این روزها خودروهای الکتریکی ظاهر خودروهای پرفورمنس را کاملاً تغییر دادهاند. در قدیم تشخیص سریعترین خودروهای تولیدی در جادهها نسبتاً آسان بود. این خودروها معمولاً اسپرت یا سوپراسپرت بودند، کمارتفاع، عریض و پرسروصدا بودند و در برخی موارد بالهایی بزرگ در عقب داشتند؛ اما امروزه زیاد پیش میآید کراساوور بیصدایی را ببینید که مثل موشک شتاب میگیرد.
اما زمانی که مرسدس CL65 AMG در اواخر سال ۲۰۰۳ معرفی شد، مثل بسیاری از خودروهای الکتریکی امروزی، گرگی در لباس میش بود. ازآنجاییکه این یک کوپهٔ بزرگ ساخت بنز بود، انتظار میرفت پیشرانهای با حداقل هشت سیلندر داشته و نسبتاً سریع باشد زیرا جهان یکی دو سال قبل، پیشرانههای V8 سوپرشارژ جدید سری ۵۵ آامگ و موتورهای V12 توئین توربوی سری ۶۰۰ را دیده بود که عصر جدید و دیوانهواری را برای بخش پرفورمنس مرسدس آغاز کرده بودند. بااینحال، هیچکس نمیدانست که CL65 چقدر سریع است.
البته در آن زمان، مدلهای CL55 با پیشرانهٔ ۵.۴ لیتری V8 سوپرشارژ و CL600 با پیشرانهٔ ۵.۵ لیتری V12 توئین توربو که هردو ۵۰۰ اسب بخار قدرت داشتند، سلاحهای مخوفی محسوب میشدند اما در CL65 مرسدس ۵۰۰ سیسی به حجم پیشرانهٔ V12 توئین توربو اضافه کرد و خروجی آن را به ۶۱۲ اسب بخار قدرت و ۱۰۰۰ نیوتن متر گشتاور رساند. این اعداد شاید امروزه خیلی خیرهکننده نباشند اما ۲۰ سال پیش دیوانهوار بودند. در آن زمان، هیچ خودروی تولید انبوهی بیش از ۶۰۰ اسب بخار قدرت نداشتند و آنهایی که چنین قدرتی را ارائه میکردند، مدلهایی مثل فراری انزو یا پورشه کاررا GT بودند که بیش از ۴۰۰ هزار دلار قیمت داشتند.
پیشرانهٔ ۵.۵ لیتری V10 پورشه نیز دقیقاً مثل CL65 مرسدس ۶۱۲ اسب بخار قدرت و البته تنها ۵۹۰ نیوتن متر گشتاور داشت اما در مسیر مستقیم خودروی سریعتری بود. مشکل CL نه وزن سنگین بلکه کشش آن بود. با عدم وجود سامانهٔ چهارچرخ محرک ۴Matic در آن سالها و وزن بیشتر روی دماغه، انتقال درست تمام گشتاور عظیم موتور از طریق چرخهای عقب به مسیرهای خیس یک شوخی بود و حتی در خشکی هم بهراحتی نمیشد بدون هرز گردی چرخهای عقب حرکت را آغاز کرد.
به همین دلیل، ۲.۲ ثانیه طول میکشید تا CL65 بتواند به سرعت ۵۰ کیلومتر بر ساعت برسد که بیش از نیم ثانیه از پورشه ۹۹۶ توربو با ۴۵۰ اسب بخار قدرت یا لامبورگینی مورسیهلاگو با ۵۶۰ اسب بخار قدرت کندتر بود ولی وقتی مرسدس پس از ۴.۵ ثانیه به سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت میرسید، به معنای واقعی کلمه زمان از دست رفته را جبران میکرد و پس ۸.۸ ثانیه خود را به سرعت ۱۶۰ کیلومتر بر ساعت میرساند. این زمان با لامبورگینی برابر و فقط چند دهم ثانیه از پورشه بیشتر بود؛ اما شگفتیهای CL65 به همینجا ختم نمیشد زیرا در مقایسهٔ اتوکار با بنتلی کانتیننتال GT، این کوپهٔ آلمانی ۹ ثانیه زودتر از رقیب بریتانیایی به سرعت ۲۵۰ کیلومتر بر ساعت رسید! با چنین پرفورمنسی، CL65 هنوز هم قابلیت حمل چهار بزرگسال را داشت و یک کروزر فوقالعاده راحت بود. تا آن زمان هرگز چنین اعجوبهای ندیده بودیم.
برای مقایسه، داغترین و قویترین خودرویی که آن سالها در نمایندگیهای فروش بامو دیده میشد، سدان M5 بود که از پیشرانهٔ ۵ لیتری V8 با ۴۰۰ اسب بخار قدرت استفاده میکرد. این خودرو ظرف ۵ ثانیه از صفر به سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت و در ۱۲ ثانیه به ۱۶۰ کیلومتر بر ساعت میرسید که حتی طبق استانداردهای امروزی هم خودروی سریعی محسوب میشود و در آن زمان فقط فراری، لامبورگینی یا پورشه ۹۱۱ میتوانستند آن را مغلوب کنند اما زمانی که در نوامبر ۲۰۰۳ در بزرگراه M20 بریتانیا پشت فرمان CL65 به یک M5 برخوردم، راننده و سرنشینش هرگز انتظار نداشتند که توسط یک کوپهٔ بزرگ و لوکس اینطور تحقیر شوند.
شاید آنها معنی عدد ۶۵ روی مرسدس را نمیدانستند ولی بههرحال به کلکل علاقه نشان دادند اما وقتی در حال تبدیل شدن به نقطهای در آیندهٔ مرسدس بودند، به آنها اجازه دادم جلوتر بیایند تا آمیزهای از تعجب و خشم را در چهرههایشان ببینم. کسانی که با خودروهای الکتریکی مدرن رانندگی کرده باشند این حس را میشناسند. تحویل قدرت روان یک خودروی برقی و موج عظیم گشتاوری که در هر زمانی در دسترس است و بدون لرزش یا غرش مهیبی ارائه میشود با تجربهای که هنگام استفاده از موتور V12 توئین توربوی CL65 داشتم فاصلهٔ زیادی ندارد.
البته برای کسانی که امروزه به دنبال خرید یک خودروی الکتریکی جدید هستند بعید است مهم باشد که میتوانند یک CL65 با کارکردی در حدود صد هزار کیلومتر را با مبلغی کمی بیش از ۳۰ هزار دلار بخرند دقیقاً مثل خودرویی که در تصاویر میبینید. این کوپهٔ بزرگ، واقعاً زیبا و فوقالعاده کمیاب است زیرا تنها ۷۷۷ دستگاه از آن ساخته شد و این نمونه شرایطی عالی دارد. البته CL65 در زمان تولید خودروی بسیار گرانی بود و قیمت آن از ۱۸۰ هزار دلار آغاز میشد.