سریال Bangkok Breaking «شکستن بانگوک»، مجموعهای که در آن دزدیها و کلاهبرداریها، به مردم آسیبدیده و ضعیف این شهر هم رحم نمیکند. با معرفی این سریال تایلندی و اکشن همراه میدونی باشید.
سرویس استریم نتفلیکس مدت خیلی زیادی است که برای افزایش میزان مخاطبان خود، طیف گستردهای از آثار متنوع را تولید میکند؛ آثاری که تنها به یک یا دو کشور خاص ختم نمیشود. سریال شکستن بانگوک، یکی از همان مجموعههایی است که مخاطب خود را به کشور تایلند میبرد تا داستانی متفاوت را به تصویر بکشد. شکستن بانگوک سریالی است که افراد مختلف با انواع سلیقهها را راضی میکند؛ ترکیبی از اکشن، هیجان، درام و احساسات. این سریال نهتنها توجه مردم آسیا، بلکه اکثر مخاطبان نتفلیکس در سراسر دنیا را به خود جلب کرده است. کنگیات کمسیری که کارگردانی هر ۶ قسمت این مجموعه را برعهده داشت، در طی یکی از مصاحبههایش عنوان کرد که او بعد از ۲۰ سال تجربه فیلمسازی، تک تک روشها و مهارتها را جمع کرده تا در چنین پروژهای از آنها استفاده کند.
او قصد داشت با ساخت چنین سریالی به مردم سراسر دنیا نشان دهد که محتوای کشور تایلند هم آنقدر حرفهای و جذاب است که توجه مخاطبان را به خود جلب کند. از جمله آثار این فیلمساز میتوان به سریال Bad Buddy (رفیق بد)، سریال Let's Fight Ghost (بیا بجنگیم روح)، فیلم Chiang Khan Story (داستان چیانگ کان)، فیلم Mysterious Object at Noon (شیء مرموز در ظهر)، فیلم The Unseeable (نادیدنی) و غیره اشاره کرد. این اولین و تنها سریال اختصاصی سرویس استریم نتفلیکس از کشور تایلند نیست. پیش از این، یعنی در سال ۲۰۱۹ هم سریال دیگری با نام The Stranded (سرگردان) در این سرویس به نمایش درآمد که حسابی توانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند؛ چه مخاطبان تایلندی و چه غیرتایلندی. همین شهرت و موفقیت باعث شد تا نتفلیکس به فکر ساخت مجموعه دیگری از این کشور بیفتد. البته آثار سریالی و غیرسریالی دیگری هم از کشور تایلند در سرویس استریم نتفلیکس وجود دارد اما دو مجموعه ذکر شده، در دستهبندی آثار اختصاصی این شبکه قرار میگیرند.
همه چیز از یک شب آرام شروع شد که وانچای محل زندگی خود را به مقصد شهر بانگوک ترک کرد. البته نمیتوان گفت که همه چیز به یکباره از همین شب آغاز شد. زیرا قطعا پیش از این مسائل آنقدر روی هم تلنبار شده بودند که ناگهان همه چیز دست بهدست هم داد تا ماجرا در یک شبِ خاص آغاز شود؛ همین مسائل هم دلیل اصلی پیام جو (برادر وانچای) به برادر خود و درخواست کمک از او بود. ما در همان قسمت اول متوجه میشویم که چندین خط داستانی ریز و درشت در جریان است؛ خط داستانیهایی که به ظاهر ارتباطی با یکدیگر ندارند. اما بعد از گذشت مدتی مشخص میشود که برخلاف تصور، اتفاقا یک ماجرای خیلی بزرگتر تمام این خط داستانیها را به هم ارتباط میدهد. به مرور زمان همین مسیرهایی که در ابتدا متفاوت و مجزا به نظر میرسیدند، جوری در یکدیگر تنیده میشوند که انگار از همان اول یکی بودند.
ادامه این مطلب بخشهایی از داستان قسمت اول و دوم سریال شکستن بانگوک را فاش میکند.
آرامش خیلی زیاد سکانسهای ابتدایی قسمت اول، به وضوح این نوید را میدهد که طوفانی بزرگ در راه است؛ طوفانی که خسارتهای آن فقط به چند آسیب جزئی ختم نمیشود و اتفاقا آغازی برای یک سونامی بزرگ است. شکستن بانگوک آنقدر زیبا داستان خود را حکایت میکند که حتی از همان قسمت اول، مخاطب را به درون خود میکشد؛ حتی اگر مخاطب آن کسی باشد که به تایلند و زبان آنها، علاقهی زیادی نداشته باشد. کم کم نامفهوم و جدید بودن زبان آن، به کوچکترین مشکل تبدیل میشود زیرا تمام دغدغهی مخاطب، حل کردن معمای این پرونده است. داستان این سریال حول محور وانچای میچرخد که با امید و آرزو به پایتخت کشور خود میرود تا خانوادهاش را از فقر نجات دهد.
به محض اینکه وانچای از اتوبوس پیاده میشود و پای خود را در بانگوک روی زمین میگذارد، اتفاقات مختلف بهصورت زنجیره پشت سر هم رخ میدهد. آنقدر همه چیز سریع رخ نمیدهد که شخصیت اصلی داستان نمیداند به حرف و رفتارهای چه کسی اعتماد کند؛ از یک طرف دوستان برادرش هستند که یک حرف میزنند؛ در طرف دیگر هم افرادی هستند که واضح است از دروغ گفتن نفعی نمیبرند. وانچای که بعد از یکی دو روز ماندن در بانگوک و تحمل یک تراژدی بزرگ به جبهه خوب و بد تا حدودی پی میبرد، تصمیم میگیرد که به هر شکلی شده، عدالت را برقرار کند و حساب کار را کف دست افراد دروغگو و کلاهبردار بگذارد.
در داستان این سریال، ما شاهد دو بنیاد امدادرسان هستیم که رقابت شدیدی با یکدیگر دارند. هر زمان که اتفاق ناگواری در سطح شهر رخ میدهد، تمام افراد این دو بنیاد به محل حادثه حمله میکنند تا شاید کمکی به افراد آسیبدیده بکنند. شاید هدف آنها کمک به افراد محل حادثه باشد، اما کم کم به این موضوع پی میبریم که یکی از بنیادها، هدفهای دیگری هم در پس فعالیت مثلا انساندوستانه خود دارد. وانچای که با مشاهده این اتفاقات تا حدودی به واقعیت ماجرا پی میبرد و خوب و بد را تشخیص میدهد، تصمیم میگیرد که به کمک بنیاد امدادرسانی دیگر برود و تا زمانیکه جایی مشغول به کار نشده، در میان آنها باشد.
همانطور که در ابتدای مقاله هم به این موضوع اشاره شد، این سریال، از خط داستانیهای متنوعی تشکیل شده است. در مقابل داستان وانچای، داستان دیگری هم در جریان است. این داستان حول محور دختر خبرنگاری به نام کَت میچرخد. اتفاقا کت هم به همراه دو تن از همکاران خود، آن شب سرنوشتساز در محل حادثه حضور داشت. این خبرنگار که پیش از این در بخش سرگرمی خبرگزاری خود کار میکرد، تصمیم میگیرد که تغییری در روند کاری خود ایجاد کند. او با پی بردن به اینکه در پس ماجراهای اتفاق افتاده، حقیقت پنهان و خیلی بزرگتر دیگری وجود دارد، فعالیت خود را در جهت دیگری پیش میبرد. او قصد دارد که با این کار و با افشا کردن دستان پشت پرده، کمکی به مردم خود بکند و رسالت خود را انجام دهد.
این خط داستانی از همان شب اول، کت و وانچای را با یکدیگر آشنا میکند اما ارتباط آنها ظاهرا در همان شب به پایان میرسد. بااینحال، مدت زیادی نمیگذرد که آنها مدام بهصورت تصادفی با یکدیگر برخورد میکنند؛ البته باز هم همان ماجرای بزرگ و پنهان است که این دو را مقابل راه یکدیگر قرار میدهد. زیرا هر دو دوست دارند از اتفاقاتی که در این شهر رخ میدهد، خبردار شوند. با مشغول شدن وانچای در بنیاد امدادرسانی، به نظر میرسد که همه چیز در حال خوب پیش رفتن است و فقط مانده که او یک کار خوب پیدا کند و مشکلات مالی خانوادهاش را از بین ببرد. او حتی به واسطهی یک قهرمانبازی شجاعانه، شهرت و محبوبیت زیادی را در بین مردم خود بهدست آورد؛ اتفاقی که باعث شد مردم پول خیلی زیادی را به این بنیاد اهدا کنند.
اما در همین حین سر و کله یک خلافکار دیگر از گذشتهی برادرش پیدا میشود که میخواهد طلب خودش را با وانچای صاف کند. برای این خلافکار هم مثل روز روشن بود که وانچای به این سادگیها زیر بار خلاف کردن نمیرود و بدهی برادرش را صاف نمیکند. به همین خاطر هم نقطه ضعف وانچای را پیدا میکنند تا به واسطهی آن، او را مجبور به همکاری کنند. وانچای هم درست همانند هر قهرمان دیگری، راضی به حرف زور نمیشود. اما چیز خوبی که درباره او وجود دارد، این است که او بدون فکر و احساسی تصمیم نمیگیرد. شاید در ابتدا با مسیر آب همراه شود اما قشنگ شرایط را میسنجد و افراد نزدیک خود را بررسی میکند تا بتواند اقدامی هوشمندانه را علیه افرادی که قصد نابود کردن این شهر را دارند، پیاده کند.