انیمیشن کوتاه Vagabond (خانه به دوش) هشداری برای مردمان عصر ماشینی است. با معرفی این انیمیشن با ما همراه باشید.
ما در عصری زندگی میکنیم که تمامی دانش تاریخ بشر به راحتترین شکل ممکن در دسترس همگان قرار داده شده، خیلی از غیرممکنها و رویاهای اعصار پیش به واقعیت تبدیل شدهاند و به لطف پیشرفت تکنولوژی زندگی از هر نظر برای انسانها آسانتر از هر زمانی است. اما همهی ما خوب میدانیم که هیچ چیز مطلقا خوب نیست! ورود به عصری که در آن نفوذ ماشینها در زندگی انسانها هر روز بیشتر از روز قبل میشود، هم برای خود انسانها و هم برای طبیعت نکاتی منفی هم به همراه داشته است. ما از طرفی شاهد گسترش روز افزون جوامعی در جهان هستیم که در آن خود انسانها نیز تفاوت زیادی با ماشینها ندارند؛ افراد بالغ هر روز خود را زندانهای اداریشان حبس میکنند، همیشه در حال تلاش برای عقب نیوفتادن و دیر نکردن در این جامعهی شلوغ و در هم هستند و کمتر وقت سر خاراندن و توجه به چیزی جز کار یا مشکلات و هزینههای زندگی پیدا میکنند و در طرف دیگر طبیعتی وجود دارد که روز به روز در حال کوچکتر شدن است و همیشه به طور مستقیم تاوان پیشرفتهای انسان را پس داده است.
انیمیشن کوتاه Vagabond (خانه به دوش) سعی دارد با روحیهی هشدار دهندهی خود، چشم بینندگان را به طرف تاریک زندگی انسان مدرن باز کند. این انیمیشن به دست جمعی از دانش آموزان سال سوم آموزشگاه The Animation Workshop، بزرگترین آموزشگاه انیمیشن سازی اروپا واقع در دانمارک، ساخته شده که در راس آنان پدرو ایوو کاروالو به عنوان کارگردان، انیماتور، آهنگساز و صدابردار و آنه زیگزموند به عنوان مدیر تولید و طراح پس زمینهها قرار دارند. «خانه به دوش» در سال ۲۰۱۶ توانست نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلم کوتاه در جشنوارهی رابرت شود.
در گوشهای از شهری به شکل یک قطار که آسمان در آن خاکستری و تاریک است، تا چشم کار میکند همه جا ساختمانهای بلند از زمین سبز شده و مردم بی توجه به پیرامونشان غرق در روزمرگی در حال گذر در معابر شلوغ و پر هیاهو هستند، پیرمردی به نام Dio (دیو) همراه با سگش فارغ از کار دنیا به عنوان یک کارتن خواب زندگی میکند. روزی سگ پیرمرد، موشی را میبیند و بی اختیار آن را دنبال میکند. وقتی پیرمرد از خواب بیدار شده و متوجه میشود که سگ در چادرشان نیست، سراسیمه به دنبال او میگردد و میبیند که دستگاه جمع آوری زباله سگش را برداشته و به سوی کورهی سوزاندن زبالهها میبرد. پیرمرد بعد از دیدن این صحنه بی هیچ تعللی به دنبال دستگاه دفع زباله میافتد تا سگ بینوایش را نجات دهد...
دیدن آن سوی داستان «خانه به دوش» آنقدر ها هم سخت نیست. در واقع، همهی ما آن چیزی را که در پس ماجراجوییهای دیو برای نجات سگش نهفته شده زندگی میکنیم یا دست کم دیدهایم. با این حال، نمیتوان ادعا کرد که این اثر تنها به روایت ساده و دلنشین یک جست و جو برای نجات خلاصه میشود. تالیا بوردالو، نویسنده و طراح شخصیت خانه به دوش، به لطافت هر چه تمامتر نمادها و لایههای زیرینی را در این انیمیشن قرار داده و در کنار نشان دادن معضلات چنین جوامع مدرنی، راه و روش رهایی از تاریکی آن را هم پیش روی مخاطبان میگذارد. ما در داستان با پیرمرد خانه به دوشی به نام دیو طرف هستیم که برعکس جامعهای که همیشه عجله دارد و حتی فرصت سر خاراندن پیدا نمیکند، زندگی آرام و با وجود تمامی نقصانهایش، دلچسبی در کنار سگش دارد.
کارگردان اثر اعلام کرد که علت این نام گذاری، اشاره به دیوجانس کَلبی از فیلسوفان نامی آتن و تبلیغ کننده ساده زیستی و فلسفه کلبی است. در این انیمیشن، به وضوح مشاهده میکنیم که دیو با وجود نداشتن جایی در رقابت روزمرهی جامعه بر سر پول و مقام، خوشحال است و چیزی را دارد که دیگران ندارند؛ او تنها نیست و تنها نبودن در جایی که باید قبل از طلوع آفتاب به دنبال قطاری که مقصدش محل کار شما است بدوید، کار دشواری است. در طول انیمیشن میبینیم که دیو برای نجات سگش مجبور به حرکت در خلاف مسیر جامعه و قد علم کردن در مقابل آن میشود. سگ در خانه به دوش میتواند نماد خیلی چیزها باشد؛ میتوانیم دم دستیترین معنا را مد نظر بگیریم و بگوییم نماد طبیعت است یا کمی عمیقتر به آن نگاه کنیم و آن را نشان دهندهی هویت و ذات بشر و زیباییهای زندگی بدانیم. به هر حال هر چه که باشد، این سگ در حال پیش رفتن به سوی نابودی است و برای نجاتش باید در مسیری دیگر از آنچه در حال طی کردنش هستیم، قدم بگذاریم.
انیمیشنهایی مثل خانه به دوش وجود دارند تا ثابت کنند که زمان سبک انیمیشن سازی دو بعدی هنوز به پایان نرسیده است و هنوز هم این سبک تصویر نگاری میتواند به چشم بینندگان زیبا و دلچسب بیاید. خانه به دوش پر از صحنههای شلوغ و سریع است که همراه با صداگذاری کار سعی در به تصویر کشیدن جامعهی مدرن و زندگی در کلان شهرها را دارند. فضای انیمیشن غالبا تاریک است ولی با هدف نشان دادن بهتر آلودگی در محیط در طراحی این انیمیشن از رنگهای گرم استفاده شده است. از نقاط قوت این اثر میتوان به استفادهی خوب از پس زمینه، جزئیات چشم گیر، سایه پردازی خوب و طراحی فوق العادهی حالات چهرهی دیو (شخصیت اصلی) اشاره کرد.
خانه به دوش از آن دسته آثاری است که هر از چند گاهی نیاز است یک چیزی شبیه آن بین مردم دست به دست شود تا مردم یادشان نرود چه بهایی برای «پیشرفت» جوامع داده شده و وقتی سرشان سالها مشغول روزمرگی است در حال از دست دادن چه چیزهایی هستند. این انیمیشن در دسته آثار انقلابی قرار نمیگیرد، اما با این حال زیبا، به اندازهی خودش عمیق و سرگرم کننده است. «خانه به دوش» را در زیر تماشا یا دانلود کنید و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.