معرفی سریال شوالیه ماه (Moon Knight) | اسکار آیزاک در دنیای سینمایی مارول

چه چیزهایی باید پیش از تماشای سریال Moon Knight بدانیم؟

سریال Moon Knight داستان مارک اسپکتور، یک مزدور با اختلالات هویتی را دنبال می‌کند که درگیر راز مرگبار یک خدای مصری می‌شود و حالا او دارای هویت‌های چندگانه مثل استیون گرانت شده است. سریال شوالیه ماه به اثری اکشن ماجراجویی، فانتزی، وحشت روان‌شناختی و ابرقهرمانی توصیف شده که دارای المان‌های ماورایی و ترسناک نیز است. محمد دیاب، جاستین بنسن و ارون مورهد، وظیفه کارگردانی سریال Moon Knight را بر عهده داشته‌اند. دیاب به‌عنوان شورانر نیز در سریال شوالیه ماه نقش داشته است.

جرمی اسلیتر، نویسنده سریال The Umbrella Academy، وظیفه نوشتن فیلمنامه و رهبری تیم نویسندگان سریال Moon Knight را بر عهده داشته است. اسکار آیزاک در نقش مارک اسپکتور/استیون گرانت ملقب به شوالیه ماه، ایتن هاوک در نقش آرتور هارو، می کالاماوی در نقش لیلا الفولی، گاسپار اولیل در نقش میدنایت من، اف. موری آبراهام برای صداپیشگی کونشو (خدای ماه)، لوسی تاکری در نقش دانا و سافرون هاکینگ در نقش دیلن، از جمله بازیگرانی هستند که در سریال Moon Knight حضور دارند و به ایفای نقش پرداخته‌اند.

سریال Moon Knight یک سریال محدود است که در ۶ قسمت با مدت زمان ۴۰ تا ۵۰ دقیقه تولید شده‌اند. مارول استودیو هنوز مشخص نکرده است که ادامه داستان شوالیه ماه در دنیای سینمایی مارول در دنیای تلویزیون یا در سالن‌های سینما ادامه پیدا خواهد کرد. این سریال به‌صورت هفتگی روزهای چهارشنبه از شبکه دیزنی پلاس پخش می‌شود. همچنین هشام نزیه، آهنگساز شناخته شده مصری وظیفه ساخت موسیقی متن سریال شوالیه ماه را بر عهده داشته است.

چه اتفاقاتی در دو قسمت اول سریال Moon Knight رخ داد؟

شخصیت شوالیه ماه را گروهی به اشتباه با شخصیت بتمن مقایسه می‌کنند و آن را شوالیه تاریکی دنیای مارول می‌دانند، اما واقعیت این است که این دو شخصیت بیشتر از اینکه شباهت داشته باشند، تفاوت دارند. حالا با سریال Moon Knight بالاخره شاهد حضور مون نایت در دنیای سینمایی مارول هستیم، اما این سریال از چه نظر از اهمیت بالایی برای MCU برخودار است. این سریال درواقع اولین سریال این مجموعه است که با محوریت یک شخصیت کاملا جدید است و در آن خبری از شخصیت های مارول در سه فاز اول نیست.

اما سریال Moon Knight حداقل در دو قسمت اول تفاوت بزرگ دیگری نه فقط با سریال‌های مارول، بلکه با فیلم‌های این مجموعه نیز دارد و آن هم این است که هیچ ارتباطی با دیگر آثار مارول فعلا ندارد. شاید با خود بگویید سریال Loki نیز تقریبا هیچ ارتباطی با دیگر آثار مارول نداشت و تنها روی شکل گرفتن مولتی‌ورس تاثیر داشته است، اما بیننده باید حداقل‌هایی در مورد نسخه لوکی این سریال بداند و نمی‌تواند بدون اطلاعات قبلی با سریال ارتباط برقرار کند و بداند که درحال تماشا کدام نسخه لوکی است.

همچنین سریال Loki ارجاعات بالایی به آثار گذشته مارول دارد. اما در سریال Moon Knight این موضوع کاملا تفاوت دارد. شما نیازی نیست اصلا هیچ فیلم یا سریالی از دنیای سینمایی مارول را تماشا کرده باشید و همین موضوع این سریال را می‌تواند به اثری مهم در آینده MCU تبدیل کند. البته مارول استودیو در تلاش است تا بخش ماورایی و فراطبیعی را به دنیای خودش بیاورد و سریال شوالیه ماه، فیلم Blade و فیلم ویژه هالووین مارول با محوریت شخصیت گرگینه در شب می‌تواند بخشی از این تلاش‌ها باشد.

بااین‌حال، مستقل بودن داستان سریال Moon Knight نکته مثبتی است که می‌تواند به بسیاری از آثار آینده کمک کند تا اینکه به اجبار با فیلم‌های دیگر ارتباط داشته باشند و تا حدی آزادی عمل سازندگان گرفته شود. دو قسمت اول سریال مون نایت بیشتر روی ایجاد زمینه‌چینی برای داستان و اتفاقات قسمت‌های آینده تمرکز کرده است. بخش زیادی از تمرکز این دو قسمت روی استیون گرانت و مشکلاتش است که کم‌کم متوجه می‌شود او دارای هویتی به‌نام مارک اسپکتور نیز است که کاملا با او تفاوت دارد.

سریال البته سوالات زیادی در مورد هویت این شخصیت‌ها ایجاد می‌کند که قابل انتظار است در قسمت‌های آینده به آن پاسخ داده شود، اما هویت این شخصیت‌ها نسبت به نسخه کمیک تفاوت‌هایی دارد و استیون گرانت بیشتر یک انسان معمولی با مشکلات اختلال هویتی است. هدف اصلی سازندگان سریال ایجاد یک مرز مشخص و قابل لمس بین دو شخصیت استیون گرانت و مارک اسپکتور است. از آنجایی‌که بیشتر زمان دو قسمت اول به استیون اختصاص داده شده، هنوز زود است که به این سؤال پاسخ قطعی دهیم.

اما حداقل براساس دو قسمت می‌توانیم تفاوت‌های عمده این دو شخصیت را پیدا کرد و اینجا جایی است که بازی درخشان اسکار آیزاک دیده می‌شود. آیزاک تمام تلاش خود را به کار گرفته تا دو هویت شوالیه ماه را برای بیننده قابل فهم کند که حداقل تا به اینجای کار موفق عمل کرده است؛ اگرچه برای نتیجه نهایی باید تا پایان سریال صبر کنیم و این موضوع به‌خصوص در مورد مستر نایت صدق می‌کند. ازطرفی ما در دو قسمت اول با بیشتر شخصیت‌های اصلی سریال آشنا می‌شویم. آرتور هارو شخصیت شرور و مرموز سریال است که تا حدودی ما را به یاد وینتر سولجر می‌اندازد.

بازی خوب ایتن هاوک باعث شده تا این شخصیت در دو قسمت اول سریال Moon Knight ظاهری هم دوستانه و هم ترسناک داشته باشد و باید دید آیا این شخصیت می‌تواند به یک شخصیت شرور قابل قبول تبدیل شود یا نه. در مجموع آرتور هارو هم شخصیتی کاریزماتیک دارد و هم اینکه شخصیتی بی‌رحم است، اما به چه دلیل او از کونشو روی برگردانده و به سمت آموت رفته است؟ سریال پازل‌های زیادی را در طول دو قسمت اول ایجاد می‌کند که باعث می‌شود هویت شخصیت‌ها و گذشته آن‌ها جذاب‌تر شود.

ازطرفی شخصیت لیلا الفولی را داریم که درواقع همسر مارک اسپکتور است و در حال حاضر نمی‌توان خیلی در موردش چیزی گفت، اما در قسمت دوم شیمی خوبی با اسکار آیزاک داشت و همین موضوع می‌تواند به ادامه حضور این شخصیت کمک کند. اما کونشو در طول دو قسمت اول حضور فعالی را دارد. شخصیتی که بسیار خاکستری به تصویر کشیده شده است که خواسته‌های ناتمامی دارد و از هر وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف و عدالتش استفاده می‌کند.

این نکته مهم است که خدای ماه به شکلی به تصویر کشیده شود و او در هر لحظه در حال فشار آوردن به مارک اسپکتور است. نوع رابطه‌اش با هر شخصیت تفاوت چشمگیری دارد و او نشان می‌دهد اگر مارک به خواسته‌های او تن ندهد، ممکن است همسر او را تسخیر و به آواتار بعدی‌اش تبدیل کند. همین نکات باعث می‌شود تا دوباره به صحبت‌های هارو بازگردیم که می‌گوید کونشو کسانی را مجازات می‌کند که دیگر کار از کار گذشته و عدالت او را زیر سؤال می‌برد.

این سؤال شکل می‌گیرد که آیا کونشو واقعا به‌دنبال عدالت است یا او اهداف خاصی را دنبال می‌کند و رابطه او با مارک و استیون در ادامه چگونه خواهد بود. در مجموع دو قسمت اول سریال Moon Knight به شکل دادن داستان و شخصیت‌ها می‌پردازد و در این کار هم موفق است و کمتر شاهد صحنه‌های اکشن هستیم؛ اگرچه صحنه‌های اکشن سریال از کیفیت خوبی برخوردار هستند، اما در حال حاضر زمان کمی از سریال به آن اختصاص داده شده است.

با اینکه صحنه‌های اکشن خیلی زیادی در سریال تاکنون مشاهده نکرده‌ایم، اما روند و سرعت اتفاقات سریال Moon Knight در دو اپیزود ابتدایی کند یا خسته کننده نبوده است و سریال طبق انتظار به‌جای اتلاف وقت، به موضوع و داستان اصلی می‌پردازد و کمتر به حاشیه می‌رود. همین روند باعث می‌شود تا کمتر کمبود صحنه‌های اکشن را احساس کنیم که می‌توان انتظار صحنه‌های اکشن بیشتری در آینده داشته باشیم.

درکنار این موارد تاکنون توانسته لحن‌های مختلفی را با یکدیگر به خوبی ترکیب کند. نویسندگی و کارگردانی سریال نیز تاکنون از کیفیت خوبی برخودار بوده و به‌نظر می‌رسد که مارول استودیو تیم خوبی برای سریال شوالیه ماه جمع کرده است و همین موضوع روی پیاده‌سازی لحن‌های مختلف سریال درکنار هم قابل مشاهده است. در هر حال جرمی اسلیتر تجربه خوبی طی این سال‌ها جمع کرده و حالا رهبر تیم نویسندگان سریال است.

ازطرفی اعتماد مارول استودیو به جاستین بنسن و ارون مورهد برای فصل دوم سریال لوکی هم مشخص است بی‌دلیل نبوده است. جلوه‌های ویژه سریال Moon Knight نیز به‌خصوص صحنه‌های کونشو یا تبدیل مون نایت از کیفیت بالایی برخوردار هستند، اما صحنه‌هایی مثل تعقیب و گریز قسمت اول شاهد جلوه‌های ویژه ضعیف و متوسطی هستیم. ازطرفی موسیقی متن سریال درکنار طراحی لباس مون نایت و مستر نایت، یکی دیگر از نکات مثبت سریال است که توانسته ترکیبی از یک موسیقی جذاب با تم موسیقی مصر را ارائه کند.

در مجموع می‌توان به جرات گفت که سریال Moon Knight بهترین شروع را بین سریال‌های دنیای سینمایی مارول تا به امروز داشته است و باید دید در قسمت‌های آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد. همچنین باید دید سریال شوالیه ماه آیا قرار است روی آینده آثار MCU هم تاثیر داشته باشد یا اینکه مارول استودیو تلاش می‌کند تا حد امکان این اثر را مستقل نگه‌ دارد. این موضوع حتی شاید روی آثار بیشتری نیز تاثیر بگذارد.