واژهی اسکیزوفرنی نخستین بار در سال ۱۹۰۸ توسط یوجین بلولر از ترکیب دو واژهی یونانی shizein (گسستن) و phrenos (اندیشه) ابداع شد. اسکیزوفرنی از واژههای ثقیلی است که یکی از معادلهای فارسی آن «جنون جوانی» است. دقیقتر که بنگریم، همنشینی این دو واژه در کنار هم، اسکیزوفرنی را ملموستر میکند. بگذارید از نشانههای این بیماری بگوییم: قطع رابطهی عاطفی، اجتناب از دیگران، عدم تمرکز، توهم، هذیان، شنیدن صداها، احساس نیاز به محافظت شدن و غیره. نشانههایی که به نظر من، همهی ما کمابیش، یک یا چند مورد از آنها را به صورت خفیف، به ویژه در نوجوانی که اتفاقا شایعترین سن ابتلا به این اختلال است، تجربه کردهایم؛ اما نوع مزمن و جدی این نشانهها که اسکیزوفرنها آنها را تجربه میکنند، موضوع این مقاله است.
طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی جزو ده بیماری طراز اولی است که در فهرست بیماریهای جهانی نقش دارند. حقایق مرتبط با این بیماری به این شرح است: بیش از ۲۱ میلیون نفر در سراسر جهان به این بیماری مبتلا هستند. این بیماری قابل درمان است. یک نفر از هر دو نفر مبتلا به اسکیزوفرنی، تحت درمان نیستند. مراقبت از افراد مبتلا میتواند در سطح جامعه و با مشارکت فعالانهی خانواده و جامعه انجام شود. در این مقاله با نشانههای اسکیزوفرنی، دلایل ابتلا به آن، روشهای درمان و راههای کمک به این افراد آشنا شوید.
بیماری اسکیزوفرنی چیست؟
شیزوفرنی یک اختلال مزمن و جدی است که بر شیوهی تفکر، احساس و رفتار فرد مبتلا اثر میگذارد. اسکیزوفرنی مانند دیگر اختلالهای ذهنی، شایع نیست، اما میتواند بسیار ناتوانکننده باشد. از هر ۱۰۰۰ نفر، تقریبا ۷ یا ۸ نفر در طول زندگیشان به اسکیزوفرنی مبتلا خواهند شد.
این اختلال باعث میشود افراد مبتلا، صداهایی را بشنوند یا چیزهایی را ببینند که وجود خارجی ندارند. آنها ممکن است تصور کنند که افراد دیگر، ذهن آنها را میخوانند، افکارشان را کنترل میکنند یا برای صدمه زدن به آنها نقشه میکشند. این تصور میتواند برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ترسناک باشد و سبب انزوا و بیقراری شدید آنها شود. این حالت، برای اطرافیان آنها هم میتواند نگرانکننده باشد.
افرادی که دچار اسکیزوفرنی هستند، ممکن است گاهی از ایدههای عجیب یا غیرعادی صحبت کنند که این ادامهی گفتگو را با آنها دشوار میسازد. آنها ممکن است ساعتها بدون حرکت یا صحبت بنشینند. گاهی اوقات این افراد کاملا خوب به نظر میرسند، تا این که شروع به صحبت کردن دربارهی افکارشان میکنند.
اسکیزوفرنی بر جامعه و خانوادهها هم اثر میگذارد. بسیاری از اسکیزوفرنها، در پیدا کردن شغل و مراقبت از خودشان مشکل دارند، بنابراین ممکن است به کمک دیگران متکی باشند. نگرشها و باورهای منفی دربارهی اسکیزوفرنی شایع هستند و گاهی باعث میشوند این افراد تمایلی به صحبت کردن دربارهی این اختلال و درمان آن، پیدا نکنند.
افراد مبتلا به شیزوفرنی ممکن است همواره نشانههای این اختلال را در طول زندگیشان داشته باشند، اما درمان به بهبود بسیاری از آنها کمک کرده است و آنها توانستهاند اهداف زندگیشان را دنبال کنند. محققان در حال توسعهی روشهای مؤثرتر درمان و استفاده از ابزار جدید تحقیقاتی برای درک دلایل اسکیزوفرنی هستند. شاید نتیجهی این تحقیقات در سالهای آینده، به پیشگیری و درمان بهتر این بیماری کمک کند.
علائم اسکیزوفرنی چیست؟
نشانههای اسکیزوفرنی به سه طبقهی گسترده تقسیم میشوند:
- نشانههای مثبت
- نشانههای منفی
- نشانههای شناختی
نشانههای مثبت
نشانههای مثبت، رفتارهای روانپریشانهای هستند که بهطور کلی در انسانهای سالم دیده نمیشوند. افرادی که نشانههای مثبت دارند، ممکن است ارتباطشان را با برخی از جنبههای واقعیت از دست بدهند. برای بعضی از افراد، این نشانهها گذرا هستند، اما برای دیگران، این نشانهها با مرور زمان، ثابت میمانند. نشانهها گاهی شدید و گاهی به سختی قابل مشاهده هستند. شدت نشانههای مثبت ممکن است به این بستگی داشته باشد که بیمار تحت درمان هست یا نیست. نشانههای مثبت شامل موارد زیر میشوند:
توهمات
توهمات، تجربیات حسی هستند که بدون وجود محرک بیرونی رخ میدهند. این توهمات در هر یک از پنج حس میتوانند بروز کنند (بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی یا لامسه). «صداها» (یا توهمات شنیداری) شایعترین نوع توهمات در اسکیزوفرنی هستند. بسیاری از افرادی که به اسکیزوفرنی مبتلا هستند، صداهایی را میشنوند. این صداها میتوانند درونی باشند، یعنی از ذهن خود فرد نشأت بگیرند، یا میتوانند بیرونی باشند که در آن صورت، بیمار احساس میکند فردی با او در حال صحبت کردن است. این صداها ممکن است دربارهی رفتار فرد با او صحبت کنند، فرمان انجام کارهایی را به او بدهند یا او را از وجود خطری آگاه سازند. گاهی اوقات صداها با هم صحبت میکنند و افرادی که دچار اسکیزوفرنی هستند به این صداها جواب میدهند. اسکیزوفرنها ممکن است مدتها پیش از آنکه خانواده یا دوستانشان متوجه مشکل شده باشند، این صداها را بشنوند.
انواع دیگر توهم عبارتند از: دیدن افراد یا اشیایی که وجود خارجی ندارند، بوییدن رایحههایی که هیچکس جز فرد اسکیزوفرن متوجه آنها نمیشود و حس اینکه کسی با انگشتان نامرئی در حال لمس کردن بدن آنها است، وقتی هیچکس کنار آنها نیست.
هذیانات
هذیانات، باورهای اشتباهی هستند که فرد عمیقا به آنها اعتقاد دارد و این باورها با فرهنگ او سازگار نیستند. هذیانات تداوم دارند، حتی زمانی که برای حقیقی نبودن یا منطقی نبودن آنها مدرک وجود دارد. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی میتوانند هذیاناتی داشته باشند که به نظر عجیب و غریب میآیند، از قبیل این که همسایهها میتوانند با امواج مغناطیسی، رفتار آنها را کنترل کنند. همچنین، آنها ممکن است باور کنند کسانی که در تلویزیون میبینند، پیغامهای خاصی را خطاب به آنها میگویند یا ایستگاههای رادیویی، افکار آنها را با صدای بلند برای دیگران پخش میکنند. این هذیانات را «هذیانات اشاره» میگویند.
گاهیاوقات، آنها باور دارند شخص دیگری هستند، مثلا یک شخصیت مشهور تاریخی. آنها ممکن است هذیانات پارانویایی داشته باشند و تصور کنند که دیگران میخواهند به آنها آسیب برسانند. مثلا با خیانت، حمله، مسموم کردن، جاسوسی کردن یا نقشه کشیدن علیه آنها یا نزدیکانشان. این باورها «هذیانات گزند و آسیب» نام دارند.
اختلالات تفکر
اختلالات تفکر، شیوههای غیرعادی یا ناکارآمد فکر کردن هستند. یک شکل از آن، «تفکر آشفته» نام دارد. حالتی که در آن، فرد در مرتب کردن افکارش یا برقرار کردن رابطهی منطقی میان آنها، مشکل دارد. در این مواقع، او ممکن است به صورت نامفهوم سخن بگوید، طوری که درک گفتههایش سخت باشد. اغلب به این حالت، «سالاد لغت» میگویند. شکل دیگر «وقفهی تفکر» نامیده میشود. حالتی که در آن، فرد ناگهان صحبت خود را با فکر کردن به چیزی، قطع میکند. وقتی دلیل وقفهی صحبتش را از او بپرسند، ممکن است به یاد نیاورد و بگوید آن فکر از ذهنش پریده است. در نهایت، فردی که اختلال تفکر دارد، ممکن است کلمات بیمعنایی بسازد یا به عبارتی، «واژهسازی» کند.
اختلالات حرکت
این اختلالات ممکن است به شکل حرکات هیجانی ظاهر شوند. فردی که اختلال حرکت دارد، ممکن است حرکات خاصی را به دفعات تکرار کند. از سوی دیگر، چنین فردی ممکن است دچار بُهت (یا کاتاتونی) شود. کاتاتونی حالتی است که در آن فرد نه حرکت میکند و نه به دیگران واکنش نشان میدهد. امروزه، کاتاتونی به ندرت رخ میدهد، اما زمانی که درمانی برای شیزوفرنی وجود نداشت، این حالت بیشتر شایع بود.
نشانههای منفی
نشانههای منفی به آشفتگی احساسات و رفتارها مربوط میشوند. تشخیص این نشانهها به عنوان بخشی از اختلال، دشوارتر است و میتوان آنها را با نشانههای افسردگی و حالتهای دیگر، اشتباه گرفت. این نشانهها شامل موارد زیر میشوند:
- یکنواختی احساسی (کاهش ابراز احساسات از طریق حالات چهره یا لحن صدا)
- کاهش لذت از زندگی روزمره
- مشکل در آغاز و ادامهی فعالیتها
- کاهش صحبت کردن
افرادی که نشانههای منفی دارند ممکن است برای کارهای روزمرهشان به کمک نیاز داشته باشند. آنها ممکن است از بهداشت فردی غفلت کنند.
این ویژگیها سبب میشوند که آنها تنبل به نظر بیایند یا تمایلی به کمک کردن به خودشان نداشته باشند؛ اما این مشکلات، نشانههایی هستند که از اسکیزوفرنی نشأت میگیرند.
نشانههای شناختی
نشانههای شناختی برای بعضی از افراد نامحسوس است؛ اما برای دیگران، این نشانهها شدیدتر هستند و بیماران ممکن است تغییراتی را در حافظه یا جنبههای دیگری از تفکرشان مشاهده کنند. تشخیص نشانههای شناختی به عنوان بخشی از اختلال، مانند نشانههای منفی، ممکن است دشوار باشد. این نشانهها، اغلب با انجام آزمایشهای خاصی قابلشناسایی هستند. نشانههای شناختی موارد زیر را در بر میگیرند:
- عملکرد اجراییِ ضعیف (ضعف در توانایی درک اطلاعات و استفاده از آنها برای تصمیمگیری)
- اختلال در تمرکز و توجه
- اختلال در حافظهی فعال (ضعف در توانایی استفادهی فوری از اطلاعات پس از فراگیری آنها)
شناخت ضعیف، بر کار و روابط اجتماعی اثر میگذارد و میتواند برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی دردناک باشد.
شیزوفرنی چه زمانی آغاز میشود و چه کسانی به آن مبتلا میشوند
اسکیزوفرنی، مردان را اندکی بیشتر از زنان مبتلا میکند و احتمال ابتلا به آن در تمام گروههای نژادی در سراسر جهان ممکن است. نشانههایی از قبیل توهم و هذیان معمولا در سنین بین ۱۶ و ۳۰ سال آغاز میشوند. مردان نشانهها را کمی زودتر از زنان تجربه میکنند. شایعترین سن ابتلا به اسکیزوفرنی، اواخر نوجوانی و اوایل بزرگسالی است. پس از ۴۵ سالگی، احتمال ابتلا به اسکیزوفرنی غیرعادی است. اسکیزوفرنی به ندرت در کودکان دیده میشود، اما آگاهیها از ابتلا به اسکیزوفرنی در آغاز کودکی، در حال افزایش است.
تشخیص اسکیزوفرنی در نوجوانان میتواند مشکل باشد. دلیلش این است که نخستین نشانهها میتوانند شامل تغییراتی در روابط دوستانه این افراد، افت نمرات درسی، مشکلات خواب و زودرنجی شوند، رفتارهایی که میان نوجوانان شایع است. ترکیبی از عوامل وجود دارند که میتوانند اسکیزوفرنی را در بیش از ۸۰ درصد جوانانی که در معرض خطر ابتلا به این بیماری هستند، پیشبینی کنند. این عوامل، انزوای فرد و کنارهگیری از دیگران، زیاد شدن افکار و تردیدهای غیرعادی و سابقهی خانوادگی روانپریشی را شامل میشوند. این مرحلهی قبل از روانپریشیِ اختلال را دورهی «مقدماتی» مینامند.
آیا اسکیزوفرنها خشن هستند
اکثر اسکیزوفرنها خشن نیستند. در حقیقت، اکثر جنایات خشونتآمیز را کسانی مرتکب میشوند که دچار این اختلال نیستند. اسکیزوفرنها به احتمال زیاد، بیشتر به خودشان صدمه میزنند تا دیگران. سوءمصرف مواد مخدر میتواند شانس خشن شدن فرد را بالا ببرد. بالاترین خطر خشونت زمانی است که فرد روانپریش درمان نشده باشد، اما با آغاز درمان، از شدت خطر به میزان چشمگیری کاسته میشود.
اسکیزوفرنی و خودکشی
افکار و رفتارهای خودکشیگرایانه میان اسکیزوفرنها بسیار شایع است. اسکیزوفرنها نسبت به افرادی که بیماری روانی ندارند، زودتر میمیرند. دلیل آن تا حدی به خاطر خودکشی میان آنها است.
پیشبینی اینکه احتمال خودکشی کدام اسکیزوفرنها بیشتر است، آسان نیست. اما درمان جدی هرگونه نشانهی افسردهکننده و سوءمصرف مواد مخدر، ممکن است ریسک خودکشی را پایین بیاورد. افرادی که داروهای ضد روانپریشی را طبق دستور پزشک مصرف میکنند، نسبت به کسانی که مصرف داروهایشان را جدی نمیگیرند، کمتر مرتکب خودکشی میشوند. اگر فردی از آشنایان شما، از خودکشی صحبت میکند یا مرتکب خودکشی شده است، به او کمک کنید تا فورا به افراد متخصص مراجعه کند یا با اورژانس تماس بگیرید.
اسکیزوفرنی و اختلالات مصرف مواد مخدر
اختلالات مصرف مواد مخدر زمانی ایجاد میشوند که مصرف مکرر مشروبات الکی و یا مواد مخدر در سلامت، خانواده، کار، مدرسه یا زندگی اجتماعی فرد، اختلال ایجاد کنند. مصرف مواد مخدر، شایعترین اختلالی است که همزمان با اسکیزوفرنی رخ میدهد و روابط پیچیده بین این دو به طور گسترده بررسی شده است. اختلال مصرف مواد مخدر میتواند از تأثیر درمان اسکیزوفرنی کم کند و چنانچه اسکیزوفرنها دچار سوءمصرف مواد مخدر باشند، احتمال مشارکتشان در درمان، کمتر میشود. معمولا باور بر این است که اسکیزوفرنهایی که مواد مخدر مصرف میکنند، در صدد «خوددرمانی» نشانههایشان هستند، اما شواهد اندکی وجود دارد که نشان دهد این افراد در واکنش به نشانههای اختلال یا کم کردن آنها، مواد مخدر مصرف میکنند.
نیکوتین، شایعترین دارویی است که اسکیزوفرنها آن را مصرف میکنند. این افراد بیشتر از کسانی که مبتلا به بیماری روانی نیستند، به کشیدن سیگار تمایل دارند و محققان در پی کشف این هستند که آیا مبنای زیستشناختی برای این موضوع وجود دارد یا نه. برخی شواهد حاکی از آن است که نیکوتین ممکن است به طور موقت سبب کم کردن زیرمجموعهای از کمبودهای شناختی شود که معمولا در اسکیزوفرنها مشاهده میشود، اما این مزایا در مقابل آثار زیانبار سیگار کشیدن بر جنبههای دیگر شناخت و سلامت عمومی فرد، اهمیت زیادی ندارند. طبق یافتههای به دست آمده، بوپروپیون در ترک سیگار برای اسکیزوفرنها مؤثر است. در بیشتر مطالعات دریافتهاند که کاهش یا ترک سیگار، نشانههای اسکیزوفرنی را بدتر نمیکند.
حشیش (ماریجوآنا) هم اغلب توسط اسکیزوفرنها مصرف میشود که میتواند اوضاع سلامت آنها را بدتر کند. مصرف زیاد حشیش با شروع زودتر و شدیدتر نشانههای اسکیزوفرنی مرتبط است. اما در تحقیقات انجامشده، هنوز به طور قطعی مشخص نشده است که آیا حشیش مستقیما سبب اسکیزوفرنی میشود یا نه.
سوءمصرف مواد مخدر میتواند سرعت بیماریهایی همچون: هپاتیت، بیماریهای قلبی، بیماریهای عفونی، همینطور خودکشی، ضربهی روحی و بیخانمانی در اسکیزوفرنها را بالا ببرد.
برداشت کلی این است که اسکیزوفرنی و اختلال سوءمصرف مواد مخدر، عوامل خطر ژنتیکی قوی دارند. در حالی که اختلال سوءمصرف مواد مخدر و سابقهی خانوادگی بیماری روانی به طور جداگانه به عنوان عوامل خطر برای اسکیزوفرنی شناسایی شدهاند، اینکه آیا این عوامل با هم ارتباط دارند و اگر دارند، ارتباطشان چگونه است، به درستی مشخص نشده است.
وقتی افراد هم دچار اسکیزوفرنی و هم دچار اختلال سوءمصرف مواد مخدر باشند، بهترین شانس بهبود آنها، یک برنامهی درمانی است که اقدامات درمانی هر دو اختلال را یکی کند.
چه چیزی سبب اسکیزوفرنی میشود؟
بر اساس تحقیقات، عوامل متعددی شناسایی شدهاند که در خطر ابتلا به اسکیزوفرنی نقش دارند.
ژنها و محیط
مدتهاست که دانشمندان میدانند اسکیزوفرنی گاهی اوقات در خانوادهها موروثی است. این بیماری در کمتر از 1 درصد جمعیت کل اتفاق میافتد، اما این رقم، در کسانی که فامیل درجهی یک آنها، مثل والدین، برادر یا خواهر دچار این اختلال هستند، به ۱۰ درصد میرسد. کسانی هم که فامیل درجهی دو آنها (عمه، خاله، عمو، دایی، پدربزرگ، مادربزرگ یا عموزادهها و عمهزادهها) اسکیزوفرنی دارند، بیش از جمعیت کل، به اسکیزوفرنی مبتلا میشوند. بالاترین خطر برای دوقلوهای یکسانی است که والدینشان اسکیزوفرنی دارند. احتمال ابتلا به این اختلال در این افراد ۴۰ تا ۶۵ درصد است. اگرچه این روابط ژنتیکی، قوی هستند، بسیاری از اسکیزوفرنها وجود دارند که عضوی از خانوادهشان به این اختلال مبتلا نیست و برعکس، بسیاری از افراد وجود دارند که یک یا چند عضو از خانوادهشان اسکیزوفرن هستند، اما خودشان دچار این اختلال نشدهاند.
دانشمندان معتقدند که ژنهای مختلف زیادی به خطر افزایشیافتهی اسکیزوفرنی کمک میکنند، اما هیچ ژن تکی به تنهایی سبب این اختلال نمیشود. در واقع، تحقیقات اخیر نشان داده است که نرخ جهشهای نادر ژنتیکی در اسکیزوفرنها بالاتر است. این اختلافات ژنتیکی شامل صدها ژن مختلف میشوند و احتمالا رشد مغز را به صورتهای مختلف و نامحسوسی مختل میکنند.
تحقیقات در زمینهی ژنهای گوناگونی که با اسکیزوفرنی در ارتباط هستند، در حال انجام است، بنابراین هنوز این امکان وجود ندارد که با استفاده از اطلاعات ژنتیکی پیشبینی کرد چه کسی به این بیماری مبتلا میشود. علیرغم این گفته، میتوان بدون تجویز پزشک یا توصیهی متخصص، آزمایشات ژنتیکی را به صورت آنلاین خریداری کرد و آنها را انجام داد. تبلیغات این آزمایشات حاکی از آن است با یک نمونهی بزاق دهان، شرکت تبلیغکننده میتواند مشخص کند که آیا فرد آزمایشدهنده مبتلا به بیماریهای خاصی از جمله اسکیزوفرنی هست یا نه. با وجود این، دانشمندان هنوز تمام گونههای ژنتیکی که به اسکیزوفرنی کمک میکنند یا ژنهایی که به افزایش بسیار اندک خطر معروف هستند، نمیشناسند. بنابراین، احتمال اینکه این «آزمایشات ژنوم»، تصویر کاملی از خطر ابتلا به یک اختلال روانی مانند اسکیزوفرنی را در یک فرد ارائه کنند، بعید است.
افزون بر این، دلایل ایجاد این اختلالها، به طور حتم فقط در ژنها نهفته نیست. دانشمندان عقیده دارند تعامل میان ژنها و جنبههایی از محیط زندگی فرد، در ابتلا به اسکیزوفرنی نقش دارد. عوامل محیطی بسیاری ممکن است دخیل باشند، مثلا قرار داشتن در معرض ویروسها یا سوءتغذیه پیش از تولد، مشکلات حین تولد و عوامل روانشناختی دیگری که هنوز شناخته نشدهاند.
شیمی و ساختارهای مختلف مغز
به عقیدهی دانشمندان، عدمتوازن در واکنشهای شیمیایی بهم وابسته و پیچیدهی مغز، از جمله پیامرسانهای عصبی دوپامین و گلوتامیک و احتمالا پیامرسانهای عصبی دیگر، در اسکیزوفرنی نقش دارد. پیامرسانهای عصبی موادی هستند که سلولهای مغزی برای ارتباط با یکدیگر از آنها استفاده میکنند. دانشمندان در حال کسب اطلاعات بیشتر دربارهی ارتباط شیمی مغز با اسکیزوفرنی هستند.
ساختارهای مغزی برخی از اسکیزوفرنها، اندکی با افراد سالم متفاوت است. برای مثال، حفرههای پر از مایع در مرکز مغز به نام بطن مغز در برخی از اسکیزوفرنها بزرگتر است. همچنین، مادهی خاکستری در مغز افراد مبتلا کمتر است و ممکن است برخی نواحی مغز، فعالیت کمتر یا بیشتری داشته باشند.
این اختلافات زمانی مشاهده شد که اسکنهای مغزی گروهی از افراد اسکیزوفرن با گروهی از افراد سالم، مقایسه شد. با وجود این، اختلافات به اندازهی کافی زیاد نیستد تا بتوان به کمک آنها، افراد مبتلا به اسکیزوفرنی را شناسایی کرد یا از آنها در تشخیص این اختلال کمک گرفت.
مطالعات دربارهی بافت مغز پس از مرگ، اختلافاتی را در مغز اسکیزوفرنها با مغز دیگران آشکار کرده است. دانشمندان تغییرات اندکی را در موقعیت یا ساختار آن سلولهای مغزی یافتهاند که پیش از تولد تشکیل شدهاند. برخی از متخصصان تصور میکنند شاید حین رشد مغز پیش از تولد، مشکلاتی به وجود میآید که منجر به ارتباطات ناقص میشود. شاید مشکل تا رسیدن فرد به سن بلوغ، بروز نکند. مغز در دوران بلوغ، دستخوش تغییرات مهمی میشود و این تغییرات ممکن است موجب بروز نشانههای روانپریشانه در افرادی شود که بخاطر ژنتیک یا تفاوتهای مغزی، مستعد هستند. دانشمندان اطلاعات زیادی را دربارهی اسکیزوفرنی به دست آوردهاند، اما برای توضیح چگونگی ابتلا به این بیماری به تحقیقات بیشتری نیاز است.
درمان اسکیزوفرنی
از آنجا که دلایل اسکیزوفرنی همچنان ناشناخته است، درمانها روی از بین بردن نشانههای بیماری متمرکز هستند. درمانها شامل داروهای ضدروانپریشی و درمانهای روانی-اجتماعی مختلف میشوند. تحقیقات دربارهی «مراقبتهای ویژهی هماهنگ»، جایی که این عوامل (مدیر پروندهی بیمار، بیمار، درمان دارویی و درمان روانی-اجتماعی) به طور گروهی با هم مشارکت میکنند، نتایج امیدبخشی را برای بهبود نشان داده است.
داروهای ضدروانپریشی
داروهای ضد روانپریشی از اواسط دههی ۱۹۵۰ در دسترس بودهاند. انواع قدیمیتر آنها، ضد روانپریشهای سنتی یا نسل اول نامیده میشوند.
در دههی ۱۹۹۰، داروهای ضد روانپریشی جدید گسترش یافتند. این داروهای جدید، ضد روانپریشهای نسل دوم نامیده میشوند.
عوارض جانبی داروهای ضد روانپریشی
بعضی از افراد با شروع مصرف داروها، دچار عوارض جانبی میشوند. بیشتر آثار جانبی داروها پس از چند روز از بین میروند. باقی آثار جانبی ماندگار هستند، اما اغلب میتوان آنها را بطور موفقیتآمیزی کنترل کرد. کسانی که داروهای ضد روانپریشی مصرف میکنند، نباید قبل از سازگار شدن با داروهای جدید، رانندگی کنند. آثار جانبی بسیاری از داروهای ضد روانپریشی شامل موارد زیر میشوند:
- خوابآلودگی
- سرگیجه هنگام جابجایی موقعیت
- تاری دید
- افزایش ضربان قلب
- حساسیت به نور خورشید
- خارش پوست
- مشکلات قاعدگی برای زنان
داروهای ضد روانپریشی نسل دوم میتوانند موجب افزایش وزن و تغییراتی در سوخت و ساز (متابولیسم) بدن شوند. این اثرات جانبی میتوانند خطر دیابت و کلسترول بالا را افزایش بدهند. وقتی فردی در حال مصرف یک داروی ضدروانپریشی نسل دوم است، وزن، سطح قندخون (گلوکز) و سطح لیپید او باید توسط پزشک کنترل شود.
داروهای ضد روانپریشی نسل اول، اثرات جانبی زیر را دارند که با جابجایی فیزیکی مرتبط هستند:
- سفتی عضلات
- گرفتگیها (اسپاسمهای) مزمن عضلانی
- رعشه
- بیقراری
پزشکان و بیماران برای انتخاب دارو، مقدار دارو و طرح درست درمان، باید با هم همکاری کنند و این ارتباط باید بر اساس نیازهای فردی بیمار و موقعیت پزشکی او باشد.
استفادهی طولانیمدت از داروهای ضد روانپریشی نسل اول ممکن است منجر به شرایطی شود که به آن دیسکینزی تاردیو یا دیسکینزی تاخیری (TD) میگویند. TD سبب میشود حرکات فرد، غیر ارادی شوند. این حرکات معمولا در ناحیهی دهان صورت میگیرند. TD میتواند خفیف یا شدید باشد و در برخی افراد، این مشکل حلشدنی نیست. گاهی اوقات، افراد مبتلا به TD، پس از قطع مصرف دارو، نسبتا یا کاملا بهبود مییابند.
TD در افرادی که ضدروانپریشهای نسل دوم را مصرف میکنند، کمتر اتفاق میافتد، اما همچنان ممکن است برخی از آنها دچار TD شوند. کسانی که فکر میکنند شاید دچار TD شده باشند، پیش از قطع مصرف داروهایشان، باید با پزشک مشورت کنند.
طریقهی مصرف داروهای ضد روانپریشی و واکنش افراد به مصرف آنها
داروهای ضد روانپریشی معمولا روزانه و به دو شکل قرص و شربت مصرف میشوند. برخی ضد روانپریشها تزریقی هستند که ماهانه یک یا دو بار تجویز میشوند.
نشانههای اسکیزوفرنی از قبیل احساس هیجان و توهم، معمولا چند روز پس از شروع درمان با ضد روانپریشها، بهبود مییابند. نشانههایی مانند هذیان، معمولا ظرف چند هفته، برطرف میشوند. بعد از گذشت حدود ۶ هفته، بسیاری از افراد، بهبود نشانههایشان را تجربه میکنند. برخی دیگر، همچنان تعدادی از نشانهها را خواهند داشت، اما معمولا داروها از تشدید نشانهها جلوگیری میکنند.
با وجود این، افراد به روشهای مختلفی به داروهای ضد روانپریشی واکنش نشان میدهند و هیچکس نمیتواند از پیش بگوید بیمار چگونه به داروها واکنش نشان خواهد داد. بعضی مواقع، فرد باید داروهای متعددی را امتحان کند تا داروی مناسب خود را بیابد. پزشکان و بیماران میتوانند برای یافتن بهترین دارو یا ترکیب دارویی، همینطور میزان مصرف آن، با هم همکاری کنند.
اغلب افراد، یک دورهی عود یا بیشتر از آن را تجربه خواهند کرد، دورهای که در آن، نشانههای بیماری برمیگردند یا بدتر میشوند. معمولا، نشانهها زمانی عود میکنند که فرد مصرف داروها را قطع میکند یا میزان مصرفش نسبت به میزان تجویز شده، کمتر است.
دلیل قطع مصرف داروها این است که افراد احساس بهتری پیدا میکنند یا ممکن است تصور کنند دیگر نیازی به مصرف داروها ندارند. اما هیچکس نباید پیش از مشورت با پزشک خود، مصرف داروهای ضدروانپریشی را قطع کند. داروها باید به تدریج قطع شوند و این کار هرگز نباید به طور ناگهانی انجام شود.
تداخل دارویی ضدروانپریشها با داروهای دیگر چگونه است؟
داروهای ضدروانپریشی اگر با داروهای خاص دیگری همزمان مصرف شوند، میتوانند اثرات جانبی ناخوشایند یا خطرناکی را به وجود آورند. به همین دلیل، پزشکان باید از تمام داروهایی که فرد مصرف میکند، مطلع باشند. اطلاع پزشک از تجویز، داروهای بدون نسخه، ویتامینها، مواد معدنی و مکملهای گیاهی ضروری است. بیمار هم باید پزشک خود را در جریان مصرف مشروبات الکی و داروهای خیابانی (موادی که برای اهداف غیرپزشکی مصرف میشوند) قرار دهد.
درمانهای روانشناسی
رواندرمانی میتواند به اسکیزوفرنهایی که هماکنون بیماریشان تثبیت شده است (یعنی شدت یا میزان بیماری نه بیشتر میشود و نه کمتر)، کمک کند. رواندرمانی به افرادی کمک میکند که با چالشهای روزانهی بیماریشان سروکار دارند، چالشهایی که به ارتباطات، کار و شکلگیری و حفظ روابط مربوط میشوند. یادگیری و استفاده از مهارتهای مقابله با این مشکلات به اسکیزوفرنها کمک میکند اهداف زندگیشان را دنبال کنند، اهدافی مانند حضور در مدرسه و محل کار. احتمال عود بیماری یا بستری شدن افرادی که در جلسات رواندرمانی شرکت میکنند، نسبت به دیگران کمتر است.
مهارتهای مدیریت بیماری
اسکیزوفرنها میتوانند در مدیریت بیماری خودشان، نقش مؤثری را بازی کنند. زمانی که آنها حقایق اولیهی اسکیزوفرنی و روشهای درمان آن را یاد بگیرند، میتوانند در خصوص بیماریشان، تصمیمات آگاهانهای بگیرند. اگر بیماران بدانند چگونه مراقب نخستین نشانههای هشدار دهندهی عود بیماری باشند و برای واکنش به آنها، برنامه بریزند، میتوانند یاد بگیرند چگونه جلوی عود بیماری را بگیرند. بیماران میتوانند از مهارتهای مقابله، برای پرداختن به نشانههای مزمن نیز استفاده کنند.
توانبخشی
توانبخشی بر آموزش اجتماعی و حرفهای برای کمک به اسکیزوفرنها، جهت مشارکت کامل در فعالیتهای اجتماعی، تأکید میکند. از آنجا که سن ابتلا به اسکیزوفرنی معمولا با دورههای حساس رونق کاری (سنین ۱۸ تا ۳۵) مصادف است، معمولا گذرگاههای کار و زندگی این افراد را مسدود میکند و آنها برای بازگرداندن زندگی کاریشان به مسیر اصلی، به فراگیری مهارتهای جدیدی نیاز دارند. برنامههای توانبخشی میتوانند شامل خدمات شغلی، مشاورهی مدیریت مالی و آموزش مهارتهایی جهت حفظ روابط مثبت شوند.
آموزش و حمایت خانواده
برنامههای آموزش و حمایت از خانوادهها به خویشاوندان و علاقمندان، دربارهی اسکیزوفرنی و درمان آن آموزش میدهد و توانایی آنها را برای کمک به بهبود عزیزانشان، تقویت میکند.
رفتاردرمانی شناختی
رفتاردرمانی شناختی (CBT) نوعی رواندرمانی است که بر تغییر الگوهای فکری و رفتاری بیفایده تمرکز میکند. درمانگر CBT به اسکیزوفرنها یاد میدهد چگونه واقعیتِ افکار و ادراکاتشان را آزمایش کنند، چگونه به صداهای آزاردهنده «گوش ندهند» و چگونه نشانههایشان را به طور کلی مدیریت کنند. CBT میتواند به کاهش شدت نشانهها و خطر عود آنها کمک کند. CBT را میتوان به صورت فردی یا گروهی، به افراد آموزش داد.
گروههای خودیار
در گروههای خودیار مخصوص اسکیزوفرنها، اعضای گروه از یکدیگر حمایت میکنند، به هم دلداری میدهند و اطلاعاتشان را دربارهی استراتژیها و روشهای مفید مقابله به اشتراک میگذارند. درمانگرهای حرفهای معمولا در این جلسات حضور ندارند. افراد در گروههای خودیار میدانند که افراد دیگر گروه هم مانند آنها مشکلاتی دارند و این باعث میشود همهی افراد گروه کمتر احساس انزوا کنند و بیش از پیش با دیگران ارتباط برقرار کنند.
چگونه میتوان به یک اسکیزوفرن کمک کرد
خانواده و دوستان میتوانند با حمایت از مشارکت فرد مبتلا در درمان و پیگیری اهداف بهبودش به او کمک کنند. رویکردهای مثبت ارتباطی از همه مفیدتر خواهند بود. چگونگی واکنش نشان دادن به جملات عجیب یا بدون شک اشتباهی که فرد مبتلا به اسکیزوفرنی به زبان میآورد، دشوار است. یادتان باشد این باورها یا توهمات برای خود آنها، بسیار واقعی به نظر میرسند. اگر در واکنش به آنها بگویید که گفتهها یا باورهایشان اشتباه یا تخیلی است، فایدهای ندارد. اما موافقت با هذیانگوییهای آنها هم بیفایده است. بهترین کار این است که به آرامی به آنها بگویید که آنها نگاه متفاوتی به پیرامونشان دارند. به آنها بگویید که از نظر شما هر کسی حق دارد نگاه خاص خودش را به دنیای پیرامونش داشته باشد. افزون بر این، درک این موضوع مهم است که اسکیزوفرنی یک بیماری زیستشناختی است. احترام، حمایت و محبت، بدون تحمل کردن رفتارهای خطرناک یا نامناسب، بهترین روش برخورد با افرادی است که دچار این اختلال هستند.
دورنمای آینده چیست
دورنمای آیندهی اسکیزوفرنها همچنان در حال بهتر شدن است. درمانهایی که به خوبی جواب میدهند، در دسترس و روشهای جدید درمانی در حال شکل گرفتن هستند. بسیاری از اسکیزوفرنها بهبود را تجربه میکنند و به زندگیشان، بدون وابستگی و بهطور رضایتبخش ادامه میدهند.
یافتهها و تحقیقات مستمر در علم وراثت، علوم اعصاب و علوم رفتاری به دانشمندان و متخصصان کمک خواهد کرد، دلایل این اختلال و چگونگی پیشبینی و پیشگیری آن را پیدا کنند. این مقاله به متخصصان کمک میکند در کمک به اسکیزوفرنها برای شکوفا شدن استعدادهایشان، درمانهای بهتری را توسعه دهند. در سال ۲۰۰۹، مؤسسهی ملی سلامت روان (NIMH) یک پروژه تحقیقاتی به نام بهبود پس از دورهی ابتدایی اسکیزوفرنی (RAISE) را آغاز کرد. این پروژه در جستجوی این است که خطر سیر و پیشبینی اسکیزوفرنی را از طریق درمان هماهنگ در نخستین مراحل اختلال، به طور اساسی تغییر دهد. RAISE برای کاهش احتمال ناتوانی بلندمدتی که اسکیزوفرنها، اغلب اوقات آن را تجربه میکنند طراحی شده است و به این افراد کمک میکند زندگی پربار و مستقلی را سپری کنند.