سکوت طاهره و نامه‌های عاشقانه ساعدی

سکوت طاهره و نامه‌های عاشقانه ساعدی

دوم آذر ماه سالروز مرگ غلامحسین ساعدی بود. غلامحسین ساعدی (زاده ۲۴ دی ۱۳۱۴، تبریز – درگذشته ۲ آذر ۱۳۶۴، پاریس) با نام مستعارِ گوهرِ مراد، نویسنده و پزشک ایرانی بود. ساعدی نمایشنامه هم می‌نوشت و یکی از نامدارترین نمایشنامه‌نویسان زبان فارسی به‌شمار می‌‌رفت.

ساعدی در ادبیات، تئاتر و سینمای ایران آثاری برجسته به یادگار گذاشته اما این تمام ساعدی نیست. داستان جالبی در مورد او  وجود دارد که به عشق بسیار عمیقش به دختری به اسم “طاهره کوزه‌گرانی” مربوط است.کتاب نامه‌های ساعدی شامل سال‌های سال نامه‌های بی‌جواب به طاهره کوزه‌گرانی است. او درخشنده‌ترین احساساتش را در این کتاب بیان می‌کند با او از تنهایی‌اش سخن می‌گوید و طاهره را تنها بهانه ادامه زندگی‌اش می‌داند.

او در تمام این نامه‌ها از معشوقه‌اش می‌خواهد برایش نامه‌ای بنویسد و به او پاسخی بدهد اما طاهره هیچگاه جواب نامه‌های ساعدی را نداد.

بعد از گذشت مدت زمان بسیار زیادی از آن روزهای عشق و عاشقی و حتی فوت شدن خود طاهره، این نامه‌ها و داستان عشق بی‌فرجام این نویسنده در کتابی به اسم “طاهره، طاهره ی عزیزم”  توسط نشر مشکی به چاپ می‌رسد نام این کتاب هم برگرفته از یکی از همین نامه‌ها بوده است نامه ای که عاشق، یک صفحه تمام فقط و فقط اسم معشوق را صدا زده و در انتها نوشته است.

‌«طاهره‌ی تنهای من، طاهره‌ام، دوستت دارم»

کسی نمی‌داند چرا و به چه علت طاهره هرگز به این عشق و به این نامه‌ها جواب نداد نقل است طاهره با وجود زیبایی هرگز ازدواج نکرد. شاید تفاوت عمیق خانواده‌ها طاهره را مجبور به سکوت کرده بود خانواده طاهره مرفه و طرفدار حکومت بودند و ساعدی در خانواده‌ای متوسط و طرفدار مشروطه رشد کرده بود.

گفته می‌شود بعد از فوت طاهره صندوقی توی پستوی اتاقش پیدا شد که نه تنها حاوی این نامه‌ها بود بلکه بریده روزنامه‌هایی که در مورد ساعدی مطلب نوشته بودند را هم نگه‌داری می‌کرد.

ساعدی در یکی از نامه‌هایش نوشته بود :

آن روزها که تازه با نگاه و چشمان قشنگ تو آشنا می شدم چقدر خوشبخت بودم. چطور می‌توانم فراموش کنم که در دل شب های رمضان با چه امیدی گل می‌چیدم و جلوی پای تو  جلوی خانه ات می ریختم تا موقع مدرسه رفتن آن را لگد کنی . طاهره قشنگ، می دانی چیست؟ من اراده ای قوی مثل شیرها داشتم به هیچ چیز رام نمی شدم و تو به چه شکلی مرا اسیر کرده ای خودم هم نمی دانم.

طاهره عزیز این روش قابل دوام نیست من در میان دودلی سرگردانم در وسط دو راهی واقع شده ام این غم سنگینی که مثل سم مهلکی هستی و وجود مرا می‌خورد و می‌کاهد عاقبت مرا خواهد کشت من دیگر قادر به تحمل این همه شکنجه نیستم می‌دانی چیست همه اینها دست توست تو مرا نیمه جان کرده‌ای در حالیکه مرده ام زندگی می‌کنم آیا باورت نیست؟ انقدر قوه تمیز نداری که حال مرا تشخیص دهی؟ نمی‌توانی ببینی که من چه سان شکنجه می بینم؟دوست من  این احساس خدایی این محبت آسمانی  یک هوس کودکانه نیست یک هوس زودگذر و آنی نیست تو باید این‌ها را بدانی و شاید هم که می‌دانی  من احتیاج به جسم تو ندارم من تنها روح تو را  عظمت تو را طالب و مشتاقم. 

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
2 + 6 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.