انیمیشن کوتاه La Noria، تازهترین ساختهی کارلوس بائنا، انیماتور با سابقهی اسپانیایی، اثری خیره کننده و تقریبا بی نقض است، که داستانی از حس فراغ را روایت میکند. با معرفی این انیمیشن میدونی را همراهی کنید.
La Noria (به فارسی؛ چرخ فلک)، انیمیشن کوتاه این هفته، از آن دسته آثار است که درست از همان ثانیه اول بیننده را مبهوت خود میکند. با وجود اینکه کیفیت آثار CGI روز به روز در حال پیشرفت است و دیدن انیمیشنهای سه بعدی با جلوهی بصری خیره کننده امری غیرعادی محسوب نمیشود، اما عملکرد La Noria در بین انیمیشنهای کوتاه استانداردی جدید محسوب میشود؛ از نظر تصویرسازی واقعی، La Noria را میتوان با انیمیشن کوتاه فاخر Garden Party (مهمانی در باغ) مقایسه کرد. صیقل نهایی به کار رفته در طراحی اثر مثال زدنی است و به وضوح میتوان این مسئله را دید که این اثر توسط تیمی باتجربه و حرفهای، با این ذهنیت ساخته شده تا عملکردی فوق العاده در جشنوارهها داشته باشد و ستایش منتقدان و تماشاچیان را برانگیزد. خوشبختانه عملکرد خوب این انیمیشن کوتاه تنها به بعد بصری آن محدود نمیشود و La Noria از نظر داستان هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد. کارلوس بائنا، که سابقهی کار کردن در استودیوهای انیمیشن سازی بزرگی همچون Industrial Light & Magic (به اختصار ILM) و پیکسار (Pixar) را در کارنامه دارد، به همراه تیمی صد نفره متشکل از فعالان حرفهای این صنعت، انیمیشن La Noria را ساخت و توانست با درخشش در ۱۵۰ جشنوارهی بین المللی، بیش از ۸۰ جایزهی مختلف از جمله جایزهی بهترین فیلم کوتاه از جشنوارهی Short Shorts Asia را دریافت کند.
بائنا این ساختهی جدید خود را انیمیشن در ژانر وحشت توصیف میکند. با وجود اینکه کم و بیش میتوانید آثاری دلهره آور یا با سبک طراحی عجیب و غریب در بین انیمیشنهای کوتاه مستقل پیدا کنید، اما این مسئله غیر قابل انکار است که در بین انیمیشنهای کوتاه معروف و موفق، به خصوص محصولات استودیوهای صاحب نام، به ندرت میتوان اثری پیدا کرد که بتوان آن را ترسناک خواند؛ شاید بتوان آخرین رد از این ژانر را در انیمیشنهای کوتاه 9، ساختهی شین آکر و Alma (آلما) جست و جو کرد، که البته بیش از یک دهه از ساخت و انتشارشان میگذارد و از نظر کیفیت هم حرف چندانی برای زدن در مقابل La Noria ندارند. با وجود اینکه La Noria تکیهی چندانی بر عنصر جامپ اسکیر ندارد، اما این انیمیشن سرشار از احساساتی ناخوشایند است و با استفاده از فضاسازی مناسب، حس دلهره و تردید ناب خود را به بیننده منتقل میکند. طراحی بسیار خوب هیولاهای حاضر در انیمیشن و هیجان صحنههای تعقیب و گریز آن، باعث میشود La Noria با وجود اینکه اثری با ظاهری شبیه آثار مناسب کودکان است و طیف احساسی گستردهای را ارائه میکند که تنها به ترس محدود نمیشود، اما در تمام مدت بتواند نفس بیننده را در سینه حبس کند.
از نظر روایت داستانی، La Noria مسیری سادهتر را طی میکند؛ کلیت داستان اثر استعارهای ساده است، که با شاخ و برگ دادنهای اضافی از مسیر اصلی خارج نمیشود و در عین سادگی و شفافیت کلام، نهایتا پایانی رضایت بخش را به بیننده عرضه میکند. داستان این انیمیشن دربارهی پسر بچهای است که پدر خود را از دست داده و حالا قصد دارد چرخ فلک اسباب بازی کهنهای که یکی از تنها یادگاریهای پدرش در زندگی اوست را باری دیگر سرپا کند. در این میان حس غم سنگینی که در سینهی پسر وجود دارد، نیروی تاریکی را بوجود میآورد، که باعث تغییر مسیر زندگی وی برای همیشه میشود.
یکی از بزرگترین نقاط قوت این انیمیشن، داستان سرایی تصویری قدرتمند آن است؛ La Noria ضمن استفاده نکردن از دیالوگ و بهرهمندی از زبانی جهانی در روایت، بخش اعظمی از داستان را با استفاده از عناصر محیطی، مثل عکسهای روی دیوار یا اشیای خانه، روایت میکند و باعث میشود که ارزش تماشای چندین باره و کنکاش در نکات ریز را داشته باشد. در فضاسازی این اثر به صورت آشکار میتوان نشانههایی از الهام کارلوس بائنا از سایر آثار ترسناک مطرح کشور اسپانیا از جمله فیلمهای The Orphanage (یتیم خانه)، Pan's Labyrinth (هزارتوی پن) و The Devil's Backbone (ستون فقرات شیطان) را مشاهده کرد؛ این الهامات خود را در طراحی شخصیتها، لباس، محیط، فضا، پالت رنگ و نورپرردازی اثر کاملا خود را نشان میدهند. با تمام این اوصاف اما داستان La Noria و تمام نکات خوبش، بیشتر با هدف ارائهی تجربهای احساسی و صحنههای اکشن بلند اثر (با استاندارد انیمیشنهای کوتاه) استفاده میشود.
بائنا بیش از ۲۰ سال است که در صنعت انیمیشن و طراحی دیجیتال فعالیت دارد؛ از مطرحترین اسامی حاضر در کارنامهی حرفهای او میتوان به سریهای Star Wars (جنگ ستارگان)، Toy Story (داستان اسباب بازیها) و Jurassic Park (پارک ژوراسیک) اشاره کرد. بائنا با استفاده از تجربهی کاری و اعتباری که طی بیست سال فعالیتش کسب کرده بود، اقدام به تاسیس استودیوی شخصی خودش، NightWheel Pictures، کرد و La Noria به عنوان یکی از اولین آثار این استودیو تولید و منتشر کرد. او علاوه بر استودیو NightWheel Pictures، پلتفرمی با نام Atrella تاسیس کرد که انیماتورها از سراسر جهان میتوانند به کمک آن در فضای مجازی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و همکاری کنند؛ بائنا با استفاده از این پلتفرم تیم بزرگ La Noria را از سرتاسر جهان در فضای مجازی گرد هم جمع کرد و با تولید موفقیت آمیز این انیمیشن، کارآمدی Artella را به رخ کشید.
حاصل همکاری تیم بیش از صد نفرهی La Noria اثری است که چیزی کمتر از یک شاهکار ندارد. بعد از درخشش این انیمیشن در فصل جشنوارهها، استودیو NightWheel Pictures تصمیم گرفت موفقیتهای حاصل را با عرضهی رایگان آن در اینترنت جشن بگیرد. بائنا در حال حاضر برای ساخت انیمیشن بعدی خود مشغول همکاری با استودیوی بزرگ Paramount Pictures است، اما هنوز جزئیات زیادی در رابطه با این اثر در دسترس نیست. نظرات خود را در رابطه با انیمیشن La Noria با ما در میان بگذارید.