فیلیپ راث؛ پرافتخارترین نویسنده‌ی آمریکایی قرن بیستم

فیلیپ راث؛ پرافتخارترین نویسنده‌ی آمریکایی قرن بیستم

فیلیپ راث یکی از چهره‌های برجسته‌ی ادبیات در دهه‌ی ۱۹۶۰ است که جامعه‌ی یهودی او را به‌عنوان جوانی تیز زبان که به دین پدرانش پشت کرده، می‌دیدند.

فیلیپ، یکی از معدود نویسند‌ه‌هایی بود که اکثر جوایز ادبی در سراسر دنیا را دریافت کرد. مردم، روزنامه‌نگاران و منتقدان ادبی زیادی به راث علاقه داشتند و خود او هم روابط دوستانه‌ای با آن‌ها برقرار می‌کرد. او تبدیل به الگویی برای رمان‌نویسان صاحب نامی از اروپای شرقی مانند ایوان کلیما و برونو شولز و همچنین بدل یه یکی از دانشجوهای پرشور تاریخ آمریکا و زبان بومی آمریکایی شد.

بیوگرافی فیلیپ راث

فیلیپ میلتون راث، رمان‌نویس یهودی-آمریکایی متولد ۱۹ مارس ۱۹۳۳ در نیوآرک نیوجرسی است. او دومین فرزند بس و هرمان راث بود که خود آن‌ها فرزندان مهاجران ییدیش زبان از اروپای شرقی بودند. پدرش به‌عنوان کارگزار و بعدا مدیر دفتر برای شرکت بیمه‌ی عمر متروپولیتن کار می‌کرد.

فیلیپ به یاد می‌آورد که در کودکی صدای هیتلر و کشیش کاتولیک رومی، چارلز کوفلین را شنیده بود که موعظه‌هایش در تقبیح کمونیسم مخاطبان زیادی داشت. او نوشت: «تمام قبیله‌ی من… دموکرات‌های مومن نیودیل بودند. آن‌ها شهروندان مغرور نیوآرک بودند، اما در دنیایی به‌شدت یهودی زندگی می‌کردند.»

راث پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان در سن ۱۶ سالگی، به دانشگاه باکنل در پنسیلوانیا رفت و در آنجا مدرک زبان انگلیسی گرفت. سپس او بورسیه‌ی تحصیلی برای حضور در دانشگاه شیکاگو و مدرک کارشناسی ارشد ادبیات انگلیسی را دریافت کرد و سپس برای مدت کوتاهی به‌عنوان مربی در برنامه‌ی‌‌ نویسندگی دانشگاه مشغول به کار شد. او در همان سال به خدمت سربازی رفت، اما در طول تمرینات اولیه از ناحیه کمر آسیب دید و مرخص شد.

راث سال ۱۹۵۶ برای تحصیل در مقطع دکترا در رشته‌ی ادبیات به شیکاگو بازگشت اما پس از یک ترم ترک تحصیل کرد. او نویسندگی خلاق را در دانشگاه ایالتی نیویورک در استونی بروک، دانشگاه آیووا و دانشگاه پرینستون تدریس کرد.

راث در طول اقامتش در شیکاگو با مارگارت مارتینسون آشنا شد و پس از مدتی باهم ازدواج کردند. این دو، سال ۱۹۶۳ از هم جدا شدند و مارتینسون سال ۱۹۶۸ در یک تصادف رانندگی جان خود را از دست داد. ازدواج ناموفق او اثر مهمی در آثار ادبی‌اش بر جای گذاشت. مارتینسون، الهام‌بخش شخصیت‌های زن در چند رمان راث از جمله در کتاب شکایت پورتنوی است.

راث سال ۱۹۹۰ با همراه دیرینهی خود «کلر بلوم» که از سال ۱۹۷۶ با او زندگی می‌کرد، ازدواج کرد اما مدت زیادی نگذشت که سال ۱۹۹۴ از هم جدا شدند و بلوم سال ۱۹۹۶ خاطراتش را با عنوان ترک خانه عروسک منتشر کرد که در آن راث را به‌عنوان یک زن‌ستیز و یک فرد کنترل‌کننده نشان می‌داد. برخی از منتقدان تشابهاتی را بین بلوم و شخصیت ایو فریم در کتاب شوهر کمونیست من (۱۹۹۸) تشخیص داده‌اند.

فیلیپ راث، این رمان‌نویس پرکار در ۲۲ می ‎‌‌‌۲۰۱۸ در سن ۸۵ سالگی بر اثر نارسایی احتقانی قلب در بیمارستانی در منهتن درگذشت. راث در قبرستان کالج بارد در آناندل-آن هادسون نیویورک که سال ۱۹۹۹ کلاسی را در آنجا تدریس کرد، به خاک سپرده شد.

او ابتدا قصد داشت در کنار والدینش در گورستان گومل چسد در نیوآرک به خاک سپرده شود، اما حدود پانزده سال قبل از مرگش نظرش را تغییر داد تا در نزدیکی دوستش، نورمن مانیا به خاک سپرده شود. راث صراحتا هرگونه مراسم مذهبی را در مراسم تشییع جنازه خود ممنوع کرد، اگرچه اشاره شد که تنها یک روز پس از دفن او، طبق سنت یهودی، سنگریزه‌ای بر بالای سنگ قبر او گذاشته شده بود.

درون‌مایه‌ی آثار فیلیپ راث

از ویژگی‌های اصلی آثار راث می‌توان به نگاه بی‌طرفانه‌‌ی او نسبت به وقایع و تأثیرپذیری جامعه‌ی آمریکا از جنگ‌هایی مانند ویتنام و کره اشاره کرد. خوانندگان یهودی از همان ابتدا از دیدگاه کنایه آمیز راث نسبت به زندگی یهودیان ناراحت بودند.

بسیاری از داستان‌های راث حول موضوعات نیمه اتوبیوگرافیک می‌چرخد و داستان‌هایش در دهه‌ی ۱۹۴۰، نقطه‌ی اوج آرمان‌گرایی و انسجام اجتماعی آمریکا را نشان می‌دهد. در حالی که داستان‌های راث تأثیرات خودزندگی‌نامه‌ای قوی دارد، اما تفسیر اجتماعی و طنز سیاسی را هم در خود جای داده است.

نمایشنامه‌نویس و یکی از برجسته‌ترین زنان نویسنده‌ی امریکایی، «جویس کارول اوتس» درباره‌ی میراث ادبی فیلیپ راث می‌گوید: «من اندکی معاصرتر از راث هستم اما هر دوی ما در سال‌های خفقان‌آور دهه‌ی ۱۹۵۰ میلادی مطرح شدیم. عصر فرمالیستی و طعنه‌آمیز آثار هنری جیمز، دوره ادبیات تلویحی و کم‌گویی و مهم‌تر از همه استفاده نکردن از شخصیت انسانی، همچنان که تی‌اس‌الیوت می‌گفت شعر گریزی از شخصیت است؛ اما فیلیپ راث با قدرت، درخشان و گاها خشن با لحنی سخره‌آمیز تمامی این ویژگی‌ها را پس زد و دنباله روی کافکا و لنی بروس شد؛ اما راث چیزی بیش از یک انقلاب خشمگین بود و در قلبش یک اخلاق‌گرای واقعی بود و همواره در تلاش برای ریشه‌کن کردن تزویر و دروغگویی در زندگی عمومی و شخصی‌اش بود.».

این نویسنده‌ی صاحب نام، علاوه بر بررسی موضوع سیاست و تاریخ به برخی از دغدغه‌های دنیای امروزی مثل نژادپرستی، هویت و حتی اخلاق که بخش زیادی از زندگی ما را تحت تأثیر قرار داده است، می‌پردازد. او پس از دهه‌ی ۱۹۹۰ در اغلب داستان‌هایش، عناصر زندگی‌نامه‌ای را با بازنگری زندگی آمریکایی پس از جنگ ترکیب ‌کرد.

بسیاری از داستان‌های راث در دهه‌ی ۱۹۴۰ که دوران کودکی راث و زاکرمن را در بر می‌گیرد، نقطه‌ی اوج ایدئالیسم و انسجام اجتماعی آمریکایی را نشان می‌دهد. در رمان‌های کمیک راث، مانند شکایت پورتنوی، برخورد طنزآمیزتر با میهن پرستی و آرمان گرایی سال‌های جنگ کاملا مشهود است.

آثار فیلیپ راث

اولین کتاب راث به نام خداحافظ کلمبوس (۱۹۵۹)، برای اولین بار در مجله‌ی شیکاگو در حالی که او در حال تحصیل بود به چاپ رسید. این کتاب بیش از ۱۲ هزار نسخه با جلد سخت به فروش رسید و کتاب شکایت پورتنوی (۱۹۶۹) در ۱۰ هفته‌ی اول پس از انتشار بیش از چهارصد نسخه فروخت.

کتاب «When She Was Good» که سال ۱۹۶۷ منتشر شد تا حدی بر اساس زندگی همسر اولش مارگارت مارتینسون است. این اثر موفقیت تجاری و انتقادی گسترده‌ای را به راث بخشید و باعث شد که شهرت او به طور قابل‌توجهی افزایش یابد.

راث در کتاب «The Plot Against America»، تاریخی برای آمریکا تصور می‌کند که در آن قهرمان هوانورد و انزواطلب، «چارلز لیندبرگ» در سال ۱۹۴۰ به‌عنوان رییس جمهور ایالات متحده انتخاب می‌شود و برای تفاهم با آلمان نازی هیتلری مذاکره و برنامه‌ی یهودی ستیزی خود را آغاز می‌کند.

فیلیپ راث جوایز ادبی بسیار زیادی را کسب کرد؛ او دو بار جایزه‌ی کتاب ملی و جایزه‌ی حلقه‌ی ملی منتقدان کتاب و سه بار جایزه‌ی PEN/Faukner دریافت و سال ۱۹۹۷ جایزه‌ی پولیتزر را برای رمان «پاستورال آمریکایی» که یکی از شناخته‌شده‌ترین شخصیت‌هایش «ناتان زاکرمن» است را از آن خود کرد.

او همچنین برنده‌ی جوایزی مانند جایزه‌ی فرانتس کافکا (۲۰۰۱)، جایزه‌ی ادبی من بوکر (۲۰۱۱)، جایزه‌ی ادبیات پرنس آستوریاس (۲۰۱۲) شد. از دیگر آثارش می‌توان به یکی مثل همه، خشم، رییس‌ جمهور ما هنرپیشه‌ی دغل و دوستانش، زندگی بی‌دغدغه آمریکایی، شوهر کمونیست من، ننگ بشری و حقارت اشاره کرد.

در ادامه‌ی مطلب خلاصه‌ای از معروف‌ترین آثار این نویسنده‌ی آمریکایی آورده‌ایم.

خداحافظ کلمبوس

کتاب «خداحافظ کلمبوس» با عنوان انگلیسی «Goodbye, Columbus»، مجموعه‌ای از داستان‌های فیلیپ راث است که اولین بار سال ۱۹۵۹ منتشر شد. راث این اثر زیبا را در مجله‌ی ادبی معروف پاریس ریویو منتشر کرد که قبلا آثاری ازجمله ارنست همینگوی، ویلیام فاکنر و ویلیام استایرون را منتشر کرده بود.

کتاب خداحافظ کلمبوس از شش داستان کوتاه تشکیل شده است و مضامین آن شامل عشق، نفرت از خود و یکسان‌سازی فرهنگی است. این کتاب یک موفقیت انتقادی برای راث بود و سال ۱۹۶۰ برنده‌ی جایزه‌ی کتاب ملی ایالات متحده برای داستان شد.

راث، جزئیات زندگی یهودیان آمریکایی پس از جنگ را به تصویر می‌کشد که از سنت‌های والدین خود دور می‌شوند و در تلاش برای تحصیل در دانشگاه و زندگی در حومه‌ی شهر هستند.

خداحافظ کلمبوس رابطه‌ی کوتاه اما پرشور تابستانی نیل کلاگمن ۲۳ ساله با برندا پاتیمکین ۲۱ ساله و اختلافات اقتصادی بین دو خانواده تأکید دارد. داستان توسط نیل، دانشجوی فارغ التحصیل از کالج‌های نیوآرک در راتگرز که یک یهودی سکولار و کارمند کتابخانه‌ی عمومی نیوآرک است، روایت می‌شود. او درآمد چندانی ندارد و از طبقه‌ی کاگر جامعه است. یک روز تابستانی، نیل توسط پسر عمویش دوریس به کلوپ کانتری گرین لین در حومه‌ی نیوجرسی دعوت و در آنجا با برندا آشنا می‌شود و این‌ دو پس از مدتی رابطه‌ای عاشقانه آغاز می‌کنند.

این داستان نیمه اتوبیوگرافیک در عین حال که قابل ستایش منتقدان قرار می‌گیرد، به دلیل نمایش نامطلوب آن از شخصیت‌های جامعه‌ی یهودی، محکومیت‌های نسبتا زیادی دریافت کرده است. این کتاب برنده‌ی جایزه‌ی ملی کتاب داستانی ایالات متحده شد و سال ۱۹۶۹ به‌عنوان یک فیلم با بازی ریچارد بنجامین نامزد اسکار و گلدن گلوب اقتباس شد و در آن زمان راث پیشتاز داستان‌های یهودی آمریکایی بود.

در قسمتی از کتاب خداحافظ کلمبوس می‌خوانیم:

هرچه هوا تاریک‌تر می‌شد برندا با خشونت بیشتری به حریف حمله می‌کرد که برایم جالب بود چون قبلش وقت بازی در روشنایی دیده بودم حتی وقتی باید عجله می‌کرد در عقب می‌ایستاد و بعد از اینکه ضربه ی لوب حریف را می‌کوبد به نظر نمی‌رسید از این همه نزدیکی به راکت حریف راضی باشد. به نظرم اشتیاقی که برای بردن یک امتیاز داشت با اشتیاقی که باید برای حفظ زیبایی اش می‌داشت، نامتناسب بود. شک داشتم رد قرمز توپ بر گونه اش برایش دردناک‌تر بود یا ازدست دادن تمام امتیازهای بازی. تاریکی برندا را تحریک می‌کرد و او ضربه‌ها را محکم‌تر می‌زد و در آخر سیمپ با تمام وجود می‌دوید.

میراث

کتاب «میراث» با عنوان انگلیسی «Patrimony» یک اثر واقعی از فیلیپ راث است که اولین بار سال ۱۹۹۱ منتشر شد. این کتاب سال ۱۹۹۲ جایزه‌ی ملی حلقه‌ی منتقدان کتاب را دریافت کرد و با استقبال پرشور مردم روبرو شد.

فصل‌های این کتاب به شرح زیر است.

  • خب، نظرت چیست؟
  • کجایی مامان؟
  • آیا من زامبی خواهم شد؟
  • باید زندگی را از سر بگیرم
  • شاید اینگرید بتواند برای همیشه از من مراقبت کند
  • آن‌ها مبارزه می‌کردند چون مبارز بودند و مبارزه می‌کردند چون یهودی بودند

فیلیپ راث توسط بسیاری به‌عنوان پادشاه حاکم بر ادبیات داستانی آمریکا ستایش می‌شود. این کتاب درباره‌ی عشق، بقا و خاطره و از نظر فکری یکی از پرنشاط‌ترین کتاب‌های راث است. درواقع این کتاب که راث برای پدرش به نگارش درآورده، در اوج مهارت ادبی و با دقت و هوشیاری دقیق نوشته شده است.

یکی از سخت‌ترین سفرهای زندگی، همراهی با یک عزیز در دوران پیری یا ناتوانی است؛ کتاب میراث یکی از اصلی‌ترین داستان‌های واقعی را روایت می‌کند. راث در این اثر زندگی عذاب‌آور و گاه خنده‌دار یک خانواده با والدینی در حال مرگ که باید با تمام وفاداری‌ها و کینه‌های گذشته‌شان کنار بیایند و در عین حال با آینده‌ی دگرگون‌شده‌شان که تحت تأثیر فشارهای پزشکی مدرن و فناوری‌های، کنار بیایند را روایت کرده است.

در قسمتی از کتاب میراث می‌خوانیم:

اندازه روزی که عکس‌های اسکن مغز پدر را از پاکت بیرون می‌آوردم گریه نکردم؛ نه به این خاطر که به آسانی توانسته بودم توموری که به مغز پدر هجوم آورده بود در عکس‌ها تشخیص دهم؛ بل به این دلیل ساده که آنچه پیش چشم داشتم مغز او بود؛ مغز پدرم، چیزی که او را وامی داشت آن طور بی پرده فکر کند، آن طور موکد حرف بزند، آن طور احساساتی استدلال کند و آن طور بی‌فکر و آتی تصمیم بگیرد. همین مغزیود که مجموعه نگرانی‌های بی پایان او را شکل داده و بیش از هشت دهه خویشتن داری سرسختانه او را تاب آورده بود.

شوهر کمونیست من

کتاب «شوهر کمونیست من» با عنوان انگلیسی «I Married a Communist» اثر فیلیپ راث اولین بار سال ۱۹۹۸ منتشر شد.

رمان‌نویسی که آشکارا از تاریخ زندگی‌اش استفاده می‌کند، همیشه به عمد تمایز بین حقیقت و دروغ را به هم می‌ریزد تا ما را حیرت زده و مهم‌تر از همه به تفکر وادار کند. کتاب «شوهر کمونیست من» حقایق مربوط به رابطه‌ی ۲۰ ساله‌ی راث با همسرش کلر بلوم است.

کتاب شوهر کمونیست من توسط ناتان زاکرمن روایت می‌شود و تاریخ پس از جنگ نیوآرک، نیوجرسی و ساکنان آن را به تصویر می‌کشد. داستان درباره‌ی ظهور و سقوط ایرا رینگولد است. ایرا یک مرد خشن و گردن‌کلفت آمریکایی است که تبدیل به یک ستاره‌ی بزرگ رادیویی دهه‌ی ۱۹۴۰ می‌شود. او در دوران اوج خود به‌عنوان یک ستاره با بازیگر برجسته‌ی هالیوود به نام «ایو فریم»، ازدواج می‌کند.

این کتاب یک داستان تخیلی درخشان از آن دوران خائنانه پس از جنگ است که نه تنها سیاست ملی را آلوده کرده، بلکه به زندگی صمیمی و درونی دوستان و خانواده، زن و شوهر، والدین و فرزندان آسیب وارد کرده است.

مترجم کتاب در مقدمه‌ی کتاب می‌گوید:

نکته‌ی جالب این کتاب این است که نخستین برخورد و تماس قهرمان داستان با چپ گرایی و کمونیسم طی دو سال اقامت او در جنوب ایران، به‌عنوان گروهبان ارتش آمریکا و مامور باراندازی کشتی‌های امریکایی که مهمات و کمک‌های نظامی آمریکا را برای ارسال به شوروی و تقویت جبهه‌ی شرق در خرمشهر و بوشهر تخلیه می‌کرده‌اند، رخ می‌دهد؛ و نیز در جذابیت‌های تبلیغات کمونیستی، میان خصوصیات اشخاص و نوع و ادبیات آن تبلیغات شباهت هایی با آنچه در همان زمان در ایران می‌گذشت به چشم می‌خورد.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
1 + 0 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.