انیمیشن کوتاه Peter and the Wolf اثری است برندهی جایزهی اسکار که با الهام از قطعهی موسیقی مشهور سرگئی پروکفیف، آهنگساز مطرح روس، ساخته شده است. با معرفی این انیمیشن زیبا و تاثیر گذار با میدونی همراه باشید.
اثری که قرار است این هفته در بخش معرفی انیمیشن کوتاه به آن بپردازیم، بلندترین اثری است که تا به حال در این بخش به آن پرداخته شده، اما قدرت و زیبایی این انیمیشن به قدری بود که نتوانستم در مقابل فقدان آن در بین آثار کوتاه معرفی شدهی این بخش کاری انجام ندهم. Peter and the Wolf (پیتر و گرگ) نام انیمیشن کوتاه چند ملیتی است که با بودجهای دو میلیون یورویی توسط تیمی از ۶ کشور انگلستان، لهستان، نروژ، مکزیک و سوییس ساخته و در سال ۲۰۰۶ منتشر شد. سوزی تمپلتون، انیماتور انگلیسی، وظیفهی کارگردانی این انیمیشن را برعهده گرفت و مارک اسکروبکی فیلم نامهی آن را بر رشتهی تحریر درآورد. Peter and the Wolf در استودیو Se-ma-for، واقع در لهستان، ساخته شد و سپس روی پرده سینما رفت. اکران این فیلم بعضی اوقات با اجرای زندهی موسیقی همراه بود.
این انیمیشن کوتاه بر اساس قطعهی موزیکالی با نام «پیتر و گرگ» از سرگئی پروکفیف، آهنگساز شهیر روس، ساخته شده که خود از داستان کودکی قدیمی از روسیه با همین نام الهام گرفته شده است. برعکس قطعهی پروکفیف، در این اقتباس خبری از راوی نیست و تمامی داستان با موسیقی و تصاویر گفته میشود. نسخهی بازسازی شدهای از قطعهی پروکفیف در نمایش تلویزیونی و سینمایی این انیمیشن استفاده شده است. ضبط جدید این قطعه توسط ارکستر فیلارمونیا به رهبری مارک استپنسون انجام شد. این انیمیشن به لطف داستان قدرتمندی که روایت میکرد و همخوانی فوق العادهاش با قطعهی موسیقی استفاده شده، توانست در جشنوارهها و مراسمات بین المللی بسیار درخشان ظاهر شود؛ Peter and the Wolf توانست جایزهی بهترین انیمیشن کوتاه در مراسم اسکار ۲۰۰۸، بهترین ویژه برنامهی تلویزیونی در جشنوارهی BAA، عنوان اثر منتخب تماشاگران در جشنوارهی بین المللی انیمیشن Annecy و چندین جایزهی معتبر دیگر را کسب کند.
در گوشهای از جنگلهای وسیع روسیه، جایی که هنوز حیات وحش به قوت پایدار است، خانهای وجود دارد که توسط حصاری بلند احاطه شده است. پیتر نوجوان و پدر بزرگ سخت گیرش در این خانه زندگی میکنند. پیتر پسر بچهای یازده ساله است که بیشتر اوقات توسط دیگران مورد اذیت و آزار قرار میگیرد و در دست دیگر، پدر بزرگش به او اجازه نمیدهد که به جنگل برود. پیتر یک اردک دارد که از آن به عنوان حیوان خانگی نگهداری میکند و اغلب اوقات خود را به بازی کردن با آن میگذراند. روزی یک کلاغ با بالی شکسته به حیاط خانهی پیتر میآید. پیتر که اشتیاق کلاغ برای بازگشت به جنگل و پرواز دوباره را میبیند، با خود تصمیم میگیرد که علیرغم میل پدر بزرگش در خانه را باز کرده و با کلاغ به جنگل برود. پیتر پاورچین پاورچین به اتاق خواب پدر بزرگش میرود و دسته کلید او را برمیدارد و بلیط آزادی خود و کلاغ را بدست میآورد. او به همراه کلاغ و اردکش به بیرون از خانه میروند و روی مرداب یخ زدهای که در همان حوالی است مشغول بازی کردن میشوند، اما دیری نمیگذرد که گربهی فربهی پدر بزرگش پشت سرشان به آنجا میآید و در زنجیرهی از اتفاقات، حادثهای رخ میدهد که پیتر حتی فکرش را هم نمیکرد.
صحبت کردن دربارهی داستان Peter and the Wolf کار چندان آسانی نیست، چون در مرحلهی اول این انیمیشن با عنوان اثری برای کودکان به ما معرفی میشود، اما در نهایت متوجه میشوید این گفته دربارهی آن زیاد هم صادق نیست که البته این مسئله را در سایر آثار قدیمی کودکان هم میتوان مشاهده کرد. داستان این انیمیشن با وجود روایت صمیمی خود، روند سادهای را طی نمیکند؛ داستان از همان ابتدای امر شما را به گوشهی رینگ میاندازد و اتفاقات سنگین و پیچشهای غیرمنتظره را چپ و راست به صورت شما میکوبد. میتوان گفت اصلیترین پیام نهفته در داستان Peter and the Wolf، مفهوم بخشش است که البته نه با بیانی دلگرم کننده و شیرین، که از راهی سخت و تفکر برانگیز روایت میشود. داستان این اثر بر خلاف خیلی از انیمیشنها و فیلمهای کوتاه، روایتی چند بخشی دارد، پس این حدس منطقی است که داستان تنها متکی بر یک مفهوم نباشد؛ در داستان در کنار درون مایهی اصلی، نگاهی کم رنگ به مسائلی همچون اذیت و آزار، حیوان دوستی و اختلالات روانی نیز انداخته شده است. در اینکه آشنا کردن کودکان با چنین مسائل مهمی ضروری است شکی نیست، اما این انیمیشن به دلیل روایت عمیق و دنیای خشن و بعضا ترسناک خود، اثری مناسبتر برای افراد بالغ یا نوجوان است.
این انیمیشن اولین اقتباس از شعر Peter and the Wolf است که در آن هیچ کلامی به کار نرفته و این خود ریسک بزرگی است که به عنوان بهای ساخت این اثر چند ملیتی پرداخت شده است. ساخت آثار مطلقا صامت، بدون اتکا به نمایش توضیحات و دیالوگها روی تصویر، اقدامی است که بیشتر در دنیای انیمیشن جواب میدهد؛ اغراق در چهره پردازی و نگارش دنیایی مینیاتور گونه، دست و بال سازندگان را در انعکاس تمام حس و مفهوم در غالب تصویر کاملا بازمیگذارد. خوشبختانه صامت ساختن Peter and the Wolf تصمیمی کاملا هوشمندانه بوده و در این میان داستان تنها با نوای موسیقی پروکفیف حسی فراموش نشدنی را به بیننده عرضه میکند.
تیم سازنده در طراحی انیمیشن جای هیچ حرفی را باقی نگذاشتهاند. Peter and the Wolf در سبک استاپ موشن ساخته و در این انیمیشن آنقدر همه چیز با جزئیات طراحی شده و حرکات آنچنان نرم و روان هستند که به نظر شخصی من باید از این اثر به عنوان استاندارد مدرن تکنیک استاپ موشن یاد کرد. جزئیات به کار رفته در این انیمیشن، در کنار محیط شلوغ و طبیعی آن، باعث میشوند بیننده بتواند در هر بار تماشا تصاویر یا نکات جدیدی از انیمیشن را متوجه شود و این خود یکی از بزرگترین نقاط مثبت اثر است.
Peter and the Wolf یک اثر سبک نیست که بخواهید مثل خیلی از آثار کوتاه برای رفع خستگی خود سرسری به تماشای آن بنشینید؛ این انیمیشن با داستان نسبتا تاریک خود میخواهد دید بیننده را به چالش بکشد و او را بر کرسی قضاوت قرار دهد تا آنچه از مفاهیم بخشش و انتقام در ذهن وی نقش بسته به دست خودش مورد نقد قرار بگیرد. انیمیشن Peter and the Wolf در اغلب زمینهها خود را از کلیشههای رایج بیرون کشیده، جلوهی بصری زیبا و پر جزئیاتی دارد و با موسیقی کلاسیک خود خاطرهی آثار قدیمیتر دنیای انیمیشن را برای بینندگان یادآور میکند؛ خلاصهی کلام که Peter and the Wolf را باید دید. نظرات خود را در رابطه با این انیمیشن با ما در میان بگذارید.