انیمیشن کوتاه Bear Story، برنده جایزه بهترین انیمیشن کوتاه هشتاد و هشتمین دوره جوایز اسکار، یکی از عمیقترین آثار حوزه انیمیشن است. با معرفی این انیمیشن همراه باشید.
جدا افتادن از خانواده و دور شدن از محل زندگی یکی از رخدادهایی است که نه تنها زندگی انسانها را تحت تاثیر قرار داده، بلکه حیوانات نیز به آن دچار بوده و از طبعات آن رنج میبرند. جنگ و مهاجرت دو المان اصلی در بین انسانها و نابودی محل زندگی و سوءاستفاده به شکلهایی همچون شکار و سیرک شایعترین رخدادها در حیات وحش است. با وجود تفاوتهای بین این دو نوع از موجودات، اما تاثیر تغییر سبک زندگی آنها تقریبا یکسان است. انسانها به مرور زمان هویتشان را از یاد میبرند و رفته رفته به بحران هویتی دچار میشوند، زیرا از طرفی سبک زندگی قبلی و روابط دخیل در آن را نمیتوانند از یاد ببرند و از طرف دیگر در وفق دادن خود با محیط جدید دچار مشکل هستند. همچنین حیواناتی که تا پیش از این در فضای آزاد بوده و براساس غریزهها زندگی کردهاند، اکنون در زندان قرار گرفته و باید برای تامین شدن نیازهایشان فرمانبرداری را بیاموزند. انیمیشن کوتاه Bear Story با ترکیبی از تاثیر جدا شدن از اصل روی انسانها و حیوانات، داستان بینظیر و فوقالعاده تاثیرگذار را روایت میکند.
انیمیشن کوتاه «داستان یک خرس» با نمایی از یک دایوراما و فعل و انفعالات آن آغاز میشود. سازنده این دستگاه که در واقع خرس است، در حالی به اتاق خالی فرزندش سر میزند که در کنار اسباببازیها و نقاشیها، چندین عکس روی دیوارها قرار گرفته است. در این لحظه است که متوجه شباهت بین عروسکهای در دست خرس و فرزند و همسرش میشویم. پس از صرف صبحانه و قرار دادن عروسکها در داخل دایوراما، خرس برای آخرین بار نگاهی به خانه متروکهاش انداخته و راهی خیابانهای شهر میشود. پس از جلب نظر یک کودک و چرخاندن دسته دایوراما، روایت داستان آغاز میشود.
انیمیشن کوتاه Bear Story محصول کشور شیلی بوده و کارگردانی آن را گابریل اوسوریو وارگاس برعهده داشته است. همچنین پاتو اسکالا پیرارت به عنوان تهیهکننده در تیم تولید حضور داشته و دنیل کاسترو فیلمنامه این اثر را براساس داستانی از گابریل اوسوریو وارگاس به نگارش در آورده است. کارگردان انیمیشن کوتاه Bear Story اعلام کرده است که برای داستان این انیمیشن از پدربزرگش که پس از کودتای سال ۱۹۷۳ کشور شیلی سالها در تبعید به سر میبرد، الهام گرفته است. اما این ویژگی تنها به داستان ختم نمیشود و در جای جای انیمیشن میتوان تاثیر آن را مشاهده کرد. برای مثال زمانی که گابریل اوسوریو وارگاس در سن ۱۰ سالگی پدربزرگش را ملاقات میکند، یک خرس را در ذهن او تداعی میکند. این تاثیر و ایدههایی از جمله دوری اجباری از خانواده نهایتا به داستان انیمیشن کوتاه Bear Story منجر میشوند.
با گذر از نمادها و سمبلهای انیمیشن و روایت داستانی که همزمان میتواند اثری اجتماعی و مورد توجه مخاطب بزرگسال و یک انیمیشن با درونمایههای احساسی و آموزنده باشد که قشر کم سن و سال را جذب میکند، به جلوههای بصری اثر خواهیم رسید. انیمیشن کوتاه Bear Story از دو داستان و دو سبک طراحی بهره میبرد. داستان اول که در عین اهمیت دقایق کمتری را در اختیار دارد، به صورت واقعگرایانه و با رعایت تمامی المانهای این سبک طراحی شده است. نورپردازی و سایهزنی در بهترین حالت و شبیهسازی خزهای بدن شخصیتها به واقعیترین شکل ممکن است. تیم سازنده تواناییهای خود را به ویژه در طراحی لوکیشنها به نمایش گذاشتهاند. محیطهای این انیمیشن سرشار از المانها و ایتمهایی هستند که شاید در نگاه اول به چشم نیایند، اما بدون شک به القای حس و حال اثر کمک میکنند. داستان دوم از لحاظ شکل روایت به کلی دگرگون میشود. این بخش از طریق دایوراما روایت میشود. هرچه بخش اول تلاش میکند حقیقی جلوه کند، بخش دوم به سمت شبیهسازی ظاهر فلزی و اسباببازی-گونه حرکت میکند. متحرکسازی شخصیتهای دایوراما به شکل مصنوعی و همانند اسبابهای مکانیکی طراحی شده و در بین اکثر آنها ویژگیهایی همچون رنگپریدگی و نمایش اتصالات و چرخدندهها مشاهده میشود. این عناصر به گذشته اسباببازیها و تاثیر گذر زمان بر آنها اشاره داشته و به خوبی تلاشها و زحمتهایی را که خرس برای ساخت آنها کشیده است، به نمایش میگذارند.
انیمیشن کوتاه Bear Story به جای زبان و کلام، داستانش را به صورت بصری روایت میکند. نمونه این نوع روایت به گذشته و دوران صامت بازمیگردد. دورانی که تنها با قدرت داستانسرایی و بینیاز از دیالوگنویسی بیننده تحت تاثیر قرار میگرفت و سازندگان به اهداف خود دست پیدا میکردند. این انیمیشن که حکم نوستالژی را دارد، از این روش استفاده میکنند تا داستان عمیق و چند لایه خود را که رگههای اجتماعی را در خود دارد، روایت کند. همچنین هر دو نوع شخصیتها میتوانند با تغییر حالت ابروها و چشمها به زیبایی هر چه تمامتر احساسات را بروز دهند. انیمیشن کوتاه Bear Story که در اغلب موارد سایه غم و اندوه بر سر آن حس میشود، با یک پایان خوش به اتمام میرسد که خلاف شیوههای مرسوم حرکت میکند؛ ویژگی که باعث میشود این اثر بیش از پیش منحصربهفرد باشد. گروه دنور که در سبک ایندی پاپ فعالیت دارد، موسیقی متن این انیمیشن را خلق کرده است که در عین استفاده از یک ساز در اکثر بخشهای انیمیشن، هماهنگی لازم با رخدادهای در حال وقوع را دارد و با فراز و فرودهای آن همراه میشود.
انیمیشن کوتاه Bear Story جوایز متعددی را از جشنوارههای مختلف از جمله فستیوال فیلم مستقل واشنگتن دی سی، فستیوال فیلم فلوریدا، فستیوال بینالمللی ریورران و فستیوال بینالمللی کلیولند را دریافت کرده است. اما بدون شک مهمترین جایزه این اثر اسکار بهترین انیمیشن کوتاه از هشتاد و هشتمین جشنواره اسکار در سال ۲۰۱۶ است. بهواسطه این جایزه، انیمیشن کوتاه Bear Story به عنوان اولین برنده اسکار از کشور شیلی و اولین انیمیشن آمریکای لاتین که جایزه مذکور را دریافت کرده، لقب گرفته است.