انیمیشن کوتاه Tusk، اثری تجربی است از روری وادبای-تولی که حرفهای زیادی برای گفتن دارد. این اثر داستان مامورتی را روایت میکند که پس از باز شدن یخش به دنیای امروز پا میگذارد.
آیا فیلم بسیار معروف Encino Man را به خاطر دارید؟ این اثر کمدی ساختهی پائولی شور در سال ۱۹۹۲ منتشر شد و روایتگر داستان انسان اولیهای با بازی برندن فرزیر بود که بهدلیل یخ بستن قرونی متاولی را جان سالم بدر برده بود و حالا در عصر مدرن یخ دور و برش آب شده و باری دیگر وی به دنیا قدم گذاشته بود. خب، حالا همین داستان را در نظر بگیرید، اما شخصیت فرزیر را با یک ماموت عوض کنید؛ این حرکت باعث میشود تا حدودی بهتر بتوانید متوجه شیرازهی داستانی شوید که روری وادبای-تولی برای انیمیشن کوتاه Tusk (عاج) خلق کرده است.
وادبای-تولی انیمیشن کوتاه Tusk را در اولین سال تحصیلش در رشتهی انیمیشن سازی در کالج سلطنتی هنر شهر لندن ساخت. علاقهی او به روایت داستانی که باعث شود بینندگان حس هم دردی نسبت به شخصیت اصلی داشته باشند، چهارچوب اولیهی فیلم نامهی Tusk را شکل داد. این کلید داستانی درکنار علاقهی وادبای-تولی به کشیدن موجوداتی که ترکیب انسانها و حیواناتی با پوستی ضخیم بودند، باعث شد که جرقهی ساخت انیمیشن Tusk در ذهن وی زده شود. او در اینباره میگوید:
من همیشه قصد دارم داستانی جذاب و سرگرم کننده روایت کنم که شخصیت مرکزی آن حس هم دردی را در دل مخاطب زنده کند. در دست دیگر، بزرگترین منبع الهام من برای ساخت این فیلم کوتاه، عادت عجیبم از سالیان دور به کشیدن فیلمهای انسان نما بود.
وادبای-تولی در دفاع از ایدهی داستانی عجیبش توضیح میدهد:
مطمئن نیستم که همه چیز دقیقا از کجا آغاز شد، اما تصور دیدار این فیلهای انسان نما با یک ماموت عظیم الجثه از نظر بصری برایم خیلی جذاب بود. درست مثل موجودی شبیه کینگ کونگ اما از نوع ضخیم پوستان. در آن زمان، صحبتهای زیادی در سراسر دنیا به گوش میرسید که خبر از احتمال شبیهسازی دی ان ای ماموتها و حضور دوبارهی آنان در حیات وحش میداد. درکنار هم گذاشتن این مسائل، باعث شد که من بتوانم ایدهی اولیهی نسبتا سادهای را روی کاغذ بیاورم که به من اجازه میداد به کاوش در مضامین مد نظر و مورد علاقهام بپردازم؛ از این مضامین میتوان به خاطرات، گذر زمان و حس بیگانه بودن در دنیایی که زمانی حس میکردی کاملا به آن آشنایی اشاره کرد. وضعیت روحی و رفتار ماموت شباهت زیادی با گروههای خاصی از مردم دارد و من از این خوشحالم که داستان را تا حدودی مبهم نگه داشتم تا بینندگان مختلف بتوانند ارتباط خاص خودشان را با اثر ترسیم و با دایرهی لغت خودشان مفهوم اثر را ترجمه کنند. در ابتدای کار مطمئن نبودم که از چه نوع صدایی برای شخصیت ماموت استفاده کنم، اما بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم استفاده از صدایی متین و آرام به همراه لحن صحبت کردنی فصیح و شیوا، بهترین گزینه برای ماموت است و تاثیری بسزا در رساندن مفاهیم جملات خواهد گذاشت. من دوست دارم فکر کنم که در این انیمیشن به ازای هر سکانس خنده دار یا عجیب، سکانسی وجود دارد که احساسات مخاطب را تحت تاثیر قرار خواهد گذاشت.
با وجود اینکه کارگردان Tusk بر این عقیده است که جنبههای زیبا شناسی این اثر بهدلیل اینکه وی شخصا مسئول انجام تمامی کارهای پویا نمایی و صدا گذاری بوده، تحت تاثیر قرار گرفتهاند، نمیتوان انکار کرد که این انیمیشن کوتاه از نظر بصری قدرتمند است و سبک طراحی زیبا و منحصربهفرد خود را دارد. در این اثر از شخصیتهای سهبعدی و پس زمینههای حداقل گرایی که کمتر به جزئیات و رنگها اجازهی خود نمایی داده استفاده شده است؛ این تصمیمات هوشمندانه بدون ضربه زدن به کیفیت اثر، باعث میشوند در تمامی طول تماشا شخصیت اصلی و احساسات وی در مرکز توجهات قرار بگیرند و بیننده در داستان و سوالات فلسفی و شخصی مکرری که در ذهن وی نقش میبندد تمرکز کند. ودبای-تولی دربارهی پروسهی ساخت Tusk میگوید:
ظاهر این انیمیشن بیش از هر چیز از محدودیتهای پیش روی ساخت اثر تاثیر گرفت. من شخصا باید هم کار پویانمایی Tusk را انجام میدادم و هم به طراحی صدا میپرداختم؛ این مسئله برای من بسیار چالش برانگیز بود، اما حالا که به آن فکر میکنم، درنظرگرفتن همزمان جوانب مختلف یک اثر در پروسهی ساخت، اقدامی مثبت و پر فایده است. بهدلیل کمبود وقت، از پس زمینههایی حداقلی و پالت رنگی بسیار ساده استفاده کردم، که خوشبختانه همین مسئله باعث شد که تمرکز بیشتر و بیشتر روی شخصیت اصلی باشد. هدف اصلی من در خلق این اثر داستان سرایی بود، پس سایر مراحل ساخت به خدمت روایت فیلم نامه درآمدند و دراینمیان من به هر نحوی صرفا میخواستم ماجرای ماموت را به گوش مخاطب برسانم. حالا کمی به موارد تکنیکی حوصله سر بر بپردازیم: بدن فیلها و ماموت را بهصورت سهبعدی با استفاده از نرمافزار Maya طراحی کردم و سپس با استفاده از TVPaint چهرههایشان را در روی طرحهای اولیه قرار دادم. با استفاده از Python مدلها را صیقل دادم و بعد با نرمافزار 2s رنگهای رنگهای مسطح را رندر کردم، تا بیشتر و بیشتر حالت سهبعدی و دو بعدی استفاده شده در طراحی مدلها را با یک دیگر ترکیب کنم. همه چیز خیلی تجربی پیش رفت و تقریبا تمامی مراحل حالت آزمون و خطا داشتند، اما نهایتا این اقدامات منجر به صرفهجویی زیادی در زمان و هزینه شد.
Tusk نسبت به سایر انیمیشنهای کوتاه، اثری نسبتا خاص و کمی پیچیده است، اما نه آنقدر خاص که به ذائقهی مخاطب عامه خوش نیاید و نه آنقدر پیچیده که مدت زمان زیادی را درگیر فکر کردن به معنا و مفهومش باشید و در آخر قیدش را بزنید. Tusk چند سالی است که از دانشکده فارغ التحصیل شده و چندین اثر مختلف را از جمله Mr. Madila، پروژهی فارغ التحصیلیاش، را در اینترنت منتشر کرده است. او کماکان طنز لطیف، معناگرایی و وجود حس و حالی منحصربهفرد را درون آثارش نگه داشته و همین مسئله باعث میشود که انتظاری بالا از آیندهی کاری این انیمیشن ساز جوان داشته باشیم. نظرات خود را در رابطه با این انیمیشن با ما در میان بگذارید.