«سیاوش» نام یکی از سریالهای جدید شبکه نمایش خانگی است. در این سریال میلاد کیمرام نقش اصلی را به عهده دارد. همچنین مجید صالحی هم حضور متفاوتی در سریال سیاوش دارد. در ادامه به معرفی اجمالی سریال پرداختهایم.
این روزها بازار سریالهای متفاوت در شبکههای نمایش خانگی بسیار داغ است. در روزهایی که استقبال کمی از سریالهای رسانه ملی میشود، شبکههای نمایش خانگی از فرصت استفاده کردهاند و باتوجه به اینکه فضا در این رسانهها کمی بازتر است، سریالهایی مهیجتر از سریالهای رسانه ملی تولید و پخش میکنند. هرچند سطح کیفی بیشتر این سریالها هم زیاد تعریفی ندارد اما نسبت به گذشته کیفیت این سریالها افزایش یافته است. بطوری که مثلا از سریالهایی مانند «مانکن» و «دل» به آثاری مانند سریال قورباغه و «میخواهم زنده بمانم» رسیدند.
سریال سیاوش هم یکی از سریالهایی است که بهتازگی از شبکه نمایش خانگی نماوا پخش شده و به نظر میرسد جزو همان دستهای قرار میگیرد که نشان از پیشرفت جریان سریالهای نمایش خانگی دارند. ۸۴ درصد مخاطبان نماوا نیز از این سریال راضی هستند. سریال سیاوش در مورد زندگی شخصی و اطرافیان یک قهرمان کشتی است که در محلههای پایین شهر زندگی میکند. در این مطلب معرفی مختصری از این سریال گردآوری کردهایم.
سریال سیاوش هم مانند اغلب سریالهای ایرانی تشکیل شده از داستانهایی کلیشهای که نهتنها تکراری هستند بلکه خستهکننده هم شدهاند. قهرمانی یکه بزن که با مشکلات زیادی روبهرو میشود و باز مانند بیشتر سریالهای ایرانی، عشقی آتشین هم در میان است و مشکلاتی هم جدایی میآفریند. البته این سریال هم با رویکردی نقادانه ساخته شده است. انتقاد به فقر، وضع مالی نه چندان خوب افتخارآفرینان کشوری، فسادهایی که به خاطر فقر بهوجود میآیند و مشکلات دیگری که در اجتماع وجود دارد. شخصیت اصلی داستان، قهرمان کشتی است و علت اینکه فیلمنامهنویس حرفه او را کشتی انتخاب کرده، این است که در سالهای اخیر مردم اخبار زیادی را در مورد وضع بد مالی قهرمانان کشور بخصوص در رشته کشتی شنیدهاند و یک آمادگی ذهنی برای همذاتپنداری با شخصیت اصلی دارند.
اما در کل باید این نکته را بیان کرد که داستان فیلم در مورد تقابل پایین شهر و بالای شهر است. در مورد فقر و تقابلش با ثروت. در مورد خشونتها و زورگوییها و لاتبازیهایی که در پایین شهر وجود دارد. این موضوع زیاد در فیلمها و سریالها استفاده شده است برای همین باید داستان تازه و ویژهای را در این زمینه بیان کرد تا با آثار دیگر متمایز باشد و برای مخاطب تازگی داشته باشد. اما متاسفانه در این سریال هم با داستانی تکراری مواجه هستیم که بعد از چند قسمت قابل پیشبینی میشود و چیز خاصی ندارد. موضوع دیگری که در مورد این سریال وجود دارد این است که ما با یک قهرمان کشتی سروکار داریم ولی فقط چند دقیقه محدود او را در حال تمرین یا مسابقه دادن میبینیم که خود این موضوع به باورپذیری سریال لطمه بزرگی زده است.
مشکل اصلی داستان همان کلیشههایی است که همواره در سریالها تکرار میشود. حتی این کلیشه در شخصیتپردازیها هم بروز پیدا کرده است. شخصیتهای خوب داستان در این سریال سفید هستند اما منطق حکم میکند که این شخصیتها خاکستری باشند و درجه خوبی آنها بیشتر از درجه بدیشان باشد. اما فیلمنامهنویس در شخصیتپردازی این نکته را رعایت نکرده است. البته این نکته نهتنها در بیشتر سریالها بلکه در اغلب فیلمهای سینمایی هم وجود دارد. نکته دیگر سریال که ضعف آن به حساب میرود، ایجاد ماجراهایی است که به قصد جذاب کردن سریال بهوجود آمدهاند اما زیاد جذابیتی ندارد. مثلا داستان نجات مارال بهدست سیاوش که باید مخاطب را هیجان زده کند، خالی از هیجان است و تنها زمان زیادی از سریال را گرفته است و حتی گفتوگوهای عاشقانهای هم که در پایان این ماجرا صورت میگیرد مخاطب را جذب نمیکند.
کارگردان در این سریال بسیار زیاد از هلی شات یا همان تصاویر هوایی استفاده کرده است. او هرگاه میخواهد وارد محله پایین شهر شود، ابتدا از بالا تصویری از کل منطقه ارائه میدهد که بهگونهای بیان دارد که داستان سریال در همه جای این محله در جریان است. اما در بعضی جاهای سریال بدون دلیل از هلی شات استفاده کرده است و این استفاده بیش از حد از هلی شات مخاطب را خسته میکند.
میلاد کیمرام که یکی از بازیگران پرکار این روزها است، نقش اصلی را به عهده دارد و توانسته از لحاظ ظاهری خود را به فرم یک کشتیگیر درآورد. از لحاظ بازی هم اگرچه کیمرام همیشه یک بازی یکنواخت دارد اما بازی قابل قبولی ارائه داده است. اما یکی از ویژگیهای شاخص سریال سیاوش، حضور متفاوت مجید صالحی در آن است. صالحی که بیشتر در نقشهای کمدی بازی کرده است، این بار با گریمی بسیار متفاوت و شاید بشود گفت با متفاوتترین نقشآفرینی خود، مخاطب را غافلگیر کرده است. البته این نقش صالحی هم رگههایی از طنز دارد اما در کل نقشی جدی است. علیرضا جعفری هم که اکثر مخاطبان سینما او را با فیلم مهمان مامان ساخته داریوش مهرجویی میشناسند نقشی متفاوت را بر عهده دارد . رضاکیانیان هم در نقش یک شخصیت خاکستری بهخوبی ایفای نقش کرده است.
مرجان اتفاقیان هم که در فیلم مغزهای کوچک زنگ زده خوش درخشید و توانایی خود را نشان داد در این سریال حضور دارد. البته نقش او چیز زیادی برای ارائه ندارد و چالش برانگیز نیست ولی به هرحال، اتفاقیان نقش خود را قابل قبول ایفا کرده است. مهدی حسینینیا هم که در فیلم شنای پروانه نقش آفرینی قابل قبولی داشت در این سریال نقش پررنگی را برعهده دارد و بسیار خوب از پس آن برآمده است.
در کل باید گفت که سریال سیاوش هم مانند اکثر سریالهای ایرانی این روزها، چیزخاص و غافلگیرکنندهای ندارد و تنها برای گذران وقت میتوان به آن رجوع کرد. شاید یکی از دلایلی که این سریال زیاد به چشم نمیآید این باشد که زمان پخشش مصادف شده است با زمان پخش سریالهای قورباغه و میخواهم زنده بمانم که با همه نقصهایی که دارند از سریال سیاوش بهتر هستند.