جدیدترین محصول پلتفرم نماوا درامی تاریخی عاشقانه به کارگردانی تینا پاکروان و با بازی نگار جواهریان، اشکان خطیبی و مهران مدیری است. در ادامه با معرفی این سریال با میدونی همراه شوید.
سریال خاتون به کارگردانی تینا پاکروان و تهیه کنندگی علی اسدزاده جدیدترین محصول پلتفرم نماوا محسوب میشود. خاتون را میتوان یک درامِ تاریخی عاشقانه دانست که سعی میکند داستان خود را با اتکا به ماجرای تابستان ۱۳۲۰ تعریف کند. سریال پرستارهای با بازی بازیگرانی همچون نگار جواهریان، اشکان خطیبی، شبنم مقدمی، مهران مدیری، بابک حمیدیان، پژمان بازغی و ستاره پسیانی.
پاکروان در قسمت اول سعی میکند روایت خود را در بستر یک درام تاریخی عاشقانه و در چارچوبی خلاقانه ارائه دهد. او با مدنظر قراردادن مناسبات بین اشخاص نظامی، رابطه این افراد با خانوادههایشان و تابوهای آن دوران، از آن دو گانگی همیشگی خیر و شر مطلق فاصله میگیرد. مثلا در رابطه بین خاتون (نگار جواهریان) و شیرزاد (اشکان خطیبی)، با اینکه مرد یک فرد نظامی است و روحیات خشک و جدیای هم دارد اما بهطور کامل منفی نبوده و عشقش به همسرش شخصیتاش را خاکستری میکند. از آن طرف خاتون نیز بهعنوان یک زن آزادی طلب که به اهداف خود بیشتر از هر چیز دیگری فکر میکند کاملا مثبت تصویر نمیشود و خودخواهی و انفعالش از او شخصیتی متمایز میسازد.
پاکروان که به علت همکاری با کارگردانانی همچون بیضایی و کیمیایی از آنها تاثیر گرفته است موفق به خلق دیالوگهای سرزنده و درستی شده است. مثل دیالوگی که بین خاتون و شیرزاد درباره اسم دخترشان برقرار میشود یا مانیفستهای وطن پرستانه که در کتابفروشی بین شخصیتها رد و بدل میشود. این جنس دیالوگنویسی سوای ارزشگذاری به مخاطب گِرا میدهد که با اثری فراتر از واقعیتهای موجود (هایپررئال) طرف است. از همین جنس خطکشی میتوان به پرداخت درام در سکانس آغازین اشاره کرد: پر کردن اسلحه و رودستی که نمونهاش در سریالهای ایرانی کمتر دیده شده، به ما خبر میدهد گرچه در ابتدای تیتراژ میخوانیم براساس داستان واقعی اما اولویت نه ترسیم واقعیت که دراماتیزه کردن آن است.
در اینجا میتوان گفت که خاتون برخلاف فیلمها و سریالهای ایرانی دیگری که با ذکر عبارت «براساس واقعیت» در ترسیم موقعیتها تسامح به خرج میدهند، در اکثر سکانسها با وسواس و دقت نظر عمل میکند و سعی در ارائه تصویری دوباره آفریده شده از جانب خود دارد. با درنظرگرفتن آن چه گفته شد، فیلمنامه خاتون در تعیین این چارچوب موفق عمل کرده است. یعنی با تماشای قسمت اول تکلیف مخاطب برای اینکه سریال را ادامه دهد یا نه کاملا معلوم است.
در نگاه جزئیتر، صحنهی ویژهای که ممکن است از فرط سهل و ممتنع بودن به آن کمتر توجه شود، بحث میان خاتون و شیرزاد برای شرکت در مهمانی است. دیالوگهای نیمه اول این سکانس که اتفاقا به سادهترین شکل ممکن هم برگزار میشوند شعور زنانهای دارد که در سینمای ایران کمیاب است. در نقطهی مقابل دیالوگهای سکانس کتابفروشی آن را درکنار شکل برگزاریاش به ضعیفترین سکانس قسمت بدل میکند. در حالت کلی با یک فیلم نامهی قابل قبولِ کمی طولانی مواجهیم. در نگاهی سختگیرانهتر نسبت به فیلمنامه میتوان متذکر شد که اغلب سریالهای موفق جهان پایان قسمت اول را با گره داستانی همسو میکنند و تنها به شخصیتپردازی و ترسیم فضای داستانی بسنده نمیکنند. هر چند که در پایان قسمت اول خاتون میتوان رد احتمالی گره اول را یافت. بااینحال قصه اصلی هنوز شروع نشده است.
وقتی کارگردانی مینویسد یا نویسندهای متن خود را کارگردانی میکند، برای خودش لحظاتی در اجرا کنار میگذارد. سکانس تنبیه پادو (مهدی قربانی) میتوانست یکی از همین لحظات باشد اگر ریتمی کندتر و توامان میزانسنمحور داشت و کمتر روی میز تدوین کات میخورد. درواقع این صحنه که مرتب از نمایی بیطرف به زاویه دید خاتون کات میخورد کمی از احساس ترحمی که مد نظر کارگردان بوده دور میشود. جز این اجرای سکانس کتاب فروشی هم قانعکننده نیست چرا که پس از یک پیادهروی طولانی متکی بر میزانسن که قدرتنمایی کارگردان را به رخ میکشد ناگهان در مواجهه با فضایی بسته چیزی برای ارائه ندارد. در مابقی سکانسها میتوان کارگردانی پاکروان را در بعضی موارد خوب و در بعضی موارد قابل قبول دانست.
در خصوص تیم بازیگری سریال ابتدا اگر بخواهیم خاتون رو مورد توجه قرار دهیم خوب است شمای کلی از کارنامه کاری نگار جواهریان را به خاطر بیاوریم. او برای ایفای نقشهایش یا از خودش بسیار دور میشود (بی خود و بیجهت و قندون جهیزیه) یا سعی میکند نقش را به عواطف و احساسات شخصیاش نزدیک کند (طلا). در خاتون به واسطهی هایپررئالیتهی جاری در اثر جواهریان میان خود بودن و دیگری شدن نوسان میکند، هم این است و هم آن. برای مثال میشود به صحنه صحبت با دوستش (ستاره پسیانی) اشاره کرد که در جواب دیالوگ اغراقشده و نمایشی «بودن یا نبودن؟ مسئله این است...» با همان طمانینهای که از خودش سراغ داریم میگوید: «بودن».
از سوی دیگر کاراکتر شیرزاد در این قسمت جایی برای مانور ندارد. او باید در حوزه کهنالگویی برای مخاطبان ایرانی، گرگ بیرون و برهی خانه رفتار کند. این بستر هنوز برای او فراهم نشده چرا که باید روسها وارد داستان شوند تا ابعاد دیگر شخصیتی او نمایان شود. شبنم مقدمی دیگر بازیگر مهم قسمت اول است. هر چند که نقشش به کلیشه مادرشوهر بد پهلو میزند، مطابق با آن چه از سابقهی طولانی در سنت نمایشی ایرانی با بازیهای جمیله شیخی سراغ داریم. بااینحال باید منتظر ماند و دید که نوع تصمیمات او برای پیشبرد داستان چگونه رقم میخورد و نقش او چه نوآوری تازهای را بهدست میآورد.
از لحاظ فنی سریال نمره بسیار خوبی بهدست میآورد. چه خلق نماهایی بدیع از سوی هومن بهمنش (مدیر فیلمبرداری) باشد چه کار خوب کامیاب امین عشایری (طراح صحنه) و سارا سمیعی در مقام طراح لباس. بهمنش سلیقهاش را در زمینه طراحی نور به نمایش گذاشته و وسواس زیادی در حرکت دوربینها از خود نشان داده است. بهخصوص در صحنه مهمانی خانه پژمان بازغی که به فراخور از نماهای ثابت و متحرکِ دوربین روی دست استفاده میکند.
امین عشایری نیز سعی کرده در طراحی صحنه، رشت را باتوجهبه زمان مذکور باورپذیر نشان دهد. مثلا پلانی که در همان لحظات ابتدایی از کنسولگری گرفته میشود و پارچه قرمز سقف را میپوشاند با اجرای درست تبدیل به موتیفی میشود و در ادامه همین قسمت نیز به کار میآید. تدوین محمد نجاریان نیز باتوجهبه کارگردانی متغیر است و هر جا که کارگردانی عملکرد ضعیفتری دارد (سکانس کتابفروشی و تنبیه پادو) کار نجاریان نیز به تبع آن عملکردش افت میکند. موسیقی کیهان کلهر نیز که سریال برای جذب مخاطب روی آن مانور زیادی داده است سعی میکند بیشتر فضا بسازد و ریتم ماندگاری در ذهن خلق نمیکند. همچنین بیشتر فضایی تاریخی میسازد تا عاشقانه.
در کل سریال خاتون قسمت اول را به خوبی پشت سر میگذارد و در برخی موارد با پیشی گرفتن از استانداردهای سریالهای ایرانی خودی نشان میدهد. برای اظهارنظر دقیق و موشکافانهتر باید منتظر قسمتهای بعدی ماند.