یکی از علتهای بی انگیزگی در محیط کار، کار کردن در یک محیط کاری سمی است. همهی ما میدانیم محیطهای کاری بیرحم چه بلایی سر زندگیمان میآورند. داشتن کارمندانی با وجدان کاری بیدار در چنین محیطهایی تقریبا یک رؤیاست و شاد بودن در محیط کار شاید آخرین چیزی باشد که به آن اهمیت داده میشود. آیا شما هم در یک محیط کاری سمی مشغول فعالیت هستید؟ زمان آن فرا رسیده است که همکاران و محیط کارتان را ارزیابی کنید تا ببینید که آیا به مسیر شغلی شما و حتی بدتر از آن، به سلامتیتان آسیب میرسانند یا خیر. در این مقاله نشانههای یک محیط کاری سمی و روشهای بیرون رفتن از آن را بیان میکنیم.
مقابله با یک محیط کاری سمی و تغییر آن، وظیفهی همهی کارمندان است.
فرقی نمیکند افراد در چه سطحی قرار دارند یا چه وظایفی برعهده دارند. همهی آنها باید مراقب یکدیگر باشند و مواردی را که موجب تضعیف روحیهی کل گروه میشود، برطرف کنند.
۱۲ نشانهی یک محیط کاری سمی
۱. تنبیه همیشه هست ولی هیچ پاداشی وجود ندارد
مدیران تنها بر روی کارهای اشتباه کارمندان یا اصلاح مشکلات تمرکز میکنند و بهندرت بهخاطر کاری که بهخوبی انجام شده است، بازخورد مؤثر و مثبت نشان میدهند. به عبارت دیگر، سیاست چماق و هویج حاکم است و افراد درصورتیکه وظایفشان را بهخوبی انجام ندهند، تنبیه میشوند.
۲. بروکراسی شدید
برای انجام هر کاری سطوح متعدد تأیید و مدیریت وجود دارد و تلاش میشود که کوچکترین رفتار کارمندان نیز از بالا کنترل شود.
۳. توجه بیشازحد به سود خالص
سودآوری، شکست دادن رقیب و کاهش هزینهها تنها مواردی هستند که مورد توجه قرار میگیرند و به موارد دیگری که در سود خالص شرکت نقش دارند، توجهی نمیشود.
۴. مدیران قلدر، اختیار امور را در دست دارند
مدیران با قلدری بر کارمندان حکومت میکنند یا اجازه قلدری کردن را به بعضی کارمندانشان در سازمان میدهند.
۵. نبود برخورد انسانی
با افراد همچون اشیاء یا منابع هزینه رفتار میشود نه دارایی و ثروت شرکت و به خوشحالی و رفاه آنها اهمیت بسیار کمی داده میشود. همچنین شواهد و نشانههای همدلی و همدردی رهبران با کارمندان بسیار اندک است. درنتیجه محیطهای کاری سمی با سطح بالایی از استرس، اضافهکاری و غیبت کارمندان مواجه هستند.
۶. رقابت داخلی
کارمندان باید درون سازمان با هم رقابت کنند و این رقابت با یک سیستم ارزیابی که بر روی عملکردهای فردی تمرکز میکند و به کار گروهی توجهی نمیکند، به آنها تحمیل میشود.
۷. توجه بسیار کم به تعادل میان کار و زندگی
در محیطهای کاری سمی، تعادل میان کار و زندگی وجود ندارد. زندگی فردی یا خانوادگی افراد باید برای کارشان قربانی شود. اضافهکار بهاندازهی ۵۰ ساعت در هفته کاملا عادی است، زمان بسیار کمی برای مرخصی وجود دارد و افراد باید بهصورت ۲۴ ساعته برای انجام کارهایشان در دسترس باشند. تعهد بسیار کمی برای مشارکت اجتماعی، انجام کارهای خیرخواهانه یا تلاش برای تبدیل کردن جهان به یک جای بهتر وجود دارد.
۸. خودشیفتگی در رأس
خودشیفتگی مدیران و داشتن رئیسهایی که گمان میکنند مرتکب هیچ اشتباهی نمیشوند، یکی دیگر از نشانههای محیط کاری سمی است. خودشیفتگی در محیط کار فراگیر میشود چرا که در بیشتر مواقع رهبران سازمان چنین ویژگیهایی دارند. مایهی وحشت است که خودشیفتهها در جهان امروز چقدر راحت میتوانند به بالاترین سطح قدرت برسند.
خودشیفتهها بر این باورند که قوانین درمورد آنها اعمال نمیشود و از نظرشان هیچ اشکالی ندارد که از دیگران انتظار داشته باشند به بهترین شکل عمل کنند درحالیکه خودشان استانداردهای سطح بالا را رعایت نمیکنند. آنها عاشق این هستند که توسط دیگران تأیید شوند و به آنها گفته شود کارشان صحیح است. آنها بههیچوجه اختلاف نظر را برنمیتابند. شما یا همراه آنها هستید یا علیه آنها.
۹. همکاران غرغرو
زمانی که برای اولین بار به قسمت دیگری در دفتر کار منتقل شدم، فکر میکردم همکارانم سرد و بیروح هستند. سکوت آنها نگرانکننده بود. علیرغم اینکه هر روز در کنار هم کار میکردیم، بیشترشان با گوشی آهنگ گوش میدادند و بهندرت حتی یک کلمه حرف میزدند.
پس از مدتی متوجه شدم که آنها در یکی از کانالهای مجازی ارتباطات بسیار فعالی دارند. بسیاری از کارکنان پشت سر رؤسای شرکت حرف میزدند. یکی دیگر از مواردی که سکوت محیط کار شکسته شد، روزی بود آنها با هم بیرون رفتند. آنها دور هم جمع شده بودند و دربارهی شرایط سخت کار و ساعات طولانی کاریشان شکایت میکردند.
این جوّ کاری واقعا برای کارمندان لذتبخش نیست و از نظر کارفرمایان نیز به همین اندازه بد است. مطالعهای که در دانشگاه هاروارد انجام شده است، نشان میدهد رفتارهای سمی ازجمله شرکت کردن در بحثهای منفی، باعث کاهش درآمد خالص شرکت میشود.
۱۰. نبود شفافیت
اگر بهروشنی ندانید عملکرد شما چگونه ارزیابی میشود، شکستتان قطعی خواهد بود. زمانی که به بخش جدیدی از دفتر منتقل شدم، نقشهایی که برعهدهام بودند کاملا تغییر کردند، اما یک شرح وظایف کامل هرگز در اختیار من قرار نگرفت. من تلاش زیادی کردم تا از رئیسم بازخورد بگیرم و خود را با اولویتهای او هماهنگ کنم. اما همیشه این احساس به من دست میداد که هدفی که من به آن رسیدهام با چیزی که از من انتظار میرفته تفاوت زیادی دارد. زمانی که شفافیت و ارتباط کمی دربارهی اهداف درون سازمان وجود داشته باشد، تقریبا غیرممکن است که بتوانیم برای به ثمر رساندن کارها، یک رابطهی خوب و مبتنی بر اعتماد شکل بدهیم.
۱۱. دستورالعملهای متناقض
نبود یک چارچوب بنیادین در کار باعث ایجاد هرجومرج میشود. زمانی که فردی برای انجام یک کار مشخص توبیخ میشود درحالیکه فرد دیگری برای انجام همان کار ترفیع میگیرد، این احساس ایجاد میشود که هیچ روال مشخصی وجود ندارد و کارمندان فکر میکنند مدیران از برخی کارمندان طرفداری میکنند.
زمانی که رئیس قوانینی وضع میکند و خودش به آنها عمل نمیکند، در واقع میخواهد فرمانروایی و اعمال قدرت کند و احساس کند که کنترل امور را در دست دارد.
۱۲. محیط به معنای واقعی کلمه بیمار است
زمانی که محیط کار به این شکل سمی باشد کارمندان واقعا دچار خستگی، فرسودگی و بیماری جسمی میشوند. آیا همکاران شما معمولا بیمار هستند؟ پشت میز کارشان با سرماخوردگی دستوپنجه نرم میکنند؟ اینها میتوانند نشانههایی از یک فرهنگ اضافهکاری مزمن باشند.
سطح بالای استرس برای بدن شما بسیار بد است. استرس یکی از عوامل تضعیفکنندهی سیستم ایمنی بدن شماست و منجر به مشکلات و بیماریهای گوارشی و افزایش احتمال حملهی قلبی یا سکته قلبی میشود. استرس مزمن در طولانیمدت میتواند سلامتی کلی شما را با مشکل مواجه کند و منجر به بیماریهای جدی شود.
بهترین راه برای فرار کردن از یک محیط کاری سمی چیست؟ در وهلهی اول سعی کنید وارد چنین محیطهایی نشوید. در هنگام مصاحبهی کاری سعی کنید رئیس آیندهتان را بشناسید و در طول فرایند مصاحبه به علائم هشداردهندهای که در بالا برشمردیم، توجه کنید.
اگر در یک محیط کاری سمی قرار دارید، با استفاده از گامهای زیر میتوانید انرژی خود را بازگردانید و کنترل زندگیتان را دوباره در دست بگیرید. کار را با قرار دادن مرزهایی برای حفظ سلامتیتان آغاز کنید و زمانتان را مدیریت کنید تا فضایی برای دنبال کردن اولویتهایتان فراهم شود.
چگونه میتوانید جلوی یک محیط کاری سمی را بگیرید؟
یک نقطهی خوب برای آغاز این است که مطمئن شوید همهی کارمندان برای بهتر شدن شرایط سازمان تلاش میکنند و به دنبال این هستند که کارشان را به بهترین شکل انجام بدهند تا ترسی که در سازمان وجود داشت، از بین برود.
اگر باز هم رفتارهای سمی مشاهده کردید، میتوانید استراتژیهای زیر را پیادهسازی کنید:
- برای ارزیابی محیط کار و عملکرد مدیران یا رهبری سازمان، نظرسنجی انجام بدهید. اگر مشکلی وجود داشت، منابع انسانی باید وارد عمل شود و سلامت سازمانی را ارزیابی کند.
- مدیران منابع انسانی باید ملاقاتهایی ترتیب بدهند و از استعفای کارمندان خوب جلوگیری کنند.
- برای حذف کارمندانی که فضا را مسموم میکنند رفتارهایی مانند «احترام»، «کار تیمی» و «اشتیاق» را در فرایندهای ارزیابی عملکرد کارمندان درنظر بگیرید.
- برای آموزش مدیران و کارمندان هزینه کنید.
- زمانی که با یک همکار سمی برخورد دارید که بحث را به جدال تبدیل میکند، از فرد سومی بخواهید که جلسات را بهصورت دقیق مستندسازی کند تا بتوانید خود را از عواقب کارها در امان نگه دارید.
- همهی کارمندان باید ارزشها و حدومرزهای سازمان را بدانند. رفتار قابل قبول را برای آنها تعریف کنید و سپس در این مرزهای تعیینشده با کارمندان ارتباط برقرار کنید.
- با ترویج یک فرهنگ سالم و رعایت کردن ارزشهای مشخصشده، مشکل را آشکار کنید و موارد نامطلوب مانند شایعه، زورگویی، خرابکاری، بیاحترامی و سرپیچی را محکوم کنید. هرچه اعضای گروه با جدیت بیشتری علیه رفتارهای سمی مبارزه کنند، بهتر میتوانند شرایطشان را تغییر بدهند.