چیزی که فیلمها در گیشه میفروشند یک چیز است و چیزی که بعد از احتساب تمام درآمدها و هزینههای جانبیشان به سود یا ضرر خالصشان منجر میشود چیزی دیگر. در این مقاله، درآمد واقعی بلاکباسترهای ۲۰۱۹ را بررسی میکنیم. همراه میدونی باشید.
درست مثل چند سال اخیر، کارشناسانِ وبسایتِ ددلاین، فروشِ دقیق فیلمهای ۲۰۱۹ را با در نظر گرفتنِ تمام هزینهها و درآمدهای جانبیشان محاسبه کرده است. آنها نهتنها ۲۰ بلاکباستر سودآورتر برتر ۲۰۱۹ را ردهبندی کردهاند، بلکه ۵ فیلم کمخرج سودآور سال گذشته و ۵ فیلم زیانآور برتر ۲۰۱۹ را نیز فهرست کردهاند. «اونجرز: پایان بازی» به پنجمین فیلمِ تاریخ سینما که از مرز ۲ میلیارد دلار فروشِ جهانی عبور کرده تبدیل شد و همزمان لقب پُرفروشترین فیلمِ تاریخ سینما را هم به دست آورد. در بینِ ۱۰ فیلم پُرفروشِ سال ۲۰۱۹، «شیر شاه»، «فروزن ۲»، «مرد عنکبوتی: دور از خانه»، «کاپیتان مارول»، «جوکر»، «جنگ ستارگان: ظهور اسکایواکر»، «داستان اسباببازی ۴» و «علاالدین»، همه بیش از یک میلیارد دلار فروختند و «شیر شاه»، «فروزن ۲» و «داستان اسباببازی ۴» به ترتیب در جایگاه اول، دوم و ششم پُرفروشترین انیمیشنهای تاریخِ باکس آفیس جای گرفتند.
«جوکر» نیز به اولین فیلمِ بزرگسالانهی تاریخِ سینما که از مرز یک میلیارد دلار فروشِ جهانی عبور کرده تبدیل شد. دنیای سینمایی مارول با اکرانِ «کاپیتان مارول»، «اونجرز: پایان بازی» و «مرد عنکبوتی: دور از خانه» به اولین فرنچایزِ سینمایی تاریخ که به مجموعِ درآمد ۲۲ میلیارد دلار دست پیدا کرده تبدیل شد. باکس آفیس چین در جریانِ فصل سال نوی چین در فوریهی ۲۰۱۹، به مجموع یک میلیارد و ۶۳۰ میلیون دلار دست یافت که با شکستنِ رکورد فوریهی ۲۰۱۸ (یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار)، رکورد تازهای را در زمینهی بهترین فروشِ یک ماهه در دنیا به جا گذاشت. پُرفروشترین فیلم بازار چین در جریانِ آن ماه، فیلمِ بومی «زمینِ سرگردان» و پُرفروشترین فیلمِ خارجیشان در جریانِ آن ماه نیز «آلیتا: فرشته جنگ» بود. والت دیزنی به اولین استودیو در تاریخ که از مرز ۱۰ میلیارد دلار درآمدِ جهانی در یک سال عبور میکند تبدیل شد. «مرد عنکبوتی: دور از خانه»، پُرفروشترین فیلمِ تاریخِ استودیوی سونی نام گرفت و استودیوی پیکسار هم با «داستان اسباببازی ۴» به اولین استودیویی تبدیل شد که چهارتا از فیلمهایش تاکنون به بیش از یک میلیارد دلار فروشِ جهانی دست پیدا کرده است («داستان اسباببازی ۳»، «در جستجوی دوری»، «شگفتانگیزان ۲»).
اما قبل از مرور کردن فهرست ۲۰۱۸، بد نیست تا آمارِ سال گذشته را هم به یاد داشته باشید؛ سودآورترین فیلمهای سال ۲۰۱۸، «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (۵۰۰ میلیون دلار سود خالص)، «بلک پنتر» (۴۷۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار)، «شگفتانگیزان ۲» (۴۴۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار)، «بوهمین رپسدی» (۳۵۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار)، «آکوآمن» (۲۶۰ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار)، «ونوم» (۲۴۶ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار)، «ددپول ۲» (۲۴۶ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار)، «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوطکرده» (۲۲۲ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار)، «گرینچ» (۱۸۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار) و «ستارهای متولد میشود» (۱۷۸ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار) بودند. فیلمهای کمخرجتری که در سال ۲۰۱۷ به سودهای بزرگی دست پیدا کردند عبارتاند از «راهبه» (۱۵۵ میلیون دلار)، «هالووین» (۱۲۸ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار)، «آسیاییهای خرپول» (۱۲۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار)، «یک مکان ساکت» (۹۳ میلیون دلار) و «کتاب سبز» (۳۹ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار). در نهایت، تمشک طلایی بدترین عملکردهای سال ۲۰۱۸ نیز به «موتورهای فانی» (۱۷۴ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار ضرر خالص)، «چینخوردگی در زمان» (۱۳۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار)، «رابین هود» (۱۳۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار)، «سولو» (۷۶ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار) و «فندقشکن و چهار قلمرو» (۶۵ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار) رسیده بود.
سودآورترین فیلمهای ۲۰۱۹
۲۰- خانواده آدامز
The Addams Family
امجیام
سود خالص: ۷۶ میلیون دلار
گرچه استودیوی پارامونت در دههی ۹۰، کمیکاستریپِ معروفِ چارلز آدامز را به فیلمهای لایواکشن اقتباس کرد، اما میراثدار و مالکِ داراییهای این هنرمند امیدوار بود که فیلمی با هدفِ بازگرداندنِ این کامیکهای کلاسیک به ریشههای واقعی انیمیشنیشان ساخته شود. گِیل برمن و اندرو میتمن به عنوان تهیهکنندگانِ این پروژه، این ایده را با استودیوی اِمجیاِم در میان گذاشتند و آنها هم گروه صداپیشگانِ جذابی را گردآوری کردند که خودشان از طرفداران منبعِ اقتباس بودند. از شارلیز ترون که صداپیشگی مورتیشیا را برعهده گرفت تا اُسکار آیزاک که نقشِ شوهرش گومز را ایفا میکرد و صداپیشگی دخترشان هم به کلویی گریس مورتز رسید. کورنان وِرنون مهارتِ ساختِ انیمیشنهای بلند با بودجههای کم را بلد است؛ «مهمانی سوسیسی»، انیمیشنِ بزرگسالانهی قبلیاش با تهیهکنندگی سث روگن، به ۱۴۰ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروشِ جهانی از ۱۹ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد که به معنی ۴۷ میلیون دلار سودِ خالص بود. «خانوادهی آدامز» در همان آخرهفتهای که «جوکر» با کسب ۶۴/۲ میلیون دلار در دومینِ آخرهفتهی نمایشش به سر میبرد روی پردهی سینماها رفت و کارش را با کسبِ رقمِ ۳۵ میلیون دلار افتتاحیهی چهار روزه، قابلقبول آغاز کرد. افتتاحیهی سه روزهی ۳۰ میلیون و ۲۹۹ هزار دلاری این فیلم، پشتسر افتتاحیهی ۳۵ میلیون دلاری «کرید ۲»، بزرگترین افتتاحیهی امجیام حساب میشود. اگرچه در ابتدا این نگرانی وجود داشت که این انیمیشن ممکن است به سرنوشت «رابین هود» و «افسانهی تارزان» دچار شود (یکی از آن فیلمهایی که استودیوها فکر میکنند همین که مردم اسم رابین هود و تارزان و خانوادهی آدامز را شنیدهاند، یعنی آنها آیپیهای پولسازی هستند)، ولی از پیوستن به آنها، قسر در رفت.
فرنچایزِ «خانواده آدامز» برای بچههایی که آنقدر جوان هستند که کامیک استریپهای اورجینالش را نخوانده باشند، سریال تلویزیونیاش در دههی ۶۰ یا فیلمهای سینماییاش در دههی ۹۰ را ندیده باشند، یک مجموعهی جدید حساب میشود، اما همزمان این آیپی آنقدر قدیمی و متنوع است که موفق شده با استفاده از نوستالژی بیننسلیاش، با مخاطبان گستردهتری ارتباط برقرار کند. اتفاقی که اینجا افتاده یادآور «لاکپشتهای نینجا» است که فیلم انیمیشنش چهارده سال بعد از آخرین فیلم لایو اکشنش، به افتتاحیهی ۲۵ میلیون دلاری در سال ۲۰۰۷ دست یافت و بعد ریبوت لایو اکشنش در سال ۲۰۱۴ به رقم خیرهکنندهی ۴۹۱ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد.
یکی دیگر از چیزهایی که میتواند دلیل موفقیت این انیمیشن را توضیح بدهد، سری «هتل ترانسلوانیا» است. چیزی که باید دربارهی سهگانهی «هتل ترانسلوانیا»، محصول سونی بدانیم این است که این مجموعه در زمینهی دوامِ بهترِ هر قسمت نسبت به قسمتِ قبلی، در نوع خودش منحصربهفرد است. قسمت اول «هتل ترانسلوانیا» در سال ۲۰۱۲، ۱۴۸ میلیون دلار از ۴۲ میلیون دلار افتتاحیه فروخت، «هتل ترانسلوانیا ۲» در سال ۲۰۱۵، ۱۶۹ میلیون دلار از ۴۸ میلیون دلار افتتاحیه کسب کرد و «هتل ترانسلوانیا ۳: تعطیلات تابستان» (که بهجای سپتامبر در ماه ژوئیه اکران شد) هم در سال ۲۰۱۸، به ۱۶۷ میلیون دلار از ۴۴ میلیون دلار افتتاحیه دست پیدا کرد. و از آنجایی که «هتل ترانسلوانیا ۴» قرار است در کریسمس ۲۰۲۰ اکران شود، انتظار میرود که این ترند ادامه پیدا کند.
مهمترین دلیل موفقیت این سهگانه کانسپت داستانیاش است: یک عمارت هتلگونه پُر از هیولاها و اشباح و موجودات ترسناک اما خندهدار، کانسپت داستانی بهشدت کودکپسندانهای است. حالا «خانواده آدامز» هم که به خانوادهی بزرگی با قابلیتهای ماوراطبیعه میپردازد، موفق شده روی همان چیزی دست بگذارد که «هتل ترانسلوانیا» را به سهگانهی پُرطرفداری تبدیل کرد. خلاصه اینکه افتتاحیهی انیمیشن «خانواده آدامز» بدون احتساب نرخ تورم بهتر از افتتاحیهی ۲۴ میلیون دلاری فیلم «خانواده آدامز» (۵۱ میلیون دلار به نرخ امروز) در سال ۱۹۹۱ است. همچنین این فیلم بلیتهای بیشتری در مقایسه با «ارزشهای خانواده آدامز» (۱۴ میلیون در سال ۱۹۹۳ / ۳۰ میلیون به نرخ امروز) در سال ۱۹۹۳ فروخته است.
«خانوادهی آدامز» در نهایت به ۲۰۳ میلیون دلار فروش جهانی از ۴۰ میلیون دلار بودجهی ساخت و ۷۲ میلیون دلار هزینهی چاپ و تبلیغاتِ جهانی دست پیدا کرد. هزینهی مشارکتها شامل پولی میشود که از فروشِ فیلم به تیم سازنده میرسد. مثلا سال گذشته، هزینهی مشارکتهای «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوطکرده»، ۲۰۰ میلیون دلار بود که بخشِ زیادی از آن به استیون اسپیلبرگ، به عنوان تهیهکنندهی اجرایی این فیلم و قسمتِ قبلیاش که نامِ ارزشمندش را برای اعتبار بخشیدن به این فیلمها به آنها بخشیده است میرسد. هزینهی مشارکتهای «خانوادهی آدامز» فقط ۷ میلیون دلار است که بخشِ زیادی از آن به شارلیز ترون رسیده است. چند روز پس از افتتاحیهی قویِ این فیلم، استودیوی امجیام به سرعت به «خانوادهی آدامز ۲» چراغ سبز نشان داد و بیست و دوم اکتبر ۲۰۲۱ را به عنوانِ تاریخِ اکرانش انتخاب کرد.
گیشهی آمریکای شمالی | ۱۰۰ میلیون دلار |
گیشهی خارجی | ۱۰۳ میلیون دلار |
گیشهی چین | -- |
گیشهی جهانی | ۲۰۳ میلیون دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۹۱ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۴۰ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۹۴ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۲۲۵ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۴۰ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۷۲ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۱۳ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۷ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۱۳ میلیون دلار |
بهره | ۶ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۱۴۹ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۷۶ میلیون دلار |
۱۹- ۱۹۱۷
1917
یونیورسال / اَمبلین
سود خالص: ۷۷ میلیون دلار
سم مندز در مقام کارگردان، پس از اینکه تکنیکِ وانتیک را در سکانسِ اکشنِ افتتاحیهی «اسپکتر» امتحان کرد، از راجر دیکنز (مدیر فیلمبرداری) خواست تا با هم روی فیلمی که تمام دقایقش با این تکنیک ضبط شده است کار کنند؛ تا از این طریق هرچه بهتر و غوطهورکنندهتر وحشت و جهنمِ درگیریهای خندقی جنگ جهانی اول را بازسازی کنند. مندز که از داستانهایی که پدربزرگش پنجاه سال پیش دربارهی دورانِ پیامرسانیهایش در جنگ جهانی اول برای او تعریف کرده بود الهام گرفته بود، فیلمنامهاش را همراه با کریستی ویلسون-کانز به نگارش درآورد و برای ساختِ این پروژه مجددا با استودیوی دریمورکس همکاری کرد؛ همان استودیویی که «زیبایی آمریکایی»، اولین تجربهی کارگردانی برندهی اُسکارش در سال ۱۹۹۹ را در آنجا ساخته بود. با اینکه «۱۹۱۷» در شاخهی بهترین فیلم اسکار توسط «انگل» غافلگیر شد، اما دیکنز دومین اسکار بهترین فیلمبرداری دورانِ کاریاش را برنده شد. اگرچه «۱۹۱۷» برای اکران در جریانِ فصل پاییز آماده نشد و این باعث شد تا جایی در فستیوالهای سینمایی این فصل نداشته باشد، اما بالاخره در اواخرِ ماه نوامبر درست در دقیقهی نود روی پرده رفت تا نه تنها برای حضور در فصلِ جوایز واجد شرایط باشد، بلکه خودش را به عنوان یکی از تازهترین و آخرین فیلمهای محبوبِ منتقدان ثابت کرد. استودیوی یونیورسال که سال گذشته، مسئولیتِ پخشِ «کتاب سبز» (برندهی بهترین فیلم اسکار)، محصولِ استودیوی آمبلین را برعهده داشت، «۱۹۱۷» را در ابتدا در جریانِ فصل تعطیلاتِ آخر سال بهصورت محدود اکران کرد و به درآمدِ قوی ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دست یافت.
درست مثل «کتاب سبز»، پیروزی «۱۹۱۷» در مراسمِ گلدن گلوب به عنوان بهترین فیلمِ درام، آن را بیش از پیش سر زبانها انداخت. «۱۹۱۷» کارش را با کسب رقمِ معرکهی ۳۶ میلیون و نیم میلیون دلار افتتاحیهی گستردهاش آغاز کرد. این رقم در دور و اطرافِ فیلم های جنگی دیگری مثل «سقوط بلک هاوک» (۲۹ میلیون دلار در سال ۲۰۰۲)، «سی دقیقه بامداد» (۲۴ میلیون دلار در سال ۲۰۱۳)، «تنها بازمانده» (۳۷ میلیون دلار در سال ۲۰۱۴) و «ازگوربرخاسته» (۳۹/۸ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶) جای میگیرد. البته که افتتاحیهی «۱۹۱۷» با اختلاف پایینتر از «تکتیراندازِ آمریکایی» (۸۹ میلیون دلار) قرار میگیرد. حتی «دانکرکِ» کریستوفر نولان که آن هم از قدرتِ سوپراستارِ سینمایی در گروه بازیگرانش بهره نمیبرد، با کسب ۵۰ میلیون دلار افتتاحیه در سال ۲۰۱۷ نمیتوانست با فیلمِ کلینت ایستوود در بیافتد. پس از اینکه «۱۹۱۷» به ۱۰ نامزدی اسکار که شامل بهترین فیلم و بهترین کارگردانی میشد دست یافت، فروشش در دورهی بین اعلام نامزدها و شبِ مراسم اسکار، ۲۱۰ درصد افزایش پیدا کرد و حتی در دورانِ پسا-اسکار هم کماکان ۲۰ درصد رشد فروش تجربه کرد.
«۱۹۱۷» درست مثل «دانکرک» حتی بدون بهره بُردن از سوپراستارهای سینمایی، عملکردِ درخشانی در گیشه داشت. این فیلم در سه ماههی نخستِ سال ۲۰۲۰ به ۳۷۵ میلیون دلار درآمدِ جهانی دست یافت. «۱۹۱۷» در بینِ فیلمهای جنگ جهانی اول، پشتسر «واندر وومن» (۸۲۱ میلیون دلار) در جایگاه دوم قرار دارد. «۱۹۱۷» بدون درنظرگرفتنِ فیلمهای ابرقهرمانی، پشتسر «دانکرک» (۵۲۷ میلیون دلار)، «نجات سرباز رایان» (۴۸۲ میلیون دلار) و «بندر پرل» (۴۴۲ میلیون دلار) قرار میگیرد. این فیلم پیش از تعطیلی سینماها به دلیلِ شیوع کرونا قرار بود در بازار چین هم روی پرده برود و احتمالا پس از بازگشایی مجددِ سینماها در آنجا اکران خواهد شد. «۱۹۱۷» با ۱۰۰ میلیون دلار بودجهی ساخت و ۱۱۵ میلیون دلار هزینهی چاپ و تبلیغاتِ جهانی تولید و عرضه شده است. از ۲۰ میلیون دلار هزینهی مشارکتها هم با توجه به بازیگرانِ تازهکار و جوانِ فیلم، بخشِ زیادی از آن به سم مندز رسیده است. «۱۹۱۷» که مجموعا ۲۹۰ میلیون دلار هزینه داشته است، به ۷۷ میلیون دلار سودِ خالص دست یافته است.
گیشهی آمریکای شمالی | ۱۶۰ میلیون دلار |
گیشهی خارجی | ۲۱۵ میلیون دلار |
گیشهی چین | -- |
گیشهی جهانی | ۳۷۵ میلیون دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۱۶۵ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۶۷ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۱۳۵ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۳۶۷ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۱۰۰ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۱۱۵ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۲۱ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۲۰ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۱۸ میلیون دلار |
بهره | ۱۶ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۲۹۰ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۷۷ میلیون دلار |
۱۸- چاقوکشی
Knives Out
لاینزگیت / اِمآرسی
سود خالص: ۸۳ میلیون دلار
رایان جانسون همیشه آرزو داشت که یک فیلمِ کاراگاهی با روحیهی داستانهای آگاتا کریستی که با آنها بزرگ شده بود بسازد. گرچه «چاقوکشی» دههها در مراحلِ مختلفِ برنامهریزی قرار داشت، اما او بالاخره پس از به پایان رسیدنِ کار «جنگ ستارگان: آخرین جدای» در ژانویهی ۲۰۱۸، به سرعت شروع به نوشتنِ آن کرد. شرکتِ «مدیا رایتس کاپیتال»، بودجهی ۴۰ میلیون دلاری آن را شش هفته پیش از آغازِ فیلمبرداری تامین کرد و استودیوی لاینزگیت هم خیلی زود حقِ پخشِ آن را برنده شد. از آنجایی که دنیل کریگ به عنوانِ شخصیتِ بنیوت بلانک، کاراگاهِ جنوبی داستان، فضای خالی کوچکی پیش از بازی در «زمانی برای مُردن نیست» داشت، در نتیجه این پروژه به سرعت شکل گرفت. جانسون پس از دیدنِ کریگ در برنامهی کمدی «شنبه شب زنده» و فیلم «لوگان خوششانس»، ساختهی استیون سودربرگ به این نتیجه رسیده بود که او میخواهد با بازی کردنِ نقشهای کُمیک، بازیگوش و راحت، از نقشِ جدی و تاریکِ جیمز باند فاصله بگیرد. گروه بازیگرانِ پُرتعدادِ فیلم با اضافه شدن کریس ایوانز، جیمی لی کرتیس، مایکل شنون، تونی کولت و آنا دآرماس تکمیل شد و فیلمبرداری به مدتِ هفت هفته در بیرون از بوستون آغاز شد و تا پایانِ سال ۲۰۱۸ به سرانجام رسید. نمایشِ امتحانی فیلم آنقدر خوب بود که لاینزگیت تصمیم گرفت آن را سه ماه پیش از اکرانش در آخرهفتهی «روز شکرگزاری»، برای اولینبار در جشنوارهی فیلم تورنتو به نمایش بگذارد؛ «چاقوکشی» در آخرهفتهی روز شکرگزاری به عنوانِ یک فیلم بزرگسالانه اما عامهپسند به عنوان یک گزینهی متفاوت در مقایسه با «فروزن ۲»، غولِ دیزنی روی پرده رفت.
گرچه این حقیقت که مردم در چند سال گذشته با وجود پلتفرمهای استریمینگ دلیلِ کمتری برای دیدنِ فیلمهای غیربلاکباستری دارند باعث شده که نسبت به پیشبینی عملکردِ این فیلمها، بدبین باشیم، ولی هرچه بود، «چاقوکشی» اکرانش را با کسب ۴۱ میلیون دلار در گیشهی خانگی و افتتاحیهی جهانی ۷۰ میلیون دلار آغاز کرد و با کسب ۱۶۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در گیشهی خانگی، با کنار زدنِ «روزی روزگاری در هالیوود» (۱۴۲ و نیم میلیون دلار) و پشتسر «ما» (۱۷۵ میلیون دلار)، به دومین فیلمِ اورجینالِ پُرفروشِ سال ۲۰۱۹ تبدیل شد. اکرانِ گستردهی «چاقوکشی» در بیش از یک هزار سینما در حالی به مدت ۱۲ هفته ادامه پیدا کرد که این مدت بیشتری در مقایسه با اکرانِ گستردهی هشت هفتهای «جنگ ستارگان: ظهور اسکایواکر» است. استودیوهای مدیا رایتس کاپیتان و لاینزگیت بودجهی ۴۰ میلیونی فیلم را بهطور مساوی بینِ یکدیگر تقسیم کردند و لاینزگیت با پیشفروشهای خارجی، ۲۵ میلیون دلار به دست آورد.
اکثرِ هزینهی ۵۰ میلیون دلاری چاپ و تبلیعاتِ جهانی متعلق به ایالات متحده و کانادا است و هزینهی ۱۵ میلیون دلاری مشارکتها هم به جانسون، رام برگمن (تهیهکننده)، کریگ و دیگر اعضای گروه بازیگرانِ فیلم میرسد. درآمد کلی این فیلم ۲۱۵ میلیون دلار و کلِ هزینههایش ۱۳۲ میلیون دلار برآورد میشود که به معنی سودِ خالصِ ۸۳ میلیون دلاریاش است که بینِ لاینزگیت و مدیا رایتس کاپیتان تقسیم میشود. اگر خوشبینانه به عملکردِ این فیلم نگاه کنیم، میتوانیم بگوییم که مردم همیشه به تماشای فیلمِ جدیدِ کارگردانانِ شناختهشدهای که سرشار از ستارگانِ جذاب است میروند، اما از طرف دیگر اگر کمی بدبین باشیم، میتوانیم بگوییم که مخاطبان فقط در صورتی به تماشای فیلمی با کارگردانی شناختهشده که سرشار از ستارگانِ جذاب است میروند که آن فیلم توانسته باشد خودش را بهعنوانِ یک فیلمِ سرگرمکننده بهشان ثابت کرده باشد؛ آنها باید متقاعد شده باشند که فلانِ فیلم اولداسکول در حد و اندازهی بلاکباسترهای مارولی، یک تفریحِ شوخ و شنگ و عامهپسند خواهد بود. عدم رعایتِ این نکته در بینِ فیلمهای اولداسکول است که مثلا «به سوی ستارگان» (Ad Astra) را از «فورد علیه فِراری» (Ford v Ferrari) و «شب سخت» (Rough Night) را از «مسافرتِ دختران» (Girls Trip) جدا میکند.
این حرفها به این معنی نیست که فیلمهای اولداسکول برای موفقیت باید به اندازهی بزرگترین بلاکباسترها بیمغز و خالی از مضمون باشند، ولی بحثهای تماتیکِ این فیلمها برای مورد استقبال قرار گرفتن در گیشه باید چیزی از جذابیتهای تفریحیشان کم نکند. «چاقوکشی» با کسب ۱۶۵ میلیون دلار در خانه، از زمانِ قسمتِ اول «فروزن» (۴۰۰ میلیون از ۹۳ میلیون افتتاحیه چهارشنبه تا یکشنبه) در سالِ ۲۰۱۳ تاکنون، به با دوامترین فیلمی که در آخرهفتهی روز شکرگزاری اکران شده و از زمانِ «زندگی پای» (۱۲۵ میلیون از ۳۰ میلیون افتتاحیه) در سال ۲۰۱۲، به بادوامترین فیلمِ لایواکشنی که در آخرهفتهی روز شکرگزاری اکران شده تبدیل شد. این فیلم بدون احتساب نرخ تورم پُرفروشترین فیلم لایواکشنِ تاریخِ آخرهفتهی روز شکرگزاری است. این فیلم با عبور از «سن آندریس» (۱۵۵ میلیون دلار)، به پُرفروشترین فیلم لایو اکشنِ غیرترسناکِ اورجینالِ سینما از زمانِ «بینستارهای» (۱۸۸ میلیون دلار) در سال ۲۰۱۴ تاکنون تبدیل شد.
روی هم رفته، «چاقوکشی» در این دوره و زمانه حکم یک معجزه را دارد. در دنیایی که آیپی حرف اول را میزند و قدرتِ ستارهای نفوذِ گذشتهاش را ندارد، استودیوی لاینزگیت موفق شد با این فیلم خلافش را ثابت کند. البته که در بین بلاکباسترها، همیشه جایی برای موفقیتِ فیلمهای بزرگسالانهی عامهپسند وجود دارد، اما «چاقوکشی» پایش را فراتر گذاشته است و امثالِ «کلاهبرداران» (۱۰۵ میلیون دلار)، «فورد علیه فِراری» (۱۰۶ میلیون دلار)، «بیبی راننده» (۱۰۸ میلیون دلار)، «مسافرت دختران» (۱۱۵ میلیون دلار)، «لالالند» (۱۵۱ میلیون دلار) و «سن آندریس» (۱۵۵ میلیون دلار) را پشت سر گذاشته است. جالب این است که لاینزگیت بلافاصله به ساختِ دنبالهی «چاقوکشی» چراغ سبز نشان داد.
به این ترتیب، «چاقوکشی» به یکی دیگر از فرنچایزهای لایو اکشنِ کاملا اورجینالِ لاینزگیت در دههی گذشته تبدیل میشود؛ فرنچایزهایی که براساس هیچِ آیپی شناختهشدهای نیستند. «چاقوکشی» در این زمینه به جمع «بیمصرفها» (۲۸۸ میلیون از ۹۰ میلیون بودجه در سال ۲۰۱۰، ۳۱۶ میلیون از ۱۰ میلیون بودجه در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۴ میلیون از ۱۰۰ میلیون بودجه در سال ۲۰۱۴)، «حالا منو میبینی» (۳۵۰ میلیون از ۷۵ میلیون بودجه در سال ۲۰۱۳ و ۳۳۴ میلیون از ۱۰۰ میلیون بودجه در سال ۲۰۱۶)، سهگانهی «جان ویک» (۸۸ میلیون در سال ۲۰۱۴، ۱۷۱ میلیون در سال ۲۰۱۷ و ۳۲۷ میلیون در سال ۲۰۱۹) و «بادیگاردِ آدمکش» (۱۷۶ میلیون از ۳۰ میلیون بودجه در سال ۲۰۱۷) میپیوندد. رازِ موفقیتِ لاینزگیت درنظرگرفتن بودجههایی برای فیلمهایش است که آنها را برای موفقیت مجبور به درهمشکستنِ رکوردهای عجیب و غریب نمیکند.
گیشهی آمریکای شمالی | ۱۶۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۱۱۹ میلیون دلار |
گیشهی چین | ۲۸ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار |
گیشهی جهانی | ۳۱۲ میلیون دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۸۵ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۵۰ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۵۵ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | ۲۵ میلیون دلار |
مجموع درآمدها: | ۲۱۵ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۴۰ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۵۰ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۱۲ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۱۵ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۹ میلیون دلار |
بهره | ۶ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۱۳۲ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۸۲ میلیون دلار |
۱۷- هابز و شاو
Hobbs & Shaw
یونیورسال
سود خالص: ۸۴ میلیون دلار
موفقیتِ اسپینآفِ «سریع و خشن» مجهز به دواین جانسون و جیسون استاتهام، دوتا از پولسازترین ستارههای این روزها در نگاه اول تضمین شده بود؛ گرچه عملکردِ این فیلم در گیشهی جهانی موفقیتآمیز بود، اما فروشش در گیشهی خانگی به این دلیل که فیلمهای سری «سریع و خشن» خیلی وقت است که با استقبالِ ضعیفتری در آمریکای شمالی مواجه میشوند، خوب نبود. با این حال، «هابز و شاو» به عنوانِ آخرین بلاکباسترِ تابستانِ ۲۰۱۹، کارش را با افتتاحیهی نه چندان عالی ۶۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار آغاز کرد، اما با افتتاحیهی جهانی ۱۸۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلاریاش (بهتر از افتتاحیهی جهانی ۱۵۵/۸ میلیونی «ماموریت غیرممکن: فالاوت» از همین موقع در سال گذشته)، عملکردِ بهتری در کشورهای خارجی داشت؛ این موضوع مخصوصا دربارهی بازارِ چین حقیقت دارد؛ این فیلم در چین که همیشه فیلمهای اکشنِ اتوموبیلمحور به اندازهی دواین جانسون و جیسون استاتهام پُرطرفدار بودهاند، به درآمدِ نهایی ۲۰۱ میلیون دلار دست یافت که ۲۶ درصد از درآمدِ جهانی ۷۵۹ میلیونی فیلم را شامل میشود. «هابز و شاو» پشتسر «خشن ۷» (یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار)، «سریع و خشن ۸» (یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار) و «سریع و خشن ۶» (۷۸۸ میلیون دلار)، در جایگاهِ چهارم پُرفروشترین فیلمهای این مجموعه جای میگیرد. به محض اینکه «هابز و شاو» به ۷۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی رسید، با پشت سر گذاشتنِ «دزدان دریایی کاراییب ۵» (۱۷۲ میلیون دلار)، به فیلمی تبدیل شد که با کمترین درآمدِ خانگی (۱۷۳ میلیون دلار)، از مرز ۷۰۰ میلیون دلار درآمدِ جهانی عبور کرده است.
در این زمینه میتوان به «۲۰۱۲»، ساختهی رولند اِمریک اشاره کرد که با ۱۶۶ میلیون دلار درآمدِ خانگی، به ۷۶۹ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت. انیمیشن «عصر یخبندان: ظهورِ دایناسورها» در حالی به رقمِ دیوانهوارِ ۸۸۹ میلیون دلار در دنیا دست یافت که ۱۹۵ میلیون دلار در خانه فروخت (۶۹۲ میلیون دلار در کشورهای خارجی). چنین چیزی دربارهی «عصر یخبندان: رانش قارهای» که با وجود کسب فقط ۱۶۱ میلیون دلار در خانه، ۸۷۷ میلیون دلار در دنیا فروخت هم صدق میکند. برخلافِ چیزی که این آمار نشان میدهد و برخلافِ چیزی که عموم مردم باور دارند، برای اینکه یک فیلم در کشورهای خارجی مورد استقبال قرار بگیرد، باید در آمریکای شمالی موفق ظاهر شود.
حدود چهار سال بعد از «ترمیناتور: جنسیس» که به اولین فیلم هالیوودی تبدیل شد که بدون عبور از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروشِ خانگی، ۴۰۰ میلیون دلار در دنیا فروخت، فیلمهای خیلی اندک و نادری بدون جلب نظر سینماروهای آمریکایی میتوانند در کشورهای خارجی به موفقیت برسند. فقط چهار فیلم («ترمیناتور: جنسیس»، «عصر یخبندان: رانش قارهای»، «مومیایی» و «آلیتا: فرشته جنگ») هستند که با وجود درآمدی کمتر از ۱۰۰ میلیون دلار در آمریکای شمالی، به ۴۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی دست پیدا کردهاند. در نتیجه معمولا استراتژی جبران کردنِ عدم استقبال فیلم در آمریکای شمالی با استفاده از کشورهای خارجی برای جلوگیری از شکستِ فیلمها کافی نیست.
به این ترتیب، «هابز و شاو» درکنار «۲۰۱۲» و «کاراییب ۵»، فیلمهای لایواکشنی را تشکیل میدهند که با کمترین درآمد خانگی، از مرز ۷۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی عبور کردهاند. در مقایسه، فیلمهایی که با کمترین درآمدِ خانگی، از مرز ۵۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی رد شدهاند عبارتاند از: «ریو ۲» (۱۳۱ میلیون دلار / ۵۰۰ میلیون دلار)، «ردی پلیر وان» (۱۳۷ میلیون دلار / ۵۸۷ میلیون دلار)، «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» (۱۳۰ میلیون دلار / ۶۰۵ میلیون دلار) و «زندگی پای» (۱۲۵ میلیون دلار / ۶۰۹ میلیون دلار). سری «سریع و خشن» یکی از تنها فیلمهایی هستند که قادر هستند عملکردِ ضعیفشان در آمریکای شمالی را با عملکرد قدرتمندشان در کشورهای خارجی جبران کنند.
جالب است بدانید که «سریع و خشن ۸» حکم کمدرآمدترین فیلم در گیشهی خانگی را دارد (۲۲۶ میلیون دلار) که با یک میلیارد و ۲۳۶ میلیون دلار فروش جهانی، از مرز ۹۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی عبور کرده است. چیزی که تاثیر زیادی روی سودِ خالصِ «هابز و شاو» میگذارد، حقوقِ سنگین جانسون و استاتهام است؛ جانسون نه تنها به تنهایی میتواند ۲۰ میلیون دلار از بودجهی ساختِ ۲۰۰ میلیون دلاری فیلم را به دست بیاورد، بلکه حدود ۲۵ درصد از هزینهی مشارکتهای ۳۰ میلیون دلاری فیلم نیز به او میرسد. با این وجود، درآمدِ این فیلم از پخش تلویزیونی و پخش در شبکهی خانگی در سراسر دنیا، بیش از ۵۰۰ میلیون دلار بوده است. اگر مجموع هزینههای ۴۵۴ میلیون دلاری (که شامل ۱۴۰ میلیون دلار چاپ و تبلیغات میشود) این فیلم را منهای مجموع درآمدِ ۵۳۸ میلیون دلاریاش کنیم، به ۸۴ میلیون دلار سودِ خالص میرسیم.
گیشهی آمریکای شمالی | ۱۷۳ میلیون و ۹۵۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۳۸۴ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار |
گیشهی چین | ۲۰۱ میلیون دلار |
گیشهی جهانی | ۷۵۹ میلیون دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۲۹۳ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۸۵ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۱۶۰ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۵۳۸ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۲۰۰ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۱۴۰ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۳۰ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۳۰ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۲۲ میلیون دلار |
بهره | ۳۲ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۴۵۴ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۸۴ میلیون دلار |
۱۶- دانتاون اَبی
Downton Abbey
فوکس فیچرز
سود خالص: ۸۸ میلیون دلار
در حالت عادی تصور میکنیم که این روزها بهترین مکان برای پخشِ فیلمِ اسپینآفِ یک سریالِ تلویزیونی پُرطرفدار، پلتفرمهای استریمینگ خواهند بود. اما «دانتاون اَبی»، حالتِ عادی نیست. اکثرِ طرفدارانِ «دانتاون اَبی» را افرادِ بالای ۵۵ سال تشکیل میدهند و آنها اکثرا سینمارو هستند. گرت نیـم و جولیان فِلوز در مقامِ تهیهکنندگانِ سریال، مدتِ کوتاهی پس از به پایان رسیدنِ سریال، شروع به کار روی یک فیلم کردند؛ هنوز داستانهای زیادی برای روایت دربارهی خانوادهی اشرافی کراولی روی پردهی بزرگِ سینما باقی مانده بود. در حالی اکثرِ بازیگرانِ اورجینالِ سریال از جمله مگی اِسمیت، میشل داکری و هیو بانویل برای حضور در این فیلم بازگشتند که خالقانِ سریال موفق نشدند در داستانشان جایی برای لیلی جیمز که این روزها دارد به یک استعدادِ شناختهشده تبدیل میشود پیدا کنند. مایکل اِنگلر، یکی از کارگردانانِ اپیزودیکِ سریال، روی صندلی کارگردانی فیلم نشست. کارنوال فیلمز، شرکتِ فیلمسازی گرت نیـم (یکی از شاخههای استودیوی بینالمللی اِنبیسییونیورسال)، آن را تولید میکرد و استودیوی فوکس فیچرز هم پخشِ آن را برعهده داشت.
«دانتاون اَبی» بعد از تابستانی که بسیاری از فیلمهای غیربلاکباستری توسط فیلمهای گردنکلفتِ دیزنی به خاک و خون کشیده شدند، یکی از اولین فیلمهای بزرگسالانهی اوایلِ فصل پاییز بود که به لطفِ تبلیغاتِ آن به عنوان یکی از رویدادهای سینمایی سینماروهای بزرگسال، با استقبالِ گستردهای مواجه شد. «دانتاون اَبی» با کسب ۳۱ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه، از زمانِ «آمریکایی» (۱۹/۸ میلیون دلار) با بازی جُرج کلونی در سال ۲۰۱۰، اولین باری است که یکی از فیلمهای استودیوی فوکس فیچرز صدرنشینِ باکس آفیس شده است. این فیلم با کسب ۹۶ میلیون و ۸۵۰ هزار دلار در گیشهی خانگی، درآمد ۸۳ میلیون دلاری «کوهستان بروکبک» را پشت سر گذاشت و به پُرفروشترین فیلمِ تاریخِ استودیوی فوکس فیچرز در گیشهی خانگی تبدیل شد. این فیلم همچنین از مجموع درآمد ۸۴ میلیون دلاری فیلم «پروندههای ایکس: با آینده مبارزه کن» نیز عبور کرد.«دانتاون اَبی» که با بودجهی اندکِ ۲۰ میلیون دلار ساخته و با ۵۵ میلیون دلار هزینهی چاپ و تبلیغاتِ جهانی اکران شد، به حدودِ ۲۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی دست پیدا کرد. هزینهی مشارکتهای ۱۵ میلیون دلاری فیلم اکثرا به گرت نیـم، جولیان فِلوز و گروه بازیگرانشان رسیده است. درآمدِ کلی ۲۱۷ میلیون دلاری این فیلم منهای مجموعِ هزینهی ۱۲۹ میلیون دلاریاش به معنی ۸۸ میلیون دلار سودِ خالص بود تا به این ترتیب جولیان فلوز اعلام کند که به همین زودی مشغولِ نگارشِ فیلمنامهی دنباله میشود.
گیشهی آمریکای شمالی | ۹۶ میلیون و ۸۵۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۹۴ میلیون دلار |
گیشهی چین | ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار |
گیشهی جهانی | ۱۹۴ میلیون و ۱۰۰ دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۸۷ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۴۵ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۸۵ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۲۱۷ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۲۰ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۵۵ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۲۵ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۱۵ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۱۱ میلیون دلار |
بهره | ۳ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۱۲۹ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۸۸ میلیون دلار |
۱۵- جان ویک ۳: پارابلوم
John Wick: Chapter 3 – Parabellum
لاینزگیت
سود خالص: ۸۹ میلیون دلار
چیزی که به عنوانِ یک اکشنِ بیمووی ۲۰ میلیون دلاری در سال ۲۰۱۴ آغاز به کار کرد، اکنون به یک مجموعهی ۶۰۰ میلیون دلاری برای لاینزگیت و یک بازگشتِ باشکوه برای کیانو ریوز تبدیل شده است. «جان ویک ۳» با ۷۵ میلیون دلار بودجه، اکرانش را در اواسط ماه می با ۵۶ میلیون دلار افتتاحیه آغاز کرد و به ۱۷۱ میلیون دلار فروشِ خانگی دست یافت که ۸۶ درصد بهتر از درآمدِ ۹۲ میلیون دلاری قسمت دوم بود که خودِ آن ۱۱۳ درصد بهتر از درآمدِ ۴۳ میلیون دلاری قسمت اول «جان ویک» در سال ۲۰۱۴ بود. «جان ویک ۳» ۳۲۱ میلیون دلار در دنیا فروخت که ۸۶ درصد بهتر از درآمد ۱۷۲ میلیون دلاری قسمت دوم و ۳/۶ برابرِ درآمدِ ۸۸ میلیون دلاری قسمت اول «جان ویک» در دنیا بود. چنین رشدِ فروشِ فیلم به فیلمی در بین مجموعههایی که تعطیلیهای طولانیمدتی را تجربه نمیکنند («دنیای ژوراسیک» یا «مد مکس»)، بیسابقه است. رشدِ فروشِ «جان ویک» از ۴۳ میلیون دلار به ۹۲ میلیون دلار، مخصوصا در محیطی که فیلمهای اورجینال دوام نمیآورند و آغارکنندههای فرنچایزها با کله زمین میخورند از اهمیتِ فراوانی برخوردار است. دنبالههایی که با استقبالِ غیرمنتظرهای مواجه میشوند یا با قسمتِ دوم به اوجِ پتانسیلهای فروششان میرسند یا به قسمتِ سومی ختم میشوند که فقط مقدارِ بسیار کمی بیشتر از قسمت دوم میفروشند. استثناهایی وجود دارند، اما در بین دنبالههای مرسوم، رشدِ فروشِ «جان ویک» حتی بهتر از سهگانهی «ارباب حلقهها» (۳۱۷ میلیون دلار به ۳۴۱ میلیون دلار به ۳۷۷ میلیون دلار)، سهگانهی اورجینالِ «افراد ایکس» (۱۵۷ میلیون دلار به ۲۱۴ میلیون دلار به ۲۳۵ میلیون دلار) و سهگانهی اولِ «بورن» (۱۲۸ میلیون دلار به ۱۵۲ میلیون دلار به ۲۲۷ میلیون دلار) است.
راستش، رشد فروشِ «جان ویک ۳» نسبت به «جان ویک ۲»، حتی بهتر از «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (۵۷ درصد رشد از درآمد ۲۵۹ میلیون دلاری «سرباز زمستان»)، «ثور: رگناروک» (۵۶ درصد رشد نسبت به درآمد ۲۰۶ میلیون دلاری «دنیای تاریک») و «اسکایفال» (۸۱ درصد رشد نسبت به درآمد ۱۶۷ میلیون دلاری «ذرهای آرامش») است. «جان ویک ۳» در بین سهگانههایی که قسمتِ سومشان با رشد فروش بزرگی نسبت به قسمت دوم روبهرو شده، با ۹۰ درصد رشد فروش نسبت به قسمت دوم، پشت سر «مُردگان شریر: ارتش تاریکی» (۹۴ درصد بهتر از درآمد ۵/۹ میلیونی «مردگان شریر ۲»)، «گلدفینگر» (۱۰۶ درصد بهتر از درآمد ۲۴/۸ میلیونی «از روسیه با عشق») و «روزی روزگاری در مکزیک» (۱۲۲ درصد بهتر از درآمد ۲۵/۴ میلیونی «دسپرادو») قرار میگیرد. قابلذکر است که «روزی روزگاری در مکزیک» در حالی با هشت سال فاصله با قسمت قبلی همراهبا گروه بازیگرانِ ستارهای که جانی دپ را هم درست بعد از «دزدان دریایی کاراییب» در نقش مکمل داشت اکران شد که «ارتش تاریکی» هم برخلافِ «مردگان شریر ۲»، از اکرانِ گسترده بهره میبرد. بنابراین وضعیتِ «جان ویک ۳» با در نظر نگرفتنِ این دو فیلم، شگفتانگیزتر هم میشود.
راستش را بخواهید در فضای سینمای حال حاضر، یک مجموعهی اورجینالِ ستارهمحورِ بزرگسالانهی تصادفی مثل «جان ویک» که علاوهبر یک دنبالهی دینامیتی، دوتا دنبالهی دینامیتی دریافت میکند دستکمی از یک معجزه ندارد. «جان ویک» موفق به انجام کاری شده که در سال ۲۰۱۹ حکم کیمیاگری را دارد. اگرچه لاینزگیت ۴۵ میلیون دلار از پیشفروشهای خارجی فیلم به دست آورد که بخشی از مجموعِ درآمدِ جهانی ۲۵۸ میلیون دلاری این فیلم است، اما آنها از «جان ویک ۳» سودِ خالصِ بیشتری در مقایسه با «چاقوکشی» که مجبور بود سودش را بهطور مساوی بینِ خودش و استودیوی مدیا رایتس کاپیتان تقسیم کند به دست آوردند.
نکتهی قابلتوجهی درآمدِ «جان ویک ۳»، کسب ۷۰ میلیون دلار از شبکهی نمایشِ خانگی از سراسر دنیا است. لاینزگیت گزارش کرده بود که سه میلیون نسخهی فیزیکی و دیجیتالی این فیلم در جریانِ اولین ماه عرضهاش به فروش رفته است که آن را از زمان «هانگر گیمز: مرغمقلد قسمت اول» در سال ۲۰۱۴، به پُرفروشترین فیلمِ لاینزگیت در پنج سال گذشته در شبکهی نمایش خانگی تبدیل میکند. هزینهی مشارکتهای ۱۲ میلیون دلاری فیلم شاملِ پاداشهایی میشود که به کیانو ریوز و چاد استاهلسکی تعلق میگیرد. «جان ویک ۳» با مجموعه هزینهی ۱۶۹ میلیون دلار و مجموع درآمدِ ۲۵۸ میلیون دلار، به ۸۹ میلیون دلار سودِ خالص رسید. کار روی «جان ویک ۴» بلافاصله برای اکران در بیست و یکم ماه می سال ۲۰۲۱ آغاز شد.
گیشهی آمریکای شمالی | ۱۷۱ میلیون دلار |
گیشهی خارجی | ۱۵۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار |
گیشهی چین | -- |
گیشهی جهانی | ۳۲۶ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۸۹ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۷۰ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۵۴ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | ۴۵ میلیون دلار |
مجموع درآمدها: | ۲۵۸ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۷۵ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۴۸ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۱۳ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۱۲ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۹ میلیون دلار |
بهره | ۱۲ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۱۶۹ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۸۹ میلیون دلار |
۱۴- زندگی مخفی حیواناتِ خانگی ۲
The Secret Life of Pets 2
یونیورسال / ایلومینیشن
سود خالص: ۱۱۸ میلیون دلار
«زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲» در کنار «گودزیلا: پادشاه هیولاها»، «دارک فینیکس» و «لگو مووی ۲»، یکی از سلسله دنبالههایی بود که همه به دلایلِ مختلفی خیلی ضعیفتر از قسمتهای قبلیشان ظاهر شدند. پس از اینکه قسمت اولِ «زندگی مخفی حیوانات خانگی» با کسب ۱۰۴ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار، رکوردِ بزرگترین افتتاحیهی یک فیلمِ اورجینال را شکست، «حیواناتِ خانگی ۲» نه تنها با افتتاحیهی ۴۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاریاش (پایینتر از پیشبینیهای ۶۰ میلیونی تحلیلگران) با ۵۵ درصد افت فروش مواجه شد، بلکه درآمد خانگی ۱۵۸/۸ میلیون دلاریاش و درآمدِ جهانی ۴۳۰ میلیون دلاریاش به ترتیب ۵۷ درصد و ۵۱ درصد کمتر از قسمت اول (۳۶۵ میلیون خانگی / ۸۷۵ میلیون جهانی) بودند. گرچه استودیوی ایلومینیشن با فیلمهای «من نفرتانگیز»، همیشه نتایجش را بهبود بخشیده است («مینیونها» به بیش از ۵۰۰ میلیون دلار سود خالص دست یافت)، اما عملکردِ «حیوانات خانگی ۲» مخصوصا با توجه به اینکه میانگینِ امتیازِ تماشاگران به آن (A منفی) برابر با قسمت اول بود، ناامیدکننده است. اگرچه فیلم اول با بهرهگیری از برندِ ایلومینیشن و ایدهی داستانی جذابش (حیوانات خانگیتان چه کارهای بامزهای در زمانیکه صاحبانشان خانه نیستند انجام میدهند؟) به درآمد بزرگی دست یافت، ولی یکی از دیگر دلایلش این بود که تابستانِ سالِ ۲۰۱۶، تابستان خوبی برای فیلمهای بزرگ نبود. پس آن فیلم از کمبودِ فیلمهای بزرگِ قابلتوجه هم نهایت استفاده را کرد.
اما درنهایت فیلم اول در حالی پُرطرفدار بود که به یک کلاسیکِ مدرن در حوزهی انیمیشنها تبدیل نشد. سینماروها بهطرز دیوانهواری در انتظار ماجراجوییهای بعدی پروتاگونیستهای سگ و گربهی این فیلم نبودند. تازه فیلم اول در حالی حکم فیلمی برای کودکان و بزرگسالان را داشت (بالاخره هیچ فیلمی بدون جلب نظر بزرگسالان به ۸۷۵ میلیون دلار فروش در دنیا نمیرسد)، که این دنباله مثل «لگو مووی ۲» مسیرش را به سمت تبدیل شدن به فیلمی که بیشتر مخصوصا کودکان است عوض کرده بود؛ در واقع ۳۳ درصد از تماشاگرانِ فیلم را بچههای زیر ۱۰ سال تشکیل داده بودند. خلاصه اینکه «زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲» به جز حضور هریسون فورد در قالبِ اولین تجربهی صداپیشگیاش، هیچ ویژگی جدیدی برای عرضه به عمومِ سینماروها نداشت.
با این وجود، افت فروش «حیوانات خانگی ۲» در مقایسه با قسمت اول بیش از اینکه تقصیرِ عملکردِ ضعیفِ خودش باشد، تقصیرِ عملکردِ خارقالعادهی قسمت اول است. به خاطر همین است که این فیلم حتی با وجودِ تجربهی چنین سقوطِ شدیدی، کماکان به سودآوری رسیده است؛ چیزی که البته بخشِ زیادی از آن به بودجهی پایینِ فیلمهای ایلومینیشن مربوط میشود. همچنین هزینهی مشارکتها هم معمولا در فیلمهای انیمیشن کمتر از بلاکباسترهای لایواکشن است که مثلا اینجا ۲۰ میلیون دلار است. مجموعِ درآمدِ «حیوانات خانگی ۲» با احتساب درآمدهایش از پخشِ تلویزیونی و شبکهی نمایشِ خانگی ۳۹۳ میلیون دلار برآورد میشود که منهای مجموعِ هزینههای ۲۷۵ میلیون دلاریاش، آن را به اولین فیلمِ این فهرست که با ۱۱۸ میلیون دلار، به بیش از ۱۰۰ میلیون دلار سودِ خالص دست یافته است تبدیل میکند.
گیشهی آمریکای شمالی | ۱۵۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۲۴۸ میلیون دلار |
گیشهی چین | ۲۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار |
گیشهی جهانی | ۴۳۰ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۱۸۶ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۶۸ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۱۳۹ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۳۹۳ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۸۰ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۱۲۰ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۲۳ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۲۰ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۱۹ میلیون دلار |
بهره | ۱۳ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۲۷۵ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۱۱۸ میلیون دلار |
۱۳- ما
Us
یونیورسال
سود خالص: ۱۱۹ میلیون دلار
چند سالی است که دیگر سوپراستارها، تضمینکنندهی فروشِ فیلمها نیستند، اما در عوض، کارگردانانِ مولف و صاحبسبک ثابت کردهاند که آنها قادر هستند به عنوانِ ستارههای جدید سینما، عموم مردم را به سینماها بکشانند. جوردن پیل که بعد از موفقیتِ غیرمنتظرهاش با «بیرون بیرون» در اوجِ محبوبیت به سر میبرد، دقیقا چنین نقشی را برای «ما»، دومین فیلم بلندش ایفا کرد. «ما» که درست مثل «برو بیرون»، فیلمِ ترسناکی با پیامهای زیرمتنی سیاسی و اجتماعی بود، به خانوادهی سیاهپوستی میپردازد که با همزادهای شرورشان که به حریمِ خانهشان تجاوز میکنند مواجه میشوند. یونیورسال و پیل تا آنجا که میتوانستند اسرارِ پیرامونِ فیلم را در جریانِ کمپینِ تبلیغاتیاش حفظ کردند و به بازاریابی فیلم از طریقِ پوسترهای کنجکاویبرانگیزی که شاملِ تصاویری از دستهای پوشیدهشده با دستکش، قیچیهای طلایی و تستِ رورشاخ خلاصه شده بودند بسنده کردند. یونیورسال در حرکتی غیرمعمول برای یک فیلم ترسناک، اولین تریلرِ فیلم را در کریسمس ۲۰۱۸ منتشر کرد که با ۱۰۶ میلیون بازدید در دنیا، نتایجِ درخشانی در پی داشت. گرچه در ابتدا افتتاحیهی ۴۵ میلیون دلاری «ما» پیشبینی میشد، اما این فیلم با افتتاحیهی ۷۱ میلیون و ۱۰۰ هزار دلاریاش که حتی خوشبینانهترین پیشبینیها را نیز درهمشکست، غافلگیرکننده ظاهر شد. این افتتاحیه، «ما» را پشت سر «هالووین» (۷۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸) و «آن» (۱۲۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷)، در جایگاه سوم بزرگترین افتتاحیههای فیلمهای ترسناکِ بزرگسالانهی تمام ادوار قرار میدهد.
همچنین افتتاحیهی «ما» تنها پشت سر «آواتار» (۷۷ میلیون دلار)، در جایگاه دوم بزرگترین افتتاحیهی یک فیلم لایو اکشن اورجینال (چه ترسناک و چه هر چیز دیگری) قرار میگیرد. تازه حتی اگر انیمیشنها را هم حساب کنیم، افتتاحیهی «ما» پشت سر «در جستجوی نمو» (۷۰ میلیون و ۲۵۱ هزار دلار در سال ۲۰۰۳)، «شگفتانگیزان» (۷۰ میلیون و ۴۶۷ هزار دلار در سال ۲۰۰۴)، «زوتوپیا» (۷۵ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶)، «پشت و رو» (۹۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵) و «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (۱۰۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶)، در بین بهترین افتتاحیههای فیلمهای لایو اکشن و انیمیشنِ «اورجینال» تاریخ قرار میگیرد.
افتتاحیهی «ما» در بین تمام فیلمهای ترسناک، جایی پایینتر از «دنیای گمشده: پارک ژوراسیک» (۷۴ میلیون دلار در سال ۱۹۹۷)، «هالووین» (۷۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸)، «من افسانهام» (۷۷ میلیون دلار در سال ۲۰۰۷)، «آن» (۱۲۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷)، «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده» (۱۴۸ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸) و «دنیای ژوراسیک» (۲۰۸ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵)، در ردهی هفتمِ بزرگترین افتتاحیههای فیلمهای ترسناک جای میگیرد. پس «ما» در حالی جایگاه هفتم بزرگترین افتتاحیههای فیلمهای ترسناکِ تاریخِ باکس آفیس را به دست آورده است که سهتا از آنها فیلمهای مجموعهی «پارک ژوراسیک»/«دنیای ژوراسیک» (یکی از بزرگترین آیپیهای فرهنگ عامه) هستند و یکی از آنها فیلمی با ردهبندی سنی زیر ۱۳ سال است که ویل اسمیت را در اوجِ دوران سوپراستاریاش، در نقشِ اصلیاش دارد. بماند در حالی یکی دیگر از آنها اقتباسی از روی مشهورترین کتابِ استیون کینگ است که دیگری هم ریبوتِ یکی از پُرطرفدارترین فیلمهای اسلشرِ فرهنگ عامه است.
خلاصه چیزی که دارم سرش زور میزنم این است که اگر خواستید میتوانید بهراحتی ردهی هفتمی «ما» را بهعنوان ردهی اولی حساب کنید و به هیچ جای دنیا بر نخواهد خورد! افتتاحیهی «ما» لقب بزرگترین افتتاحیه یک فیلم ترسناکِ اورجینال را هم به دست میآورد. نزدیکترین فیلمی که به «ما» داریم، «نشانهها» (Signs) است که در سال ۲۰۰۲ به افتتاحیه بزرگ ۶۰ میلیون دلار دست پیدا کرد که با احتساب نرخ تورم ۹۳ میلیون دلار است. حتی «یک مکان ساکت» (A Quiet Place)، موفقترین فیلم اورجینالِ ۲۰۱۸ هم اکرانش را با ۵۰ میلیون دلار آغاز کرد. «ما» در بین فیلمهای غیرترسناک هم در حالی در ردهی دوازدهم بزرگترین افتتاحیههای فیلمهای بزرگسالانه (R) قرار گرفت که یازدهتای آنها اقتباس و دنباله هستند. از همین رو، «ما» با پشت سر گذاشتنِ افتتاحیهی ۵۴ میلیون دلاری «تد» (Ted)، لقبِ بزرگترین افتتاحیهی فیلمهای بزرگسالانهی اورجینال را نیز به دست آورده است.
اگرچه میانگین امتیازِ سینماروها به «ما» (B) به دلیلِ ماهیتِ مبهمتر و پایانبندی سوالبرانگیزش در مقایسه با فیلم قبلی پیل، ضعیفتر از امتیازِ «برو بیرون» (A منفی) بود، اما این موضوع آسیبِ خاصی به درآمدِ «ما» که فقط مقدارِ اندکی کمتر از «برو بیرون» بود وارد نکرد (۱۷۵ میلیون در برابر ۱۷۶ میلیون خانگی / ۲۵۵ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار در برابر ۲۵۵ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار جهانی). از آنجایی که پیل به لطفِ قراداد جدیدش با استودیوی یونیورسال میتوانست فیلمِ گرانقیمتتری بسازد، در نتیجه در حالی بودجهی ساختِ «ما» ۲۰ میلیون دلار بود که «برو بیرون» با فقط ۴ و نیم میلیون دلار ساخته شده بود.
یونیورسال با کنار گذاشتنِ ۷۵ میلیون دلار برای بودجهی تبلیغات، از هیچ هزینهای برای بازاریابی فیلم کوتاهی نکرد؛ رقمی که برابر با هزینهی تبلیغاتِ «برو بیرون» است. گرچه لوپیتا نیونگو یک میلیون دلار حقوق گرفت، اما بخش قابلتوجهای از ۳۰ میلیون دلار از هزینهی مشارکتها نیز به او و پیل رسیده است؛ رقمی که بیشتر از هزینهی مشارکتهای ۲۰ میلیون دلاری «برو بیرون» است. مجموع درآمدِ «ما» با در نظر گرفتنِ پخش تلویزیونی و شبکهی خانگی ۲۷۶ میلیون دلار برآورد شده است که منهای مجموع هزینههای ۱۵۷ میلیون دلاریاش به معنی ۱۱۹ میلیون دلار سودِ خالص است (کمتر از سودِ ۱۲۴/۸ میلیون دلاری «برو بیرون»).
گیشهی آمریکای شمالی | ۱۷۵ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۸۰ میلیون و ۱۰۰ دلار |
گیشهی چین | -- |
گیشهی جهانی | ۲۵۵ میلیون دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۱۲۲ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۴۷ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۱۰۷ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۲۷۶ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۲۰ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۷۵ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۱۵ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۳۰ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۱۴ میلیون دلار |
بهره | ۳ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۱۵۷ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۱۱۹ میلیون دلار |
۱۲- چگونه اژدهایتان را تربیت کنید: دنیای پنهان
How to Train Your Dragon: The Hidden World
یونیورسال / دریمورکس
سود خالص: ۱۳۰ میلیون دلار
گرچه اخیرا «تور جهانی ترولها»، محصولِ دریمورکس به دلیلِ شیوع کرونا در شبکهی خانگی منتشر شد و حدود ۹۵ میلیون دلار در ۱۹ روز فروخت، اما بخشِ کنایهآمیزِ ماجرا این است که «چگونه اژدهایتان را تربیت کنید ۳» حتی با وجود فروش بیشتر «هابز و شاو» در دنیا (۷۵۹ میلیون دلار، ۴۵ درصد بیشتر)، به سودآورترین فیلم یونیورسال در سال گذشته تبدیل شد. موفقیتِ «دنیای پنهان» این نکته را یادآوری میکند که شاید از انتشارِ «تور جهانی» در شبکهی نمایش خانگی به عنوانِ حرکتی موفقیتآمیز یاد میکنند، اما کماکان این موفقیت در مقایسه با نقاطِ مثبتِ اکرانِ سینمایی به چشم نمیآید. پس از اینکه «چگونه اژدهایتان را تربیت کنید ۲» رکوردِ فیلم قبلی را با کسبِ ۶۲۱ و نیم میلیون دلار در دنیا شکست، ساختِ قسمتِ سوم و نهایی ردخور نداشت. «دنیای پنهان» اکرانش را با کسب ۵۵ میلیون دلار به عنوانِ افتتاحیه، از زمانِ «ماداگاسکار: تحت تعقیبترینهای اروپا» (۶۰ میلیون دلار) در سال ۲۰۱۲، بهترین افتتاحیه استودیوی دریمورکس را ثبت کرد. این رقم حتی با احتساب نرخ تورم بهتر از افتتاحیهی ۴۳ میلیون دلاری قسمت اول در سال ۲۰۱۰ و افتتاحیهی ۴۹ میلیون دلاری قسمت دومِ این مجموعه در سال ۲۰۱۴ است. «دنیای پنهان» با دنبال کردنِ فرمولِ پیکسار (بچهها را بخندان و بزرگترها را به گریه بنداز)، تریلرهای درگیرکننده که همزمان با اکرانِ فیلمهایی مثل «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده» و «شگفتانگیزان ۲» پخش میشدند (و به ۲۱۲ میلیون بازدید آنلاین دست پیدا کردند) و تبلیغاتِ ضربدری معمول بین انبیسی و یونیورسال و کامکست، موفق شد تا قربانی فاکتورِ «دیگه دورانش تموم شده» که یقهی قسمت سومها را میچسبد نشده و عملکردِ این قسمت را نسبت به قبلیها بهبود ببخشد.
این فیلم مجموعِ درآمد سهگانهی «اژدها» را به یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار رساند. ویژگی برتر «چگونه اژدهایتان را تربیت کنید ۳» این است که با بودجهی ۱۲۹ میلیون دلاریاش (در مقایسه با بودجه ۱۴۵ میلیونی قسمت اول و ۱۶۵ میلیونی قسمت دوم)، ارزانقیمتترین فیلمِ مجموعه حساب میشود. البته تعجبی ندارد. «دنیای پنهان» به عنوان اولین انیمیشنِ دریمورکس زیر چترِ یونیورسال (کمپانی کامکست، دریمورکس را در اوایل سال ۲۰۱۶ خرید) از نظارتِ کریس ملداندری، رییسِ استودیوی ایلومینیشن بهره میبرد؛ استودیویی که به ساختِ انیمیشنهای سودآور با بودجههای پایین معروف است؛ در واقع حتی «زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲» به عنوانِ یکی از کمدرآمدترین فیلمهای این استودیو در بینِ سودآورترین فیلمهای ۲۰۱۹ جای میگیرد. «دنیای پنهان» در مجموع با احتساب درآمدهای پخش تلویزیونی و شبکهی نمایشِ خانگی، ۴۴۸ میلیون دلار درآمد داشت که با کم کردنِ مجموع هزینههای ۳۱۸ میلیون دلاریاش، به معنی ۱۳۰ میلیون دلار سودِ خالص برای یونیورسال است.
گیشهی آمریکای شمالی | ۱۶۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۳۰۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار |
گیشهی چین | ۵۴ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار |
گیشهی جهانی | ۵۲۱ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۲۱۸ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۸۰ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۱۵۰ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۴۴۸ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۱۳۰ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۱۱۰ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۲۵ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۱۱ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۲۱ میلیون دلار |
بهره | ۲۱ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۳۱۸ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۱۳۰ میلیون دلار |
۱۱- آن: فصل دوم
It Chapter Two
نیولاین
سود خالص: ۱۶۹ میلیون دلار
برادران وارنر و نیولاین دو سال پیش سر تبلیغاتِ «آن»، تمام تمرکزشان را روی نوستالژی چندنسلی این برند گذاشته بودند؛ چه کسانی که رُمان اورجینالِ استیون کینگ را خوانده بودند یا بزرگسالانی که مینیسریالِ شبکهی ایبیسی را در کودکی دیده بودند. «آن» درست مثل «دیو و دلبر» و «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد»، حکم یک رویدادِ سینمایی استثنایی برای چندین نسل از طرفداران رُمان استیون کینگ و کلا تمام سینماروهایی که بهدنبال یک فیلم ترسناک بودند را داشت. «آن» مورد توجهی تمامِ مخاطبانِ احتمالیاش قرار گرفته بود. نتیجه به ۳۲۷ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۷۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۲۳ میلیون دلار فروشِ جهانی منجر شد. بنابراین وقتی نوبت به گمانهزنی دربارهی قسمت دوم رسید، سوال این نبود که آیا قسمت دوم موفق خواهد بود یا نه؛ سوال این بود که بزرگی موفقیتش چقدر خواهد بود؟ «فصل دوم» اکرانش را افتتاحیهی ۹۱ میلیون دلار در آمریکای شمالی شروع کرد که افت فروش واضحی نسبت به قسمت اول حساب میشد. اگرچه سقوطِ افتتاحیهی یک دنباله در آمریکای شمالی در مقایسه با قسمتِ قبلیاش عادی است، اما چنین سقوطی عادی نیست. اولین دلیلش این است که «آن: فصل دوم» با کسب امتیاز ۶۵ در راتنتومیتوز و میانگین امتیازِ ۶/۲۳ از ۱۰ از منتقدان در مقایسه با امتیازِ راتنتومیتوزِ ۸۶ و امتیازِ ۷/۲۳ از ۱۰ از منتقدان برای قسمت اول، با استقبال ضعیفتری از سوی منتقدان مواجه شده است.
دلیلِ بعدی این است که زمانِ ۱۶۹ دقیقهای «فصل دوم»، زمانِ جذابی برای سینماروهای کژوال و بزرگسالانی که برای دیدنِ فیلم باید پرستارِ بچه بگیرند نیست. همچنین ایدهی نبردِ بزرگسالان با یک دلقکِ شیطانی در مقایسه با نبردِ بچهها با یک دلقکِ شیطانی، جذابیتِ ذاتی کمتری برای عموم مردم دارد؛ مخصوصا باتوجهبه اینکه این اقتباسها تصمیم گرفتند تا برخلافِ کتابِ استیون کینگ، بهجای روایتِ همزمان داستانِ بچهها و بزرگسالان از همان فیلم اول، خط داستانی بزرگسالان را از فیلم دوم معرفی کنند. افتتاحیهی «فصل دوم»، آن را پشتسر «ماتریکس: بارگزاری مجدد» (۹۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار)، «جوکر» (۹۶/۲ میلیون دلار)، «آن» (۱۲۳ میلیون دلار)، «ددپول» (۱۳۲ میلیون دلار) و «ددپول ۲» (۱۲۵ و نیم میلیون دلار)، در ردهی پنجم بهترین افتتاحیهی فیلمهای درجهبندی سنی بزرگسالانه قرار میدهد.
«آن: فصل دوم» پشتسر «جنگیر» (۲۳۲/۹ میلیون)، «شکارچیان ارواح» (۲۴۲/۲ میلیون)، «آروارهها» (۲۶۰ میلیون)، «حس ششم» (۲۹۳/۵ میلیون) و «آن» (۳۲۷/۵ میلیون)، در جایگاه ششم پُرفروشترین فیلمهای ترسناک گیشهی خانگی قرار دارد. اما «آن: فصل دوم» با احتساب نرخ تورم، به ردهی نوزدهم پُرفروشترین فیلمهای ترسناک سقوط میکند. ردهی اول تا ششم این فهرست متعلق به «آروارهها» (یک میلیارد و ۱۵۴ میلیون دلار)، «جنگیر» (۹۹۶ و نیم میلیون دلار)، «شکارچیان ارواح» (۶۴۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار)، «حس ششم» (۵۱۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار)، «گرملینها» (۴۰۹ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار) و «آن» (۳۲۸ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار) است.
به عبارت دیگر، تنها مقایسهای که عملکردِ «فصل دوم» را ضعیف جلوه میدهد، مقایسه با قسمتِ اول مجموعهی خودش است. وگرنه این فیلم با هر متر و معیار دیگری، موفقیتِ کمسابقهای حساب میشود. «فصل دوم» با ۷۹ میلیون دلار بودجه، ۱۲۵ درصد گرانقیمتتر از قسمت اول است که دلیلِ اصلیاش به استخدامِ گروه بازیگرانِ ستارهاش از جمله جسیکا چستین، بیل هیدر و جیمز مکآووی مربوط میشود. این دو فیلم در مجموع یک میلیارد و ۱۷۰ میلیون دلار فروختهاند.
به دلیلِ افت فروشِ قسمت دوم نسبت به قسمتِ اول، هزینهی مشارکتها (۳۰ میلیون دلار) در مقایسه با قسمت اول (۵۰ میلیون دلار) کمتر بود؛ رقمی که اکثرش به استیون کینگ، اندی موشیتی در مقام کارگردان و خواهرش باربارا موشیتی در مقامِ تهیهکننده تعلق میگیرد. مجموعِ درآمدِ این فیلم در دنیا ۴۲۹ میلیون دلار و مجموع هزینههایش ۲۶۰ میلیون دلار است. خیلیها دربارهی معنای «هزینهی ویدیو» پرسیدهاند که در جواب باید گفت که این بخش مربوط به هزینهی تبلیغات و پخشِ فیلم در شبکهی نمایش خانگی در سراسر دنیا میشود که در اینجا ۲۳ میلیون دلار است. سودِ خالصِ «فصل دوم» ۱۶۹ میلیون دلار است؛ در مقایسه، قسمت اول به ۲۹۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار سودِ خالص دست یافته بود.
گیشهی آمریکای شمالی | ۲۱۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۲۶۱ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار |
گیشهی چین | -- |
گیشهی جهانی | ۴۷۳ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۲۱۶ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۶۹ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۱۴۴ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۴۲۹ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۷۹ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۹۵ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۲۳ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۳۰ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۲۰ میلیون دلار |
بهره | ۱۳ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۲۶۰ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۱۶۹ میلیون دلار |
۱۰- جومانجی: مرحلهی بعد
Jumanji: The Next Level
سونی
سود خالص: ۲۳۶ میلیون دلار
دنبالهسازی برای ریبوتِ «جومانجی» که از تیمِ دواین جانسون، کوین هارت، جک بلک و کارن گیلان بهره میبرد حتمی بود؛ مخصوصا پس از اینکه آن فیلم در حالی در فصلِ کریسمس سال ۲۰۱۸ همراه با غولی به اسم «جنگ ستارگان: آخرین جدای» اکران شد که توانست گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و تا چند قدمی مرزِ یک میلیارد دلار هم نزدیک شود. دلیلِ موفقیتِ «جومانجی ۲» این بود که این فیلم دستورالعملِ ریبوتِ درستِ فرنچایزهای قدیمی را به بهترین شکل ممکن اجرا کرده بود. «جومانجی ۲» گرچه از لحاظ فنی دنبالهی فیلمِ رابین ویلیامز از سال ۱۹۹۵ بود، اما ایدهی داستانیاش (چهار بچه درون یک بازی ویدیویی گرفتار میشوند و باید بازی را در قالب آواتارهای اگزجرهشدهشان برنده شوند) نهتنها به خودی خود زیرکانه بود، بلکه بهجای تکرارِ ایدهی فیلم اول، حکمِ نسخهی برعکسِ ایدهی داستانی قسمتِ اول را داشت. این فیلم نهتنها گروه بازیگرانِ کودکپسندانهای داشت، بلکه تقریبا نقشآفرینی تمامیشان در تضاد با چیزی که همیشه به دیدن آنها عادت داریم قرار میگرفت. نکتهی جالبِ ماجرا این است که «جومانجی» یکجورهایی اولین باری است که یک مجموعهی درجه دو پس از ریبوت شدن، به یک موفقیتِ درجهیکِ بیحرف و حدیث تبدیل شده است. منهای ریبوتِ «هالووین» در بینِ فیلمهای ترسناک که این مجموعه را از پسزمینهی باکس آفیس، به جمعِ ستارگانِ باکس آفیس وارد کرد، تقریبا نمونهی دیگری از ریبوتی که یک برند را از لحاظِ تجاری شکوفا کرده باشد وجود ندارد.
البته که ریبوتهای موفقِ بسیاری همچون «استار ترک»، «نیرو برمیخیزد»، «بتمن آغاز میکند»، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه»، «کازینو رویال» و «دنیای ژوراسیک» داشتهایم؛ اما آنها ریبوتهایی هستند که فرنچایزهایی که سابقا از کلهگندههای باکس آفیس بودهاند را برداشتهاند و آنها را حداقل برای مدت محدودی دوباره به سطحِ اول باکس آفیس بازگرداندهاند. قسمت اولِ «جومانجی» اما فیلمی بود که اکثرا بهدلیلِ رابین ویلیامز و جلوههای کامپیوتری انقلابیاش در آن زمان، ۱۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۹۵ فروخت.
نزدیکترین چیزی که به «جومانجی» داریم، سری «سریع و خشن» است؛ محصولِ یونیورسال کار خودش را بهعنوان مجموعهای از بیموویهایی که خیلی بهتر از انتظارات در گیشه ظاهر شدند شروع کرد و بعد به مجموعهی طرازِ اولی پوست انداخت که با امثال «جیمز باند»ها و «مأموریت غیرممکن»ها و کلا هر چیزی که جزیی از دنیای سینمایی مارول، بازسازیهای لایو اکشن دیزنی با «جنگ ستارگان» نیست، رقابت میکند. «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» کماکان از زمانِ «ترنسفورمرها: عصر انقراض»، محصولِ پارامونت در سال ۲۰۱۴، پُرفروشترین فیلم غیردیزنی/غیریونیورسالی/غیرکامیکبوکی باکس آفیس است. اینبار اما سونی به جای اینکه «جومانجی ۳» را در کنار «جنگ ستارگان» جدید اکران کند، آن را قبل از «ظهور اسکایواکر» در سیزدهم دسامبر روی پردهی سینماها فرستاد.
از آنجایی که سینماها در تعطیلاتِ آخرِ سال تازه از روز کریسمس به بعد با هجومِ مخاطبان مواجه میشوند، تصمیمِ سونی ریسکی بود. با این حال، خانوادهها که ۳۵ درصد از مخاطبانِ فیلم در آمریکای شمالی را شامل میشدند به دیدنِ «جومانجی: مرحلهی بعد» رفتند. سونی «مرحلهی بعد» را در جریانِ دو هفته در سراسرِ دنیا اکران کرد و این کار را با بازار چین و هجده منطقهی دیگر در ششم دسامبر آغاز کرد. درآمدِ فیلم در چین اما به اندازهی «جومانجی ۲» عالی نبود؛ درآمدِ ۴۱ میلیون و ۱۰۰ هزار دلاری «مرحلهی بعد» در این کشور در نهایت کمتر از درآمدِ ۷۸ میلیون دلاری قسمتِ اول بود. با این حال، افتتاحیهی ۵۹ میلیون و ۲۰۰ هزار دلاری این فیلم در آمریکای شمالی، نه تنها به بهترین افتتاحیهی سونی در ماه دسامبر تبدیل شد، بلکه بهترین افتتاحیهی کارنامهی کوین هارت و جک بلک نیز بود. گرچه درآمد خانگی «مرحلهی بعد» (۳۱۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار) پایینتر از قسمت قبلی بود (۴۰۴/۵ میلیون دلار)، اما فیلم دوامِ طولانیمدتِ خیلی خوبی را به مدتِ ۱۳ هفته تجربه کرد. در مقایسه، اکرانِ گستردهی «ظهور اسکایواکر» هشت هفته به طول انجامید.
هزینهی مشارکتهای «مرحلهی بعد» (۶۰ میلیون دلار)، کمتر از «به جنگل خوش آمدید» (۹۰ میلیون دلار) است و دلیلش هم این است که این فیلم با کسب ۷۹۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار در دنیا، کمتر از فیلم قبلی فروخت (۹۶۲ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار). تقریبا اکثرِ هزینهی مشارکتهای این فیلم به ستارههایش تعلق میگیرد. در واقع دواین جانسون به تنهایی ۲۳ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار برای بازی در این فیلم حقوق گرفته است؛ به خاطر همین است که بودجهی ۱۲۵ میلیون دلاری «مرحلهی بعد»، ۳۹ درصد نسبت به بودجهی ۹۰ میلیون دلاری قسمت اول افزایش پیدا کرده است. گرچه ۸ درصد از سودِ فیلم به بازیگران اصلی رسیده است که درصدِ استانداردِ قراردادهای سونی است، اما پاداشِ جانسون نزدیک به ۲۰ درصد بوده است. مجموعِ درآمدهای جهانی این فیلم با ۶۵۸ میلیون دلار عالی بود (مخصوصا در مقایسه با درآمدهای ۵۳۸ میلیون دلاری «هابز و شاو» با بازی جانسون) و منهای ۴۲۲ میلیون دلار مجموعِ هزینههایش، به معنی ۲۳۶ میلیون دلار سودِ خالص است؛ رقمی که ۲۳ درصد کمتر از سودِ خالصِ ۳۰۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلاری «به جنگل خوش آمدید» است.
گیشهی آمریکای شمالی | ۳۱۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۴۳۸ میلیون و ۶۰۰ دلار |
گیشهی چین | ۴۱ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار |
گیشهی جهانی | ۷۹۶ میلیون و ۶۰۰ دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۳۵۵ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۱۱۶ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۱۸۷ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۶۵۸ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۱۲۵ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۱۵۰ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۳۹ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۶۰ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۲۸ میلیون دلار |
بهره | ۲۰ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۴۲۲ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۲۳۶ میلیون دلار |
۹- جنگ ستارگان: ظهور اسکایواکر
Star Wars: The Rise of Skywalker
دیزنی
سود خالص: ۳۰۰ میلیون دلار
جمعبندی یک فرنچایزِ ۴۲ ساله کار سختی است و نتایجِ باکس آفیسِ «ظهور اسکایواکر» در بهترین حالت تلخ و شیرین و در بدترین حالتِ ناامیدکننده بودند. پس از اینکه طرفداران نسبت به کاری که رایان جانسون با دنیای «جنگ ستارگان» انجام داد خشمگین شدند و پس از کنارهگیری کالین تروورو از کارگردانی اپیزودِ نهم، لوکاسفیلم سراغِ جی. جی. آبرامز، کارگردانِ «نیرو برمیخیزد» رفت تا مجموعه را از آشفتگی نجات بدهد؛ غافل از اینکه نتیجه اندک ثباتی را که برای «جنگ ستارگان» باقی مانده بود نیز به فنا داد. «ظهور اسکایواکر» با دریافتِ میانگین امتیازِ B مثبت که بدترین امتیازِ تاریخ فیلمهای لایو اکشنِ جنگ ستارگان است، با بیمحلی طرفداران مواجه شد. افتتاحیهی جهانی ۳۷۶ میلیون دلاری «ظهور اسکایواکر»، ۱۷ درصد کمتر از افتتاحیهی جهانی ۴۵۰/۸ میلیون دلاری «آخرین جدای» و ۳۰ درصد کمتر از افتتاحیهی جهانی ۵۲۸ میلیون دلاری «نیرو برمیخیزد» است. این فیلم که با ۲۷۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، ۵۱۵ میلیون دلار در خانه و یک میلیارد و ۷۴ میلیون دلار در دنیا کسب کرد که شاملِ رقم خندهدار (اما کاملا قابلانتظار) ۲۰ و نیم میلیون دلار از بازار چین میشود. این فیلم با کسب ۳۰۰ میلیون دلار سودِ خالص، در جایگاه نهم سودآورترین فیلمِ سال ۲۰۱۹ قرار میگیرد. این رقم در حالی بدتر از «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» (۳۱۹/۶ میلیون دلار سود در سال ۲۰۱۶) است که همزمان بهطرز کاملا تابلویی بهتر از «سولو» (که ۷۶ میلیون دلار به دیزنی ضرر وارد کرد) حساب میشود.
«جنگ ستارگان: آخرین جدای»، ۴۱۷ و نیم میلیون دلار سودِ خالص به دست آورد و «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد» هم در سال ۲۰۱۵ به ۷۸۰/۱ میلیون دلار سود دست یافت. «ظهور اسکایواکر» علاوهبر اینکه در گیشهی جهانی حدود یک میلیارد دلار کمتر از «نیرو برمیخیزد» (یک میلیارد و ۷۴ میلیون دلار دربرابر ۲ میلیارد و ۶۸ میلیون دلار) فروخت، بلکه در گیشهی خانگی هم با ۴۲۲ میلیون دلار افت فروش (۵۱۵ میلیون دلار دربرابر ۹۳۷ میلیون دلار) نسبت به «نیرو برمیخیزد» روبهرو شد. درواقع «ظهور اسکایواکر» رکوردِ بزرگترین افت فروشِ قسمت سومِ یک مجموعه در مقایسه با قسمت اول آن مجموعه در تاریخ سینما را تصاحب کرده است.
مقایسه کردن «ظهور اسکایواکر» با «نیرو برمیخیزد» اما کمی ناجوانمردانه است. «نیرو برمیخیزد» یکی از آن موفقیتهای دیوانهواری که بهدلیل شرایط بسیارِ منحصربهفردش اتفاق افتاد است که نمایندهی پتانسیلِ واقعی فروشِ این مجموعه نیست و ممکن است انتظاراتِ دیزنی و طرفداران را در ادامه بهطرز غیرواقعگرایانهای بالا برده باشد. با وجود این، مشکل این است که وضعیتِ «ظهور اسکایواکر» در مقایسه با فیلمهای هم قد و قوارهاش هم تعریفی ندارد. این فیلم در مقایسه با «آخرین جدای» (۶۲۰ میلیون دلار) و «روگ وان» (۵۳۲ میلیون دلار) در گیشهی آمریکای شمالی نیز عملکردِ ضعیفتری داشت.
مقالات مرتبط
- نقد فیلم Star Wars: Episode IX - The Rise of Skywalker
دیزنی از پرداختِ هیچ هزینهای برای «ظهور اسکایواکر» که با بودجهی ۲۷۵ میلیون دلار و مجموع هزینههای جهانی ۶۲۷ میلیون دلار، گرانقیمتتر از «آخرین جدای» بود کوتاهی نکرد؛ ارقامی که در برابرِ بودجهی «نیرو برمیخیزد» (۲۵۹ میلیون بودجهی ساخت / ۷۷۶ و نیم میلیون مجموع هزینهها) و «آخرین جدای» (۲۰۰ میلیون / ۵۷۸ میلیون) قرار میگیرند. در حالی «آخرین جدای» در سال ۲۰۱۷ و «نیرو برمیخیزد» در سال ۲۰۱۵، ردهی نخستِ سودآورترین فیلمهای سال را تصاحب کردند که «ظهور اسکایواکر» جایی بهتر از جایگاه نهم پیدا نکرد. هزینهی مشارکتهای «ظهور اسکایواکر»، ۷۵ میلیون دلار است. دیزنی این رقم را براساسِ نتیجهی باکس آفیس، به عنوانِ پاداش بینِ آبرامز، گروه بازیگران و کتلین کندی، رییسِ لوکاسفیلم تقسیم کرده است.
چیزی که در درآمدهای «ظهور اسکایواکر» محاسبه نشده است، درآمدِ دیزنی از فروشِ اجناس جانبی (مثل اکشنفیگور) است که این شرکت آن را مخفی نگه میدارد. «ظهور اسکایواکر» شاید جزو سودآورترین فیلمهای سال باشد، اما همزمان آسیبِ شدیدی به برندِ «جنگ ستارگان» وارد کرد. «ظهور اسکایواکر» مسئولیتِ برندِ جنگ ستارگان را برعهده داشت و نحوهی پایانبندیاش اعتماد و اشتیاقِ طرفداران به این آینده را نابود کرده است. فاکتورهایی که موفقیتِ یک مجموعه، مخصوصا یک دنیای سینمایی را تعریف میکند خیلی بیشتر از مقدار درآمدِ خشک و خالیاش است؛ در حقیقت، نقدها، مقدار دوامِ فیلم در گیشه، هیجانزده کردن طرفداران برای قسمت بعدی و غیره اگر مهمتر از مقدار درآمدش نباشند، کمتر نیستند. درواقع فضای مثبتِ پیرامونِ یک فیلم بعضیوقتها برای اطمینال حاصل کردن از زندگی طولانیمدتش، حتی مهمتر از رکوردشکنیاش در گیشه است. در نتیجه، شاید «ظهور اسکایواکر» یک موفقیتِ غولآسا باشد، اما همزمان میتواند ناامیدکنندهترین موفقیتِ تاریخ باکس آفیس نیز لقب بگیرد.
گیشهی آمریکای شمالی | ۵۱۵ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۵۳۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار |
گیشهی چین | ۲۰ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار |
گیشهی جهانی | یک میلیارد و ۷۴ میلیون دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۵۱۹ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۱۷۷ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۲۳۱ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۹۲۷ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۲۷۵ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۱۴۰ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۵۸ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۷۵ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۳۵ میلیون دلار |
بهره | ۴۴ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۶۲۷ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۳۰۰ میلیون دلار |
۸- مرد عنکبوتی: دور از خانه
Spider-Man: Far From Home
سونی
سود خالص: ۳۳۹ میلیون دلار
همکاری سونی با دیزنی برای افزودنِ مرد عنکبوتی به دنیای سینمایی مارول و فیلمهای «اونجرز» همکاری کرد، نتیجهی خارقالعادهای برای این شرکت در پی داشت؛ «مرد عنکبوتی: دور از خانه» با پشت سر گذاشتنِ «اسکایفال» (یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار)، به پُرفروشترین فیلمِ تاریخ این استودیو با یک میلیارد و ۱۳۰ میلیون دلار درآمدِ جهانی تبدیل شد. «دور از خانه» درست حدود دو ماه بعد از «اونجرز: پایان بازی» اکران شد که با توجه به تشنگی طرفداران مارول برای دیدنِ دنیای پس از اتفاقاتِ «پایان بازی»، زمانبندی زیرکانهای بود. با اینکه سونی و دیزنی پس از موفقیتِ «دور از خانه»، مدتی سر آیندهی فیلمهای «مرد عنکبوتی» با یکدیگر اختلاف پیدا کردند، اما در نهایت آنها برای ساختِ سومین فیلمِ مستقل اسپایدرمن با بازی تام هالند به توافق رسیدند؛ با این تفاوت که برخلافِ قرارداد قبلیشان که ۵ درصد از درآمدِ «بازگشت به خانه» و «دور از خانه» به دیزنی میرسید، حالا دیزنی علاوهبر تامین ۲۵ درصد از بودجهی فیلم سوم، ۲۵ درصد از سود آن را نیز تصاحب خواهد کرد. همچنین مرد عنکبوتیِ تام هالند نیز در یکی دیگر از فیلمهای مارول حضور پیدا خواهد کرد. اینکه «دور از خانه» بدون هیچ فاکتورِ منحصربهفردِ تازهای و بهعنوان یک فیلم اسپایدرمنی دیگر موفق شده اینقدر در گیشه ظاهر شود، مهر تاییدی روی محبوبیتِ این کاراکتر حتی بدون تونی استارک و رابرت داونی جونیور و قدرت برند مارول و موفقیتهای مسلسلوارِ سونی با فیلمهای اسپایدرمنیاش میکوبد.
از سال ۲۰۱۷ تا حالا، سونی در زمینهی ارائهی فیلمهای دنیای مرد عنکبوتی با موفقیت تجاری و استقبالِ طرفداران مواجه شده و هیچ شکستی نداشته است. «دور از خانه» بعد از «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۸۸۱ میلیون دلار در دنیا)، «ونوم» (۸۵۴ میلیون دلار در دنیا) و «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» (۳۹۰ میلیون دلار و اسکار بهترین انیمیشن) از راه میرسد. مجموعِ درآمدهای جهانی «دور از خانه» ۷۸۷ میلیون دلار برآورد شده است که منهای مجموع هزینههای ۴۴۸ میلیون دلاریاش، به ۳۳۹ میلیون دلار سودِ خالص دست یافته است که بیشتر از سودِ ۲۰۰ میلیون و ۱۰۰ هزار دلاری «بازگشت به خانه» (هفتمین فیلم سودآورِ سال ۲۰۱۷) است.
از آنجایی که دیزنی صاحبِ حقوقِ اجناسِ جانبی کاراکترِ مرد عنکبوتی است، پس فروشِ آنها در محاسبهی درآمدِ این فیلم لحاظ نشده است. هزینهی مشارکتهای «دور از خانه» ۴۰ میلیون دلار است که به عنوانِ پاداش بین تام هالند و جیک جیلنهال بهعلاوهی کوین فایگی و اِیمی پاسکال به عنوانِ تهیهکنندگانِ فیلم تقسیم میشود. «دور از خانه» مسئولِ افزایش سوددهی ۷۳ درصدی سونی در سه ماههی دوم سال ۲۰۱۹ (جولای تا سپتامبر) بود؛ سومین سه ماههی دومِ متوالی که این شرکت افزایشِ سوددهی قابلتوجهای را در بخشِ فیلمسازیاش تجربه کرده است. «دور از خانه» یک پله پایینتر از «کاپیتان ماول» (یک میلیارد و ۱۲۹ میلیون و ۷۲۹ هزار دلار) و یک پله بالاتر از «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» (یک میلیارد و ۸۴ میلیون دلار) در ردهی دهم پُرفروشترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخِ گیشهی جهانی جای میگیرد.
گیشهی آمریکای شمالی | ۳۹۰ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۵۴۲ میلیون و ۳۰۰ دلار |
گیشهی چین | ۱۹۹ میلیون دلار |
گیشهی جهانی | یک میلیارد و ۱۳۱ میلیون دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۴۷۴ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۱۳۴ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۱۷۹ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۷۸۷ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۱۶۰ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۱۵۰ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۴۵ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۴۰ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۲۷ میلیون دلار |
بهره | ۲۶ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۴۴۸ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۳۳۹ میلیون دلار |
۷- علاالدین
Aladdin
دیزنی
سود خالص: ۳۵۶ میلیون دلار
اگرچه دیزنی مدتهاست که فیلمهای غیرابرقهرمانیاش را در آخرهفتهی «روزِ یادبود» اکران میکند، اما تاکنون نتیجهاش چیزی جز قطاری از شکستهای فاجعهباری مثل «سولو: داستانی از جنگ ستارگان»، «آلیس درون آینه»، «دزدان دریایی کاراییب ۵»، «تومارولند» و «شاهزادهی پارسی» بوده است. آنها اما بالاخره در تابستانِ ۲۰۱۹، نفرینِ آخرهفتهی روزِ یادبود را با بازسازی لایواکشنِ موزیکالِ «علاالدین» شکستند؛ این فیلم نه تنها به افتتاحیهی جهانی ۲۳۴ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دست یافت، بلکه با کسب ۱۱۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار افتتاحیهی چهار روزه در آمریکای شمالی، در جایگاهِ پنجم بهترین افتتاحیهی تاریخِ روز یادبود قرار گرفت؛ همچنین این رقم، «علاالدین» را پشتسرِ «جوخهی انتحار» (۱۳۳ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار)، به دومین افتتاحیهی برترِ کارنامهی ویل اِسمیت تبدیل کرد. این بازیگر که مدتی به خاطر فیلمهای غیربلاکباستری مثل «ضربه مغزی»، «زیبایی جانبی» و «تمرکز»، عملکردِ خوبی را در گیشه تجربه نکرده بود، بالاخره قدرتِ ستارهایاش را در ترکیبِ با برندِ «علاالدین» مجددا ثابت کرد. «علاالدین» همچنین با تبدیل شدن به بهترین افتتاحیهی کارنامهی گای ریچی، حکمِ بازگشتِ قوی او پس از شکستِ فاجعهبارِ «شاه آرتور: افسانهی شمشیر» (که بیش از ۱۵۳ میلیون دلار ضرر داد) از سه سال قبل را داشت. استقبال از «علاالدین» در آمریکای لاتین و چین، نقشِ پُررنگی در رساندنِ این فیلم به یک میلیارد و ۵۰ میلیون دلار فروشِ جهانی داشت؛ رقمی که این فیلم را بالاتر از «روز استقلال» (۸۱۷ میلیون دلار) در سال ۱۹۹۶، به پُرفروشترین فیلمِ کارنامهی ویل اِسمیت تبدیل کرد.
بودجهی ساختِ «علاالدین» (۱۸۵ میلیون دلار) بیشتر از بازسازی لایواکشن «دیو و دلبر» (۱۶۰ میلیون دلار) بود. با این وجود، مجموعِ هزینههای جهانی «علاالدین» (۴۵۵ میلیون دلار) مقداری کمتر از مجموعِ هزینههای ۵۰۰ میلیون دلاری «دیو و دلبر» از آب درآمد. اما در حالی که مجموعِ درآمدهای «دیو و دلبر» با احتساب پخش تلویزیونی و شبکهی نمایشِ خانگی ۹۱۲ و نیم میلیون دلار بود، «علاالدین» به مجموعِ درآمدهای ۸۱۱ میلیون دلار دست یافت. هزینهی مشارکتهای «علاالدین»، ۲۵ میلیون دلار برآورد شده است که اکثرش به گای ریچی و ویل اِسمیت رسیده است. سودِ خالص «علاالدین»، ۳۵۶ میلیون دلار برآورد شده است که در برابرِ سود خالص ۴۱۴ میلیون و ۷۰۰ هزار دلاری «دیو و دلبر» قرار میگیرد. دیزنی به دنبالهی «علاالدین» چراغ سبز نشان داده است، اما فعلا بازگشتِ اِسمیت یا ریچی مشخص نیست.
در طول دههی گذشته دیزنی در آخرهفتهی روز یادبود با فیلمهایی مثل «تومارولند» (۲۰۹ میلیون دلار از ۱۹۰ میلیون دلار بودجه)، «آلیس درون آینه» (۲۹۹ میلیون از ۱۷۸ میلیون دلار بودجه) و «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» (۲۹۹ میلیون دلار از ۲۷۵ میلیون دلار بودجه) مشکل داشته است و البته همزمان با «دزدان دریایی کاراییب: در آخر دنیا» (۹۶۳ میلیون دلار از ۳۰۰ میلیون دلار بودجه) و «دزدان دریایی کاراییب: مردان مرده قصه نمیگویند» (۷۹۵ میلیون دلار از ۲۳۰ میلیون دلار بودجه) بهتر ظاهر شدهاند.
اما «علاالدین» منهای «دزدان دریایی کاراییب»، اولین موفقیتِ تمامعیار و بیحرف و حدیثِ آنها در طول افتتاحیهی روز یادبود است و همزمان حکمِ یکی از پرفروشترین فیلم لایو اکشنشان که جزیی از دنیای سینمایی مارول یا لوکاسفیلم نیست را دارد. «علالدین» در این زمینه جایی پشت سر «شیر شاه» (یک میلیارد و ۶۵۶ میلیون دلار)، «دیو و دلبر» (یک میلیارد و ۲۶۳ میلیون دلار) و «دزدان دریایی کاراییب: صندوقچهی مرد مرده» (یک میلیارد و ۶۶ میلیون دلار) و بالاتر از «کاراییب ۳» (۹۶۳ میلیون دلار)، «آلیس در سرزمین عجایب» (یک میلیارد و ۲۵ میلیون دلار)، «دزدان دریایی کاراییب: بر امواج غریبه» (یک میلیارد و ۴۵ میلیون دلار) «کتاب جنگل» (۹۶۶ میلیون دلار) در جایگاه چهارم پرفروشترین فیلمهای دیزنی که جزیی از مارول و لوکاسفیلم نیستند قرار میگیرد.
گیشهی آمریکای شمالی | ۳۵۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۶۴۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار |
گیشهی چین | ۵۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار |
گیشهی جهانی | یک میلیارد و ۵۰ میلیون دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۴۶۶ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۱۴۷ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۱۹۸ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۸۱۱ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۱۸۵ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۱۳۵ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۵۰ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۲۵ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۳۰ میلیون دلار |
بهره | ۳۰ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۴۵۵ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۳۵۶ میلیون دلار |
۶- داستان اسباببازی ۴
Toy Story 4
دیزنی
سود خالص: ۳۶۸ میلیون دلار
یکی از استراتژیهای پسندیدهی پیکسار این است که سالها بینِ دنبالههایش فاصله میاندازد؛ بهطوری که «داستان اسباببازی ۴» حدود یک دهه بعد از «داستان اسباببازی ۳» در سالِ ۲۰۱۰ اکران شد. این کار، دستورالعملِ تضمینشدهای برای موفقیت در گیشه است: آنها به جای اینکه دنبالههایشان را یکی پس از دیگری بیرون بدهند، کاری میکنند تا ضرورتِ ساختِ آنها در خودِ طرفداران شکل بگیرد؛ آنها میخواهند اول طرفداران درخواست دنباله کنند و برای دیدنِ آن لحظهشماری کنند. همچنین آنها علاوهبر کسانی کودکانی که با فیلمهایشان بزرگ شدهاند، روی نسلِ جدیدی از طرفداران که فیلمهای قبلیشان را به تازگی کشف کردهاند نیز سرمایهگذاری میکنند. بنابراین همه میدانستند که «داستان اسباببازی ۴» به حلقهی دیگری از زنجیرهی بلاکباسترهای چند میلیارد دلاری تابستانی دیزنی تبدیل خواهد شد؛ سوال این بود که بزرگیاش چقدر خواهد بود؟
خیلی از تحلیلگران پیشبینی کرده بودند «داستان اسباببازی ۴»، افتتاحیهی رکوردشکنانهی ۱۸۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری «شگفتانگیزان ۲» را تکرار خواهد کرد؛ یا حداقل با اختلافی ۲۰ میلیون دلاری به آن نزدیک خواهد شد. اما این اتفاق نیافتاد و «داستان اسباببازی ۴» اکرانش را با کسب ۱۲۰ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار به عنوانِ افتتاحیه، ضعیفتر از پیشبینی ۱۴۰ میلیون دلاری دیزنی آغاز کرد. افتتاحیهی «داستان اسباببازی ۴»، آن را پشتِ سر «شرک ۳» (۱۲۲ میلیون دلار در سال ۲۰۰۷)، «در جستجوی دوری» (۱۳۵ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶) و «شگفتانگیزان ۲» (۱۸۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸) در جایگاه چهارم بهترین افتتاحیههای تاریخ قرار داد و پس از اکرانِ «شیر شاه» (۱۹۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار) و «فروزن ۲» (۱۳۰ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار)، به ردهی ششم سقوط کرد.
طبیعتا سوالی که در این نقطه پرسیده میشود این است که دقیقا چه چیزی باعث شد تا این فیلم در حد انتظارات ظاهر نشود؟ عملکردِ ضعیفتر از انتظاراتِ «داستان اسباببازی ۴» برخلافِ امثالِ «دارک فینیکس»، «مردان ایکس: بینالمللی»، «بلید رانر ۲۰۴۹» یا «جنگ برای سیارهی میمونها»، از آن اتفاقاتی است که تقریبا از قبل غیرقابلپیشبینی هستند و دلیلش را فقط بعد از اکرانشان میتوان فهمید. «داستان اسباببازی ۴» یکی از آن فیلمهایی است که تمام فاکتورهای لازم برای موفقیت را تیک زده است؛ جدیدترین فیلم تحسینشدهترین مجموعهی پیکسار نیست که هست؛ فیلم جدید یکی از بزرگترین استودیوهای انیمیشنسازی دنیا نیست که هست. با وجود تمام تردیدها، نقدهای فیلم مهر تاییدی روی کیفیتِ فیلم نمیزنند که میزنند. کیانو ریوز ندارد که دارد. درنهایت تنها چیزی که بهعنوان فاکتور تعیینکننده باقی میماند تماشاگران هستند؛ مثل این میماند که یک آپارتمان را پُر از گاز اشتعالزا کنید و فقط به یک جرقه نیاز داشته باشید تا همهچیز را منفجر کنید. تماشاگران حکمِ جرقهزننده را دارند. مهم نیست بعضیوقتها همهچیز به خوبی برای موفقیت دست به دست هم دادهاند. چرا که درنهایت سینماروها با خریدن یا نخریدنِ بلیت، نقشِ عنصرِ تعیینکننده را دارند.
پس چیزی که از عملکرد «داستان اسباببازی ۴» متوجه میشویم این است که مردم به اندازهی دومین فیلم «شگفتانگیزان» یا اولین دنبالهی «در جستجوی نمو»، علاقهای به چهارمین فیلم «داستان اسباببازی» نداشتند. کلمهی کلیدی در اینجا «چهارمین» است. «شگفتانگیزان ۲» و «در جستجوی دوری» در حالی اولین دنبالهی موردانتظارِ این فیلمها بعد از بیش از یک دهه بودند که سومین دنبالهی «داستان اسباببازی» بعد از دو دنباله، دیگر اتفاقِ یگانهای حساب نمیشود. گرچه «داستان اسباببازی ۳» افتتاحیهی خانگی نه چندان شگفتانگیزی را تجربه کرد، اما فاکتورِ تعیینکننده برای دیزنی، عملکردِ جهانی این فیلم بود و «داستان اسباببازی ۴» با شکستنِ رکوردِ بزرگترین افتتاحیهی جهانی فیلمهای انیمیشن با کسب ۲۳۸ میلیون دلار (حالا پشتسر افتتاحیهی جهانی ۳۵۸ و نیم میلیونی «فروزن ۲» در ردهی دوم قرار دارد)، راضیکننده ظاهر شد.
این فیلم نه تنها در طولانیمدت، به درآمدی در حد و اندازهی استانداردهای بالای این مجموعه دست یافت، بلکه جایزهی بهترین انیمیشنِ مراسمِ اسکار را هم برنده شد. اکنون مجموعِ درآمدِ مجموعه «داستان اسباببازی»، سه میلیارد و ۴۰ میلیون دلار است. دیزنی با در نظر گرفتنِ ۵۰۰ میلیون دلار برای هزینههای این فیلم، در ساختِ این دنبالهی موردانتظار خسیس نبود. «داستان اسباببازی ۴» یک میلیارد و ۷۳ میلیون دلار در گیشهی جهانی فروخت (کمتر از درآمد یک میلیارد و ۲۰۰ میلیونی «شگفتانگیزان ۲» اما بیشتر از درآمد یک میلیارد و ۶۶ میلیونی «داستان اسباببازی ۳») که بیش از ۵۰۰ میلیون دلارش به عنوانِ حقِ استودیو از فروشِ بلیت در سینماهای دنیا به دیزنی رسید و مجموعِ درآمدهای این فیلم را به ۸۷۱ میلیون دلار رساند. اگرچه معمولا هزینهی مشارکتهای انیمیشنها کمتر از فیلمهای لایواکشن است، اما در این نمونهی خاص با ستارههای کارکشتهای مثل تام هنکس و تیم آلن طرفیم؛ آنها بهعلاوهی حضورِ ویژهی کیانو ریوز، کسانی هستند که هزینهی مشارکتهای ۴۵ میلیون دلاری این فیلم بینشان تقسیم شده است. «داستان اسباببازی ۴» در نهایت به ۳۶۸ میلیون دلار سودِ خالصِ شیرین دست یافت.
گیشهی آمریکای شمالی | ۴۳۴ میلیون دلار |
گیشهی خارجی | ۶۱۰ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار |
گیشهی چین | ۲۹ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار |
گیشهی جهانی | یک میلیارد و ۷۳ میلیون دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۵۰۳ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۱۶۳ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۲۰۵ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۸۷۱ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۲۰۰ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۱۴۰ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۵۵ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۴۵ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۳۱ میلیون دلار |
بهره | ۳۲ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۵۰۳ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۳۶۸ میلیون دلار |
۵- کاپیتان مارول
Captain Marvel
دیزنی
سود خالص: ۴۱۴ میلیون دلار
«کاپیتان مارول» خودش را بهعنوان پُلی بینِ کلیفهنگرِ پایانبندی «اونجرز: جنگِ اینفینیتی» و «اونجرز: پایان بازی»، فینالِ دنیای سینمایی مارول معرفی کرد. بزرگترین ابزارِ تبلیغاتی «کاپیتان مارول» (منهای ماشینِ تبلیغاتی قدرتمند و غولآسای دیزنی)، سکانسِ پسا-تیتراژِ «جنگ اینفینیتی» بود که کارول دنورز معروف به کاپیتان مارول را به عنوانِ ناجی احتمالی انتقامجویانی که توسط بشکنِ تانوس خاکستر شده بودند معرفی کرد. دیزنی این فیلم را در هشتم ماه مارس، روزِ جهانی زن اکران کرد. با این وجود، اکثرِ تماشاگران فیلم (۶۱ درصد) مرد بودند که بیشتر از تعداد مردانی که به دیدنِ «واندر وومن» رفتند (۴۵ درصد) بود. اما دنیا استقبالِ گستردهای به اولین فیلم ابرقهرمانی زنمحورِ مارول نشان داد؛ این فیلم به ۴۵۶ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار افتتاحیهی جهانی در اولین آخرهفتهاش دست یافت که آن را در آن زمان پشتسر «جنگ اینفینیتی» (۶۴۰ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار) در جایگاه دوم بزرگترین افتتاحیهی جهانی دنیای سینمایی مارول قرار میداد (که حالا با وجود «پایان بازی» به جایگاه سوم سقوط کرده است). همچنین افتتاحیهی ۱۵۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلاری «کاپیتان مارول» در گیشهی خانگی، آن را پشتسر «دیو و دلبر» (۱۷۴ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار) و «بتمن علیه سوپرمن» (۱۶۶ میلیون دلار)، در ردهی سوم بهترین افتتاحیهی تاریخِ ماه مارس جای میدهد. به بیانِ دیگر، «کاپیتان مارول» به چنان سرعتی ارتفاع گرفت که کلِ سرمایهاش را در همان هفتهی اول بازگرداند.
گرچه چین، بهترین بازارِ خارجی «کاپیتان مارول» بود (۱۵۴ میلیون دلار)، اما فقط ۲۵ درصد از فروشِ بلیت به حسابِ دیزنی بازمیگردد. بریتانیا و کرهجنوبی با به ترتیب ۵۱ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار و ۴۳ میلیون دلار، دومین و سومینِ بازارهای خارجی برترِ «کاپیتان مارول» بودند. «کاپیتان مارول» با کسب ۴۲۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در گیشهی آمریکای شمالی، یک پله بالاتر از «واندر وومن» (۴۱۲ و نیم میلیون دلار) و پایینتر از «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» (۴۴۸ میلیون دلار)، «اونجرز: دوران اولتران» (۴۵۹ میلیون دلار)، «شوالیهی تاریکی» (۵۳۳ میلیون دلار)، «اونجرز» (۶۲۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار)، «جنگ اینفینیتی» (۶۷۸ میلیون دلار)، «بلک پنتر» (۷۰۰ میلیون دلار) و «پایان بازی» (۸۵۸ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار)، در جایگاه هشتم پُرفروشترین فیلمهای کامیکبوکی قرار گرفت.
این فیلم در نهایت یک میلیارد و ۱۲۸ میلیون دلار در جهانی فروخت؛ رقمی که «کاپیتان مارول» را پشت سر «آکوآمن» (یک میلیارد و ۱۴۳ میلیون دلار)، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (یک میلیارد و ۱۵۰ میلیون دلار)، «مرد آهنی ۳» (یک میلیارد و ۲۱۵ میلیون دلار)، «بلک پنتر» (یک میلیارد و ۳۴۰ میلیون دلار)، «اونجرز: دوران اولتران» (یک میلیارد و ۴۰۵ میلیون دلار)، «اونجرز» (یک میلیارد و ۵۱۹ میلیون دلار)، «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (۲ میلیارد و ۴۸ میلیون دلار) و «اونجرز: پایان بازی» (۲ میلیارد و ۷۹۷ میلیون دلار)، در جایگاه نهم پُرفروشترین فیلمهای ابرقهرمانی دنیا قرار میگیرد.
درآمد جهانی این فیلم منهای حقِ اجازهی سینماها به معنی ۵۰۵ میلیون دلار است. این رقم بهعلاوهی ۱۵۶ میلیون دلار از شبکهی نمایش خانگی و ۲۰۴ میلیون دلار پخشِ تلویزیونی مساوی با ۸۶۵ میلیون دلار درآمدِ جهانی است. هزینهی مشارکتهای این فیلم ۲۵ میلیون دلار بود که به عنوانِ پاداش به بِری لارسن و آنا بودن و رایان فلک، کارگردانانِ فیلم رسید. درآمدِ فیلم منهای مجموعِ هزینههای ۴۵۱ میلیون دلاریاش مساوی با ۴۱۴ میلیون دلار سودِ خاص است؛ رقمی که گرچه کمتر از سودِ ۵۰۰ میلیون دلاری «جنگ اینفینیتی» است، اما «واندر وومن» (۲۵۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار سود خالص) را با اختلافِ ۶۴ درصدی شکست میدهد.
اینکه مارول موفق شد یک مجموعه جدید با کاراکتری که بین طرفداران هاردکورِ مارول شناخته شده است و قدرتهای پیچیدهای دارد و قبلا در دنیای سینمایی مارول معرفی نشده بود را به یکی از بزرگترین فیلمهایشان تبدیل کنند واقعا شگفتانگیز است. «کاپیتان مارول» در حالی برخلاف انتظارات به یک «انتمن» و «دکتر استرنج» دیگر تبدیل نشد، که عملکردی فراتر از «سرباز زمستان»، «نگهبانان کهکشان ۲» و «ثور: رگناروک» داشت. اگر مارول بتواند چنین عملکردی را با آیپیهای نه چندان شناختهشدهاش تکرار کند یا حداقل کاری کند که درآمد ۶۷۷ میلیون دلاریشان مثل «دکتر استرنج» به استانداردشان تبدیل شود، آن وقت هیچ مشکلی در دورانِ پس از «اونجرز: پایان بازی» نخواهند داشت.
گیشهی آمریکای شمالی | ۴۲۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۵۴۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار |
گیشهی چین | ۱۵۴ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار |
گیشهی جهانی | یک میلیارد و ۱۲۸ میلیون دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۵۰۵ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۱۵۶ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۲۰۴ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۸۶۵ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۱۷۵ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۱۴۰ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۵۲ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۲۵ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۳۱ میلیون دلار |
بهره | ۲۸ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۴۵۱ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۴۱۴ میلیون دلار |
۴- جوکر
Joker
برادران وارنر / بران / ویلج رودشو
سود خالص: ۴۳۷ میلیون دلار
موفقیتِ یک میلیارد دلاری «جوکر»، همه را از جمله خودِ برادران وارنر و کارگردانش تاد فیلیپس غافلگیر کرد. هدف، ساختنِ فیلم کامیکبوکی جدی و بزرگسالانهای برای افزایشِ اعتبارِ اقتباسهای دیسی بود؛ درست مثل همان کاری که «لوگان» برای فاکس قرن بیستم انجام داد. از آنجایی که ایدهی ساختِ یک فیلم کامیکبوکی غیرفانتزی با محوریتِ مشهورترین تبهکارِ دیسی که از سینمای مارتین اسکورسیزی الهام گرفته بود، یک ایدهی ریسکی از لحاظ تجاری بود، برادران وارنر تصمیم گرفت تا با اضافه کردن استودیوی «بران» و «ویلج رودشو» به عنوانِ شریکهای تجاری، هرکدام از آنها ۲۵ درصد از بودجهی ۷۰ میلیون دلاری فیلم را پوشش بدهند. افرادِ کمی اعتقاد داشتند که «جوکر» به دلیلِ ردهبندی سنی بزرگسالانهاش قادر به شکستنِ رکورد بهترین افتتاحیهی ماه اکتبر که در اختیار «ونوم» (۸۰/۲ میلیون دلار افتتاحیه خانگی / ۲۰۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار افتتاحیه جهانی) بود باشد، اما وارنر باور داشت که اولین آخرهفتهی اکتبر، زمانِ ایدهآلی برای اکرانِ این فیلم است؛ نه به خاطر اینکه «ونوم» قبلا پتانسیلِ این چارچوب زمانی را ثابت کرده بود، بلکه به خاطر اینکه خودِ وارنر قبلا با یکی از بلاکباسترهای مدعی فصل جوایزش، موفقیتِ بزرگی را در این نقطهی زمانی تجربه کرده بود: «جاذبه» در سال ۲۰۱۳. پس از استقبالِ منتقدان از «جوکر» در جشنوارههای ونیز و تورنتو، یکی دیگر از فاکتورهای تضمینشدهی «جوکر»، نقشآفرینی واکین فینیکس در قالب دلقک جرم و جنایت بود که حضورش به عنوان یکی از اصلیترین مدعیان اسکار ردخور نداشت؛ و با رسیدن جایزهی بهترین بازیگرِ نقش مرد به واکین فینیکس، دقیقا همینطور هم شد.
«جوکر» رکوردهای «ونوم» را با افتتاحیهی خانگی ۹۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلاری و افتتاحیهی جهانی ۲۴۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلاریاش متلاشی کرد. «جوکر» با کسب یک میلیارد و ۷۰ میلیون دلار در دنیا، به پُرفروشترین فیلمِ بزرگسلانهی تاریخ تبدیل شد. مجموعِ درآمدهای این فیلم با احتساب حقِ اجارهی سینماها، پخش تلویزیونی و شبکهی نمایشِ خانگی، ۸۳۰ میلیون دلار است. فیلیپس برای این فیلم روی خودش شرطبندی کرد؛ او حقوق اندکی در شروع کار گرفت، اما در عوض پس از موفقیتِ فیلم، پاداشِ عظیمی دریافت کرد که بیش از ۷۰ میلیون دلار تخمین زده میشود.
قراردادِ فینیکس هم به این صورت بود که او حقوقِ بیشتری در شروع کار دریافت کرد، اما همزمان یک درصد از سودهای فیلم نیز به او تعلق میگیرد؛ در مجموع، هزینهی مشارکتهای «جوکر»، ۱۰۵ میلیون دلار است. مجموع درآمدهای این فیلم منهای مجموعِ هزینههای ۳۹۳ میلیون دلاریاش به معنی ۴۳۷ میلیون دلار سود خالص است. در حالی نیمی از این سود به برادران وارنر میرسد که نیم دیگر هم بین استودیوی بران و ویلج رودشو تقسیم میشود. شاید مهمترین فاکتورِ تعیینکننده در موفقیتِ بیسابقهی «جوکر» (منهای اینکه این فیلم مجهز به مشهوترین تبهکارِ فرهنگ عامه است) این بود که این فیلم عملکردی شبیه به «ونوم» (یک فیلم کامیکبوکی جریان اصلی)، «ستارهای متولد میشود» (یک رویداد سینمایی برای بزرگسالان) و «هالووین ۲۰۱۸» (یک فیلم ترسناک بزرگسالانه) داشت.
یا به عبارت بهتر، این فیلم بهترین ویژگیها، نقاط قوت و مزیتهای سه فیلم تجاری کاملا متفاوت را درون یک فیلم واحد مخلوط کرده است و در نتیجه به گزینهی ایدهآلی برای مخاطبان هر سه نوع فیلم تبدیل شده بود. اول از همه، «جوکر» به فیلمِ کامیکبوکی بزرگِ فصل تبدیل شده بود. وقتی سونی تصمیم گرفت تا «ونوم» را با درجهبندی سنی کودکپسندانه منتشر کند، در حالی این تصمیم از لحاظ هنری به فیلم آسیب میزد که از لحاظ تجاری، تصمیمِ هوشمندانهای بود. از آنجایی که اکثرِ رقبای «ونوم» از جمله «ستارهای متولد میشود»، «هالووین» و «بوهمین رپسدی»، بزرگسالانه بودند، یکی از دلایلی که باعث شد این فیلم بعد از افتتاحیهی ۸۰ میلیون دلاریاش سقوط نکند و به فیلمِ با دوامتری در مقایسه با «لوگان» (۲۲۹ میلیون از ۸۸ میلیون افتتاحیه)، «آن» (۳۲۷ میلیون از ۱۲۳ میلیون افتتاحیه) و «ددپول ۲» (۳۱۸ میلیون از ۱۲۵ و نیم میلیون افتتاحیه) تبدیل شود، درجهبندی سنی کودکپسندانهاش بود. اگر آن فیلم که با نقدهای بسیار ضعیف اما استقبالِ گستردهی عموم مردم مواجه شده بود، با درجهبندی سنی بزرگسالانه عرضه میشد، به یکی دیگر از فیلمهای بزرگسالانهی فصلِ پیش از کریسمس تبدیل میشد، اما درجهبندی سنی کودکپسندانهاش باعث شد تا «ونوم» در دو ماه اولِ پاییز در جایگاه منحصربهفردی در مقایسه با بزرگترین فیلمهای اطرافش قرار بگیرد. «ونوم» تا زمانِ اکران «آکوآمن» در اواخر دسامبر به تنها گزینهی مردم در زمینهی بلاکباسترهای مرسوم تبدیل شده بود.
نتیجهاش کسب ۲۱۳ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۸۵۴ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۹۰ میلیون دلار بودجه بود. اما همزمان «جوکر» به شکلی که یادآورِ «ستارهای متولد میشود» است نیز حکمِ فیلم بزرگسالانهی برترِ فصل را هم داشت. برادران وارنر تصمیم گرفت تا «ستارهای متولد میشود» را همزمان با «ونوم» اکران کند؛ چون آنها میدانستند اگرچه «ستارهای» میتواند افتتاحیهی کمتری در مقایسه با «ونوم» داشته باشد، اما میتواند در طولانیمدت جبران کند. فیلمِ بردلی کوپر و لیدی گاگا با نقدهای قوی، ایجاد سروصدا در فصلِ جوایز و جایگاهش بهعنوان یکی از بزرگترین مدعیانِ اسکار، کارش را با ۴۴ میلیون دلار افتتاحیه شروع کرد و رفت تا به ۲۱۵ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۴۲۴ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۴۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کند.
«ستارهای» به مدتِ یک ماه جایگاهش بهعنوانِ گزینهی اولِ سینماروهای بزرگسال را حفظ کرد، تا اینکه «بوهمین رپسدی» از راه رسید و بعد از افتتاحیهی ۵۱ میلیونیاش، ۲۱۶ میلیون دلار در خانه و ۹۰۵ میلیون دلار در دنیا فروخت. اما «جوکر» علاوهبر «ونوم» و «ستارهای»، حکمِ «هالووین» ۲۰۱۹ را هم دارد. دو هفته بعد از اینکه «ونوم» و «ستارهای»، موتورِ ماه اکتبر را با سروصدا روشن کردند و یک هفته بعد از اینکه «نخستین انسان» به محض اکران با کله سقوط کرد، «هالووین» اکرانش را با ۷۷ میلیون دلار افتتاحیه آغاز کرد و رفت تا به ۱۵۹ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۲۵۶ میلیون دلار فروشِ جهانی برسد.
تا اینجا هیچ اتفاقِ غافلگیرکنندهای نیافتاد، اما فیلمِ اسلشرِ بزرگسالانهی ۱۰ میلیون دلاری یونیورسال بهگونهای بر فصلِ هالووین فرمانروایی کرد که وحشتِ «هالووین میکُشد» باعث شد تا لاینزگیت زمانِ اکرانِ دنبالهی «اره» را به تابستان منتقل کند (قبل از اینکه شیوع کرونا، اکرانش را به سال ۲۰۲۱ عقب بیاندازد). در فصلی که از کمبودِ یک فیلمِ ترسناکِ مرسوم رنج میبرد، چیز دیگری میتواند جای آن را بگیرد. اتفاقی که نمونهاش را در سال ۲۰۱۳ با «جاذبه» دیدیم؛ اگرچه فیلمِ آلفونسو کوآرون از لحاظ فنی در ژانرِ وحشت جای نمیگیرد، اما این فیلم که به تلاشِ دلهرهآورِ فضانوردی برای دوام آوردن در فضای خالی خارج از زمین میپرداخت آنقدر ترسناک بود که بتواند جای خالی یک فیلم ترسناکِ مرسوم را پُر کند. نتیجه آخرین بلاکباسترِ لایو اکشنِ اورجینالِ بزرگ سینما بود که به ۲۷۴ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۷۲۳ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۰۰ میلیون دلار بودجه دست یافت.
حالا «جوکر» به حلولِ دوبارهی «جاذبه» تبدیل شده است. اکتبر ۲۰۱۸ بهطرز غیرمعمولی ماه پُرباری بود. یک بلاکباستر مرسوم در قالب «ونوم»، یک رویداد سینمایی برای بزرگسالان در قالب «ستارهای متولد میشود» و یک فیلم ترسناک پُرسروصدا در قالب «هالووین». این سه فیلم که در مجموع با ۱۴۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بودند، در مجموع به یک میلیارد و ۵۳۴ میلیون دلار فروش دست یافتند. چیزی که «جوکر» را به فیلمِ جالبی تبدیل کرده این است که این فیلم به گزینهی اولِ سینماروها در هر سه دسته تبدیل شده بود. «جوکر» یک فیلم بزرگسالانهی نسبتا ترسناک است که مورد توجهی عمومِ طرفدارانِ فیلمهای کامیکبوکی قرار گرفته است. «جوکر» در حالی حکم «ستارهای متولد میشود» و «دختر گمشده» را دارد که همزمان در جایگاهِ «هالووین» و «آنابل» هم جای میگیرد. «جوکر» یک فیلم کامیکبوکی برای کسانی که فیلمهای کامیکبوکی دوست ندارند، یک درام بزرگسالانه برای مخاطبانی که در حالت عادی به تماشای درامهای بزرگسالانه نمیروند و یک فیلم ترسناک برای کسانی که بهدنبالِ فیلم ترسناک در فصلِ هالووین میگردند بود.
گیشهی آمریکای شمالی | ۳۳۵ میلیون و ۴۵۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۷۳۸ میلیون و ۸۰۰ دلار |
گیشهی چین | -- |
گیشهی جهانی | یک میلیارد و ۷۴ میلیون دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۴۷۵ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۱۵۵ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۲۰۰ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۸۳۰ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۷۰ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۱۲۰ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۵۴ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۱۰۵ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۳۳ میلیون دلار |
بهره | ۱۱ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۳۹۳ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۴۳۷ میلیون دلار |
۳- شیر شاه
The Lion King
دیزنی
سود خالص: ۵۸۰ میلیون دلار
پس از اینکه جان فاورو، دیزنی را با بازسازی فوتورئالیستی «کتاب جنگل» (۹۶۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار) در سال ۲۰۱۶ شگفتزده کرد، این استودیو تصمیم گرفت بازسازی لایواکشنگونهی «شیر شاه»، محبوبترین و تحسینشدهترین انیمیشنِ کلاسیکش را به مناسبتِ سالگردِ بیست و پنج سالگیاش اکران کند. از آنجایی که دیزنی در نوامبر سال ۲۰۱۸ مشغولِ آماده کردنِ سرویسِ استریمینگِ شخصیاش برای رقابت با نتفلیکس بود، آنها تصمیم گرفتند گروهی از موردانتظارترین و پُرزرقوبرقترین آیپیها و دنبالههایشان در سال ۲۰۱۹ گرد هم بیاورند؛ از «اونجرز: پایان بازی»، فینالِ دنیای سینمایی مارول و «ظهور اسکایواکر»، فینالِ «جنگ ستارگان» گرفته تا بازسازی لایواکشن دوتا از محبوبترین انیمیشنهایش در قالب «علاالدین» و «شیر شاه» و همچنین «داستان اسباببازی ۴» و «فروزن ۲»، دنبالهی بزرگترین مجموعههای انیمیشنیاش. هدف از چپاندن تمام آنها در سالِ ۲۰۱۹، تامین محتوای هیجانانگیزِ دیزنیپلاس به محض آغاز به کار این پلتفرم بود. درست همانطور که دیزنی اولین تیزرِ «نیرو برمیخیزد» را در روزِ شکرگزاریِ سال ۲۰۱۴ منتشر کرد، آنها این کار را با انتشارِ اولین تیزرِ «شیر شاه» در این روز در سال ۲۰۱۸ تکرار کردند. تیزرِ «شیر شاه» با ۲۲۴ میلیون و ۶۰۰ بازدید، رکورد شکست و پیش از اینکه تریلر «اونجرز: پایان بازی» این رکورد را با ۲۸۹ میلیون دلار بازدید به نام خودش ثبت کند، برای مدتِ کوتاهی به پُربینندهترین تریلرِ تاریخ تبدیل شد.
«شیر شاه» در سومین آخرهفتهی ماه جولای روی پرده رفت و با کسب ۱۹۱ میلیون و ۷۷۰ هزار دلار، رکوردی را که هشت سال در اختیارِ «هری پاتر و یادگاران مرگبار ۲» بود زیر پا گذاشت و بهترین افتتاحیهی تاریخِ ماه جولای را به نام خودش ثبت کرد. «شیر شاه» پیش از آمریکای شمالی و دیگر نقاط دنیا اکران شد و ۱۰۰ میلیون دلار در اولین هفتهاش کسب کرد. این فیلم در ۱۰ روز اولِ نمایشش، ۵۴۴ میلیون دلار در دنیا فروخته بود. «شیر شاه» با کسب یک میلیارد و ۶۵۰ میلیون دلار در گیشهی جهانی، به هفتمین فیلم پُرفروشِ تاریخ باکس آفیس تبدیل شد. مجموع درآمدهای جهانی این فیلم با احتساب حقِ اجارهی سینماها، شبکهی نمایش خانگی و پخش تلویزیونی، یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار است. دیزنی ۲۶۰ میلیون دلار برای بودجهی ساخت و ۱۴۵ میلیون دلار بودجهی چاپ و تبلیغاتِ جهانی برای فیلم در نظر گرفت. این فیلم در مجموع ۶۲۱ میلیون دلار هزینه روی دستِ دیزنی گذاشت. بخشِ اصلی هزینهی مشارکتهای ۶۰ میلیون دلاری «شیر شاه»، به جان فاورو رسیده است. سود خالصِ «شیر شاه»، ۵۸۰ میلیون دلار برآورد میشود که ۱۶ درصد بهتر از سودِ ۵۰۰ میلیون دلاری «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (صدرنشین سودآورترین فیلمهای سال ۲۰۱۸) است.
خلاصه اینکه گرچه «شیر شاه» تا دلتان بخواهد با نقدهای اسفناکش، بحثِ عدم ضرورتِ این بازسازیها را جدیتر از همیشه کرد، اما در عوض با درنوردیدنِ گیشهها نشان داد که چرا دیزنی حاضر نیست به چنین پولهای بادآوردهای نه بگوید. این موفقیت دلایلِ مختلفی دارد. از «کتاب جنگل» (۳۶۳ میلیون دلار خانگی و ۹۶۶ میلیون دلار جهانی) به کارگردانی جان فاوورو که نشان داد بازسازیهای فوتورئالیستی انیمیشنهای حیوانات سخنگو مخاطب دارند تا گردآوری گروه بازیگرانِ محبوبی مثل بیانسه، دونالد گلاور چیتول ایجیفور، کیگان مایکل کِی و غیره که باعث شد دیزنی این فیلم را با استفاده از بازیگرانِ سیاهپوستش، به اتفاقِ منحصربهفردی در گیشه تبدیل کند و البته قدرتِ نوستالژی که بعضیوقتها باعث میشود سینماروها چشمانشان را ببندند و فقط برای خریدن بلیت دست در جیبشان کنند.
حقیقت این است که ما میتوانیم دربارهی عدم ضرورت و نقاط ضعفِ بازسازیهای انیمیشنهای کلاسیکِ دیزنی حرف بزنیم، ولی از آن طرف دیزنی یکی از اندک استودیوهای هالیوود است که راه و روشِ تبدیل کردنِ فیلمهایش به رویدادهای سینمایی غیرقابلانکاری که هیچکس نباید آنها را از دست بدهد بلد است. فیلمهای آنها شاید تمام ویژگیهای لازم برای تبدیل شدن به آثاری ماندگار و مورد استقبالِ منتقدان را نداشته باشند، اما تمام ویژگیهای لازم برای کشیدنِ عمومِ سینماروها به سینماها را دارند و این موضوع دربارهی «شیر شاه» هم صدق میکند. «شیر شاه» بهعنوان یک انیمیشنِ فوتورئالیستی ۲۵۰ میلیون دلاری براساس یک فیلمِ محبوب که لبریز از اکشن و رومانس و درام و تراژدی و کمدی و موسیقی حماسی هنس زیمر و بازخوانی ترانههای شناختهشده توسط بازیگران جدیدش است، تمام خصوصیات لازم برای جذب مردم را گردآوری کرده است. «شیر شاه» به بزرگترین افتتاحیهی غیرمارولی و غیرجنگ ستارگانی دیزنی دست پیدا کرده است. افتتاحیهی این فیلم بالاتر از افتتاحیهی ۱۳۵ میلیون دلاری «دزدان دریایی کاراییب: صندوقچهی مرد مُرده» (۱۸۶ و نیم میلیون دلار با احتساب نرخ تورم) قرار میگیرد و بزرگترین افتتاحیهی تاریخ در بین فیلمهای انیمیشن حساب میشود.
گیشهی آمریکای شمالی | ۵۴۳ میلیون و ۶۴۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۹۹۲ میلیون و ۸۵۰ هزار دلار |
گیشهی چین | ۱۲۰ میلیون و ۴۴۰ هزار دلار |
گیشهی جهانی | یک میلیارد و ۶۵۶ میلیون دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۷۴۳ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۲۲۵ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۲۳۳ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | یک میلیارد و ۲۰۱ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۲۶۰ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۱۴۵ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۷۷ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۶۰ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۳۷ میلیون دلار |
بهره | ۴۲ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۶۲۱ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۵۸۰ میلیون دلار |
۲- فروزن ۲
Frozen II
دیزنی
سود خالص: ۵۹۹ میلیون دلار
همانطور که در بخشِ «داستان اسباببازی ۴» هم گفتم، استراتژی دیزنی در زمینهی دنبالهسازی برای انیمیشنهایش، دندان روی جگر گذاشتن برای جان به لب کردنِ طرفداران است. دیزنی شش سال صبر کرد تا دنبالهی انیمیشنِ یک میلیارد و ۲۸۰ میلیون دلاری رکوردشکنش را بسازد؛ آنها برای این کار تیمِ اصلی قسمت اول را دور هم جمع کردند؛ از جنیفر لی و کریس باک در مقام کارگردانان و کریستن اندرسون-لوپز و شوهرش رابرت لوپز به عنوانِ ترانهسرایان و آهنگسازانی که به خاطر فیلم اول برندهی اسکار بهترین ترانهی اورجینال شده بودند؛ از آنجایی که اینبار ترانهها نقشِ پُررنگی در داستانِ «فروزن ۲» داشتند، در تیتراژِ فیلم از آنها به عنوانِ نویسندگانِ فیلم هم نام برده شده است. کریستن بِل، ایندیا منزل و جاش گـد نیز به عنوانِ صداپیشگانِ قسمت اول بازگشتند. «فروزن ۲» در آخرهفتهی پیش از آخرهفتهی روز شکرگزاری که در گذشته به فرمانروایی فیلمهای «هری پاتر» اختصاص داشت، اکران شد و با کسب ۱۳۰ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار، در جایگاه پنجمِ بهترین افتتاحیههای تاریخِ ماه نوامبر جای گرفت و همچنین با کسب ۱۲۵ میلیون دلار به عنوانِ افتتاحیهی پنج روزه، در ردهی دوم بهترین افتتاحیهی پنج روزهی آخرهفتهی روز شکرگزاری قرار گرفت؛ غیر از این هم انتظار نمیرفت. بالاخره وبسایت بلیتفروشی فندنگو از پیش گزارش کرده بود که پیشفروشِ بلیتهای «فروزن ۲»، با پشت سر گذاشتنِ «شگفتانگیزان ۲» و «داستان اسباببازی ۴»، بهترین پیشفروشِ تاریخِ ۱۹ سالهی این وبسایت بلیتفروشی را ثبت کرده است.
تقریبا هیچ دختر کوچک، دختر نوجوان یا زنی را نمیشد پیدا کرد که قصد دیدنِ این فیلم را نداشته باشد؛ به این ترتیب، «فروزن ۲» با کسب یک میلیارد و ۴۵۰ میلیون دلار، به پُرفروشترین انیمیشنِ تاریخ باکس آفیس تبدیل شد؛ رقمی که منهای حقِ اجارهی سینماها مساوی با یک میلیون دلار درآمد است. کل هزینههای فیلم که شامل ۱۵۰ میلیون دلار بودجهی ساخت و ۱۴۵ میلیون دلار چاپ و تبلیغاتِ جهانی میشدند، ۴۵۳ میلیون دلار بود. هزینهی مشارکتهای ۳۵ میلیون دلاری فیلم به عنوان پاداش بین بازیگران، کارگردانان و ترانهسرایان تقسیم میشود. در پایان، «فروزن ۲» ۵۹۹ میلیون دلار سودِ خالص برای دیزنی به ارمغان آورد.
در اینکه این فیلم به موفقیتِ شگفتانگیزی دست یافته شکی نیست. بااینحال، موفقیتِ این فیلم میتوانست به مراتب بزرگتر باشد و مهمترین چیزی که جلوی آن را گرفت ژاپن بود. البته که «فروزن ۲» از محبوبیتِ قسمتِ اول برای موفقیت نهایتِ استفاده را کرد. قسمت اول ۴۰۰ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در مقایسه با درآمدِ ۴۷۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلاری قسمت دوم کسب کرده بود. حتی درآمدِ جهانی یک میلیارد و ۲۸۱ میلیونی قسمت اول در مقایسه با درآمدِ یک میلیارد و ۴۵۰ میلیونی قسمت دوم به چشم نمیآید. این موضوع دربارهی مناطقِ خارجی مختلف نیز صدق میکند. قسمت اول در حالی فقط ۴۸ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در چین فروخت که قسمت دوم به ۱۲۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در این کشور دست یافت.
مقالات مرتبط
- نقد انیمیشن Frozen II - فروزن ۲۳۰ انیمیشن برتر دهه گذشته از نگاه میدونی
قسمت اول ۶۹ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در کرهجنوبی کسب کرد که کمتر از درآمدِ ۹۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری دنبالهاش در این کشور است. قسمت اول در حالی در بریتانیا به ۵۷ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار دست یافت که قسمت دوم ۶۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در این کشور فروخت. در مجموع، درآمدِ خارجی ۸۸۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری قسمت اول دربرابرِ درآمدِ خارجی ۹۷۲ میلیون و ۴۰۰ هزار دلاری قسمت دوم قرار میگیرد. اما اوضاع در ژاپن فرق میکند. قسمت اول «فروزن» به رقمِ دیوانهوارِ ۲۴۹ میلیون دلار در بازار ژاپن دست پیدا کرد که بهراحتی بیشتر از تمام مناطقِ خارج از آمریکای شمالی است.
بااینحال، «فروزن ۲» تاکنون به ۱۲۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در این منطقه دست یافته است. البته که هنوز ۱۲۲ میلیون دلار هم مقدارِ خارقالعادهای حساب میشود. ژاپن بعد از آمریکای شمالی و چین، سومین بازارِ سینماروهای بزرگِ دنیا حساب میشود و دیزنی از ابتدا روی ژاپن بهعنوان یک بازارِ حیاتی حساب باز کرده بود و با افتتاحِ چند کافیشاپ با تمِ «فروزن ۲» در شهرهای بزرگِ ژاپن، به پیشوازِ اکرانِ این فیلم در این کشور رفته بود. دیزنی احتمالا از شروعِ آرامِ «فروزن ۲» در ژاپن نگران نشده بود. این فیلم کارش را با کسب ۱۷ میلیون و ۹۰۰ میلیون دلار افتتاحیه آغاز کرد که فاصلهی وحشتناکی با افتتاحیهی ۱۳۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری این فیلم در آمریکای شمالی دارد؛ اما این افتتاحیه در مقایسه با افتتاحیهی ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار دلاری قسمت اول در ژاپن عالی به نظر میرسید.
تفاوتِ واقعی این دو فیلم اما در هفتههای بعدی مشخص شد. «فروزن ۲» شاید دوی سرعت را برنده شده بود، اما در دوی مارتن از قسمت اول شکست خورد. «فروزن ۲» تا چهارمین آخرهفتهاش ۶۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در ژاپن فروخته بود که با اختلافِ اندکی کمتر از مجموعِ چهار هفتهای ۷۵ میلیون و ۱۰۰ هزار دلاری قسمت اول بود. «فروزن ۲» بعد از هشمین آخرهفتهی نمایشش در حالی به ۱۱۰ میلیون دلار رسید که قسمت اول در همین مدت ۱۴۳ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار فروخته بود. و بالاخره «فروزن ۲» وقتی به درآمدِ ۱۲۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلارِ فعلیاش رسید که قسمت اول در این مدت ۲۳۲ و نیم میلیون دلار فروخته بود. تفاوتِ کلیدی آنها این است که قسمت اول «فروزن» تا آخرِ دورهی نمایشش از حرکت متوقف نشد. این فیلم ۲۵ هفته در سینماهای ژاپن اکران شد که از بینِ آنها، ۱۸ هفته حداقل یک میلیون دلار، ۱۵ هفته، حداقل ۳ میلیون دلار و یازده هفته حداقل ۷ میلیون دلار درآمد داشت. این چیزی است که «فروزن ۲» از آن بیبهره بود: دوامِ طولانیمدت.
درآمدِ قسمت اول در دوازده هفتهی اولِ نمایشش بین ۷ میلیون دلار تا ۹ میلیون دلار نوسان داشت و رکوردِ بهترین آخرهفتهاش، ۱۱ میلیون دلار بود. در این مدت، تعداد سینماهای نمایشدهندهی فیلم چیزی بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ سینما بودند. در تمام مدتِ نمایشِ این فیلم هرگز اینطور به نظر نمیرسید که تبِ «فروزن» فروکش کرده است. مشخصا چنین چیزی برای دنباله تکرار نشد. گرچه درآمدِ دو آخرهفتهی اولِ «فروزن ۲» بهتر از تمام آخرهفتههای قسمت اول بود، اما «فروزن ۲» نتوانست جادویش را در طولانیمدت حفظ کند. درآمدِ «فروزن ۲» از نهمین آخرهفتهاش به بعد به زیرِ ۲ میلیون دلار سقوط کرد؛ چیزی که تا هفتهی هفدهم برای قسمتِ اول اتفاق نیافتاده بود. به عبارت دیگر، «فروزن ۲» از دوامی که فیلم اول داشت بهره نمیبرد. گرچه دیزنی حساب ویژهای روی بازارِ ژاپن باز کرده بود، اما این منطقه به اندازهی دیگر مناطقِ دنیا با رشدِ فروش مواجه نشد یا حداقل فروشِ قسمتِ قبل را تکرار نکرد. اگر «فروزن ۲» میتوانست درآمدِ قسمت اول در ژاپن را تکرار کند، آن وقت به فروشِ جهانی یک میلیارد و ۵۷۷ میلیون دلار دست پیدا میکرد که آن را به هشتمین فیلمِ پُرفروشِ تاریخ تبدیل میکرد.
گیشهی آمریکای شمالی | ۴۷۷ میلیون و ۳۷۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۸۵۰ میلیون دلار |
گیشهی چین | ۱۲۲ میلیون و ۳۲۰ هزار دلار |
گیشهی جهانی | یک میلیارد و ۴۵۰ میلیون دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۶۴۸ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۱۹۶ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۲۰۸ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | یک میلیارد و ۵۲ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۱۵۰ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۱۴۵ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۶۶ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۳۵ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۳۳ میلیون دلار |
بهره | ۲۴ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۴۵۳ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۵۹۹ میلیون دلار |
۱- اونجرز: پایان بازی
Avengers: Endgame
دیزنی
سود خالص: ۸۹۰ میلیون دلار
یک سال پیش در چنین روزهایی بود که اکرانِ «اونجرز: پایان بازی» آغاز شد و به یک پدیدهی فرهنگی/سینمایی تمامعیار که نمونهاش احتمالا حالاحالاها در ابعادِ باکس آفیسِ خانگی و جهانی تکرار نخواهد شد تبدیل شد. «پایان بازی» هر رکوردی که فکرش را کنید با افتتاحیهی جهانی رکوردشکنانهی یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلاری و افتتاحیهی خانگی ۳۵۷ میلیون و ۱۰۰ هزار دلاریاش شکست؛ داریم دربارهی پولی حرف میزنیم که دیگر استودیوها آرزو میکنند کاش فیلمهایشان بتوانند در طولِ کلِ دورانِ اکرانشان کسب کنند. گرچه سینماها، مخصوصا در دورانِ شیوع کرونا که تعطیل شدهاند، در سالهای اخیر بیش از همیشه جایگاهشان به عنوانِ گزینهی اولِ سرگرمی مردم را از دست دادهاند، اما همزمان عملکردِ خارقالعادهی «پایان بازی» یادآورِ پتانسیلِ تجاری صنعتِ فیلمسازی است؛ مخصوصا وقتی که فیلمی بتواند در زمانِ درست به ذهنِ فرهنگ عامه وارد شود. البته که تحلیلگران پس از موفقیتِ «جنگ اینفینیتی» انتظار داشتند که دنبالهاش همانقدر بزرگ ظاهر شود؛ بالاخره کلیفهنگرِ پایانبندی «جنگ اینفینیتی»، موردانتظارترین کلیفهنگرِ سینمای جریان اصلی از زمانِ «جنگ ستارگان: امپراتوری ضربه میزند» بود؛ با این حال، «پایان بازی» با عملکردی فراتر از خوشبینانهترین پیشبینیها، رکوردهای فضایی افتتاحیهی جهانی و خانگی ۶۴۰ و نیم میلیون دلاری و ۲۵۷ میلیون دلاری «جنگ اینفینیتی» را درهمشکست و در اولین روزهای اکرانش به پنجمین فیلم پُرفروشِ تاریخ سینما با یک میلیارد و ۳۶۹ میلیون دلار درآمد شد.
عدهای اعتقاد داشتند که درآمدِ «پایان بازی» به دلیلِ زمان سه ساعتهی فیلم (۳۰ دقیقه طولانیتر از «اونجرز ۳») قادر نیست به سطوحِ بیسابقهای در باکس آفیس دست پیدا کند، اما وقتی پیشفروشِ بلیتهای فیلم در اول ماه آوریل آغاز شد، سرورهای سینماهای اِیامسی کرش کردند و رکوردِ پیشفروشِ روز اول این شرکت را شکستند؛ این موضوع دربارهی وبسایتهای بلیتفروشی فندنگو و آتم تیکتس نیز صدق میکند. در واقع «پایان بازی» حتی پیش از آغازِ اکرانش چیزی بین ۱۲۰ تا ۱۴۰ میلیون دلار پیشفروش تجربه کرده بود که از مجموعِ پیشفروشِ ۱۰۰ میلیون دلاری «نیرو برمیخیزد»، رکورددار قبلی بیشتر بود. یکی دیگر از فاکتورهایی که موفقیتِ آیندهی فیلم را تضمین میکرد، سروصدای دیوانهوارش در رسانههای اجتماعی آنلاین بود.
هر دو تریلرهای «پایان بازی» با ۲۹۸ میلیون بازدید در بیست و چهار ساعت اول در هفتم دسامبر ۲۰۱۸ و ۲۶۸ میلیون بازدید در بیست و چهار ساعت اول در چهاردم مارس ۲۰۱۹، به دوتا از دیدهشدهترین تریلرهای تاریخ تبدیل شدند. دنبالکنندگانِ حسابهای این فیلم در سراسرِ اینترنت ۲ میلیارد و ۴۵۰ میلیون نفر بودند که شامل اینستاگرام (۲۲۳ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر) و توییتر (یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون نفر) میشود؛ «پایان بازی» در این زمینه در حالی پشتسر «جنگ اینفینیتی» قرار میگرفت که همزمان با اختلاف تعداد دنبالکنندگانِ کمپینهای بزرگِ بلاکباسترهایی مثل «سریع و خشن ۸» (یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون نفر)، «دیو و دلبر» (یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر) و «من نفرتانگیز ۳» (یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون نفر) را تار و مار میکرد.
با این وضعیت، سینماهای سراسرِ دنیا با برنامهریزی سانسهای مسلسلوار، خودشان را برای بهمنِ سهمگینِ این فیلم آماده کردند. سپس، آمارها منتشر شدند؛ درآمد ۱۰۷ میلیون دلاری این فیلم در روز اول اکرانش در چین، یک رکورد جدید بود. درآمدِ ۶۰ میلیون دلاریاش در گیشهی خانگی در شب پنجشنبه، رکوردِ «نیرو برمیخیزد» را شکست. «پایان بازی» به سریعترین فیلمی که به ۱۰۰ میلیون دلار دست پیدا کرده (۱۷ ساعت) تبدیل شد و رکوردِ ۲۱ ساعتی «نیرو برمیخیزد» را زیر پا گذاشت. این فیلم رکوردِ بهترین درآمد روز افتتاحیه در گیشهی خانگی (۱۵۷ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار) و رکورد بهترین افتتاحیهی خارجی (۸۸۶ میلیون دلار) را به نام خودش ثبت کرد.
سپس، آخرهفتهی دوم از راه رسید. فیلم با کسب ۱۴۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در دومین آخرهفتهاش، پشتسر «نیرو برمیخیزد»، در ردهی دوم بهترین درآمدِ آخرهفتهی دومِ تاریخ قرار گرفت. سینماهای آیمکس، سهبعدی و پردههای ممتاز، ۴۱ درصد از درآمدِ فیلم را شامل میشدند. «پایان بازی» آنقدر خوب میفروخت که حتی به «کاپیتان مارول» که در هشتمین آخرهفتهاش به سر میبرد کمک کرد با کسب ۸ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار اضافه، به ردهی دوم آخرهفتهی بیست و ششم تا بیست و هشتمِ آوریل صعود کند. اکرانِ مجدد «پایان بازی» با تصاویرِ اضافه، به آن کمک کرد تا با رسیدن به ۲ میلیارد و ۷۹۷ میلیون دلار فروشِ جهانی، بالاخره رکوردِ «آواتار» (۲ میلیارد و ۷۹۰ میلیون دلار) را که به مدت یک دهه این رکورد را در اختیار داشت بشکند و به پُرفروشترین فیلمِ باکس آفیسِ دنیا تبدیل شود.
اینکه آیا مجددا چه زمانی شاهدِ تکرار چنین پدیدهای خواهیم بود فعلا یک راز باقی خواهد ماند. افتتاحیهی جهانی یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلاری «پایان بازی» به تنهایی برای بازگرداندنِ مجموعِ بودجهی ۵۱۱ میلیون دلاری (چه ساخت و چه تبلیغات) کافی بود؛ اتفاقی که در تاریخِ بلاکباسترهای گرانقیمت بیسابقه است. این فیلم ۶۱۴ میلیون و ۳۰۰ میلیون دلار به تنهایی از بازار چین کسب کرد که آن را به پُرفروشترین فیلم هالیوودی این کشور تبدیل میکند؛ از این رقم، بیست و پنج درصد یا معادل ۱۵۳ و نیم میلیون دلارش به دیزنی بازگشت. پس از محاسبهی حقِ اجارهی سینماها، یک میلیارد و ۱۸۰ میلیون دلار از درآمد ۲ میلیارد و ۷۹۷ میلیون دلاری فیلم برای دیزنی باقی ماند.
این رقم به اضافهی درآمدهای فیلم از شبکهی نمایش خانگی و پخشِ تلویزیونی مساوی با یک میلیارد و ۷۸۹ میلیون دلار است؛ تازه فروشِ اجناس جانبی مثل اکشنفیگورها در اینجا در نظر گرفته نشده است. مجموعِ هزینههای جهانی فیلم برابر با ۸۹۹ میلیون دلار است. هزینهی مشارکتهای فیلم با ۱۷۵ میلیون دلار، ۲۵ درصد بیشتر از هزینهی مشارکتهای «جنگ اینفینیتی» (۱۴۰ میلیون دلار) بود؛ رابرت داونی جونیور در آخرین حضورش در نقشِ مرد آهنی، علاوهبر گرفتن ۲۰ میلیون دلار حقوق، حدود ۵۵ میلیون دلار هم به عنوانِ پاداش دریافت کرده است؛ بسیاری از گروهِ بازیگرانِ فیلم هم از سودآوری فیلم پاداش دریافت کردهاند. سودِ خالصِ «پایان بازی»، رقمِ فکاندازِ ۸۹۰ میلیون دلار است؛ رقمی که فراتر از پیشبینیهای ۶۰۰ تا ۶۵۰ میلیون دلاری ابتدایی تحلیلگران است. سودِ خالصِ «پایان بازی» همچنین ۷۸ درصد بهتر از سودِ ۵۰۰ میلیون دلاری «جنگ اینفینیتی» (سودآورترین فیلم سال گذشته) است.
گیشهی آمریکای شمالی | ۸۵۸ میلیون و ۳۷۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | یک میلیارد و ۳۲۵ میلیون دلار |
گیشهی چین | ۶۱۴ میلیون و ۳۱۰ هزار دلار |
گیشهی جهانی | دو میلیارد و ۷۹۷ میلیون دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | یک میلیارد و ۱۸۱ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۳۴۴ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۲۷۴ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | یک میلیارد و ۷۸۹ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۳۵۶ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۱۵۵ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۱۱۲ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۱۷۵ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۴۴ میلیون دلار |
بهره | ۵۷ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۸۹۹ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۸۹۰ میلیون دلار |
۵ فیلم کمخرج سودآور ۲۰۱۸
۱- اتاق فرار
Escape Room
سونی
سود خالص: ۴۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار
یکی از عناصرِ کلیدی در موفقیتِ یک فیلم در گیشه، زمانبندی هوشمندانهی اکرانش است. و از آن مهمتر، فاکتور غافلگیری است؛ «اتاق فرار» هر دوتای آنها را داشت. اکران کردنِ یک فیلمِ ترسناکِ کمخرج در جریانِ اولین آخرهفتهی سالِ جدید، راه خوبی برای جذبِ تماشاگرانی که تهاجمِ بیامانِ بلاکباسترهای پُزرق و برقِ آخرِ سال خسته و زده شدهاند است. گرچه اوایلِ ماه ژانویه، همواره به دورهای که استودیوها فیلمهای ترسناکِ درپیتی را که روی دستشان باد کرده راهی سینماها میکنند معروف بوده است. ولی هر از گاهی سروکلهی فیلمی پیدا میشود که یک سروگردنِ از لحاظ کیفی بهتر از فیلمهای همتیروطایفهاش ظاهر میشود. «اتاق فرار» که منتقدان ازش به عنوان نسخهی کودکپسندانهی «اره» (Saw) یاد میکردند، بدونشک فیلمِ بینقصی نبود، اما همزمان فیلمِ کاملا بهدردنخوری هم نبود. همین موضوع به تنهایی کافی بود تا اسمِ فیلم را سر زبانها بیاندازد.
«اتاق فرار» در حالی کارش را به عنوانِ کلونِ «اره» آغاز کرد که در نهایت با کسب ۵۷ میلیون دلار در خانه، فروشی بهتر از «اره ۵» (۵۶ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار)، «اره ۶» (۲۷ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار)، «اره ۷» (۴۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار) و «جیگساو» (۳۸ میلیون دلار) تجربه کرد. سونی این فیلم را با بودجهی بسیار پایینِ ۹ میلیون دلار ساخت و کلِ بودجهی تبلیغاتش را نیز در خرجِ بازیهای اِنبیاِی در روزِ کریسمس کرد. درآمدِ جهانی ۱۵۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلاری فیلم (که ۳۴ میلیون دلارش متعلق به بازار چین بود) با احتسابِ حقِ اجارهی سینماها به معنی ۱۳۵ میلیون دلار درآمدِ جهانی است. این رقم منهای ۸۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار مجموعِ هزینهها و ۸ میلیون دلار هزینهی مشارکتها، به ۴۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار سودِ خالص برای سونی منجر شد. پس، البته که سونی در حرکتی قابلانتظار، از آدام رابیتل، کارگردانِ فیلم خواست تا روی «اتاق فرار ۲» که برای اکران در سیاُم دسامبرِ امسال برنامهریزی شده است کار کند.
گیشهی آمریکای شمالی | ۵۷ میلیون دلار |
گیشهی خارجی | ۶۴ میلیون و ۷۲۰ هزار دلار |
گیشهی چین | ۳۳ میلیون و ۹۸۰ هزار دلار |
گیشهی جهانی | ۱۵۵ میلیون و ۷۱۰ هزار دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۶۵ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۲۰ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۵۰ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۱۳۵ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۹ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۵۵ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۷ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۸ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۸ میلیون دلار |
بهره | ۱ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار |
کل هزینهها | ۸۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار |
سود خالص استودیو | ۴۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار |
۲- انگل
Parasite
نئون
سود خالص: ۴۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار
با اینکه «انگل» در زمینهی برنده شدنِ جایزهی بهترین فیلمِ اسکار علاوهبر جایزهی بهترین فیلمِ خارجیزبان تاریخساز شد، اما ساختهی بونگ جون هو در کنار تمام جایزههایی که در طولِ فصل جوایز درو کرد، حسابی پولساز هم بود. روندِ موفقیتهای «انگل» با برنده شدنِ نخلِ طلای جشنوارهی کن در ماه می ۲۰۱۹ آغاز شد که اولین نخل طلای سینمای کرهجنوبی حساب میشد. در ادامه، شرکتِ «سیجی» که مسئولیتِ پخشِ جهانی این فیلم را خارج از آمریکای شمالی برعهده داشت، آن را با درآمد ۷۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار، به پُرفروشترین فیلمِ کارنامهی بونگ جون هو در کشورِ خودش تبدیل کرد. «انگل» در اوایل ماه اکتبر توسط استودیوی «نئون» در آمریکای شمالی روی پرده رفت و به نتایجِ شگفتانگیزی دست پیدا کرد.
این فیلم در ابتدا به میانگینِ سینما به سینمای ۱۳۱ هزار دلار از اکرانِ محدودش دست پیدا کرد که با وجودِ رقبایی مثل «جوجو خرگوشه»، «الماسهای تراشنخورده» و «بمب»، آن را به بهترینِ اکرانِ محدود سال ۲۰۱۹ تبدیل کرد. نئون با زیرکی صبر کرد و تازه پس از اینکه فیلم موفق به تصاحب ۹ نامزدی در اسکار شد (از جمله بهترین کارگردان و بهترین فیلم)، اکرانِ گستردهاش را آغاز کرد. پس از اعلام نامزدهای اسکار در سیزدهم ژانویه، «انگل» با ۳۹ درصد رشد فروش در گیشه مواجه شد و در فاصلهی بینِ اعلام نامزدها و شبِ مراسم اسکار، ۱۰ میلیون دلار فروخت. پیروزی «انگل» در شاخهی بهترین فیلم اسکار به آن کمک کرد تا با تجربهی ۵۰ درصد رشد فروش، مجموعِ درآمدش را در دورانِ پسا-اسکار به ۵۳ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار برساند و پشتسر «ببر خیزان، اژدهای پنهان» (۱۲۸ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار)، «زندگی زیبا است» (۵۷ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار) و «قهرمان» (۵۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار)، در جایگاه چهارم پُرفروشترین فیلمهای خارجی زبانِ گیشهی آمریکای شمالی قرار بگیرد.
گیشهی آمریکای شمالی | ۵۳ میلیون و ۳۷۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۲۰۰ میلیون و ۸۵۰ هزار دلار |
گیشهی چین | -- |
گیشهی جهانی | ۲۵۴ میلیون و ۲۲۰ هزار دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۲۶ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۱۵ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۲۵ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | ۵۰ میلیون دلار |
مجموع درآمدها: | ۱۱۶ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۱۱ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۳۶ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۵ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۱۰ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۶ میلیون دلار |
بهره | ۱/۸ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۶۹ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار |
سود خالص استودیو | ۴۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار |
۳- نفرین لیورونا
The Curse of La Llorona
نیولاین
سود خالص: ۴۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار
گرچه آخرهفتهی عید پاک معمولا زمانِ خوبی برای شلیکِ بلاکباسترها است، اما عید پاکِ سال ۲۰۱۹ در آخرهفتهی نوزدهم تا بیست و دوم آوریل افتاد؛ درست پیش از زمانِ اکران «اونجرز: پایان بازی» در بیست و ششم آوریل. پس، در حالی که دیگر بلاکباسترها، محیط را از ترسِ خاکستر شدن در آتشِ فینالِ دنیای سینمایی مارول ترک کرده بودند، برادران وارنر با یک فیلمِ ترسناکِ ۹ میلیون دلاری ضدبلاکباستری که از نامِ جیمز وان، خالقِ دنیای سینمایی «کانجرینگ» به عنوانِ تهیهکنندهاش بهره میبرد، واردِ میدان شد. اگرچه «نفرین لیورونا»، اسپینآفِ فرنچایزِ ترسناکِ وارنر نبود، اما این شرکت آن را بهشکلی تبلیغات کرد که تقریبا همه باور داشتند که با قسمتِ دیگری از «کانجرینگ» طرف هستند. حتی یکی از کاراکترهای «آنابل» نیز حضور کوتاهی در این فیلم دارد. «نفرین لیورونا» اکرانش را با افتتاحیهی قابلِقبولِ ۲۶ و نیم میلیون دلار در جریانِ آخرهفتهی عید پاک شروع کرد.
افتتاحیهی این فیلم مقداری از افتتاحیهی ۲۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری «چراغهای خاموش» (Lights Out)، فیلم ترسناکِ قبلی برادران وارنر که جز مجموعهی «احضار» (The Conjuring) نیست، بیشتر بود. «چراغهای خاموش» که با ۵ میلیون دلار ساخته شده بود، به ۶۷ میلیون دلار فروش خانگی و ۱۴۹ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد. «نفرین لیورونا» با هدفِ جلب نظر مخطبانِ اسپانیاییزبان ساخته شده بود که نیمی از مخاطبانِ فیلم را تشکیل میدادند. فیلم در نهایت به درآمدِ خیلی خوب ۵۴ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در گیشهی خانگی، ۶۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در گیشهی خارجی دست یافت و در مجموع ۱۲۳ میلیون و ۱۳۳ هزار دلار در دنیا فروخت. این رقم منهای حقِ اجارهی سینماها و بهاضافهی درآمدِ پخش تلویزیونی و شبکهی نمایش خانگی، ۱۲۹ میلیون دلار برآورد شده است که منهای ۸۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار مجموعِ هزینههایش، به معنی ۴۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار سودِ خالص برای برادران وارنر است. سال گذشته هم یکی از سودآورترین فیلمهای کمخرجِ برادران وارنر، یک فیلم ترسناک بود: «راهبه». آن فیلم با وجودِ نقدهای بسیار ضعیفش، با کسب ۳۶۵ و نیم میلیون دلار به پُرفروشترین فیلمِ سری «کانجرینگ» تبدیل شد و به ۱۵۴ میلیون دلار سودِ خالص دست یافت.
گیشهی آمریکای شمالی | ۵۴ میلیون و ۷۷۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۶۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار |
گیشهی چین | -- |
گیشهی جهانی | ۱۲۳ میلیون و ۱۷۰ هزار دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۵۴ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۲۰ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۵۵ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۱۲۹ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۹ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۵۵ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۷ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۳ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۸ میلیون دلار |
بهره | ۱/۴ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۸۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار |
سود خالص استودیو | ۴۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار |
۴- دیروز
Yesterday
یونیورسال
سود خالص: ۴۵ میلیون دلار
«دیروز» به عنوانِ اولین کمدی/رمانتیکِ سینما از زمان «آسیاییهای خرپول»، به داستانِ فانتزی موزیسینِ جوانی با صدای عالی که برای اثباتِ استعدادهایش مشکل دارد میپردازد؛ کسی که یک روز پس از تصادف از بیدار میشود و خودش را در دنیایی که گروه راکِ اسطورهای بیتلها وجود نداشتند پیدا میکند. یونیورسال جریانِ تایستانِ ابرقهرمانزدهی ۲۰۱۹، این فیلم را با هدفِ جذبِ زنانِ بالای ۲۵ سال همزمان با «مرد عنکبوتی: دور از خانه» اکران کرد. استودیوهای یونیورسال و وورکینگ تایتل این فیلم را که از هیمش پاتل، بازیگر تازهواردش و لیلی جیمز (بازیگر سریال «دانتاون اَبی» و «بیبی راننده») بهره میبرد، با بودجهی کمِ ۲۶ میلیون دلار ساختند و ۶۵ میلیون دلار هم خرجِ هزینههای چاپ و تبلیغاتش کردند. ساختهی دنی بویل با دوام بلندمدتی که در گیشه داشت، به تدریج پشتسر غوغای بلاکباسترها، ۱۵۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در دنیا فروخت و ۴۵ میلیون دلار سودِ خالص برای تهیهکنندگانش به ارمغان آورد تا به یکی از بیسروصداترین موفقیتهای سالِ گذشته تبدیل شود. این فیلم که ریچارد کرتیس نویسندگیاش را برعهده داشته، باز دوباره نشان داد که فیلمهای موزیکال به اندازهی فیلمهای ابرقهرمانی در بینِ اندکِ سرمایهگذاریهای امنِ سینما هستند. این فیلم با ۷۳ میلیون و ۲۹۰ هزار دلاری که در گیشهی خانگی فروخت، به ۴ برابرِ افتتاحیهی ۱۷ میلیون دلاریاش دست یافته است.
«دیروز» به اندازهی برخی از دیگر فیلمهای ریچارد کرتیس مثلِ «در واقع عشق»، «ناتینگ هیل» و سهگانهی «بریجت جونز» که بینِ ۱۸۵ تا ۲۴۷ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروختهاند، عملکردِ دیوانهواری در خارج از آمریکای شمالی نداشت (۸۰ میلیون دلار)، اما همزمان در آمریکای شمالی فراتر از انتظارات ظاهر شد. این فیلم نه تنها پشتسرِ «میلیونر زاغهنشین» (۱۴۱ میلیون دلار در سال ۲۰۰۸)، پُرفروشترین فیلم دنی بویل در گیشهی خانگی است، بلکه حتی با احتساب نرخ تورم هم دومین فیلم پُرفروشِ این کارگردان حساب میشود. همچنین «دیروز» با عبور از درآمد ۱۴۴ میلیون و ۲۰۰ هزار دلاری «ساحل»، به دومین فیلمِ پُرفروش بویل در گیشهی جهانی نیز تبدیل شد. «دیروز» حکم یک رویدادِ نادر در سینماهای این روزها را دارد؛ فیلمی با یک بودجهی متوسط و یک کانسپتِ داستانی اورجینال از یک استودیوی بزرگ که توانسته در کنارِ بلاکباسترهای باکس آفیس نه تنها دوام بیاورد، بلکه شکوفا شود.
چه خوب و چه بد، «دیروز» موفق به جلب نظرِ همان مخاطبانی که «بوهمین رپسدی» را به خاطر درجهبندی سنی کودکپسندانهاش به «راکتمن» (۱۸۰ میلیون دلار از ۴۱ میلیون بودجه) به خاطر درجهبندی سنی بزرگسالانهاش ترجیح داده بودند قرار گرفته است؛ دقیقا فقط به خاطر درجهبندی سنیاش. دیدنِ چنین فیلمی در فصلی که توسط فرنچایزهای دیزنی، «مرد عنکبوتی: دور از خانه» و معجزهی «جان ویک ۳» احاطه شده بود، غیرمنتظره است. یک دلیلی دارد که ما از شکستِ امثال «استوبر» (Stuber)، «خرخون» (Booksmart) و «تیری در تاریکی» (Long Shot) ناراحت شدیم؛ یک دلیلی دارد که آمازون پس از شکستِ «آخر شب» (Late Night)، از برنامههایش برای اکرانِ سینمایی سنتی فیلمهایش عقبنشینی کرد.
«دیروز» در حالی به یکی از سودآورترین فیلمهای سالِ گذشته تبدیل شد که فاقد تمام خصوصیاتی که فیلمها برای موفقیت نیاز دارند بود؛ «دیروز» یکی از آن فیلمهایی است که سینماروها در گذشته فقط برای فیلم دیدن به سینما میرفتند، آن را تماشا میکردند. این روزها اما با وجود فرمانروایی پلتفرمهای استریمینگ، دیگر کسی صرفا برای فیلمِ دیدن به سینما نمیرود، بلکه حتما باید در قالبِ بازسازیهای نوستالژیکِ دیزنی، گردهماییهای ابرقهرمانان یا اکشنهای گرانقیمت، دلیلِ مشخصی برای سینما رفتن داشته باشد. موفقیتِ «دیروز» در تابستانِ ۲۰۱۹ در حالی در گذشته یک اتفاق عادی بود که متاسفانه حالا یک معجزه محسوب میشود.
گیشهی آمریکای شمالی | ۷۳ میلیون و ۲۹۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۸۰ میلیون و ۲۶۰ هزار دلار |
گیشهی چین | ۲۰ هزار دلار |
گیشهی جهانی | ۱۵۳ میلیون و ۷۱۰ هزار دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۶۸ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۲۷ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۶۸ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۱۶۳ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۲۶ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۶۵ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۹میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۴ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۱۰ میلیون دلار |
بهره | ۴ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۱۱۸ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۴۵ میلیون دلار |
۵- پسرانِ خوب
Good Boys
یونیورسال
سود خالص: ۳۹ میلیون دلار
در در نگاه اول نتوانیم شانسی برای موفقیتِ یک کمدی بددهن و بیتربیت که آنقدر بزرگسالانه است که حتی گروه بازیگرانِ کودکش قادر به دیدنِ آن نیستند قائل شویم، اما یونیورسال یکی پس از دیگری با فیلمهایی مثل «مخالفان» (۲۰ میلیون و ۵۵۰ هزار دلار افتتاحیه)، «مدرسه شبانه» (۲۷ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار افتتاحیه) و «مسافرتِ دختران» (۳۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار افتتاحیه) ثابت کرده است که میداند مردم از فیلمهای خندهدار چه میخواهند. «پسران بد» که با تهیهکنندگی سث روگن و ایوان گلدبرگ ساخته شده است، موفق به جذب مخاطبانِ ۱۸ تا ۳۴ سال که ۶۷ درصد از تماشاگرانش را تشکیل میدادند شد؛ کسانی که خیلی وقت بود که یک کمدی بزرگسالانهی کلهخراب و بددهن در سینما ندیده بودند؛ در نتیجه، فیلم اکرانش را با کسب ۲۱ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار افتتاحیه آغاز کرد و ۱۰۰ میلیون و ۹۴۰ هزار دلار درآمدِ جهانی دست یافت که با تمام درآمدها و هزینههای جانبی در نهایت به ۳۹ میلیون دلار سودِ خالص برای تهیهکنندگانش منجر شد. «پسران خوب» بعد از «ما» (۷۱ میلیون دلار) که آن هم محصولِ یونیورسال بود، دومین باری بود که یک فیلمِ کاملا اورجینال موفق به تصاحبِ صدر جدولِ باکس آفیس میشد.
«پسران خوب» با توجه به اینکه مردم دیگر صرفا جهت سینما رفتن، سینما نمیروند، عملکردِ خوبی داشته است. همین شش سال پیش بود که «ما میلرها هستیم»، محصولِ برادران وارنر در چارچوب زمانی مشابهی «پسران خوب» کارش را با افتتاحیهی چهارشنبه تا یکشنبهی ۳۷ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار شروع کرد و به مجموعِ خانگی ۱۵۰ میلیون دلار دست یافت؛ اصلا همین چهار سال و نیم پیش بود که «سرسخت شو» (Get Hard) با بازی کوین هارت و ویل فرل به ۸۷ میلیون دلار فروشِ خانگی از ۳۰ میلیون دلار افتتاحیه دست یافت. در تابستان ۲۰۰۷، در حالی «باردار» (Knocked Up) به ۳۰ میلیون دلار افتتاحیه دست یافت که «سوپربد» (Superbad) هم ۳۳ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرد.
کمدیهای ستارهمحور بیش از هر ژانرِ دیگری از مشکلِ کاهش سینما رفتنِ مردم به دلیلِ نتفلیکس آسیب دیدهاند. فیلمی به خوبی و باهوشی «شب بازی» (Game Night) در حالی در هر زمانِ دیگری به فراتر از ۱۰۰ میلیون دلار فروشِ خانگی دست پیدا میکرد که حالا مجبور بود به ۶۹ میلیون دلار رضایت بدهد. با این وجود، یونیورسال به لطفِ تبلیغاتِ آنلاینِ هوشمندانهاش که روی ایدهی کنجکاویبرانگیزِ فیلم تاکید میکردند (فیلم بزرگسالانهای با محوریتِ بچههایی که نمیتوانند آن را ببینند) و اکرانِ آن در اواسطِ ماه آگوست که نتیجهی خیلی خوبی برای امثالِ «باکرهی چهل ساله»، «سوپربد»، «ما میلرها هستیم» و «آسیاییهای خرپول» در پی داشت، موفق شد «پسران خوب» را به اسکناس تبدیل کند.
گیشهی آمریکای شمالی | ۸۳ میلیون و ۱۴۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۲۷ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار |
گیشهی چین | -- |
گیشهی جهانی | ۱۰۰ میلیون و ۹۴۰ هزار دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۵۲ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۲۵ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۵۵ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۱۳۲ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۲۰ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۵۰ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۸ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | ۴ میلیون دلار |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۸ میلیون دلار |
بهره | ۳ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۹۳ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | ۳۹ میلیون دلار |
۵ فیلم شکستخوردهی زیانآور سال ۲۰۱۸
۱- دارک فینیکس
Dark Phoenix
قرن بیستم / دیزنی
ضرر خالص: ۱۳۳ میلیون دلار
همانقدر که «اونجرز: پایان بازی» تضمینشدهترین موفقیتِ باکس آفیسِ ۲۰۱۹ بود، همانقدر هم «دارک فینیکس» تضمینشدهترین شکستِ سال بود. «دارک فینیکس» با کسب فقط ۳۳ میلیون دلار بهعنوانِ افتتاحیهی سه روزهاش (یا همان قدری که «ایکس ۲: اتحاد افراد ایکس» در اولین روز اکرانش در سال ۲۰۰۳ به دست آورد) و کسب ۱۴۰ میلیون دلار بهعنوان افتتاحیهی جهانی، مجموعهی ابرقهرمانی انقلابی و دور و درازِ فاکس قرن بیستم را به سرانجامی اسفناک رساند. در مقایسه ریبوت «فنتستیک فور» (Fantastic Four) اکرانش را در سال ۲۰۱۵ با ۲۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار افتتاحیه آغاز کرد که با احتساب نرخ تورم بهمعنی ۲۸ میلیون دلار است. این فیلم به فقط ۶۵ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۲۵۲ میلیون دلار فروشِ جهانی دست پیدا کرد که کمتر از «آلیتا: فرشته جنگ» (۸۵ میلیون در خانه / ۴۰۵ میلیون در دنیا) است؛ اینکه یک مجموعهی شناختهشده ضعیفتر از فیلم دیگری که براساس یک مانگای کالت شاخته شده بود و حکم یک آیپی جدید را برای اکثرِ مخاطبانش داشت ظاهر شود، از عمقِ فاجعه پرده برمیدارد. تعجبی ندارد که کمدرآمدترین فیلمِ مجموعهی «افراد ایکس»، ۱۳۳ میلیون دلار زیان روی دستِ فاکس و دیزنی گذاشت. اگر سؤالتان این است که چه چیزی باعث شد که کار «دارک فینیکس» به اینجا کشیده شود، خب، جواب مشخص است: هر اتفاقِ بدی که فکرش را بکنید، هر اتفاق بدی که نباید میافتاد برای این فیلم افتاد.
تمام اتفاقاتِ بد پیرامونِ «دارک فینیکس» در حالی به طوفانِ سهمگینی برای تکه و پاره کردن آن تبدیل شدند که همزمان داریم دربارهی فیلمی صحبت میکنیم که اصلا نباید از اولش هم وجود میداشت، چه برسد به اینکه فیلمی که نباید وجود میداشت با یک دنیا مشکل هم اکران شود. اولین چیزی که علیه «دارک فینیکس» بود، واکنشِ عمیقا منفی منتقدان و طرفداران به «افراد ایکس: آپوکالیپس»، فیلم قبلی مجموعه بود. در فرانچایزسازی، وقتی یک فیلم افتضاح میسازید، فیلم بعدی حتی اگر اشتباهات قبلی را جبران کرده باشد و بهتر شده باشد هم باز آسیب خواهد دید. اما قضیه وقتی بدتر میشود (و میتوان از این جمله بهعنوان شعارِ رسمی این فیلم استفاده کرد) که «دارک فینیکس» نهتنها از نقدهای افتضاحِ «آپوکالیپس» ضربه خورده است، بلکه خودش با پشت سر گذاشتنِ «آپوکالیپس» در این زمینه، به بدترین فیلم مجموعهی «افراد ایکس» از لحاظ نظرات منتقدان تبدیل شده است. «دارک فینیکس» با امتیازِ راتن تومیتوز ۲۳ درصد مثبت، کمترین امتیاز را در بین تمام فیلمهای «افراد ایکس» دریافت کرده است.
مشکلِ بعدی که در تعیینِ سرنوشتِ محتومِ «دارک فینیکس» نقش داشت، تغییرِ مدام تاریخِ اکرانش بود. وقتی تاریخِ اکران یک فیلم، یک بار تغییر میکند میتواند به این معنی باشد که استودیو دارد سعی میکند تا بدون اینکه مجبور به بیش از اندازه کار کشیدن از تیم ساخت شود، قصد فراهم کردنِ وقتِ بیشتری برای سر و سامان دادن به جلوههای ویژوالش است (یا خدا نکند برای دستکاری فیلمنامه)، ولی وقتی تاریخِ اکران یک فیلم، دوبار تغییر میکند (آن هم وقتی هر دو تغییر از لحاظ تجاری استراتژی بدی بودند)، این پیام را میرساند که آخرین فیلمِ «افراد ایکس» برای فاکس و بعدا برای دیزنی در اولویتِ اصلیشان نبوده است.
آنها تاریخِ اکران «دارک فینیکس» را از نوامبر ۲۰۱۸ به فوریه ۲۰۱۹ عوض کردند تا اینکه «بوهمین رپسدی» آمد و به فروشِ خیرهکنندهی ۹۰۰ میلیون دلار دست یافت و بعد دوباره آن را از فوریه ۲۰۱۹ به این آخرهفته تغییر دادند تا عملکردِ بهتر از انتظارات «آلیتا: فرشته مرگ» (۴۰۵ میلیون دلار) را تماشا کنند. هر دو بار فیلمهایی که بهجای «دارک فینیکس» به نمایش در آمدهاند به نتایجِ درخشان تا قابلتوجهای دست پیدا کردهاند. دیگر چیزی که علیه «دارک فینیکس» حرکت میکرد این بود که عموم مردم قبلا خط داستانی دارک فینیکس را در فیلم «افراد ایکس: آخرین ایستادگی» دیده بودند. مشکلِ بعدی «دارک فینکس»، نهتنها مشکلِ خودش است، بلکه به این فیلم خلاصه نمیشود؛ مشکل این است که این مجموعه از متحول شدن از لحاظ داستانگویی و تصویرپردازی سر باز زده است.
یکی از گله و شکایتهایی که از روز اول به «افراد ایکس» میشد و حالا که در دنیایی زندگی میکنیم که «اونجرز: بازی پایانی» به وقوع پیوسته است عجیبتر از همیشه احساس میشود، تلاشِ این مجموعه برای کاهشِ مقدار عناصر کامیکبوکیاش است. شاید این موضوع بیست سال پیش قابلدرک بود، ولی الان سال ۲۰۱۹ است و مجموعهی «افراد ایکس» کماکان از ریشههای کامیکبوکیاش وحشت دارد. این فیلمها هنوز از استفاده کردن از لباسهای کامیکبوکی، داستانگوییهای سوپ اُپرایی کامیکبوکی و عناصرِ فانتزی کامیکبوکی میترسند. شکلِ بعدی «دارک فینیکس» این بود که عموم سینماروها میدانستند که این فیلم حکم چیز اضافهی بیاهمیتی را دارد که باید قبل از رسیدن به اصل جنس (ریبوت شدن مجموعه توسط مارول و دیزنی) تحملش کنیم. اصولا قسمتهای فینال با افزایش فروش مواجه میشوند؛ چیزی که نمونهاش را با امثالِ «اونجرز: بازی پایانی»، «لوگان» و «هری پاتر و یادگاران مرگبار ۲» دیدیم. دلیلش این است که طرفداران میخواهند با قسمتِ فینال یک مجموعه، نقطهی اوجِ آن مجموعه را از دست ندهند.
اما خبرِ ریبوتشدن «افراد ایکس» توسط مارول به این معنا بود که «دارک فینیکس» بیش از اینکه حکم نقطهی اوج این مجموعه را داشته باشد، حکم گلولهای به مغز این مجموعه که قرار است این مجموعه را از درد و رنجش خلاص کند دارد. مشکلِ بعدی «دارک فینیکس» این است که این فیلم نهتنها اشتباهاتِ «بتمن علیه سوپرمن» را تکرار کرد، بلکه خیلی دیر به بازار آمد؛ آنقدر دیر که سینماروها قبلا نمونهی آن را با «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» و «کاپیتان مارول» دیده بودند. «دارک فینیکس» نهتنها از لحاظ تقسیم کردنِ کاراکترهایش به دو گروهی که هر دو همزمان حق دارند و اشتباه میکنند تکرارِ «جنگ داخلی» است، بلکه به عقیدهی منتقدان، نقاط داستانیاش هم خیلی به «کاپیتان مارول» شباهت دارد؛ تا جایی که در نسخهی اول فیلمنامه، اسکرالها در داستان حضور داشتند.
مثلا نبردِ نهایی «دارک فینیکس» که قرار بود در فضا صورت بگیرد مورد بازنویسی و فیلمبرداری دوباره قرار گرفته تا در یک قطار اتفاق بیافتد که منجر به کاهش دادنِ عناصرِ فانتزی فیلم شده است. این در حالی است که این مجموعه هیچ تلاشی نکرد تا جین گری یا سایکلوپساش را شخصیتپردازی کرده و آنها را به کاراکترهای محبوبی تبدیل کند. درست مثل «بتمن علیه سوپرمن» و «جاستیس لیگ» که قبل از پرداختن به شروع و میانه، یکدفعه به فینال پریدند، اینجا هم «دارک فینیکس» قبل از اینکه اصلا جین گری را به خوبی معرفی کرده باشد، تصمیم گرفت تا مهمترین داستانش را روایت کند.
گیشهی آمریکای شمالی | ۶۵ میلیون و ۸۴۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۱۲۷ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار |
گیشهی چین | ۵۹ میلیون دلار |
گیشهی جهانی | ۲۵۲ میلیون و ۴۴۰ هزار دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۱۰۰ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۳۰ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۸۰ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۲۱۰ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۲۰۰ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۹۰ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۱۰ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | -- |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۱۱ میلیون دلار |
بهره | ۳۲ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۳۴۳ میلیون دلار |
سود خالص استودیو | منفی ۱۳۳ میلیون دلار |
۲- ترمیناتور: سرنوشت تاریک
Terminator: Dark Fate
پارامونت / اسکایدنس
ضرر خالص: ۱۲۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار
«ترمیناتور: سرنوشت تاریک» به سومینِ فیلم این مجموعه در ۱۰ سال گذشته تبدیل میشود که استقبالِ ضعیفِ مخاطبان از آن، باز دوباره بهطرز غیرمنتظرهای نشان میدهد که مردم اهمیتی به این مجموعه نمیدهند. این فیلم همچنین به مثالِ بینظیری برای دیوانگی تبدیل میشود. اگر قبول کنیم که دیوانگی یعنی تکرار کردنِ اشتباهی بهطور مداوم به امید گرفتنِ نتیجهای متفاوت، پس، مدرکی قویتر از سه فیلمِ اخیرِ«ترمیناتور» برای اثباتِ این تعریف نمیتوان پیدا کرد. اگرچه «ترمیناتور ۲: روز داوری» کم و بیش دربارهی تلاشِ سارا کانر (لیندا همیلتون)، جان کانر (اِدوارد فرلانگ) و تی۸۰۰ (آرنولد شوارتزنگر) برای تغییرِ آینده و جلوگیری از نابودی دنیا بود، اما دنبالههای آن فیلم تاکنون روایتگرِ این ایده بودهاند که وقوعِ آخرالزمان اجتنابناپذیر است. فارغ از هر کاری که سارا، جان، کایل رییس یا جدیدترین نسخهی تی۸۰۰ انجام میدهند، بشریت تکنولوژی جدیدی میسازد که به انقراضش منجر میشود. نکتهی کنایهآمیزِ ماجرا این است که این موضوع دربارهی خودِ مجموعهی «ترمیناتور» هم صدق میکند. این فیلمها سه بار به روشهای مختلف سعی کردهاند تا این مجموعه را احیا کنند؛ چه انتخاب کریستین بیل بهعنوان جان کانر که در جنگِ آینده جریان دارد، چه انتخابِ امیلیا کلارک، مادرِ اژدهایان بهعنوان سارا کانر در فیلمی که شاملِ سفرهای زمانی عجیب و غریب میشد و چه بازگشت جیمز کامرون بهعنوان تهیهکننده و برگرداندنِ همیلتون و شوارتزنگر در دنبالهی بزرگسالانهای که با مُدلِ «نیرو برمیخیزد» ساخته شده بود؛ هر سهتای آنها چه نزد منتقدان و چه در گیشه، مرگهای فجیعی را تجربه کردهاند.
حالا یکی بهتر از دیگری یا یکی بدتر از دیگری. اما هر سه نتیجهی یکسانی داشتهاند: جنازهی «ترمیناتور» حداقل با چنین روشهایی بلندشدنی نیست. «سرنوشت تاریک» اکرانش را با کسب ۲۹ میلیون دلار افتتاحیه شروع کرد که با اختلاف، پایینتر از پیشبینیهای ۴۰ میلیون دلاری تحلیلگران بود. پارامونت در حالی مسئولِ عملکردِ فاجعهبارِ این فیلم در گیشهی خانگی است که این فیلم در بازار چین توسط شرکت تنسنت و در دیگر نقاطِ دنیا توسط فاکس/دیزنی پخش میشود. شکستِ «سرنوشت تاریک» باز دوباره نشان میدهد که داشتن آیپی به معنای بهره بُردن از یک آیپی ارزشمند و سودآور نیست.
اینکه فیلمی روزی روزگاری پُرطرفدار بوده است به این معنی نیست که الان میتواند به یک مجموعه تبدیل شود. «ترمیناتور: رستگاری» در سال ۲۰۰۹ با کسب ۳۷۱ میلیون دلار از ۲۰۰ میلیون دلار بودجه شکست خورد. «ترمیناتور: جنسیس» گرچه بهلطفِ بازار چین (۱۱۳ میلیون دلار) بهتر ظاهر شد، اما با وجود نقدهای افتضاح و ۴۴۱ میلیون دلاری که از ۸۹ میلیون دلار فروشِ خانگی (۱۵۵ میلیون دلار بودجه) به دست آورد، باز شکست خورد. حالا «ترمیناتور: سرنوشت تاریک» نیز با الهامبرداری از مُدلِ دنبالهسازی «نیرو برمیخیزد» و اضافه کردنِ کاراکترهای جدید به جمعِ کاراکترهای قدیمی مجموعه، در حالی با فقط ۲۹ میلیون دلار افتتاحیه روبهرو شد که همزمان به فیلم دیگری در این مجموعه تبدیل میشود که درنهایت بلیتهای کمتری در مقایسه با قسمتِ اول «ترمیناتور» (۳۹ میلیون دلار در سال ۱۹۸۴ / ۱۰۶ میلیون دلار به نرخ امروز) خواهد فروخت.
«سرنوشت تاریک» با نادیده گرفتنِ تمام دنبالههای پس از «روز داوری» در حالی میخواست از فرمولِ «هالووین ۲۰۱۸» پیروی کند که «هالووین ۲۰۱۸» با فقط ۱۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود؛ آن فیلم حتی اگر به دنبالهی شکستخوردهی دیگری مثل تمام دنبالههای بدِ فیلم اورجینال جان کارپنتر تبدیل میشد، چیز زیادی برای از دست دادن نداشت. بنابراین حتی اگر «هالووین میکُشد» با سقوطِ بزرگی در مقایسه با قسمتِ قبلی مواجه شود، یونیورسال احتمالا در بهترین حالت ۲۵ میلیون دلار خرجش کرده است. «سرنوشت تاریک» اما تکرارِ «نیرو برمیخیزد» هم نیست. «نیرو برمیخیزد» بهعنوانِ دنبالهی ۳۲ سالهی پُرطرفدارترین مجموعهی سینمایی تاریخ کجا و «سرنوشت تاریک» بهعنوان دنبالهی برخی از بدترین دنبالههای هالیوود کجا.
«سرنوشت تاریک» همچنین با بازیافت کردنِ «روز داوری»، چیز تازهای هم برای عرضه نداشت. درست برخلافِ «دنیای ژوراسیک» که با ایدهی «پارک دوباره باز شده»، از قلابِ درگیرکنندهای بهره میبرد. «سرنوشت تاریک» تکرارِ «افراد ایکس: روزهای گذشتهی آینده» هم نبود؛ اگرچه سرمایهگذاران ممکن بود با دیدنِ موفقیتِ ایدهی بازگرداندنِ بازیگران/کاراکترهای قدیمی و همراه کردنِ آنها با بازیگران/کاراکترهای جدیدِ مجموعه تصور کرده بودند میتوانند آن را روی «ترمیناتور» هم اجرا کنند، اما ویژگی برندهی «روزهای گذشتهی آینده» فقط و فقط به ماهیتش بهعنوانِ یک کراساور بیننسلی خلاصه نمیشد. ویژگی برترِ آن فیلم این بود که بعد از «وولورین» و «افراد ایکس: کلاس اول» ساخته شد؛ فیلمهایی که شاید در گیشه فوقالعاده موفق نبودند، اما در عوض کارِ مهمتری انجام دادند: آنها انرژی و خلاقیتِ تازهای را به مجموعهای از نفس افتاده که با «ریشههای افراد ایکس: وولورین»، اعتماد طرفداران را از دست داده بود تزریق کردند. همهی اینها دست به دست دادند تا «سرنوشت تاریک» که با ۲۱۳ میلیون دلار درآمدِ جهانی و ۳۳۵ میلیون دلار مجموعِ هزینههایش، ۱۲۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار ضرر روی دستِ سرمایهگذارانش بگذارد.
گیشهی آمریکای شمالی | ۶۲ میلیون و ۲۵۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۱۴۸ میلیون و ۲۲۰ هزار دلار |
گیشهی چین | ۵۰ میلیون و ۶۳۰ هزار دلار |
گیشهی جهانی | ۲۶۱ میلیون و ۱۱۰ هزار دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۱۰۳ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۳۰ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۸۰ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۲۱۳ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۱۸۵ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۱۰۰ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۱۰ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | -- |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۱۱ میلیون دلار |
بهره | ۲۹/۶ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۳۳۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار |
سود خالص استودیو | منفی ۱۲۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار |
۳- گربهها
Cats
یونیورسال
ضرر خالص: ۱۱۳ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار
شاید «گربهها» از زمانی که اولین تریلرهایش منتشر شدند، اسباب خندهی سراسرِ اینترنت را فراهم کرد، اما مطمئنا تهیهکنندگان و سازندگانش جزو آنها نخواهند بود. گرچه «گربهها» براساسِ یک تئاترِ پُرطرفدار است، اما نسخهی سینمایی آن نتوانسته علاقهی مردم را به مدیومِ سینما ترجمه کند. روی کاغذ قابلدرک است که چرا یونیورسال حاضر شده است تا ۱۰۰ میلیون دلار خرجِ ساختِ این فیلم به کارگردانی تام هوپر که برای اکران در کریسمس برنامهریزی شده کند؛ نهتنها «بینوایان» ۱۴۸ میلیون دلار در خانه و ۴۴۲ میلیون دلار در دنیا از ۶۱ میلیون دلار بودجه فروخت، بلکه «سخنرانی پادشاه» هم به بیش از ۴۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت؛ همچنین همچنین به ارمغان آوردنِ اسکار بهترین بازیگرِ نقش مکملِ زن برای آلیسیا ویکاندر برای «دختر دانمارکی»، پروژهی پتانسیلداری به نظر میرسید؛ درواقع بازیگرانِ اصلی سهتا از فیلمهای قبلی تام هوپر برندهی اسکار شدهاند (کالین فرث، آن هاتاوی و ویکاندر). از طرف دیگر، باکسِ آفیسِ آخر سال با وجودِ فیلمهایی مثل «به درونِ جنگل» (۲۱۴ میلیون دلار)، «لالالند» (۴۴۱ میلیون دلار)، «آواز بخوان» (۶۳۴ میلیون دلار)، «پیچ پرفکت ۳» (۱۸۵ میلیون دلار)، «بزرگترین شومن» (۴۳۴ میلیون دلار) و «مری پاپینز بازمیگردد» (۳۵۰ میلیون دلار)، زمانِ موفقیتآمیزی برای فیلمهای موزیکال بوده است.
فیلمهای موزیکالِ لایو اکشن، سرمایهگذاری نسبتا مطمئنی برای تعطیلاتِ کریسمس در طولِ ۱۵ سال گذشته بوده است. این موضوع بهعلاوهی گروه بازیگرانِ تماما ستارهی فیلم (تیلور سوئیف، اِدریس اِلبا، جودی دنچ، جنیفر هادسون، جیمز کوردون و غیره) و ماهیتِ این فیلم بهعنوانِ اقتباسِ سینمایی یکی از بادوامترین نمایشهای تاریخِ برادوی باعث شده بود که «گربهها» پروژهی وسوسهکنندهای به نظر برسد. اما نتیجه در عمل، افتضاح از آب در آمده است. «گربهها» که به یکی از بزرگترین جوکهای سینمایی سال تبدیل شده بود، فقط ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار بهعنوان افتتاحیه کسب کرد و امتیاز C مثبت را از تماشاگرانش دریافت کرد که آمار اسفناکی برای یک فیلمِ موزیکالِ کودکپسندانه بود.
مقالات مرتبط
- شکست تاریخی فیلم Cats چرا و چگونه اتفاق افتاد؟
البته که «بزرگترین شومن» از ۸ میلیون و ۸۰۰ دلار افتتاحیه، به ۱۸۴ میلیون دلار فروشِ نهایی دست پیدا کرد، اما افتتاحیهی «گربهها» بهمعنی سرنوشتِ درخشانِ آن در درازمدت نبود. چرا که در حالی ترانههای «بزرگترین شومن»، درگیرکنندهتر و جذابتر بودند (آن فیلم مثل دهتا موزیکویدیو است که به یکدیگر دوخته شدهاند) که ترانههای «گربهها» یکی از اصلیترین مشکلاتِ منتقدان با فیلم بود. در نهایت، تنها چیزهای درخشان و مفرحی که از درونِ «گربهها» بیرون آمدند، تمام جوکها و تمسخرهای مردم بود که حتی به مونولوگ ریکی جرویس در جریانِ مراسم گلدن گلوب هم کشیده شد. «گربهها» با مجموعِ درآمدِ ۸۳ میلیون دلار و مجموعِ هزینههای ۱۹۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار، حدود ۱۱۳ میلیون دلار به تهیهکنندگانش ضرر وارد کرد.
گیشهی آمریکای شمالی | ۲۷ میلیون و ۱۶۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۴۶ میلیون و ۵۳۰ هزار دلار |
گیشهی چین | -- |
گیشهی جهانی | ۷۳ میلیون و ۶۹۰ هزار دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۳۱ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۱۲ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۴۰ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۸۳ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۹۵ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۷۵ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۴ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | -- |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۷ میلیون دلار |
بهره | ۱۵ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار |
کل هزینهها | ۱۹۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار |
سود خالص استودیو | منفی ۱۱۳ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار |
۴- جمنایمن
Gemini Man
پارامونت / اسکایدنس
ضرر خالص: ۱۱۱ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار
احتمالا با شکستِ «جمنایمن»، دیگر استودیوها حالاحالاها سراغِ احیا کردنِ پروژههای عتیقه که در اتاقهای بایگانی خاک میخوردند نخواهند رفت؛ آخه، «جمنایمن» در واقع براساسِ فیلمنامهای از سال ۱۹۹۷ ساخته شده است که گرچه در این مدت از افرادی مثل هریسون فورد، کلینت ایستوود، شان کانری و مِل گیبسون به عنوانِ ستارگانِ احتمالیشان نام بُرده شده بود، اما در برزخِ پیش از تولید گرفتار شده بود؛ تا اینکه بالاخره انگ لی، کارگردانِ برندهی اسکارِ «زندگی پای» پا پیش گذاشت تا این فیلمنامه را همراه با ویل اِسمیت بسازد. گرچه «جمنایمن» با تکنولوژی پیشرفتهی کاهشِ سن و فرمتِ سهبعدی فورکی با نرخ ۱۲۰ فریم بر ثانیه فیلمبرداری و تولید شده بود، اما از لحاظ کیفیتِ داستانگویی همچون تماشای یکی از فیلمهای ضعیفِ اوایلِ دههی ۹۰ احساس میشد. «جمینیمن» در حالی به ایدهی خلاقانهاش مینازد که رایان جانسون در سال ۲۰۱۲ با «لوپر» (Looper) که خط داستانی به مراتب پیچیدهتری در مقایسه با «جمینیمن» داشته، نهتنها غایت فیلمهای «آدمکش بازنشستهای در برخورد با نسخهی جوانتر خودش» را ساخته است، بلکه آن را با فقط ۴۰ میلیون دلار ساخته بود. بیشتر سروصدای رسانهای پیرامون این فیلم به تصمیم انگ لی برای فیلمبرداری آن با نرخ ۱۲۰ فریم در ثانیه خلاصه شده بود (اکثر فیلمها با نرخ ۲۴ فریم بر ثانیه ضبط میشوند).
«جمینیمن» در حالی به نرخ فریم ۱۲۰تاییاش مینازید که فقط ۱۴ سینما در آمریکای شمالی قادر به نمایش دادن این فرمت هستند. اگرچه حدود هزار و ۴۰۰ سینما، نرخ فریم بالاتر از معمول این فیلم را ارائه میکنند، اما اکثر سینماروها باید از بین نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه و نسخهی مرسوم ۲۴ فریم بر ثانیه یکی را انتخاب کنند. این مسئله احتمالا به ضرر فیلم تمام شده است. چون یا مردم علاقهای به دیدن فیلمی که حس و ظاهر غیرمعمولی نسبت به همیشه دارد نشان ندادهاند یا سالن سینمایی که فیلم را با رزولوشن و نرخ فریم مورد نظر کارگردان نمایش میدهد در اطراف خانهشان وجود نداشته است و تصمیم گرفتهاند خانه بمانند.
بالاخره وقتی تمام حرفهای پیرامون «قدمزدن» (The Walk) به اهمیت دیدن آن در سینماهای آیمکس خلاصه شده بود و وقتی تماشاگران نمیتوانند در نزدیکیشان سینمای آیمکس پیدا کنند، از دیدن فیلم صرفنظر میکنند. همچنین اگرچه «جمینیمن» به خاطر نسخهی سهبعدیاش مورد تحسین قرار گرفته است، اما واقعیت این است که مخاطبان گیشهی خانگی چند سالی است که دیگر برای نسخهی سهبعدی فیلمها هیجانزده نیستند. حتی در تابستان ۲۰۱۱ شاهد فیلمهایی مثل «ماشینها ۲» بودیم که نسخهی دوبعدی را به نسخهی سهبعدی ترجیح میدادند.
«جمینیمن» با ۱۳۸ میلیون دلار بودجه ساخته شده است که اگرچه بین پارامونت (۳۵ درصد)، اسکایدنس (۳۵ درصد)، علیبابا (۵ درصد) و فوسان (۲۵ درصد) تقسیم شده است و ضررِ سنگینِ آن را از روی دوشِ یک نفر برمیدارد، اما کماکان ضرر است. هدفِ اصلی «جمنایمن» اما جذب مشتریانِ غیرآمریکایی بود. بالاخره سه سال پیش «پیادهروی طولانی بین دو نیمهی بیلی لین»، ۳۰ میلیون دلار در بازار چین فروخت. با اینکه «جمنایمن» هم با درآمدِ ۳۳ میلیون دلاریاش در چین، استانداردِ فیلم قبلی انگ لی در این کشور را حفظ کرد، ولی منهای یک سری استثناها، فیلمهای هالیوودی برای تبدیل شدن به موفقیتهای جهانی تمامعیار نمیتوانند بهتنهایی روی بازارهای خارجی حساب باز کنند و باید درآمد خوبی را در آمریکای شمالی هم تجربه کنند.
از طرف دیگر، ویل اسمیت هنوز یک ستارهی شناختهشده و محبوب است و همانطور که در رابطه با «جوخهی انتحار» (۷۴۵ میلیون دلار)، «علاالدین» (یک میلیارد دلار) و «پسران بد تا ابد» (۴۱۹ میلیون دلار) دیدیم، وقتی او به یک مجموعهی اسم و رسمدار میپیوندد، به عنصر ارزشمند اضافهای برای آن مجموعه تبدیل میشود. اما قدرت ستارهای ویل اسمیت فقط در صورتی کار میکند که با یک آیپی بزرگ ترکیب شود. «جمینیمن» اما بیش از اینکه ترکیبی از «ستاره و آیپی» باشد، ترکیبی از «ستاره و کانسپ داستانی بکر» است؛ چیزی که گرچه زمانی راست کار هالیوود بود، اما این روزها دیگر نمیفروشد؛ مخصوصا با چنین بودجههای بزرگی. در نتیجه، «جمنایمن» با ۱۵۰ میلیون دلار درآمد جهانی و ۲۶۱ میلیون دلار مجموعِ هزینههایش، حدود ۱۱۱ میلیون دلار ضرر روی دستِ تهیهکنندگانش گذاشت.
گیشهی آمریکای شمالی | ۴۸ میلیون و ۵۵۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۹۱ میلیون و ۵۵۰ هزار دلار |
گیشهی چین | ۳۳ میلیون و ۳۷۰ هزار دلار |
گیشهی جهانی | ۱۷۳ میلیون و ۴۶۰ هزار دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۶۸ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۲۱ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۶۱ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | -- |
مجموع درآمدها: | ۱۵۰ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۱۳۸ میلیون دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۸۵ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۷ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | -- |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۹ میلیون دلار |
بهره | ۲۲/۱ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۲۶۱ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار |
سود خالص استودیو | منفی ۱۱۱میلیون و ۱۰۰ هزار دلار |
۵- پیوندِ گمشده
Missing Link
یونایتد آرتیستس ریلیزینگ / لایکا
ضرر خالص: ۱۰۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار
فهرست زیانآورترین فیلمهای سال معمولا از پروژههایی تشکیل شدهاند که شکستشان به دلیل استراتژیهای بدشان از لحظهی تولد حتمی بوده است؛ فیلمهای غیرقابلاعتنایی که آدم یواشکی از دیدنِ سوختن و خاکستر شدنشان حظ میکند. معمولا این شکستها متعلق به استودیوهای گردنکلفتی هستند که آسیب جدیای نمیبینند. اما هر از گاهی با فیلمهای شکستخوردهای مثل انیمیشن ایست/حرکتی «پیوند گمشده» مواجه میشویم که دیدنِ آن در بینِ بازندهها قلب آدم را به درد میآورد. استودیوی لایکا که با انیمیشنهای استاپ/موشنِ منحصربهفردش شناخته میشود، بالاخره با «کوبو و دو تار» در سال ۲۰۱۶، موفق شد در کانونِ توجهی جریانِ اصلی قرار بگیرد، اما موفق نشدند این روند را با «پیوند گمشده» ادامه بدهند.
«پیوند گمشده» که با هدفِ جلب نظرِ مخاطبانِ کوچکتر که محصولاتِ پیکسار، ایلومینیشن و دریمورکس را میبلعند ساخته شده بود، با استقبالِ بسیار ضعیفی مواجه شد. این فیلمِ ۱۰۰ میلیون دلاری، اکرانش را با فقط ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار افتتاحیه آغاز کرد که در مقایسه با افتتاحیههای ۱۲ تا ۱۷ میلیون دلاری چهار فیلمِ قبلی این استودیو، افتضاح بود. «پیوند گمشده» که توسط استودیوی آناپورنا پخش میشود، نهتنها از قدرتِ مارکتینگِ استودیوی قویتری مثل فوکس فیچرز که ناشرِ فیلمهای قبلی لایکا بود بهره نمیبرد، بلکه تریلرهایی که ازش منتشر شدند هم چندان درگیرکننده نبودند. بماند که این فیلم در محیطی عرضه میشود که انیمیشنهایی که بخشی از مجموعهای بزرگ یا از برندِ شناختهشدهای مثل ایلومینیشن نیستند، مورد بیاعتنایی قرار میگیرند.
گیشهی آمریکای شمالی | ۱۶ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار |
گیشهی خارجی | ۹ میلیون و ۵۹۰ هزار دلار |
گیشهی چین | -- |
گیشهی جهانی | ۲۶ میلیون و ۲۴۰ هزار دلار |
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا | ۸ میلیون دلار |
درآمد پخش در شبکهی خانگی | ۵ میلیون دلار |
درآمد پخش تلویزیونی | ۱۰ میلیون دلار |
پیشفروشهای خارجی | ۵۰ میلیون دلار |
مجموع درآمدها: | ۷۳ میلیون دلار |
هزینهی تولید | ۱۰۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار |
هزینهی چاپ و تبلیغات جهانی | ۴۰ میلیون دلار |
هزینهی ویدیو | ۸ میلیون دلار |
هزینهی مشارکتها | -- |
دستمزد بازیگران و سازندگان | ۸ میلیون دلار |
بهره | ۱۶ میلیون دلار |
کل هزینهها | ۱۷۴ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار |
سود خالص استودیو | منفی ۱۰۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار |