سریال شاید نابودت کنم (I May Destroy You) مجموعهای در ژانر کمدی تاریک است که به مسائل اجتماعی و فردی بسیار مهمی که احتمالا خیلی از ما آنها را تجربه کردهایم میپردازد. همراه میدونی باشید.
میکیلا کوئل یک بازیگر، نویسنده، کارگردان، تهیهکننده و البته خوانندهی بسیار توانمند انگلیسی است. او که از سال ۲۰۱۳ فعالیت حرفهای خود را آغاز کرده، در سال ۲۰۱۵ بود که به شهرت زیادی رسید. او با ساخت یک سریال سیتکام به نام Chewing Gum موفق شد جایزه بهترین بازیگر زن کمدی را در مراسم بفتا دریافت کند. یک سال بعد از اتمام این مجموعه، کوئل در جشنواره ادینبرا فرینج در طی سخنرانیای عنوان کرد که هنگام نوشتن فیلمنامه سیتکام، مورد تعرض جنسی قرار گرفته بود. این اتفاق ناگوار، بهجای اینکه او را برای همیشه از فضای تلویزیون و سینما دور کند، باعث شد تا برایش یک سکوی پرتاب خیلی بزرگ باشد.
کوئل از تجربهی سختی که پشت سر گذاشته بود، الهام گرفت تا سریال جدید خود را تولید کند. این مجموعه در ابتدا با نام January 22nd (بیست و دوم ژانویه) شناخته میشد. زمانیکه سریال I May Destroy You (شاید نابودت کنم) بهصورت رسمی معرفی شد، نتفلیکس یک پیشنهاد ۱ میلیون دلاری را به کوئل داد؛ پیشنهادی که به خاطر گرفتن آزادی و مالکیت کامل از خالق، بلافاصله رد شد. سرانجام کوئل با بی بی سی قرارداد بست؛ زیرا به این طریق میتوانست کنترل خلاقیتی کامل و مالکیت پروژه خود را داشته باشد. درست است که تقریبا اکثر بازیگران این سریال سیاه پوست هستند اما بخش زیادی از مشکلات مطرح شده، چیزهایی نیستند که فقط این دسته افراد تجربه کنند.
طبق گفتهی سایت متاکریتیک، سریال شاید نابودت کنم، تحسینشدهترین مجموعه تلویزیونی سال ۲۰۲۰ در میان منتقدان بود. بیشتر از ۳۰ منتقد و متخصصان این صنعت، سریال شاید نابودت کنم را در رتبه اول فهرست بهترین سریالهای سال ۲۰۲۰ خود قرار دادند. مجله نیویورک تایمز هم آن را بهعنوان «سریالی بینقص برای یک دنیای مضطرب» توصیف کرد. این مجموعه درامِ روانشناختی، جایزه بهترین مینی سریال، بهترین کارگردان درام، بهترین نویسنده درام و بهترین بازیگر زن را در مراسم بفتا بهدست آورد؛ علاوهبر ۲ جایزه از مراسم انجمن سلطنتی تلویزیون، ۲ جایزه از مراسم ایندیپندنت اسپیریت، ۲ جایزه از جوایز امی ساعات پربیننده، یک جایزه گاتهام، یک جایزه پیبادی و غیره.
یکی از نکات بسیار جذابی که در این سریال وجود دارد و به خوبی هم اجرا میشود، این است که تلاش نمیکند تا شخصیتهای خود را بینقص نشان دهد. تقریبا هیچکدام از شخصیتهای این سریال کاملا سفید یا کاملا سیاه نیستند. حتی خود شخصیتهای اصلی هم نقاط ضعف و قوت خود را دارند؛ بهطوری که مخاطب برخی اوقات به آنها حق میدهد و برخی اوقات هم از رفتارهای آنها گله میکند. داستان سریال I May Destroy You بیشتر از هر چیزی حول محور آرابلا میچرخد؛ یک نویسنده توییتری جوان و بسیار محبوب که در اواخر دهه بیست سالگی خود به یک نویسنده رمان تبدیل میشود.
او با انتشار اولین کتاب خود به نام Chronicles of a Fed-Up Millennial به شهرت خیلی زیادی دست پیدا میکند و عموما بهعنوان نماد هزاره شناخته میشود و مورد خطاب قرار میگیرد. آرابلا هنگام نوشتن کتاب دوم خود، با مسائل زیادی درگیر میشود. زیرا از یک طرف تا موعد تحویل پیشنویس کتاب زمان زیادی باقی نمانده است و از طرف دیگر هم انگار او دچار مانع خلاقیتی و نویسندگی شده است؛ زیرا به هیچ شکلی نمیتواند متن جدیدی از کتابش را بنویسد؛ این در حالی است که دوستانش مدام با وعده مهمانی و خوشگذرانی در حال وسوسه او هستند. بههمین ترتیب هم تصمیم میگیرد که با یک محدودیت زمانی یک ساعته، از میزش فاصله بگیرد و کمی با دوستانش خوش بگذراند.
آرابلا اینطور تصور میکند که دور بودن از آن محیط پرفشار و خوشگذرانی میتواند کمی ذهنش را آزاد کند تا راه برای ورود ایدههای بیشتر هموار شود. صبح روز بعد که او از خواب بیدار میشود، یادآوری اتفاقاتی که شب قبل برایش رخ داده، کمی سخت است و او مدام باید فکر کند. شاید هم در ابتدا ذهنش در حالت انکار قرار دارد و با به یاد نیاوردن میخواهد از خودش محافظت کند. اما سرانجام آرابلا به کمک دوستان خود یعنی تری و کوامه میتواند اتفاقات ناگوار شب قبل را به یاد بیاورد. آنها متوجه میشوند که شب گذشته، آرابلا نوشیدنیای را خورده بود که از قبل داخلش مواد مخدر ریخته شده بود.
متاسفانه در همین حین که او از حالت طبیعی خارج شده بود، مورد تعرض هم قرار میگیرد اما به خاطر شوک وارد شده، نمیتواند چهرهی فرد متعرض را به یاد بیاورد. درست است که سریال با چنین موضوعی مسیر خود را آغاز میکند اما بحث تعرض به آرابلا، تنها چیزی نیست که در داستان این مجموعه مورد بررسی قرار میگیرد. علاوهبر این، مضامینی همچون رابطهی دوستانه و کیفیت آن، عذاب وجدان، رستگاری، شناخت خود، اهمیت مراجعه رواندرمانگر بعد از آسیب، عملکرد ذهن و حافظه بعد از شوکی بزرگ، روشهای اشتباه حین کنار آمدن با آسیب روانی، اهمیت بسیار بالای گزارش اتفاقات مشابه به پلیس و مهمتر از هر چیزی بالا بردن میزان اطلاعات و آگاهی از حریم شخصی افراد، از جمله مسائلی است که در این سریال مورد بررسی قرار میگیرد.
البته درکنار تمامی این مسائل که بهنوعی موضوعات شخصی حساب میشوند، مضامینی هم با جنبههای اجتماعی در سراسر داستان به نمایش درمیآیند تا درست و غلطی هرکدام از آنها بررسی شود و مخاطب به یک نتیجهگیری درست برسد. حالا طبق روال مقالههای قبلی، در این قسمت ما سریالهای مشابهی را به شما معرفی میکنیم که شباهت زیادی با سریال شاید نابودت کنم، دارد و حول محور مسائل مشابه شخصی و اجتماعی میچرخد.
سریال های مشابه سریال شاید نابودت کنم
سریال Unbelievable
سریال باورنکردنی
بازیگران: تونی کولت، مریت ویور و کیتلین دور
سال پخش: ۲۰۱۹
خلاصه داستان: یک نوجوان متهم به دروغ گفتن در مورد تعرض جنسی خود شده بود. اما دو کاراگاه این مسیر را دنبال کردند تا به حقیقت برسند.
سریال Fleabag
سریال فلیبگ
بازیگران: فیبی والر-بریج، سیان کلیفورد و اندرو اسکات
سال پخش: ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹
خلاصه داستان: فلیبگ یک زن شوخطبع و نسبتا مسخره است که در شهر لندن بدون داشتن هیچ ماسک و فیلتری زندگی و عشق را مورد بررسی قرار میدهد؛ آن هم زمانیکه در تلاش است تا با یک تراژدی کنار بیاید. این زن سعی دارد تا بهبود پیدا کند و در این مسیر هر کسی را که قصد کمک کردن دارد، رد میکند.
سریال Unorthodox
سریال ناراستکیش
بازیگران: شیرا هاس، آمیت راهاو و جف ویلبوش
سال پخش: ۲۰۲۰
خلاصه داستان: این سریال داستان یک زن جوان را حکایت میکند که در یک جامعه ارتدوکس افراطی در منطقه ویلیامزبورگ بروکلین بزرگ شده است. او به سمت برلین میرود و یک ازدواج برنامهریزی شده و یک جامعه مذهبی بسیار خشک را پشت سر میگذارد. یکی از دلایل این دختر جوان برای انجام این کار، این است که هدف خود را برای کشف کردن مسیر خود، دنبال کند.