امروز ۵ سپتامبر زادروز آرتور کوستلر متفکر و نویسنده مجارستانی است. آرتور کستلر در بین ایرانیان چندان پرآوازه نیست اما کتاب ظلمت در نیمروز او رمانی معروف و پرطرفدار است. نام کتاب که ترکیبی عجیب است اصطلاحی وام گرفته شده از انجیل است و به موقعیتی میگویند که کسی به خاطر گناهی که انجام نداده دم تیغ برود. «به هنگام نیمروز، ظلمت همهجا را فراگرفت و تا ساعت سه بعد از ظهر ادامه یافت. در این وقت عیسی با صدای بلند فریاد زد: خدای من! خدای من چرا من را تنها گذاردهای؟»
کتاب «ظلمت در نیمروز» که توسط نشر ماهی منتشر شده، یک رمان سیاسی ِخوشریتم، خواندنی و البته رعبانگیز است. روباشوف، شخصیت اول داستان یکی از رهبران انقلاب ۱۹۱۷ روسیه است که در جریان پاکسازیهای اواخر دهه سی در شوروی دچار کابوس دستگیر شدن میشود. این کابوس آنقدر تکرار میشود تا نوبت به او هم میرسد و این کابوس تکرارشونده تبدیل به واقعیت میشود. روباشوف که خود روزی از بنیانگذاران و طرفداران حزب بودهاست و هنوز هم موفقیت و پیروزی حزب برایش بیشترین اهمیت را دارد، در جریان بازجوییها و تنهایی و تفکر درون سلول دچار چالشهایی میشود که در واقع چالشهای اساسی حکومت کمونیست و نظامهای تمامیتخواه است. آرتور کستلر روانشناسی خوانده و در اوایل جوانی از طرفداران دو آتشه کمونیسم بوده است. به همین خاطر هم هم با بعد روانی یک انسان به خوبی آشناست و هم ویژگیهای کمونیست انقلابیای که شخصیت اول داستانش است را خوب میداند. این دو موضوع باعث باورپذیری فوقالعاده داستان و شخصیتها شده است.
چه کسانی کتاب ظلمت در نیمروز را بخوانند؟
کتاب «ظلمت در نیمروز» یک رمان کاملا سیاسی است و یکی از بهترینهای آنهاست. نویسنده سقوط رویای کمونیسم و جنون استالین را استادانه به تصویر کشیده و با ظرافتمندی تمام اندیشههایی که روزی طرفدار سرسخت آنها بوده است را نقد کرده است.