یکی از ضروریترین عوامل تحقق اهدافِ هر سازمان، کار گروهی است. فواید کار گروهی بسیار است، مثلا انجام کارها به طور گروهی سادهتر است. البته کار گروهی با محدودیتهایی نیز مواجه است. در این مطلب به فواید کار گروهی و همچنین برخی موانع پیش روی آن میپردازیم.
معمولا در سازمانها، کارکنان ردهپایین مسئول پیادهسازی تصمیمهای مدیران ردهبالا هستند. در این شرایط کارکنان با مشکلات گوناگونی روبهرو هستند. بیشک همکاری و اشتراک همهی کارکنان در رفع این مشکلات تأثیر مثبتی خواهد داشت. بنابراین کار گروهی اهمیت بسیاری برای سازمان دارد.
فواید کار گروهی
۱. بهرهوری بیشتر
افزایش بهرهوری تنها با همکاری تنگاتنگ کارکنان و مدیریت محقق میشود. تجربه ثابت کرده است که رابطهی ضعیف کارکنان و مدیریت باعث میشود تا کارکنان تمایلی به انجام کاری بیش از وظایف روزانهی خود، نداشته باشند. بنابراین سهیم کردن کارکنان در امور مدیریتی برای افزایش بهرهوری ضروری است.
۲. افزایش رضایت شغلی
کارکنانی که در تصمیمگیریهای سازمانی سهیم هستند، خود را بخشی از یک اجتماع میدانند که هدف مشترکی دارد. در این شرایط عزت نفس و خلاقیت کارکنان بیشتر میشود.
۳. افزایش کیفیت کار
شراکت در امور مدیریتی تعهد کارکنان را نسبت به اهداف سازمان افزایش میدهد، بنابراین آنها برای تأمین این تعهد تلاش بیشتری میکنند. از سوی دیگر، هنگام بروز مشکلات، کارکنان برای رفع آنها به یکدیگر کمک میکنند تا از کیفیت محصول یا خدمت کاسته نشود.
۴. پذیرش تغییر
مدیرانی که سبکهای مشارکتی را بهکار میگیرند، درمورد تغییرات اعمال شده پاسخ بهتری از کارکنان خود دریافت میکنند. مشارکت کارکنان باعث میشود آنها همیشه از تغییرات احتمالی آگاه و برای رویارویی و کنار آمدن با آنها آماده باشند.
۵. تعهد به تحقق اهداف
تصمیماتی که با مشارکت و رضایت کارکنان اتخاذ میشوند از حمایت و پشتیبانی بیشتری برخوردارند، چرا که کارکنان به تصمیمهایی که خودشان در آنها نقش داشتهاند تعهد بیشتری نشان میدهند و برای تحقق آنها تلاش بیشتری میکنند.
۶. کاهش ترک شغل
با مشارکت در تصمیمگیریها عزت نفس کارکنان افزایش مییابد و امکان برآورده کردن خواستههای کارکنان نیز فراهم میشود؛ در نتیجه احتمال ترک شغل کاهش خواهد یافت.
۷. ارتباط صمیمانه
مدیریت و کارکنان نباید در مقابل هم قرار بگیرند. برای عملکرد موفقیتآمیز کسبوکار، ضروری است که رابطهی خوبی بین کارکنان و مدیریت برقرار شود. کار گروهی با سهیم کردن کارکنان در امور مختلف، امکان ایجاد رابطهای نزدیک و صمیمی را فراهم میکند که احترام مدیران به دانش، تجربه و تحصیلات کارکنان را به همراه دارد. این مهمترین مزیت کار گروهی است.
۸. تقویت روحیه
در انواع سبکهای مدیریت مشارکتی، کارکنان امکان اظهار نظر دارند. این امر وفاداری کارکنان را در پی خواهد داشت؛ این وفاداری تحقق اهداف را آسانتر خواهد کرد. و مسلما تحقق اهداف سازمانی باعث دلگرمی و تقویت روحیهی کارکنان خواهد شد.
۹. افزایش انگیزه
مشارکت، محیط کاری خوب و مثبتی خلق میکند که امکان ابراز خلاقیت و قابلیتهای تحلیلی کارکنان را افزایش میدهد؛ فرصت ارائهی قابلیتها باعث تقویت انگیزهی کارکنان میشود.
۱۰. کاهش هزینه و اتلاف وقت
اگرچه بهکارگیری سبک مشارکتی ممکن است هزینههایی دربر داشته باشد اما منفعت ناشی از پیادهسازی موفقیتآمیز آن بسیار بیشتر است. همچنین چون در سبک مشارکتی تصمیمها به شکل گروهی اتخاذ میشوند، پذیرش و پیادهسازی آنها زمان کمتری میبرد.
۱۱. تقویت خلاقیت و نوآوری
خلاقیت و نوآوری دو مزیت ارزشمند مدیریت مشارکتی هستند. در تصمیمگیریهای گروهی، سازمان از همافزایی ناشی از دانش و انتخاب دامنهی متنوعی از افراد بهره میبرد. وقتی به جای مدیران همهی کارکنان امکان ابراز نظر داشته باشند، احتمال دستیابی به ایدهای کارامد و یکتا افزایش مییابد.
۱۲. افزایش ظرفیت و اثرگذاری مدیریت
مشارکت کارکنان، وفاداری، تفاهم و همکاری دوسویه را به همراه دارد. بنابراین کارکنان به ندرت تصمیم به تقابل با مدیران میگیرند و در نتیجه مدیریت در مسیر پیادهسازی تصمیمهای سازمانی، اثرگذاری بالایی بر کارکنان دارد.
۱۳. محیط کار مثبتگرا
وقتی مدیران پذیرای نظرات کارکنان باشند و به آنها اهمیت بدهند، کارکنان نیز نسبت به سازمان احساس تعلق خواهند کرد. در نتیجه محیط کاری مثبتی شکل میگیرد.
۱۴. تصمیمات کارآمد
تصمیمگیری فرآیند انتخاب بهترین گزینهی ممکن است. با بهرهگیری از کارکنان، میتوان برای مشکلات مختلف راهحلهای متنوعی پیدا کرد، در نتیجه دستیابی به بهترین انتخاب آسانتر میشود.
۱۵. عملکرد بهتر
وقتی کارکنان به این باور برسند که برای سازمان ارزشمند هستند و نسبت به آن احساس وفاداری کنند، عملکرد سازمان بهتر خواهد شد. وقتی مدیران پیوسته و بهصورت فعال جویای نظرات کارکنان باشند، تصمیمهای بهتری اتخاذ میشود، زیرا بر دامنهی گستردهای از دانش، اطلاعات و تجربیات تکیه میشود.
۱۶. افزایش اعتماد
اعتماد عامل مهمی در رهبری موفق است. در سبکهای مدیریت اشتراکی روند تصمیمگیری معمولا برای همه آشکار و شفاف است. در نتیجه اعتماد کارکنان به مدیریت و به دنبال آن قدرت رهبری مدیران افزایش مییابد. همچنین شفافیت خود یکی از مزیتهای بالقوهی سبک اشتراکی است.
۱۷. علاقه به کار
گاهی ممکن است ایدههای کارکنان از سوی مدیران پذیرفته شود. این امر موجب غرور کارکنان و افزایش علاقهی آنها به کارشان میشود. در مقابل وقتی علت پذیرفته نشدن ایدهها به شکل واضحی برای کارکنان توضیح داده شود، علاقه و اشتیاق کارکنان به کارشان متزلزل نمیشود.
۱۸. پذیرش تصمیمها
با در نظر گرفتن نظرات و پیشنهادهای کارکنان در تصمیمگیریها، تصمیم نهایی بدون بحث و جدل از سوی کارکنان پذیرفته میشود. با مشارکت کارکنان در فرآیند تصمیمگیری، آنها به راحتی تصمیم اتخاذ شده را میپذیرند و برای تحقق آن تلاش میکنند.
۱۹. افزایش حسن نیت
با مشارکت و کار گروهی، رابطهی خوبی بین مدیران و کارکنان شکل میگیرد و کارایی کارکنان و کیفیت محصولات و خدمات تولیدی افزایش میيابد. شرایط کاری مناسب و خوشایند، عامل ارزشمندی است زیرا باعث میشود تا کارکنان میل بیشتری به بهتر شدن خود و کارها داشته باشند و با حسن نیت به سازمان خدمت کنند.
برخی موانع کار گروهی
با وجود مزیتهای بسیار، کار گروهی و مشارکت با محدودیتهایی مواجه است. برخی از موانع کار گروهی را در ادامه میخوانید.
۱. عدم شایستگی کافی
در کار گروهی، همهی کارکنان نظرات خود را مطرح میکنند؛ از جمله کارکنانی که از دانش و شایستگی لازم برخوردار نیستند. مدیران باید پیشنهادات بیربط و نامناسب را غربال کنند. دریافت نظرات ناپخته و غیرمنطقی یکی از مشکلات رایج سبک مشارکتی است.
۲. عدم تمایل مدیریت
اگر هزینهی مشارکت کارکنان از منفعت آن بیشتر باشد، مدیریت روی خوشی به آن نشان نمیدهد. گاهی هم مدیران گمان میکنند، سهیم کردن کارکنان در امور سازمان از قدرت و اعتبار آنها میکاهد بنابراین حس خوشایندی به آن ندارند.
۳. تأثیر گروهها
گاهی گروهها و دستههای مختلف برای رسیدن به نتیجهی دلخواه خود، کارکنان را تحت تأثیر قرار میدهند. این کار برخلاف روح حقیقی مشارکت که هدفِ رسیدن به بهترین انتخاب را دنبال میکند، خواهد بود.
۴. آموزش ناکافی
نه تنها کارکنان بلکه معمولا مدیران هم برای پیادهسازی موفقیتآمیز سبک مشارکتی آموزش کافی نمیبینند. در نتیجه مدیران ناتوان از مدیریت مناسبِ موقعیت، نمیتوانند محیط مناسب را برای مشارکت و کار گروهی فراهم کنند. از سوی دیگر کارکنانی که در این زمینه آموزش کافی نداشتهاند، نمیدانند چگونه در این شرایط رفتار کنند. آموزش ناکافی یکی از موانع مشارکت مؤثر و کارآمد است.
۵. رویکرد نامناسب به همکاری و همیاری
گاهی برخی از کارکنان انتظار دارند که همهی نظرها و ایدههایشان از سوی مدیریت پذیرفته شود و وقتی این اتفاق نمیافتد، کارکنان احساس نارضایتی میکنند و تمایلی به همکاری نشان نمیدهند.
۶. کمبود دانش و اطلاعات بهروز
برای مشارکت موفق، هم مدیران و هم کارکنان باید از دانش و اطلاعات بهروز در زمینههای گوناگون برخوردار باشند.
۷. بیاعتمادی
ارتباط، فرآیند انتقال ایده، دانش و افکار از فرستندهی پیام به دریافتکننده است. بنابراین مهارتهای ارتباطی نقش مهمی در مشارکت موفقیتآمیز دارند. متأسفانه در سازمانها، مهارتهای ارتباطیِ بیشترِ کارکنان کمتر از سطح متوسط است.
۸. اتحادیهها
در بیشتر سازمانهای مهم و بزرگ، کارکنان عضو اتحادیهها هستند. گاهی اعضا و رهبران اتحادیهها روند مشارکت را به نفع اهداف خود تحت تأثیر قرار میدهند و این بدین معناست که ممکن است مشارکت کارکنان به نتیجهی کارآمدی ختم نشود.
۹. مشارکت فراگیر
همه دوست دارند در تصمیمگیریها نقش داشته باشند. اما مشارکت مؤثر همهی افراد در همهی زمینهها همیشه ممکن نیست، در غیر این صورت رسیدن به نتیجهای قابلاتکا، زمان بسیار زیادی طول خواهد کشید.
برگرفته از: bankofinfo