اگر دوست دارید سریالی از ترکیب مسائل نجومی، المانهای ماوراءطبیعی و درامی جذاب را تماشا کنید، سریال آسمان شب (Night Sky) کاملا برای شما مناسب است. با معرفی این سریال همراه میدونی باشید.
سریال Night Sky (آسمان شب) که تا همین چند وقت پیش با نام Lightyears (سالهای نوری) هم شناخته میشد، یک اثر تلویزیونی آمریکایی با ژانر علمی تخیلی و درام است. این مجموعه توسط هولدن میلر و دنیل سی. کانلی برای استودیوی آمازون و بخش تلویزیونی شرکت لجندری ساخته شده است. این سریال مدتی پیش پخش خود را در سرویس استریم آمازون آغاز کرد. از مهمترین نکاتی که درباره این مجموعه وجود دارد، بازیگران فوقالعادهی آن است.
در مرکز داستان، ما سیسی اسپیسک را در نقش آیرین یورک و جی. کی. سیمونز را در نقش فرانکلین یورک میبینیم. حالا جالب است بدانید که در ابتدا، یعنی در ماه مارس سال ۲۰۲۱ که بهتازگی تولید این اثر آغاز شده بود، اد اونیل برای ایفای نقش فرانکلین یورک انتخاب شده بود. اما یک ماه بعد از این اتفاق، اونیل به دلایل شخصی پروژه را ترک کرد و بلافاصله سیمونز جایگزین او شد؛ اتفاقی که به نظر میآید خیلی هم درست و به جا بوده است. زیرا سیمونز خیلی بیشتر برای چنین نقشی مناسب بود.
داستان این سریال خیلی ساده آغاز میشود و مخاطب در ابتدا تصور میکند که قرار است یک مجموعه درام درباره یک زوج سالمند و مشکلات متعدد آنها را تماشا کند؛ اما ماجرا خیلی بیشتر و پیچیدهتر از این حرفها است. درست است که داستان سریال آسمان شب حول محور فرانکلین و آیرین یورک میچرخد اما قرار نیست که موضوع اصلی نمایش آنها، زندگی سالمندی و مشکلات متعدد آنها در این برهه سنی باشد. این زوج دوست داشتنی سالها پیش اتاق و تالار خاصی را پیدا کردند که در حیاط پشتی خانهشان پنهان شده بود؛ تالاری که بهطور غیرقابل توضیحی به یک سیاره متروک و عجیب منتهی میشود.
آنها از همان زمانیکه این اتاق را پیدا کردند، سخت در تلاش هستند که با دقت بالایی از راز خود محافظت کنند؛ خوشبختانه سالهای سال در انجام این امر موفق هم بودند. اما همه چیز در یک شب به هم میریزد و زندگی آرام و صلحآمیز آنها چرخش عجیبی پیدا میکند. آیرین که حسابی مریض و ضعیف شده است و به خاطر یک حادثه دیگر همانند قبل نمیتواند کارهایش را خودش بهتنهایی انجام دهد، از وضعیتی که دارد خسته شده است. یک شب او تصمیم میگیرد که برخلاف همیشه، بهتنهایی به آن تالار برود و مثل همیشه آرامش زیادی از آن بگیرد؛ کاری که همیشه به همراه همسر خود انجام میداد و هیچوقت بهتنهایی آنجا نمیرفت.
به محض اینکه او تلاش میکند تا کار احمقانهی خود را انجام دهد، متوجه میشود که یک مرد جوان مرموزی در آن تالار در حال تلاش برای زنده ماندن است و خودش را روی زمین میکشد. به همین شکل، این مرد جوان که هیچ چیزی از هویت او مشخص نیست، بهراحتی وارد زندگی آنها میشود. با ورود این پسر، زندگی آرام یورکها به سرعت از بین میرود. به مرور زمان آنها متوجه میشوند تالاری که تصور میکردند شناخت خیلی زیادی از آن دارند، خیلی بیشتر و پیچیدهتر از چیزی است که تصورش را میکردند. اما آیا این مرد جوان همان چیزی است که نشان میدهد و ادعا میکند؟
طبیعی است که یورکها نتوانند در ابتدا خیلی به او اعتماد کنند. زیرا به ادعای خودش نه چیزی یادش میآید و نه چیز زیادی از هویت خود مطرح میکند. آیرین هم زن باهوشی است و قاعدتا باید بداند که نباید به این پسر اعتماد کند؛ زیرا اصلا معلوم نیست از کجا آمده است. اما انگار در این یک مورد، آیرین تحت تاثیر احساسات خود قرار میگیرد. آیرین و فرانکلین پسری به اسم مایکل داشتند که ۲۰ سال پیش فوت شده است (البته برخیها میگویند که ممکن است ناپدید شده باشد). به همین دلیل هم آیرین انگار این مرد جوان را بهجای پسر خود میبیند و دوست دارد به هر طریقی به او کمک کند.
از سوی دیگر، فرانکلین نمیتواند به جود (مرد جوان مرموز) اعتماد کند و حتی چیزهایی میبیند که نمیتواند درباره آنها با ایرین صحبت کند؛ زیرا انگِ تهمت زدن و اعتماد نداشتن و خراب کردنِ جود را به او میچسباند و دوست ندارد باور کند که این پسر قابل اعتماد نیست. کل ماجرا تنها به همین خط داستانی ختم نمیشود. در سوی دیگر سریال، ما شاهد این هستیم که فقط آیرین و فرانکلین تنها مسافران و محافظان این تالارها نیستند. در نقطهی دوری از این زوج سالمند و البته دوست داشتنی، مادر و دختری در حاشیه شهر زندگی میکنند که تالار مشابهی در نزدیکی خانهی خود دارند.
مادر، به واسطهی قولی که به پدربزرگ و اجداد خود داده، همچنان از این تالار و گیت محافظت میکند و حالا نوبت آن رسیده که دختر خود را هم وارد این بازی بکند. البته پیش از اینکه مادر طبق صلاحدید خود این تصمیم را بگیرد، مرد جوان مرموز دیگری به خانهاش میرود و ماموریتی را به او میسپارد؛ ماموریتی که مستلزم آن است که دخترش را هم به همراه خودش ببرد، وگرنه آن مرد مرموز این کار را برایش انجام میداد. سریال Night Sky که تنها ۸ قسمت دارد، سبک جدیدی از ژانر منحصربهفرد خود را به نمایش میگذارد؛ شاید شبیه به آن را دیده باشید اما این مجموعه المانهایی دارد که نسبت به سریالهای مشابه خودش متمایز میشود. منتقدانی هم که این مجموعه را تماشا کردند، همین نظر را داشتند و امتیازات خوبی را برایش ثبت کردند. حالا ما در این قسمت سریالهای دیگری را به شما معرفی میکنیم که شباهت زیادی با این مجموعه دارند؛ بنابراین اگر سریال آسمان شب را دوست داشتید، اصلا مجموعههای زیر را از دست ندهید.
سریال های مشابه سریال آسمان شب
سریال Counterpart
سریال همتا
بازیگران: جی. کی. سیمونز، اولیویا ویلیامز و هری لیوید
سال پخش: ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹
خلاصه داستان: «اگر یک نسخه دیگر از تو بود چه؟» یکی از کارمندان بخت برگشته سازمان ملل متحد متوجه میشود، آژانسی که برای آن کار میکند، در حال پنهان کردن یک دروازه به یک بعد موازی است؛ بعدی که با همین بعد در جنگ سرد قرار دارد؛ بعدی که در آن همتای خودش یک جاسوس برجسته حساب میشود. به مرور زمان و بهلطف جاسوسهای دو طرف، جنگ کم کم گرم میشود و شدت میگیرد.
سریال Tales from the Loop
سریال داستانهایی از لوپ
بازیگران: ربکا هال، ابی رایدر فورتسان و پاول اشنایدر
سال پخش: ۲۰۲۰
خلاصه داستان: در زیر یک شهر کوچک، جایی به اسم The Loop (لوپ) وجود دارد؛ یک مرکز تحقیقات علمی. مردم شهر به مرور زمان یک نسخهی تغییریافته و متفاوت از واقعیت را تجربه میکنند؛ واقعیتی که در آن چیزهای غیرممکن، ممکن میشوند. هر قسمت داستان یکی از ساکنان شهر یا گروهی از افراد خاص را دنبال میکند و تجربههای آنها با لوپ را به تصویر میکشد.
سریال Dark
سریال تاریک
بازیگران: لوئیس هوفمان، اولیور مازوچی، یولیکا جنکینس
سال پخش: ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰
خلاصه داستان: ناپدید شدن دو فرزند در یک شهر آلمانی باعث شد تا راز و رمز چهار خانواده آلمانی دراینمیان رو شود. دراینمیان، علاوهبر اینکه اسرار این چهار خانواده رو میشود، آنها را به یک اتفاق ماورایی و غیرطبیعی که در سال ۱۹۸۶ رخ داده است ربط میدهد. داستان فیلمنامه این اثر توسط جانتجه فریز نوشته شده و کارگردانی تمامی قسمتهای آن بر عهده برن بو اودار بوده است.