با معرفی انیمیشن کوتاه Trois Petits Chats (سه گربه)، یکی از تلخترین داستانهایی که تاکنون بهواسطه انیمیشن روایت شده، همراه باشید.
زندگی سرشار از اتفاقات ریز و درشت است که هریک به اقتضای ویژگیهای خاص خود، تاثیر متفاوتی بر روی کسانی که با آن درگیر هستند، میگذارند. در این بین برخی اتفاقات وجود دارد که در عین اینکه همه میدانند یک روز بالاخره رخ خواهند داد، هیچگاه و به هیچ شکلی برای آن آماده نیستند و تاثیر غیرقابل جبران آن را تجربه میکنند. مرگ نزدیکان به خصوص پدر، مادر یا همسر یکی از این اتفاقات است. داستان انیمیشن کوتاه Trois Petits Chats دقیقا در چنین شرایطی رخ میدهد.
انیمیشن کوتاه سه گربه با نمایی از خانوادهای آغاز میشود که در جلوی سنگ قبر مادر ایستاده و غم را میتوان از چهرههایشان خواند. پدر که اکنون بار مسئولیتهایش بیشتر از قبل شده و باید جای خالی مادر را برای دو فرزندش پر کند، نمیتواند غم از دست دادن همسرش را از یاد ببرد. پسر و دختر با استفاده از ترفندهای کودکانه سعی میکنند برای لحظاتی پدر را از دنیایش خارج کند، اما از دست دادن نزدیکان به سادگی فراموش نمیشود. در یکی از روزها، دختر که پیش از این اندک دفعاتی سرفه میکرده، اکنون به صورت مداوم سرفه کرده و نشانههای بیماری در ظاهرش پدیدار میشود. پس از آنکه دختر در بیمارستان بستری میشود، خانواده گربهها غمگینتر و تنهاتر از قبل میشود. اما این پایان داستان نیست...
انیمیشن کوتاه Trois Petits Chats توسط چهار تن از دانشآموختگان دانشگاه فرانسوی و فعال در حوزه گرافیک رایانهای سوپینفوکوم (Supinfocom)، یکی از برترینهای این عرصه، به نامهای بونوآ دلائونی، آلبیت هرتالت لاکوست، میون لو بورگن و الکسیا پرووست ساخته و کارگردانی شده است. خالقین این اثر در تمامی زمینههایی که یک انیمیشن را به یک اثر تحسینبرانگیز تبدیل میکنند، یعنی نورپردازی، طراحی بافتها، شبیهسازی حرکات و رنگآمیزی بینقص عمل کردهاند. اما دیگر نقطه قوت انیمیشن کوتاه سه گربه، وسواس سازندگان در توجه به جزئیات و چیدن تمامی المانهای اثر براساس داستان و فضای آن است. برای مثال در تمام طول انیمیشن شخصیت پدر به دلیل غمی که در دلش نهفته بوده، لباسهایی با رنگ تیره به تن داشته و در عوض دو فرزندش لباسهای با رنگ شاد پوشیدهاند که نشانی از نشاط کودکانه آنها است. علاوه بر این نورپردازی نیز از رخدادهای داستان و همگام با حس و حال شخصیتها تغییر پیدا میکند و فضاهای شاد و ناراحتکننده را خلق میکند. بخش متحرکسازی اثر نیز بدون اشکال بوده و در سکانسهای که شخصیتها در حال حرکت یا دویدن هستند به خوبی این ادعا را به عینه مشاهده میکنید. شخصیتهای انیمیشن براساس عروسکهای پایپوس (Pipos) طراحی شدهاند که در عین رعایت اصول واقعگرایی در طراحی خاص گربهها و برخلاف ظاهر شادشان، داستانی بینهایت غمانگیز را روایت میکنند که پیش از این انیمیشنسازان از شخصیتهای انسانی در راستای آن بهره بردهاند.
بهواسطه نوع روایت انیمیشن کوتاه سه گربه و حذف کلام، هر مخاطب میتواند از رخدادهای آن برداشت خاص خود را داشته باشد و خود به پرسشهای شکل گرفته در ذهنش پاسخ دهد. نوع چهرهبندی شخصیتهای گربه انیمیشن این امکان را فراهم آورده است که احساسات به خوبی در آنها نمایان شود و در این بین حالت چشمها بخش عظیمی از کار را برعهده دارد. غم پدر و شادیهای کودکان بهترین مثال برای این ویژگی هستند. اما این ویژگی بدان معنا نیست که انیمیشن بدون هیچگونه جلوه صوتی به اتمام میرسد، بالعکس صداهای متعددی و بیشماری که در اثر شنیده میشود که نوید یک برداشت دقیق اما آمیخته به المانهای فانتزی از زندگی روزمره را میدهد. بارش باران، به هم خوردن ظرفهای میز صبحانه، خندههای کودکان و آواز پرندگان تنها تعدادی از جلوههای صوتی انیمیشن کوتاه Trois Petits Chats هستند. هرقدر که نمودهای بصری و نورپردازی نقش بسزایی در آشنا کردن مخاطب با فضای اثر دارند، بدون حضور موسیقی به عنوان مکمل این دو عنصر، یک نوع خلا در آن احساس میشود. تکنوازیهای پیانو جسیکا هیوز در سکانسهای غمانگیز و موزیک شاد او در زمانی که سه عضو خانواده پشت میز صبحانه نشستهاند، بینظیر بوده و به خوبی احساس بیننده را درگیر میکند.
کلیت انیمیشن کوتاه سه گربه را سمبلی از حال و احوال این روزهای انسانها تشکیل میدهد که به دلیل غم از دست دادن نزدیکان و عزیزانشان زندگی خود و اطرافیان را تحت تاثیر قرار داده و صدمه بیبازگشتی را به آنها وارد میکنند. این اثر در ۱۳ فستیوال مختلف اعم از انیما (بلژیک)، ریانیمانیا (ارمنستان) و ACM SIGGRAPH (ایالات متحده آمریکا) به نمایش درآمده و در جشنواره افتکس استارز جایزه بهترین فیلم کوتاه دانشجویی را بدست آورده است.