انیمیشن Amaama to Inazuma یکی از انیمههای مطرح تابستان بود که میدونی با قصد معرفی، نگاهی گذرا به آن میاندازد.
هر از گاهی در میان انیمههای رنگارنگ و جورواجور چشممان به جمال یک انیمیشن «پدرانهی» درست و حسابی روشن میشود که به دور از هیاهوی آثار پر زرق و برق، ما را یکراست در دل دنیای پردغدغه، اما دلنشین بزرگسالی رها میکند. «آماما تو اینازوما» (Amaama to Inazuma) یا «شیرینی و آذرخش» که در همین تابستان روی آنتن رفت، از این دست انیمهها است.
شیرینی و آذرخش انیمهای دربارهی غذا، خانواده و رابطهی آموزگار و شاگرد است و زندگی «کوهِی اینوزوکا»، معلم ریاضی، و دختر پنج-شش سالهاش، «تسوموگی»، را به تصویر میکشد. مادر خانواده بهتازگی از دنیا رفته و کوهی سخت تلاش میکند تا با وجود سنگینی غم از دست دادن همسر، از تسوموگی به بهترین شکل مراقبت کند. پدر که کارهای خانه و مدرسه اماناش را بریده، ناگهان متوجه میشود که فرزندش مدتها است از دستپختهای گرم و خوشطعم محروم مانده و تغذیهی درست و درمانی ندارد. تکاپوی کوهی برای تهیه کردن یک وعده غذای خانگی، او را به رستوران خانوادگی دختری دبیرستانی به نام «کوتوری ایدا» میکشاند و همین حرکت به نقطه عطفی برای خانوادهی اینوزوکا تبدیل میشود؛ همینطور به سرآغاز ماجرایی که طی ۱۲ قسمت، دیدگان ما را نوازش میدهد.
انیمهای که پیش روی ما است، مانند مانگای مورد اقتباساش، از میان روزمرگیها گریزی به دنیای خوراکیها میزند و تلاش میکند تا از دل هنر آشپزی، راهی برای رسیدن به آرامش و التیام دادن دلشکستگیها، آزردگیها و زخمهای کاریِ زندگی پیدا کند؛ راهی که از قضا بهخوبی با مذاق تسوموگی سازگاری دارد و او را شیفتهی خودش میکند. علاقهی تسوموگی به آشپزی از همان تیتراژ آغازین شیرینی و آذرخش خودش را نشان میدهد و بهشکل زیبایی در کنار عشق به پدر، رفتوآمد با آشنایان و حتی علاقه به شخصیت انیمهای محبوباش قرار میگیرد. البته تنها دخترک دوستداشتنی داستان نیست که این هنر رنگ و بوی دیگری به زندگیاش میبخشد؛ بلکه کوهی (که مانند هر پدر دیگری از خوشحالی فرزندش شاد میشود) و کوتوری هم بخشی از دلخوشیهایشان را در دنیای پختوپز پیدا میکنند.
شاید از آنچه که گفتیم اینطور برداشت کنید که نقش آشپزی در شیرینی و آذرخش بیش از اندازه پررنگ از کار درآمده و فضای انیمه را تکبعدی کرده است. اتفاقاً خود تسوموگی هم یکی-دو جا از پدرش گله میکند که چرا مرتبا بحث غذا و دسر را پیش میکشد و به احساسات و دغدغههای او آنقدرها توجه نمیکند؛ اما همانطور که تسوموگی در نهایت حق را به پدر میدهد، شما هم بعید است که طی همراهی با شیرینی و آذرخش به طرز نگاه آن به فوتوفن آشپزی آفرین نگویید. هرچه باشد، این هنر برای خانوادهی اینوزوکا تنها در سیر کردن شکم (که البته آن هم جای خودش را دارد) خلاصه نمیشود؛ بلکه در کنار آنکه سفرهیشان را پربرکت میکند، تا اندازهای یادآور مادر تسوموگی و مهربانیهایاش هم هست.
شیرینی و آذرخش در هر قسمتاش نگاهی به ماجراهای روزانهی کوهی و تسوموگی میاندازد و پس از آنکه ما را با گوشهای از دغدغهها و مشکلات آنها آشنا کرد، همهی اینها در پایان اپیزود به ضیافتی کوچک و دورهمی گره میخورد. در اینجا رستوران ایدا بهگرمی از جمع دوستانهی شخصیتهای داستان استقبال میکند و ما هم دقایقی را به تماشای آشپزی کردن و غذا خوردن آنها میگذرانیم. در این میان، آقای آموزگار در جایگاه شاگرد قرار میگیرد و ما با خلاصهای از دستورپخت چند نوع غذا و دسر آشنا میشویم که شاید با سلیقهی غذاییمان چندان جور درنیاید؛ اما خیالتان راحت باشد که قرار نیست فقط با هشتپا و خوراکهای دریایی ژاپنی (از نوع عجیبشان) سر و کار داشته باشید! ضمناً این بخش انیمه در عین ساده بودناش، آنقدر جذاب است که میتواند تلنگری برایتان باشد که اگر خیلی اهل پختوپز نیستید، در فرصت مناسب به سراغ یادگیری درست و حسابی آشپزی بروید.
ظرافتهای تربیت کودک مورد دیگری است که انیمه توجه ویژهای به آن نشان میدهد. کوهی بنا به پیشهی آموزگاریاش تجربهی سر و کله زدن با جوانترها را دارد؛ اما تسوموگی در مقایسه با شاگردان پدرش بسیار کمسنوسالتر است و از طرفی غم نداشتن مادر هم از درون آزارش میدهد. با این حساب، پدری کردن برای او حتی در جایگاه کسی مانند کوهی هم آسان نیست. اما کوهی، مانند یک پدر باتجربه و خستگیناپذیر، با صبر و حوصله ذره ذرهی کمبودها و ناراحتیهایی را که در دل دخترش پنهان شده پیدا میکند و در جهت از میان برداشتنشان گام برمیدارد. رعایت کردن احترام دوطرفه و شرکت دادن تسوموگی در کار پختوپز، ولو در حد اندک، هم جزو رفتارهای جالبی است که آقای معلم از خودش نشان میدهد و در کنار ریزهکاریهای آشپزی، بینندگان شیرینی و آذرخش را از درسهای زندگی هم بینصیب نمیگذارد.
شخصیتهای شیرینی و آذرخش، بهجای آنکه پرجزئیات و پرتکلف به تصویر کشیده شوند، همانند داستان آن ظاهری ساده و باطنی صمیمی دارند؛ بهویژه تسوموگی، با آنکه نسبت به «رین» در انیمهی «خرگوشباران» (Usagi Drop) دختر معمولیتری است، در جمع دوستداشتنیترین کاراکترهای انیمههای همسبکاش قرار میگیرد و با شیرینزبانیها، بازیگوشیها و حتی دلخوریهایاش، جای خودش را در دل مخاطب پیدا میکند.
رفتارها و واکنشهای دخترک داستان به اتفاقات دور و برش هم بهخوبی و با ظرافت در انیمه گنجانده شده که البته همین وضعیت در مورد شخصیتهای دیگر انیمیشن هم، شاید با تأکید کمتر، صادق است. در اینجا نباید از صداگذاری بسیار خوب تسوموگی هم غافل شویم که انصافاً کم نقشی در موفقیت انیمه نداشته است. شاید برایتان جالب باشد که بدانید صداپیشهی او نه یک هنرمند بزرگسال و جاافتاده، بلکه دختری به نام «رینا اندو» است که کمتر از دوازده سال دارد. البته صداپیشههای دیگر هم بهخوبی از پس وظیفهیشان برآمدهاند و شیرینی و آذرخش را به اثری شنیدنی تبدیل کردهاند. حالا که بحث «شنیدن» شد بگذارید بگوییم که با انیمیشن نسبتاً آرامی روبهرو هستیم؛ بهمعنای اینکه موسیقی پسزمینه در بسیاری از لحظات حضور ندارد و تنها، هر از گاهی، به ایفا کردن نقشی گذرا بسنده میکند. این کمرنگ بودن آهنگ و بهره گرفتن بهجا از «سکوت» بهخوبی در انیمه جواب داده و آن را تاثیرگذارتر کرده است. با وجود این، سازندگان برای تیتراژهای آغازین و پایانی سنگتمام گذاشتهاند و ترانههای بسیار مناسبی را برای آنها انتخاب کردهاند. هر قسمت شیرینی و آذرخش با یک تیتراژ رنگارنگ و پرانرژی آغاز میشود و با یک موسیقی آرامشبخش به پایان میرسد؛ درحالیکه حضور شخصیتها هم بهزیبایی در آنها گنجانده شده است.
شیرینی و آذرخش انیمهای ساده و خودمانی و در عین حال پر ظرافت است که عشق به خانواده و علاقه به آشپزی در آن موج میزند؛ انیمهای که از دل برآمده و سعی دارد بگوید که چطور میشود تلخیهای زندگی را، که گهگاه مانند آذرخش بر سر انسان خراب میشوند، با شیرینی شوق و اشتیاق، کار کردن و در کنار هم بودن تحمل کرد. اگر از تماشا کردن نبردها، اکشنها، جدال بر سر قدرت و بحثهای فلسفی و سنگین خسته شدهاید، پیشنهاد میکنیم که سری به رستوران ایدا بزنید. خوراکهایی که در اینجا پیش رویتان میگذارند شاید از آن غذاهای آنچنانی نباشند؛ ولی فکر میکنیم که مزهیشان تا مدتها زیر زبانتان بماند.
پ.ن: این انیمه را میتوانید با نام انگلیسی Sweetness & Lightning هم در اینترنت پیدا کنید.