انیمیشن کوتاه Link نگاهی تازه و فراواقع گرایانه به روابط انسانی میاندازد. با معرفی این انیمیشن زیبا با میدونی همراه باشید.
کمتر کسی است که دنیای رنگارنگ انیمیشنهای کوتاه را دنبال کند و رابرت روبل، انیمیشن ساز تازه کار اما صاحب سبک آلمانی، را نشناسد. لوبل در سال ۲۰۱۳ با انتشار انیمیشن فارغ التحصیلی خود یعنی Wind (باد)، توانست نام خود را در بین اهالی فن این صنعت مطرح کند و بیش از ده جایزهی بین المللی معتبر را از جمله اثر منتخب از جشنوارههای بزرگی همچون Annecy ،ITFS Stuttgart ،OIAF ،Anima Mundi ،LIAF و GIRAF را کسب کند. بعد از انتشار Wind به مدت پنج سال خبری از لوبل نشد تا اینکه در سال گذشته او اقدام به ساخت دو اثر کوتاه کرد. یکی از آن دو اثر Link نام دارد که در بخش معرفی انیمیشن کوتاه هفته به بررسی آن خواهیم پرداخت. این انیمیشن دو بعدی در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و با مدت زمانی به طول هفت دقیقه و سی و چهار ثانیه، بلندترین ساختهی لوبل بهشمار میرود. این انیمیشن برعکس دیگر اثری که لوبل همزمان روی آن کار میکرد یعنی Island (جزیره)، از نظر ساختاری شباهت زیادی به انیمیشن Wind داشت و پیرو همان سبک و سیاق دو بعدی چالش برانگیز منحصر بفرد وی بود. Link توانست ادامه دهندهی موفقیتهای رابرت لوبل در عرصهی انیمیشن سازی باشد و برای او سه جایزه در جشنوارههای Filmfest Dresden ،Ann Arbor Film Festival و فستیوال انیمیشن برلین و بیش از سی عنوان اثر منتخب به ارمغان آورد.
در سرزمینی با کوههای عجیب که درختان به سرعت رشد میکنند، دو شخص سر از زمین بیرون میآورند که از طریق موهایشان بهم وصلاند. این اتصال در ابتدا بسیار کوتاه است ولی رفته رفته با رشد موها، این دو شخص فرصت آن را پیدا میکنند که تا حدودی از یکدیگر فاصله بگیرند و به راه خود بروند. یکی از این دو شخص با دیدن پرندهای تصمیم میگیرد آن را دنبال کند و همچون پرندگان پرواز کند و در سوی دیگر، فرد دیگر به میوههایی علاقه نشان میدهد که صدایی مثل زنگولهها از خود تولید میکنند. در این میان اتصال بین این دو شخص، باعث میشود که این دو نتوانند آزادانه به دنبال کردن علایق خود بپردازند و همین مسئله باعث شروع شدن جدالی بین آنها میشود.
رابرت روبل دربارهی ساخت انیمیشن کوتاه Link و ایدههای اولیهی داستان آن میگوید:
اول از همه، من بعد از ساخت Wind موفق به کسب مقداری بودجه از طریق یک حامی مالی شدم. من باید حتما این کمک مالی را در دو سال خرج میکردم، پس این مسئله باعث شد که زمان زیادی را صرف فکر کردن دربارهی آثاری که میخواستم بسازم بکنم. نهایتا تصمیم گرفتم دو فیلم کوتاه بسازم؛ یکی کمی بلند و مفهومی و دیگری کوتاه، سریع و ساده. Link به اثر بلندتر تبدیل شد. ایدهی اولیهی این انیمیشن وقتی به ذهنم رسید که برای تولد مادرم پیش خانوادهام رفته بودم. من به همراه پدر بزرگ و مادر بزرگم بر روی میز شام نشسته بودم و حقیقتا هیچ چیزی برای گفتن به یکدیگر نداشتیم. ما یک خانوادهایم اما تفاوتهایی اساسی با یکدیگر داریم. به شخصه حداقل سالی یک بار مجبورم با اعضای خانواده و فامیل دورهم جمع شویم اما حقیقت آن است که در این جمع هیچکس به درستی دیگری را نمیشناسد. همین مسئله باعث شد که درمورد ارتباطهای خانوادگی به فکر بیافتم؛ تو هیچوقت آنطور که باید نمیتوانی از دل کسی از اعضای خانواده یا خویشاوندان خود خبردار شوی و هر کس در پی اهداف و علایق خود بسویی میرود و شخصیت مستقل خویش را شکل میدهد، اما در این بین اگر اتفاقی برای هر یک از آنها بیوفتد، همه سریعا خبردار خواهند شد.
به جز خانواده من درمورد داستان دوران مدرسهام که هنوز هم در همان شهر محل زندگیام در دوران کودکی سکونت داشتند نیز فکر کردم. امروزه وقتی به دیدن بعضی از آنها میروم، میبینم که همهی آنها برای خود زندگی دست و پا کردهاند و خانه و بچه دارند. من شروع کردم به فکر کردن راجع به نکات مثبت و منفی این راه و روشهای مختلف زندگی کردن؛ از طرفی من هنوز احساس میکنم که در این میان کماکان ارتباطی وجود دارد و درسوی دیگر، احساس میکنم که حالا من برای آنها یک غریبهی تمام عیار هستم. شاید ما واقعا ارتباطی که با یکدیگر داشتیم را از دست دادهایم.
رابرت روبل برای قوی و طبیعی نشان دادن این نوع از روابط، از استعارهی فوق العادهی «مو» استفاده کرده؛ چیزی که مستقیما از سر بیرون میآید، به مرور زمان رشد میکند و طولش بیشتر و بیشتر میشود و گیر کردنش به جایی آزار دهنده است. یکی از نکات جالبی که در انعکاس این روابط در این فیلم دیده میشود، این است که دید سازنده کاملا منفی نیست و برعکس با وجود اینکه به گونهای این روابط را دست و پا گیر میخواند، اما نابود و رها کردن آنها به طور کلی را نیز مخرب و مضر نشان میدهد. روبل در ابتدا قصد داشت فیلمی خشنتر و پیچیدهتر از محصول نهایی بسازد، اما رفته رفته به وضوح میتوان دید که در بخشهایی متوجه شده که اثر ممکن است نمایانگر آنچه نباشد که او در ذهن دارد و همین مسئله به انیمیشن Link شکل داد.
یکی از امضاهای ثابت آثار روبل، آزمایشات مختلف او روی فیزیک محیط و شخصیتها بهگونهای است که روی رفتارهای آنان تاثیر بگذارد. یکی از چالشهای بزرگ ساخت Link این بود که روبل باید بهطور همزمان روی حرکات و موقعیتهای دو شخصیت کار میکرد که اکثر اوقات با هم در یک فریم نبودند اما به خاطر اتصالشان به یکدیگر، حرکاتشان به صورت مستقیم روی یکدیگر تاثیر میگذاشت. او بهقدری خوب از پس این کار برآمده که این نقطه از کار به خودی خود یکی از نکات مثبت و جذاب آن به حساب میآید.
انیمیشن Link به نسبت دو اثر دیگر روبل، Wind و Island، رنگارنگتر است و به راحتی میتوان حدس زد که این اقدام در راستای پررنگتر کردن دوگانگی موجود در شخصیت پردازی این اثر است. یکی از مسائلی که روبل را به انیمیشن سازی قهار بدل میکند، انعطاف پذیر بودن او در رفتار با آثارش است؛ او ابتدا تمام تمرکزش را بروی داستان و عناصر داستانی میگذارد، سپس با استفاده از آزمون و خطا تصمیم میگیرد که چگونه طوری سبک طراحی دو بعدی منحصر بهفردش را خم کند که تکمیل کنندهی بار معنایی باشد.
انیمیشن Link از نظر ظاهری زیبا است، داستانی جدید و نگاهی نو ارائه میکند و از آنجایی که حین روایتش همه چیز در لحظه اتفاق میافتد، قابل پیش بینی نیست و تا آخرین لحظات جذابیتش را برای مخاطب حفظ میکند. رابرت روبل یک داستان سرای خوب است که علاقهی زیادی در به چالش کشیدن خود در زمینهی تصویر پردازی دارد. هنوز مشخص نیست که وی چند سال دیگر قرار است اثر بعدی خود را عرضه کند، اما از آنجا که او موفقیت اولین اثر خود را با دو انیمیشن جدیدش تکرار کرده، انتظارها از او بهشدت بالا است. نظرات خود را دربارهی انیمیشن Link با ما در میان بگذارید.