معرفی انیمیشن کوتاه Jonas and the Sea

انیمیشن Jonas and the Sea داستانی کلاسیک را روایت می‌کند؛ مردی برای دنبال کردن هدفش همه کس و همه چیز را کنار می‌زند. تنها یک مکان در دنیا بود که جوناس از دوران بچگی دوست داشت آنجا باشد‌؛ دریا. او تنها دوست نداشت که به تماشا یا شنا کردن در دریا بپردازد، بلکه او دوست داشت بخشی از آن باشد. از آنجایی که هیچ شخص دیگری رویای جوناس را درک نمی‌کند، جوناس تنها زندگی می‌کند. به هر حال زندگی کردن در دریا امری ناممکن به نظر می‌آید، اما آیا واقعا چنین است؟ جوناس تمام عمرش را به ساخت وسایلی می‌پردازد که امید دارد رویای زندگی‌ جدیدش در میان ماهیان را به واقعیت مبدل کند. با وجود اینکه تمامی تلاش‌های او به شکست بدل می‌شوند، هر آزمایش او را به تحقق رویایش نزدیک‌تر می‌کند، اما با پا گذشتن او به سنین پیری، محدودیت‌هایی در بدن و اختراعات جوناس پدیدار می‌شوند. او زمان چندانی برای رسیدن به تنها هدفش در زندگی ندارد...

مارلیس درباره‌ی داستان Jonas and the Sea می‌گوید:

جوناس دیدی شفاف و واضح از آن چیزی که در زندگی می‌خواهد دارد. به طرزی عجیب و غریب، هر آنچه در زندگی بر سر راه او قرار می‌گیرد و هر آنچه که او در طول عمرش به دنبال خودش می‌کشد، به طوری به رویایش مربوط است. ارنست همینگوی در رمان «پیرمرد و دریا» نوشت:‌ «ماهی بزرگ من باید در جایی باشد.» این دقیقا همان پیامی است که دوست دارم مخاطبین از Jonas and the Sea دریافت کنند: ماهی بزرگ خود را پیدا کنید و برای به‌دست آوردنش به جلو قدم بردارید.

این اثر کوتاه به هیچ عنوان روایت‌گر داستانی پیچیده، جدید و غیر قابل پیش بینی نیست. داستان Jonas and the Sea را تا به حال بارها بدون هیچ پیچش خاصی در قالب آثار بلند و کوتاه مختلف مشاهده کرده‌اید. در پس این روند کلیشه‌ای و پایان خوش اما حس خوب و قدرتمندی که در داستان موج میزند به همراه حس و حال نوستالوژیک اثر باعث می‌شود که هنوز بشود برای بار صدم به پای این قصه نشست. در دست دیگر ولی هر چقدر داستان ممکن است ساده بنظر برسد، در زمینه‌ی جنبه‌ی بصری مارلیس ون در ول سنگ تمام گذاشته است. سبک طراحی این اثر واژه‌ی هنر را فریاد می‌زند و اگرچه ممکن است به خاطر نوع فضاسازی شما را یاد آثاری مثل The House of Small Cubes بیاندازد ولی کاملا منحصر بفرد است و امضای این انیمیشن ساز جوان را به پای خود دارد. طراحی این انیمیشن به صورتی انجام گرفته که باعث می‌شود تصور کنیم تصاویر، از جمله شخصیت‌ها، از درون می‌درخشند. یکی از چالش‌های اساسی ساخت این اثر، به تصویر کشیدن اکوسیستم دریا به صورت زیبا و آرمان گونه است که به لطف کارگردانی و طراحی هنرمندانه‌ی مارلیس به یکی از نقاط قوت اثر تبدیل شده و دقیقا همه چیز درست مثل دید شخصیت اصلی داستان بسیار رویایی به نظر می‌رسد. از Jonas and the Sea می‌توان دریافت که این کارگردان دیدی بسیار خوب برای فضاسازی از طریق صداگذاری، انتخاب قطعات موسیقی و انتخاب سبک طراحی دارد. جزئیات استفاده شده در اثر باعث می‌شود که سریعا دریابیم که مارلیس حسابی ساخته‌ی کوتاه خود را جدی گرفته و همچون جوناس حاضر است برای محقق سازی هدف خود زمان زیادی را صرف به انجام رساندن هر چه بهتر کارهای لازم بکند.

یکی دیگر از شباهت‌های بین ون در ول و شخصیتی که خلق کرده، این است که هر دوی آن‌ها نمی‌دانستند در انتهای این ماجراجویی طولانی چه چیزی در انتظارشان است؛ مارلیس برای ساخت این اثر به سه سفر جداگانه رفت و پنج سال را به طراحی و تصویر سازی گذراند، اما او تا دو هفته نهایی ساخت هیچ ایده‌ای نداشت که Jonas and the Sea چطور به چشم خواهد آمد. با وجود اینکه بسیاری از تصاویر استفاده شده در انیمیشن بر اساس اشیا یا جانوران از دنیای واقعی طراحی شده‌اند، ون در ول تاکید داشت که انیمیشن باید فضایی جادویی و فانتزی داشته باشد. او تمام تلاشش را بر این مسئله گذاشت که این انیمیشن در کنار ارائه کردن حس بصری جدیدی برای مخاطبین، بتواند به انیمیشن‌ها و کارتون‌های قدیمی نیز شباهت داشته باشد و درست مثل داستان بتواند در ذهن آنان واژه‌ی نوستالوژی را میخکوب کند.

دانلود انیمیشن از آپارات

Jonas and the Sea به خوبی می‌تواند هدفش را که ارائه‌ی اثری با حس نوستالوژیک و انیمیشنی زیبا و چشم نواز است عملی کند. این اثر به لطف داستان ساده و فضاسازی زیبا و دوست داشتنی خود اثری است که همه‌ی سنین می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. هنوز اطلاعات زیادی درباره‌ی ساخته‌ی بعدی مارلیس ون در ول در دسترس نیست، اما تا اینجا مطلعیم که پروژه‌ی بعدی او نیز با همکاری شرکت HALAL خواهد بود و داستان آن حول یک گلفروش مسن خواهد چرخید.