معرفی انیمیشن کوتاه Peripheria

معرفی انیمیشن کوتاه Peripheria

انیمیشن کوتاه Peripheria اثری تجربی از دیوید کوکوار داسو، انیماتور فرانسوی، است که دنیایی بعد از انسان‌ها را به تصویر می‌کشد. با معرفی این انیمیشن میدونی را همراهی کنید.

چنین زمان‌بندی دقیقی را نمی‌توان تصادفی دانست؛ تقریبا پنج سال بعد از اولین نمایش انیمیشن کوتاه Peripheria در فستیوال فیلم تورنتو (TIFF)، درست در میان شیوع یک بیماری خطیر که اغلب خیابان‌های دنیا را خالی کرده و جامعه را از ترس به داخل خانه رانده است، این اثر به‌صورت رایگان در اینترنت پخش شد. چه زمانی برای تماشای اثری آخر الزمانی که خیابان و محله‌های متروکه را به تصویر می‌کشد بهتر؟

دیوید کوکوار داسو، انیماتور و کارگردان فرانسوی این اثر، به گسترش روز افزون و پیشرفت محیط‌های شهری علاقه‌ی بسیاری دارد و این مسئله را به وضوح در اولین انیمیشن کوتاهش، L’Ondée، نشان می‌دهد. در Peripheria نیز با محیطی شهری سر و کار داریم، اما با یک تفاوت اساسی؛ زندگی روزمره در شهر L’Ondée به‌دلیل بارانی طولانی متوقف می‌شود، اما در شهر Peripheria با سکونی عمیق‌تر و بزرگ‌تر سر و کار داریم. در Peripheria هیچ انسان یا اثری از زندگی ایشان به چشم نمی‌خورد. داستان هیچ توضیح یا نشانه‌ای از اینکه چه بر سر انسان‌ها آمده ارائه نمی‌کند و با وجود آنکه در نقطه‌ی اوج داستان متوجه می‌شویم که دست تمام انسان‌ها از سیاره‌ی زمین کوتاه نشده، اما هیچ پاسخ روشنی در روایت این انیمیشن به پرسش‌های بیننده در رابطه با انسان‌ها داده نمی‌شود. رد پای انسان‌ها در این اثر در ساختمان‌هایی که همچون سنگی بر گورمان هستند منعکس می‌شود.

حرف اول در Peripheria را طراحی، به‌خصوص تار و پود فضای حاکم و ریزه کاری‌های موجود در محیط، می‌زند. کوکوار داسو، که خود شخصا کار طراحی پشت زمینه‌ها در این اثر را برعهده گرفته است، ید طولایی در تصویرسازی دارد و این مسئله را می‌توانید به‌راحتی مشاهده کنید. او در طراحی ساختمان‌ها و محله‌های این اثر از سبک معماری بروتال کمک می‌گیرد؛ در این سبک معماری که بیشتر آن را می‌توانید در آپارتمان‌های سازمانی مشاهده کنید، از روکش خاصی برای زیباسازی نمای ساختمان استفاده نمی‌شود و متریال اصلی، که اغلب اوقات بتن است، در ظاهر ساختمان خودنمایی می‌کند. بعد از خودنمایی هندسه‌ی ساختمان‌ها و محیط شهری، کم کم به بطن شهر وارد می‌شویم و اینجا است که جزئیاتی بیشتر همچون توپ فوتبال یا گرافیتی‌هایی روی دور و دیوار ساختمان‌ها که نشان از فرهنگ خاص مردم ساکن در منطقه دارند، به چشم می‌خورد. درکنار سبک طراحی، موسیقی متن نیز تاثیری غیرقابل انکار بر اتمسفر اثر دارد. ضربه‌های شوم سازهای کوبه‌ای، صدای زنگ و انعکاس‌هایی که می‌توان آن را به ساکنان قبلی شهر نسبت داد، حال و هوایی آخر الزمانی و کم و بیش ترسناک را بر این انیمیشن چیره می‌کنند.

این شهر حالا به معنای واقعی کلمه جولانگاه سگان وحشی شده است. راهنمایان ما در این سفر گروهی از سگ‌های وحشی هستند که در گوشه و کنار شهر پرسه می‌زنند و در میان میراث انسان‌ها به کاوش می‌پردازند. دراین‌میان مسئله‌‌ای دیگر به ذهن می‌رسد؛ ما سگ‌ها را به‌عنوان موجوداتی اهلی می‌شناسیم، پس رفتار وحشی آن‌ها خود به خود حاکی از آن است که انسان‌ها زمان زیادی است که از این زیستگاه رخت بر بسته‌اند.

با وجود آنکه رندر نهایی به‌صورت دو بعدی صورت گرفته است، اما سگ‌ها ابتدا به‌صورت مدل‌هایی سه‌بعدی طراحی شده‌اند؛ این اقدام باعث شده است که کوکوار داسو بتواند حرکت سگ‌ها را فریم به فریم به‌صورت دلخواه کنترل و از تکنیکی که می‌توان آن را استاپ موشن مجازی نامید استفاده کند. این پروسه باعث شده است که حرکات در انیمیشن همزمان هم اورگانیک و طبیعی و هم کمی ماشینی به نظر بیایند؛ پویانمایی آنقدری طبیعی است که بیننده می‌تواند دنیای Peripheria را به‌عنوان آینده‌ای برای زمین تصور کند، بااین‌حال، رنگ و بویی خاص در آن وجود دارد که می‌تواند بعضا عجیب، ناراحت کننده یا حتی ترسناک به نظر بیاید. سگ‌ها تنها عنصر متحرک در این اثر هستند؛ این مسئله باعث می‌شود ثبات محیط و ساختمان‌ها بیش‌ازپیش پررنگ شود. کوکوار داسو ترجیح می‌دهد به‌جای لفظ «انیمیشن» برای توصیف Peripheria از عنوان «فیلم نقاشی شده» استفاده کند و ریشه‌ی این تفکر را می‌توان در سکون یک پارچه‌ی موجود در دنیای اثر ربط داد.

بخش عمده‌ای از Peripheria را می‌توان ادای احترامی به مکانیی که به تصویر می‌کشد خواند. با توجهی اندک به موسیقی ارگان متناوب اثر می‌توان از ذهنیت کوکوار داسو در ساخت این اثر پرده برداشت؛ او آپارتمان‌های انبوه سازی شده و خانه‌های سازمانی را معادل مدرن سازه‌های معروف و زیبای باستانی، مثل کلیساها، می‌داند. به جز موسیقی ارگان، که بیشتر در کلیساها شنیده می‌شود، این نتیجه را می‌شود از نمادهای مذهبی متعدد درون ساختمان‌ها گرفت. این ساختمان‌ها بزرگ‌اند، حال و هوایی غمگین دارند و نمادی هستند بر امید و آرزوهای ایده آل گرایانه‌ای در دنیای پس از جنگ که به آرامی محو شدند.

به جز این نمادگرایی‌ها، Peripheria از نظر اجتماعی هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. محیط این اثر براساس حاشیه‌ی شهر پاریس طراحی شده است؛ منطقه‌ای مسکونی که با الهام از توصیفات مدینه‌های فاضله بنا شده ولی حالا دهه‌هاست که به‌عنوان نماد محرومیت شناخته می‌شود. کوکوار داسو ایده‌ی اولیه خود برای ساخت این فیلم کوتاه را از آشوب سراسری مردم تنگ دست فرانسه در سال ۲۰۰۵ وام گرفت. این معترضین بیشتر ساکن مناطق فقیر نشین فرانسه بودند؛ مناطقی که در رسانه‌ها و اخبار تا وقتی جنایت یا فاجعه‌ی خاصی رخ ندهد، چیزی در رابطه با آن‌ها نمی‌شنوی. کوکوار داسو قصد دارد با Peripheria مخاطب را به این مناطق ببرد و بدون استفاده از بیان مستقیم، زندگی مردم حاشیه نشین را به تصویر بکشد. اگر صبورانه و با دقت به پای این اثر بنشینید، به این سؤال‌ها می‌رسید؛ ساختمان‌ها چه چیزی می‌توانند درمورد جامعه‌ای که آن‌ها را بنا کرده بگویند؟ ساختمان‌ها چگونه ساکنین خود را شکل می‌دهند؟ نظرات خود را در رابطه با این انیمیشن با ما در میان بگذارید.


افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
1 + 16 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.