شاید در فیلمها و سریالها دیده باشید که فردی مرگ مغزی شده و پزشکان بر خلاف خانوادهاش معتقدند دیگر همهچیز تمام شده و کاری از دستشان برنمیآید. آیا این به معنی پایان زندگی است؟ برای اینکه بدانید مرگ مغزی چیست و چطور تشخیص داده میشود، ادامه مطلب را دنبال کنید.
مرگ مغزی چه زمانی اتفاق میافتد؟
مرگ مغزی وضعیت بازگشتناپذیر تمامی عملکردهای مغز است. این وضعیت زمانی اتفاق میافتد که بیمار بدون کمک دستگاهها و درمانهای حمایتی (مثلا دستگاه تنفس مصنوعی) جان خود را از دست بدهد. در برخی موارد، بیمار مبتلا به مرگ مغزی ممکن است داوطلبِ اهدای عضو باشد.
این وضعیت، که گاهی با کما اشتباه گرفته میشود، یکی از معیارهای قطعی مرگ است. منتها کسی که در کماست، فاقد هوشیاری ولی هنوز زنده است. اگر فرد بیمار بدون درمانهای حمایتی مثلا دستگاه تنفس مصنوعی نتواند به زندگی ادامه دهد، دچار مرگ مغز شده است.
این مشکل ممکن است بعد از حمله قلبی یا سکته مغزی رخ دهد. در این شرایط، ضربان قلب همچنان ادامه دارد؛ در حالی که دستگاه تنفس مصنوعی اکسیژن را به ریهها میرساند. قلب میتواند ضربان خود را بدون پیامهای عصبی از مغز ادامه دهد. منتها با وجود قلب تپنده و پوست گرم، فرد مرده است. از آنجا که عملکرد مغز متوقف شده، در صورت خاموششدن دستگاه تنفس، فرد نفس نمیکشد.
چرا مرگ مغزی اتفاق میافتد؟
در ادامه، برخی از علل مرگ مغز را عنوان میکنیم. منتها علتها به همین موارد محدود نمیشود:
- ضربه به مغز (مثلا آسیب شدید سر ناشی از تصادف وسیله نقلیه موتوری، اصابت گلوله، افتادن یا ضربه به سر)؛
- آنوکسی یا کمبود اکسیژن (مثلا غرقشدن یا حمله قلبی)؛
- آسیب عروق مغزی (مثلا سکته مغزی یا آنوریسم)؛
- تومور مغزی.
تفاوت مرگ مغزی و کما چیست؟
مرگ مغزی با سایر حالتهای بیهوشی از جهات مختلفی متفاوت است؛ مثلا کما شبیه به خواب عمیق است، با این تفاوت که هیچ محرک خارجی نمیتواند مغز را بیدار و هوشیار کند. با این حال، فرد زنده است و بهبودی امکانپذیر است. این وضعیت اغلب با حالت نباتی پایدار یا زندگی نباتی اشتباه گرفته میشود. منتها این شرایط نیز یکسان نیستند. حالت زندگی نباتی به این معنی است که فرد عملکردهای قسمتی بزرگی از مغز یعنی مخ را از دست داده است؛ اما ساقه مغز آسیب ندیده است و همچنان به عملکردهای ضروری مانند ضربان قلب و تنفس ادامه میدهد.
مرگ مغزی و کنارآمدن خانواده
از آنجا که در مرگ مغزی دستگاههای حمایتی تنفس و ضربان قلب فرد را حفظ میکنند، موقع لمسکردن بیمار بدن آنها گرم است. این شرایط، این توهم را ایجاد میکند که فرد هنوز زنده است. ممکن است اعضای خانواده این امیدواری دروغین را داشته باشند که فرد فقط در حالت بیهوشی است و ممکن است با گذر زمان یا درمان بیدار شود. برای اعضای کادر پزشکی مهم است که کاملا توضیح دهند که این مرحله نهایی است و فرد مرده است و هیچ شانسی برای بههوشآمدن مجدد ندارد.
مرگ مغزی و اهدای عضو
در برخی موارد، فردی که دچار مرگ مغزی شده است ممکن است داوطلب اهدای عضو باشد. اگر فرد اهداکننده، ثبتنام کرده باشد یا اگر خانواده آنها از تمایل خود برای اهدای عضو خبر دادند، مرگ وی اعلام میشود؛ اما دستگاه تنفس مصنوعی متصل میماند.
هنوز داروهایی که به حفظ عملکرد اندامهای داخلی کمک میکند برای بیمار تجویز میشود. سپس، فرد تحت عمل جراحی قرار میگیرد تا اعضای زنده مانند کلیهها از بدن خارج شوند. پس از اتمام عمل، دستگاه تنفس خاموش میشود و سپس میتوان مراسم تشییع جنازه و دفن را انجام داد.
تست های تشخیصی مرگ مغزی
برای اعلام مرگ مغزی، تعدادی شرط وجود دارد که باید محرز شود. بهطور خلاصه برای اعلام مرگ مغز:
- کما باید دارای علتی شناختهشده و غیرقابلبرگشت باشد؛
- فرد نباید هیچگونه رفلکس ساقه مغز داشته باشد؛
- فرد هیچ عملکرد تنفسی نداشته باشد.
برای اعلام مرگ مغزی هر سه شرط باید رعایت شود.
۱. تشخیص برگشتناپذیری و علت کما
قبل از اینکه پزشک تشخیص دهد کما برگشتناپذیر است یا خیر، باید راهی برای برگشت بیمار پیدا کند. برای انجام این کار، تیم پزشکی ابتدا باید علت کما را مشخص کند. علاوه بر این، تیم پزشکی باید هر شرایطی را که میتواند به نوعی شبیه مرگ مغزی باشد تشخیص دهد و حذف کند، مانند هیپوترمی، مسمومیت با دارو، ناهنجاریهای متابولیک یا عوامل عصبیعضلانی که ممکن است باعث فلجی «شبیه مرگ» شود. تمام این موارد با درجات مختلف احتمالا برگشتپذیرند.
تأیید برگشتناپذیری کما مستلزم این است که پزشک بر اساس علت شناختهشده، مدتزمان مشخصی را منتظر بماند. این تصمیمی است که باید استانداردهای پزشکی و قانونی را برآورده کند.
۲. تشخیص نبود رفلکسهای ساقه مغز
رفلکسهای ساقه مغز یا واکنشهای غیرارادی ساقه مغز پاسخهای خودکاریاند که هیچ تفاوتی با آزمایشهای تکاندادن زانو در مطب پزشک ندارند. اینها نوعی واکنشهای غیرارادیاند که نشان میدهد عملکردهای عصبی یک فرد، عادی یا غیرطبیعی است یا بهکلی از بین رفته است.
اگر فردی در پاسخ به همه محرکهای رفلکس زیر پاسخ ندهد، مرگ مغز تشخیص داده میشود:
- نداشتن رفلکس قرنیه به این معنی است که وقتی پزشک با گوشپاککن یا قطره آب، چشم را لمس میکند، چشمک نمیزند و هیچ پاسخی ندارد؛
- نبود رفلکس مردمک به این معناست که مردمک چشم هنگام تاباندن چراغ به آنها هیچ واکنشی ندارد. اگر فرد زنده باشد، مردمک چشمها کوچکتر میشود؛
- نبود رفلکس حلقی به این معنی است که فرد هنگام لمس پشت گلو با یک سواب پنبه یا دستگاه مکنده، دچار اسپاسم حنجره نمیشود، سرفه نمیکند و واکنش نشان نمیدهد؛
- نبود رفلکس چشمی (که بهعنوان رفلکس «چشم عروسک» نیز شناخته میشود) بدین معناست که وقتی فرد سرش را از پهلو به پهلو حرکت میدهد، چشمان وی روی صورت معاینهکننده ثابت نمیماند؛
- پاسخندادن به تست واکنش کالریک سرد به این معنی است که وقتی آب یخ را داخل گوش فرد میریزند، فرد واکنشی نشان نمیدهد. اگر فرد زنده باشد، محرکها باعث میشوند چشمهای او در جهت مخالف حرکت کنند، زیرا این تست گوش داخلی را فریب میدهد و گمان میکند که فرد در حال چرخیدن است.
۳. تشخیص نبود عملکرد تنفسی
آخرین مرحله برای تعیین مرگ مغزی آزمایش آپنه است. آپنه واژهای پزشکی برای وقفه تنفس است و در این مورد، برای اطمینان از دائمیبودن توقف استفاده میشود. برای انجام آزمایش آپنه، پزشک مراحل زیر را انجام میدهد:
- فردی که در دستگاه تنفس مکانیکی (ونتیلاتور) قرار دارد به پالس اکسیمتر متصل میشود. این دستگاه برای اندازهگیری اشباع اکسیژن در خون استفاده میشود؛
- سپس دستگاه ونتیلاتور قطع میشود و لولهای به داخل نای فرد وارد میشود تا ۱۰۰ درصد اکسیژن را به ریهها برساند. این باعث میشود فرد در صورت پاسخگویی، دچار کمبود اکسیژن نشود؛
- بلافاصله آزمایش خون برای اندازهگیری گازهای خون انجام میشود؛
- سپس پزشک ۸ تا ۱۰ دقیقه منتظر میماند تا ببیند آیا پاسخی از طرف بیمار وجود دارد یا خیر؛
- پس از ۸ تا ۱۰ دقیقه، گازهای خون دوباره آزمایش میشوند.
اگر حرکت تنفسی وجود نداشته باشد و PaCO2 (فشار دیاکسیدکربن در عروق) به بیش از ۶۰ افزایش یابد، به این معنی است که در ریهها تبادل اکسیژن و دیاکسیدکربن وجود ندارد و فرد دچار مرگ مغزی اعلام میشود. اگر یک حرکت تنفسی مشاهده شود، نمیتوان فرد را مرده دانست. در این صورت، تحقیقات بیشتری انجام میشود تا مشخص شود که آیا میتوان بیمار را به شرایط عادی برگرداند یا نه.
۴. آزمایشهای تکمیلی
اگر معاینه بالینی کاملی انجام شود (شامل رفلکسهای ساقه مغز و آزمایشهای آپنه) و مرگ مغز اعلام شود، هیچ آزمایش تکمیلی دیگری لازم نیست. با این اوصاف، بهدلیل ماهیت خاص تشخیص، امروزه در اکثر بیمارستانها، پزشکی واجد شرایط، پس از مدتزمان مشخصی، معاینهای تأییدی انجام میدهد.
در برخی موارد، در صورتی که آسیبدیدگی صورت، آسیب نخاعی یا عوامل دیگر امکان انجام ارزیابی استاندارد را فراهم کند، ممکن است آزمایشهای تکمیلی انجام شود. این آزمایشهای اضافی ممکن است به اعضای خانواده اطمینان بیشتری بدهد که تشخیص صحیح انجام شده است.
پاسخ به سؤالات رایج
۱. مرگ مغزی به چه معناست؟
وقتی فردی دچار مرگ مغزی شود، یعنی مغز او دیگر هیچ فعالیتی ندارد و هرگز دوباره به حالت قبل برنمیگردد. سایر اندامهای بدن (مثلا قلب، کلیه و ریه) اگر دستگاه تنفس مصنوعی به بیمار متصل باشد، برای مدتی کار میکنند. منتها وقتی این وضعیت در فردی تشخیص داده شود، به این معناست که از دنیا رفته است.
۲. آیا موردی وجود دارد که فرد دچار مرگ مغزی به زندگی برگردد؟
خیر. گاهی غالب مردم این وضعیت را با کما یکسان فرض میکنند و تصور میکنند با گذر زمان یا با درمان، فرد دوباره به زندگی برمیگردد. منتها این وضعیت مساوی مرگ است و هیچ بازگشتی ندارد.
۳. آیا مرگ مغزی مشابه کما یا زندگی نباتی است؟
خیر. این وضعیت با مرگ فرقی ندارد. فردی که در کما است یا زندگی نباتی دارد در واقع زنده است و برخی عملکردهای ساقه مغز ادامه دارند که یکی از آنها کنترل تنفس است. وقتی فردی دچار مرگ مغزی میشود، هیچکدام از قسمتهای مغز دیگر عملکردی ندارند و بهکلی از کار میافتند.
۴. چه عاملی باعث مرگ مغزی میشود؟
مرگ مغز ممکن است بر اثر صدمات ناشی از تصادف یا بیماری رخ دهد. فشار خون بالا نیز میتواند باعث خونریزی در مغز و منجر به مرگ شود. عفونت مغزی، تومور مغزی یا آسیبدیدگی ممکن است باعث متورمشدن مغز و همچنین مرگ شود.
۵. پزشک مرگ مغزی را چطور تشخیص میدهد؟
پزشکان از تستهای مختلفی برای تشخیص مرگ مغز استفاده میکنند که شامل تشخیص برگشتناپذیری، تشخیص نبود رفلکسهای ساقه مغز، و تشخیص نبود عملکرد تنفسی است.