نقش اصلی انتخاب شد.
از طرف دیگر هم با مایکل مان قرارداد بستند تا علاوهبر تهیه کننده اجرایی، کارگردان قسمت اول یا همان قسمت آزمایشی هم باشد. درکنار انسل الگورت، بازیگران خوب دیگری مانند کن واتانابه، ریچل کلر، هیدهآکی ایتو، الا رامپف و رینکو کیکوچی و غیره هم در این تیم حضور دارند. منتقدانی که این اثر را تماشا کردند، خیلی آن را دوست داشتند و علاقه و تحسین خود را ازطریق امتیازات بالا به نمایش گذاشتند. آنها معتقد بودند که شخصیت اصلی مثبت یا همان پروتاگونیست سریال فساد توکیو کمترین جذابیت را در میان المانهای دیگر مجموعه دارد؛ اما دسیسههای دنیای زیرزمینی ژاپن و همچنین واقعی بودنِ محیط و اتفاقات آن باعث میشود که یک اثر نئو نوآر بسیار جذاب از آب در بیاید.
داستان این سریال در اواخر دهه ۱۹۹۰ رخ میدهد. یک روزنامهنگار آمریکایی به نام جیک ادلستاین به توکیو نقل مکان میکند تا بهعنوان اولین خبرنگار خارجی به جمع کارکنان یک روزنامه بزرگ ژاپنی به نام یومیوری شیمبون بپیوندد. او که در یکی از گروههای این روزنامه قرار گرفته بود و شرایط سختی داشت، مجبور است دست به کارهای مختلفی بزند تا جایگاه واقعی خود را بهدست بیاورد. او به واسطه یکی از این پروندهها، زیر بال و پر یک کاراگاه کهنهکار به نام سکیگوچی قرار میگیرد.
ادلستاین در ابتدا مسئول منطقهی شلوغ و آزاردهندهی «سایتاما» شده بود. اما به مرور زمان او تصمیم میگیرد که دنیای تاریک و خطرناک یاکوزای ژاپنی را مورد بررسی قرار دهد و آن را کاوش کند. رمان مخصوص جیک ادلستاین، ۱۲ سال از زندگی او را بهعنوان یک کارمند دفتر روزنامه پوشش میدهد؛ ۸۰ ساعت کار او در هفته، مشکلاتی که در روابط پیدا میکند و همچنین ارتباطهایی را که بین خبرنگاران جنایی و پلیسها صورت میگیرد، توصیف میکند. برخی پروندههای خاص مستلزم این است که جیک دست به کارهای عجیب و غریبی بزند؛ از جمله جستوجو برای قاتل لوسی بلک من.
این رمان که خاطرات جیک ادلستاین را به تصویر میکشد، تهدیدهای مرگی را هم که او بعد از انتشار افشاگری درباره تاداماسا گوتو دریافت میکرد، نشان میدهد. او همچنین این موضوع را هم افشا میکند که استان سایتاما دادههای علمی در مورد آلودگی دیوکسین را دستکاری میکرده است. یکی از نکات جالب و برجستهای که در سریال Tokyo Vice وجود دارد، این است که انسل الگورت برای ایفای نقش در این مجموعه، زبان ژاپنی، گویش و نوشتن آن را بهصورت کامل یاد گرفت. علاوهبر این، با روزنامهنگاران حرفهای همکاری کرد و زیر نظر آنها آموزش دید تا بتواند سه داستان مختلف بنویسد و برای نقش خود آماده شود.
در همان سکانس اولیه، ما ارتباط دوستانهی دو شخصیت اصلی ماجرا را میبینیم که در حال آماده شدن برای یک قرار با یکی از اعضای مهم یاکوزا هستند. اما همه چیز همینطور آغاز نشده است و قرار هم نبود به این نقطه کشیده شود. جیک ادلستاین در ابتدا به خاطر علاقه خیلی زیادی که به ژاپن، روزنامهنگاری و دفتر روزنامه بزرگ دنیا داشت، به شهر توکیو رفت. برای اینکه میتوانست وارد آن دفتر روزنامه شود، باید خود را برای یک آزمون بزرگ آماده میکرد؛ در طی این مدت هم علاوهبر درسهایی که میخواند، ورزش یاد گرفت و حتی بهعنوان یک معلم، مشغول به کار شد تا به ژاپنیها انگلیسی آموزش دهد.
مشکلی که دراینمیان وجود داشت، این بود که با او هم همانند خیلی افراد بیگانه، غریبه و خارجی دیگر، رفتار خوبی صورت نمیگرفت. یعنی بعد از اینکه در آزمون آن دفتر روزنامه قبول شد، همه با او رفتار بدی داشتند و در ابتدا مدام پروندهها و اخبار مسخره و پیشپا افتاده به او میدادند. تا اینکه او کم کم خود را وارد ماجرایی کرد که مهمتر از هر چیز دیگر بود. او با جسارت و قدرتی که داشت، توانست کم کم خودش را به یاکوزا نزدیک کند و پرده از یک توطئه بزرگ بردارد که هرکسی شاید در ابتدا به آن توجه نمیکرد. تمام ماجراها از جایی شروع شد که خودکشیهای مختلفی در سرتاسر توکیو اتفاق میفتاد؛ خودکشیهایی که اغلب از جانب افرادی بود که بدهکاری خیلی زیادی داشتند و نمیتوانستند از پس پرداخت آن بربیایند.
اما ماجرا به این سادگیها هم نبود که چون پول نداشتند و بدهیها بالا بود، خود را بکشند. توطئه خیلی بزرگتر از این حرفها بود و جیک را به اعماق دنیای زیرزمینی شهر توکیو برد. او در طی این داستان توانست با افراد مختلفی دوست شود، ارتباطهایی را شکل دهد، به واقعیت خیلی از اتفاقات پی ببرد و مدام در حال تکاپو برای دور شدن از نقطه امنش باشد. جیک مدام پتانسیل و توانایی خود را به نمایش میگذارد و نشان میدهد به همان چیزی که دارد قانع نیست و همیشه دنبال سرنخهای جدید و داستانهای متفاوت است؛ در عین حال که دارد داستان اصلی خود را درباره شرکت وام دهنده و یاکوزاها پیگیری میکند. همین سرکِشیها و فضولیها هم باعث میشود که مدام با خطرات یاکوزا، تهدید افراد قدرتمند شهر و بسیاری اتفاقات خطرناک دیگر روبهرو شود. اما بهلطف هوش خود و دوستانی که دارد، از اکثر این مخمصهها جان سالم به در میبرد.
از آنجایی که با مطالعهی این مقاله تا انتها، نشان دادید که علاقهی زیادی به ژانر جنایی و درام و اسرارآمیز دارید، ما هم تصمیم گرفتیم تا در این قسمت، مجموعههای دیگری را به شما معرفی کنیم؛ مجموعههایی که از لحاظ داستانی و خیلی المانهای دیگر، تشابه زیادی با سریال فساد توکیو دارند. البته که از این دست سریالها، خیلی در سالهای اخیر تولید شدند. اما ما سعی کردیم تا بیشترین تشابه را بین مجموعههای ذیل و سریال Tokyo Vice پیدا کنیم. بنابراین اگر شما هم مجموعه خوب دیگری را مشابه این سریال میشناسید، حتما در قسمت نظرات به ما و دیگر مخاطبان میدونی معرفی کنید.
سریال های مشابه سریال فساد توکیو
سریال Giri/Haji
سریال وظیفه/شرم
- بازیگران: تاکهیرو هیرا، کلی مکدونالد و جاستین لانگ
- سال پخش: ۲۰۱۹
خلاصه داستان: یک کاراگاه از تیوکیو به شهر لندن میرود تا بهدنبال برادر گمشدهی خود بگردد؛ کسی که با اعضای یاکوزا ارتباط داشت و درگیر بود و حالا متهم به قتل شده است.
سریال The Sopranos
سریال سوپرانوها
- بازیگران: جیمز گاندولفینی، لورین براکو و ادی فالکو
- سال پخش: ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۷
خلاصه داستان: نگاهی نوآورانه به زندگی یک کاپوی مافیایی و ساختگی به نام تونی سوپرانو. این سریال بهصورت عمده اول شخص ارائه میشود اما دیدگاههای دیگری هم در آن نشان داده میشود؛ آن هم زمانیکه تونی مکالمات و صحبتهای صمیمانهای را با رواندرمانگر خود دارد. ما در این سریال، تونی را در جاهای مختلف میبینیم؛ در محل کار، در خانه و در جلسه مشاوره و درمان. این سریال، لحظاتی از کمدی سیاه را با درام تهاجمی بزرگسالانهی خود و همچنین زبانِ بزرگسالانه و خشونت فوقالعاده زیادی را با هم ترکیب میکند و اثری متفاوت را به وجود میآورد.
سریال The Journalist
سریال روزنامهنگار
- بازیگران: رن هانامی، کیسوکه هوشی و ریوکو یونکورا
- سال پخش: ۲۰۲۲ تاکنون
خلاصه داستان: آنا ماتسودا یک خبرنگار است که برای روزنامهی توتو کار میکند. او یک روزنامهنگار بسیار محترم و مورد توجه است که از باورهای قوی خود برای رسیدن به ته هر موضوعی و کشف حقیقت هر داستانی استفاده میکند. آنا که با جنایتهای سیاسی و رسواییهای جامعه مدرن ژاپن روبهرو میشود، عزم خود را جزم میکند تا افشای این فساد را اولویت خود قرار دهد؛ فسادی که کشورش را ویران کرده است.