سائورون یا ارباب تاریکی کیست؟

سائورون یا ارباب تاریکی کیست؟

در این مقاله از سائورون ملقب به ارباب تاریکی در سه گانه ارباب حلقه ها اثر تالکین و بررسی ارتباط این شخصیت با نکرومانسر در سه گانه هابیت خواهیم گفت. با میدونی در مرور گوشه‌ای از تاریخچه حضور ارباب تاریکی همراه باشید.

کمتر کسی است که اسم سائورون (Sauron) را نشنیده باشد، لرد سیاه و یکی از شناخته شده‌ترین ضدقهرمانان تاریخ طولانی و پرتلاطم سرزمین میانه که حتی در ضعیف‌ترین شکل خود هم قدرتمند ظاهر می‌شد.

حضور سائورون در داستان هابیت چندان محسوس نبود، درواقع او جایی آن دوردست‌های کمین کرده بود، اما تنها سایه‌اش دیده می‌شد. اما در داستان ارباب حلقه‌ها اوضاع فرق می‌کرد، داستانی که از همان ابتدا با نام او گره خورده بود. ارباب بدسرشتی که اتفاقا این‌بار در مرکز داستان قرار داشت و همه چیز گرد حضور او، موجودیت و نیروهای اهریمنیش می‌چرخید.

زمانی‌که «بیلبو بگینز» سفر پرفراز و نشیب خود به دوردست‌ها را آغاز کرد، سائورون هنوز در قلعه «باراد-دور» (Barad-dûr) حضوری ملموس و چشمگیر نداشت. درواقع هنوز حتی به موردور هم نزدیک نشده و جایی در شمال در میان جنگل‌های انبوه و وسیع سرزمین میانه در مکانی معروف به میرک‌وود (سیاه بیشه) پنهان شده بود. به عبارتی اگر از نظر فنی به داستان هابیت نگاه کنیم، «لگولاس» (Legolas) و سائورون در آن زمان هر دو در یک منطقه جنگلی زندگی می‌کردند، هرچند که کیلومترها از هم فاصله داشتند.

ارباب تاریکی در‌حالی‌که در میرک‌وود پناه گرفته و سعی داشت از دید دشمنانش پنهان بماند، همزمان به‌دنبال قدرت گرفتن دوباره و بسیج نیروهای تاریکش بود. دراین دوره کسی از او با نام سائورون یاد نمی‌کرد، اینجا او نام مرموز «نکرومانسر» (the Necromancer) را برای خود انتخاب کرده بود.

اما شاید این سؤال ذهن مخاطبان را درگیر خود کند که چرا سائورون که زمانی طولانی با این عنوان شناخته شده و حتی بعدها هم همچنان با این اسم بین ساکنان دنیای میانه معروف بود، باید چنین عنوان متفاوت و بیمارگونه‌ای را برای خود برگزیند؟ با جستجوی منابع موجود اینگونه به نظر می‌رسد که شکست نکرومانسر در هابیت، عامل اصلی این اتفاق است. اما چگونه؟

برای درک بهتر داستان سائورون و شکل‌گیری شخصیت نکرومانسر بیایید کمی بیشتر با این ابرشرور دنیای میانه آشنا شویم.

تاریخ اولیه زندگی سائورون

اگرچه بسیاری از ما به واسطه تقدم پخش سه‌گانه‌ی ارباب حلقه‌ها برای نخستین بار با شخصیت سائورون در آن‌جا آشنا شدیم، اما این شرور قدرتمند سابقه‌ای بسیار طولانی‌تر دارد که به‌نوعی به ابتدای تاریخ باز می‌گردد. تاریخی که اگر مایلید با شخصیت نکرومانسر بهتر آشنا شوید، درک آن بسیار ضروری است.

سائورون درابتدا فرشته‌ای به نام «مایرون» (Mairon) بود. وقتی «آردا» (Arda) یا زمین به وجود می‌آید، مایرون به همنوعان خود خیانت کرده و خیلی سریع به خدمت موجودی شرور به نام «مورگوت» (Morgoth) درآمده و درمدت کوتاهی به یکی از فرماندهان مهم او تبدیل ‌شد. مورگوت البته خود یکی از آینور به نام ملکور (Melkor) بود که بنابه دلایلی به سمت تاریکی و پوچی متمایل شده و نام مورگوت را برگزید. سائورون در این مدت هرگز به گذشته‌اش نگاه نکرد و در طول دوران اول، تمام و کمال در خدمت مورگوت انجام وظیفه کرد. اما درنهایت مورگوت در طول جنگ سقوط کرده و آن دوران به پایان می‌رسد.

در طول دوران دوم، سائورون در قامت ارباب تاریکی ظاهر شده و شروع به طرح نقشه برای تصرف کامل سرزمین میانه می‌کند. او به‌جای راه انداختن یک جنگ بزرگ، ابتدا خود را به شکلی زیبا و دلفریب درآورده و نام «آناتار» (Annatar) یا «ارباب هدیه‌ها» را برگزیده و سعی می‌کند از این طرف الف‌ها را اغوا کند. دراین دوران او به اندازه‌ای در ایفای این نقش جدید موفق است که با کمک الف‌ها بیشتر حلقه‌های قدرت را جعل می‌کند.

او قرن‌ها وقت صرف می‌کند تا نظر دشمنانش را به خود جلب و توجه آن‌ها را معطوف به خود کند، اما درنهایت زمانی‌که مخفیانه حلقه اصلی را می‌سازد، بالاخره نقابش را کنار زده و به هویت اصلی خود بازمی‌گردد.

سائورون بی‌صبرانه در انتظار نواختن شیپورهای جنگ

زمانی‌که سائورون حلقه حلقه‌ها را ساخت، الف‌ها بالاخره ذات پنهان شده در پس نقاب زیبای او را درک و به خیانت او آگاه شدند و سه حلقه الف‌ها (ناریا، ننیا و والیا) را پنهان کردند که البته سائورون در ساختن آن‌ها دخیل نبود.

سائورن که از عدم موفقیت برنامه‌ریزی قبلی خود به خشم آمده، نقشه‌های پیشین را کنار گذاشته و سعی می‌کند اینبار کار خود را با زورگویی کامل پیش ببرد. او خدمتگزارانش را فراخوانده و علیه تمام ساکنان آزاد سرزمین میانه اعلان جنگ می‌کند.

مقاله‌ مرتبط:

  • از سریال The Lord of the Rings آمازون چه می‌دانیم؟

۱۵۰۰ سال بعدی ایام فرخنده‌ای برای ارباب تاریکی است، او دیگر حلقه‌های قدرت را جمع کرده و «اشباح حلقه یا سواران» (Ringwraiths) را به بردگی می‌گیرد. انسان‌هایی فانی که ۹ حلقه را دراختیار داشته و از این طریق برده گوش به فرمان سائورون شدند. او با کمک آن‌ها قدرت خود را در بیشتر سرزمین میانه گسترش می‌دهد، بااین وجود تنها چند سنگر مقاومت باقی می‌ماند که درآنجا انسان‌ها و الف‌های دانا هنوز دربرابر او قدم علم کرده و مقاومت می‌کنند.

 سرانجام نژاد قدرتمند از مردمانی به نام «نومنور» (Númenor) از جزیره‌ای در غرب از راه می‌رسند تا جلوی قدرت گرفتن او را بگیرند. سائورون یک بار دیگر به حیله‌گری روی آورده و تصمیم می‌گیرد به‌جای جنگ، تسلیم آن‌ها شود. او به جزیره آن‌ها رفته و پادشاه نومنورها را فاسد می‌کند و درنهایت باعث می‌شود جزیره آن‌ها هم همچون جزیره آتلانتیس در زیر امواج خروشان غرق ‌شود.

سائورون دچار اشتباه شده و آسیب می‌بیند

البته ظاهرا سائورون دراینجا دچار اشتباه شد. چراکه با غرق شدن سرزمین نومنور، سائورون هم با آن به زیر دریا کشیده شده و برای اولین‌بار از زمانی‌که به ارباب تاریکی تبدیل شده بود، شکل فیزیکی خود را از دست می‌دهد، هرچند که روح اهریمنی او از بین نمی‌رود.

او آسیب دیده به سرزمین اصلی بازگشته و شکلی جدید به خود می‌گیرد. در کتاب «سیلماریلیون» (The Silmarillion) توضیحاتی در این مورد وجود دارد، اینکه وقتی سائورون به موردور بازمی‌گردد، در تاریکی فرو رفته و صبر می‌کند تا شکلی جدید برای خود ایجاد کند. هرچند این تجربه‌ای وحشتناک برای او بود، چون که آن ظاهر زیبا و دلفریب قبلی برای همیشه از بین رفته بود.

مقاله‌ مرتبط:

  • آمازون احتمالا حق اقتباس سیلماریلیون تالکین را دارد

ظاهر جدید او همان ظاهر ارباب تاریکی است که در سکانس‌های اولیه سریال یاران حقله دیده می‌شود. شمایلی بلند و ناخوشایند پوشیده در لباس تیره با نگاهی وحشتناک که بعدها خود را در بازتاب چشم سائورون بازتعریف کرد. چشمی که تالکین هرگز قصد نداشت آن را به شکل کره‌ای آتشین نشان دهد، چراکه چشم سائورون درواقع نمادی است که سربازان وفاداراش از تابش خیره کننده و بدخواهانه‌اش برای منکوب کردن دشمنان بهره می‌برند.

از طرف دیگر همانگونه که سائورون تنها بازمانده خوش شانس فاجعه غرق نومنور نیست، گروهی از نومه‌نوریان معروف به «The Faithful» هم موفق شدند با کشتی های خود از جزیره فرار کنند. آن‌ها به سرزمین میانه بازگشته و دو پادشاهی خواهر تأسیس کردند: «آرنور» (Arnor) در شمال و «گاندور» (Gondor) در جنوب.

امری که خشم شدید سائورون را به‌دنبال داشت که چرا گروهی هرچند کوچک از دشمنانش، از دام او جان سالم به در بردند. پس سائورون بلافاصله نقش تخریب این دو پادشاهی را آغاز کرده و سناریویی جدید برای جنگ می‌چیند.

در نبردی موسوم به جنگ آخرین اتحاد، مردان تبعیدی با الف‌ها، دورف و خلاصه با هرکس دیگری که علیه ارباب تاریکی می‌جنگد، متحد می‌شوند. البته درنهایت گروهی از جمع متحدان جدا شده و حاضر به جنگ با سائورون نمی‌شوند. اینان همان کسانی هستند که بعدها به‌عنوان ارتش مردگان معروف شده و سرانجام دین خود را با کمک کردن به آراگورن ادا کرده و آزادی خود را باز می‌یابند.

آن‌ها همه درکنار هم ایستاده و آخرین ارتش‌های متحد به موردور حمله می‌کنند و سرانجام «ایسیلدور» (Isildur) پادشاه نومه نورها، با ضربه شمشیر انگشت سائورون را قطع و حلقه یگانه قدرت را از او می‌گیرد. بدین ترتیب قدرت سائورون از هم پاشیده و با این رویداد عصر دوم هم به پایان می‌رسد. خدمت‌گذاران سائورون که از جنگ جان به در برده‌اند، پراکنده شده و شرارت یک بار دیگر در سرزمین میانه سرگردان می‌شود. هرچند که اکنون رهبر قدرتمندی برای هدایت آن وجود ندارد.

از آنجایی که سائورون بخش قابل توجهی از قدرت خود را در تاروپود حلقه پنهان کرده و چندین بار هم تغییر شکل داده است، حداقل از نظر فیزیکی برای مدتی از هزاره اولِ دوران سوم ناپدید می‌شود. هرچند در ضمیمه بازگشت پادشاه به شکل مشخص توضیحاتی دراین زمینه وجود دارد: «سائورون به خواب رفت و حلقه یگانه گم شد»

دفعه بعد که مجددا شاهد حضور او هستیم، این بار او سایه‌ای است که به سختی شکلی به خود گرفته و نام مستعار نکرومانسر را برای خود برگزیده است.

تکامل شخصیت نکرومانسر

بیایید ببینیم سائورون تا مبدل شدن به نکرومانسر چه اشکالی داشت؟ او زمانی فرشته‌ای روحانی بود، بعدا در قالب آناتار زیبا و به ظاهر بخشنده ظاهر شد، مدتی را بدون بدن فیزیکی سپری کرده و درنهایت به اربابی شکست خورده تبدیل شد که روحیه‌اش را از دست داده بود. سائورون درنهایت شکل سایه مانند نکرومانسر را به خود گرفت که باتوجه‌به گذشته او کمی غیرمنتظره به نظر می‌رسد.

در نسخه های قبلی آثار تالکین همچون سیلیماریلیون و «برن و لوثین» (Beren and Lúthien) یکی از خدمتگذاران اصلی مورگوت «تویلدو» (Tevildo) است که از او با عنوان شاهزاده گربه‌ها یاد می‌شود. با گذشت زمان و همان‌طور که نویسنده بارها و بارها یک روایت مشخص را بازنویسی می‌کرد، شخصیت عجیب و غریبی به نام «Thû» جایگزین او شد که به‌عنوان شعبده باز، جادوگر و حتی گرگینه توصیف می‌شد. او همچنین اولین نسخه شناسایی شده و واضح از سائورون در افسانه‌های تالکین است.

نکته جالب اینجا است که این شخصیت شرور اما نه چندان توسعه یافته، با شخصیت بعدی او که از آن با عنوان نکرومانسر یاد می‌کنیم همخوانی و شباهت بیشتری دارد. درواقع در کتاب «سروده‌های بلریاند» (The Lays of Beleriand) که پس از مرگ تالکین منتشر شد، از «تو» به‌عنوان نکرومانسری یاد می‌شود که میزبان ارواح و اشباح سرگردان بود.

حضور سائورون در دیگر آثار تالکین

سؤال این است که چرا ارباب ارباب‌ها که تشنه قدرت است، در جایی دیگر و درمیانه‌ی داستانی در کتابی دیگر باید عنوان نکرومانسر را انتخاب کرده و با این شخصیت مرتبط شود؟ ساده‌ترین پاسخ به این پرسش به علاقه‌ی تالیکن برای مرتبط کردن اولین کتاب موفقش یعنی «هابیت» با افسانه‌های بزرگ و اساطیر درخشان آثار بعدیش نهفته است.

براساس اظهارات‌ خود تالیکن، نکرومانسر در ابتدا قرار بود فقط اشاره‌ای سربسته به شخصیت سائورون باشد که در آن زمان برای عموم مردم ناشناخته بود. او درنامه‌ای به ناشر خود توضیح داد که وجود این شخصیت وحشتناک همان چیزی است که به کتاب هابیت حس و حالی واقعی می‌دهد. چون یک کشور پریان امن و بدون مشکل برای خواننده جهانی خلاف واقع به نظر می‌رسد. او در یادداشت دیگری اشاره می‌کند که شخصیت سائورون در هابیت در حاشیه ماجرا حضور دارد و نکرومانسر تنها در قامت رابطی بین این رمان و جهان خصوصی اما وسیع‌تر او در ارباب حلقه‌ها انجام وظیفه می‌کند.

البته از آنجایی که قرار نبود داستان هابیت به‌صورت مداوم با ماجراهای روایت شده در سیلماریلیون ادغام شود، به نظر می‌رسد تالکین در آن زمان بیشتر به این کار به‌عنوان یک سرگرمی شخصی نگاه می‌کرد. البته بعدها او ارباب حلقه‌ها را نوشت و همه چیز تغییر کرد. حالا حلقه‌ی یگانه و سائورون ناگهان از حاشیه به متن ماجرا آمده بودند، اتفاقات سیاه بیشه و هویت واقعی نکرومانسر ناگهان مهم شده و باید پاسخی بهتر به سؤالات ذهنی خوانندگان داده می‌شد. بنابراین شخصیتی که در دو دوران دوم و سوم گاهی حضوری پررنگ و گاهی حاشیه‌ای داشت، ناگهان به اندازه‌ای مهم شد که سه‌گانه‌ای مخصوص به خود پیدا کرد.

چرا تالکین عنوان نکرومانسر را برای سائورون برگزید؟

بااین وجود، تمام این داستان‌ها هنوز به این پرسش ما پاسخ واضحی نمی‌دهند که چرا نکرومانسر باید چنین شخصیت اسیر رخوتی داشته باشد؟ به‌هرحال سائورون هیچگاه ارتباط چندانی با دنیای مردگان نداشت و انتخاب چنین نامی برای او کمی عجیب به نظر می‌رسید. هرچند به مرور زمان به نظر می‌رسد این مسئله ذهن تالیکن را هم درگیر خود کرد، چرا که او هرازچندگاهی بازگشته و سعی کرد کمی با این شخصیت کلنجار رفته و رفتار او را تاحدی تغییر بدهد که این عنوان کمی منطقی‌تر به نظر برسد.

به‌عنوان مثال به اشباح حلقه توجه کنید. تالیکن از «نزگول» (Nazgûl) به‌عنوان بردگان مافوق طبیعی یاد می‌کند که اراده ارباب تاریکی را دنبال و اجرا می‌کنند. اما توجه کنید آن‌ها در قلمروی سایه‌ها زندگی کرده و از سلاح‌های جهانی دیگر استفاده می‌کنند. پس باز هم با شخصیت‌های فانی سروکار داریم که رخت از این جهان بسته‌اند.

از طرف دیگر سرزمین مردابی کنار موردور را به خاطر دارید؟ سرزمینی که چه به واقع و چه به‌صورت خیالی از مرده‌هایی پر شده بود که آرام و قرار نداشتند. به‌علاوه در کتاب دیگری با عنوان «حلقه مورگوت» (Morgoth's Ring) که پس از مرگ تالکین منتشر شد، نویسنده اشاره می‌کند ساحران و غیب گویانی که با جهان مردگان در ارتباط هستند هم به‌نوعی سائورون را میزبانی می‌کنند.

به نظر می‌رسد نویسنده سعی کرده به آرامی این فرضیه را جا بیندازد که برخورد با مردگان همیشه بخشی از حقیقت وجودی سائورون و نکرومانسر بوده است.

سائورون در ابتدا به‌عنوان فرمانده ارشد مورگوت معرفی شد، دوران دوم را با عنوان ارباب تاریکی سپری کرده و سپس دوره‌ای بدبختی، سرگردانی و تبعید را در دوران سوم تجربه کرد. اما زمانی‌که سائورون شروع به تبدیل شده به نکرومانسر می‌کند، این تغییر و تحول کمی مبهم شده و مدت نسبتا زیادی طول می‌کشد.

به‌عنوان مثال در کتاب ضمیمه بازگشت پادشاه، اولین باری که ما از بازگشت سائورون مطلع می‌شویم گفته می‌شود که تقریبا هزار و پنجاه سال از عصر سوم گذشته است. سایه‌ای راه خود را به «سبز بیشه» (Greenwood) باز کرده و درنهایت چنان وضعیتی به بار می‌آورد که مردمان آن خطه از آن‌جا با نام سیاه بیشه (Mirkwood) یاد می‌کنند.

مقاله‌ مرتبط:

  • حقایق جالب The Lord of the Rings | از ایده‌های اولیه تا مشکلات فیلم‌برداری

در طول دو هزار سال بعدی سائورون آرام آرام قدرتش را بازیافته و سعی می‌کند شکلی جدید به خود بگیرد. جزئیاتی که تالکین از این دوران روایت می‌کند بسیار محدود است و به نظر نمی‌رسد داستان او همانند گذشته قوام کافی داشته باشد. درعوض او تنها سایه‌ای را در دل تاریکی‌ها ظاهر کرده و نام نکرومانسر را بر آن می‌نهد. اما به‌دلیل ماهیت وجودیش، بازهم نکرومانسر شخصیت چندان فعالی نیست و درنهایت به سختی از پس غلبه بر مشکلاتی نه چندان بزرگ برمی‌آید.

نکرومانسر برای آماده کردن ارتش اهریمنی خود بی‌قرار است

پنجاه سال پس از اینکه سایه سائورون وارد سبز بیشه می‌شود، ساحران برای مبارزه دربرابر ارباب تاریکی به سرزمین میانه می‌رسند.  هرچند هنوز چیزی مشخص نیست، اما در طول قرون بعدی معلوم می‌شود سائورون به واقع بازگشته است.

سائورن قلعه‌ای به نام «دول گلدور» (Dol Guldur) را در جنوب سیاه می‌سازد که درابتدا به نظر می‌رسد نزگول یا موجود شرور دیگری در آن‌جا ساکن است. سپس قبایل خشنی از شرق میانه از راه رسیده و مردم محلی را وادار به مهاجرت به مناطق دیگر می‌کنند. این مردان در گذشته در خدمت سائورون بودند و ورود آن‌ها برای جابجایی افراد محلی، فرصتی را در اختیار استاد قدیمی‌شان قرار می‌دهد تا قلعه جدید خود را احداث کد.

در سال ،۱۳۰۰ نزگول‌ها رسما بازگشته و شر در همه جا گسترده می‌شود و در سال ۱۶۰۰ پس از آغاز عصر سوم، بیماری به نام طاعون بزرگ سرزمین میانه را به ویرانی می‌کشاند. در بازگشت پادشاه می‌خوانیم که طاعون با وزش بادی تاریک از شرق سر برآورد. نویسنده همچنین اشاره می‌کند این رخدادها با پیشروی سایه ناشناس در اعماق سیاه بیشه در ارتباط  بودند. درواقع ظهور این چیزهای شیطانی نشانه‌ای از ظهور مجدد سائورون بود.

نکرومانسر عقب نشینی می‌کند

حدود هزارسال پس از نقل مکان نکرومانسر به دول گلدور در سیاه بیشه، چند نفر از دشمنان اصلی و قدیمی به حضور سائورون در میرک‌وود و مخفی شدنش درآنجا ظنین می‌شوند و دراین میان گاندولف (Gandalf) تصمیم می‌گیرد خود به آن‌جا رفته و دراین‌باره تحقیق کند.

وقتی او به دول گلدور می‌رسد سائورون که در پس لباس مبدل نکرومانسر پنهان شده است، تصمیم می‌گیرد فعلا منطقه را تخلیه کند تا جادوگر خاکستری به هویت او پی نبرده و برنامه بازگشت او را خراب نکند. ظاهرا برای آنکه دشمان خود را از هستی ساقط کند، هزار سال زمان کمی است.

پس ارباب تاریکی به مناطق شرقی‌تر سرزمین میانه عقب نشینی می‌کند، جایی که دست برقضا پیروان زیادی هم دارد. این عقب نشینی باعث می‌شود بخش غربی سرزمین میانه دست کم برای چهار صد سال دیگر در صلح و آرامش باقی بماند. دراین مدت اما سائورون همچنان از دور آماده و مراقبت است و حتی فعالیت نازگل‌ها را در پایین‌ترین سطح نگه می‌دارد تا کسی احیانا بویی از هدف و هویت واقعی اون نبرد.

پس از این مدت سائورون قدرتمندتر از قبل همراه خدمت‌گزاران بیشتری دوباره به دول گلدور بازمی‌گردد. سه سال بعد از این مسئله «گولم» (Gollum) به‌صورت اتفاقی حلقه را پیدا می‌کند و درهمان زمان شورای سفید متکشل از الروند (Elrond)، گالادریل (Galadriel)، گندالف و سارومان (Saruman) تصمیم می‌گیرند علیه نکرومانسر وارد عمل شوند.

نکرومانسر درنهایت خود را نشان می‌دهد

دراین مرحله اگرچه همه قطعات لازم برای رویارویی شورای سفید و نکرومانسر سرجای خود چیده شده‌اند، اما در اتفاقی عجیب تقریبا پانصد سال دیگر طول می‌کشد تا آن‌ها دست به اقدامی عملی بزنند! اما چرا اینقدر طول می‌کشد؟

مقاله‌ مرتبط:

  • توصیه‌های ویگو مورتنسن به بازیگر جدید نقش آراگورن در سریال ارباب حلقه ها

درابتدا به نظر می‌رسد شورای سفید تنها به تماشا کردن بسنده می‌کنند، چون به هرحال آن‌ها هنوز نمی‌دانند نکرومانسر واقعا کیست؟ بعدها گندالف به دول گلدور بازمی‌گردد و دوباره شروع به جست‌وجو می‌کند. این بار او پی میبرد نکرومانسر درواقع همان سائورون است، در حال جمع کردن حلقه‌های قدرت است و همزمان به‌شدت جستجوی حلقه یگانه را دنبال می‌کند.

او همچنین متوجه می‌شود دشمن قصد دارد خانواده آراگورن (Aragorn)، یعنی وارث ایزیلدور را شکار کند. در کتاب هابیت می‌خوانیم گندالف درهمان زمان پدر تورین سپربلوط (Thorin Oakenshield) یعنی «تراین دوم» (Thráin II) را هم پیدا می‌کند. پادشاه اسیر دورف‌ها، نقشه «تنها کوه» و کلیدی را به گاندولف می‌دهد که بعدها بیلبو از آن برای باز کردن قفل در مخفی دامنه کوه استفاده می‌کند. 

سائورون به‌صورت رسمی بازگشت خود را اعلام می‌کند

جادوگر خاکستری که اکنون به حقایقی جدید دست پیدا کرده است، به سراغ شورای سفید رفته و از آن‌ها می‌خواهد به نکرومانسر حمله کنند. هرچند سائورون خوش شانس است، چرا که سارومان سفید که اکنون به عطش قدرت آلوده شده است، حمله را به تعویق می‌اندازد. هدف سارومان در این مرحله دقیقا کمک به تلاش‌های سائورون نیست، او تنها امیدوار است که با تماشای حرکات ارباب تاریکی بفهمد حلقه یگانه کجا است و پیش از او آن را پیدا کرده و برای خود بردارد.

درهمان سالی که حوادث هابیت رخ می‌دهند، بالاخره شورای سفید به دول گلدور حمله می‌کنند، درگیری که در کتاب هابیت به آن اشاره نشده است. تمام چیزی که ما از آن حمله می‌دانیم تصاویر دوئل گونه‌ای است که در سه‌گانه هابیت پیتر جکسون دیده‌ایم.

اما اگر این مسائل را کنار بگذاریم، به نظر می‌رسد نکرومانسر در جنگ با شورای سفید شکست خورده و دوباره عقب نشینی می‌کند. اما این بار به فاصله زمانی کوتاه به موردور بازگشته، در خانه باستانی خود ساکن می‌شود و سرانجام ایفای نقش شخصیت نکرومانسر را کنار گذاشته و در قالب سائورون اعلام حضور می‌کند.

مشکلات به تصویر کشیدن سائورون در ارباب حلقه ها و هابیت

نمی‌توان این مطلب را به پایان برد بی‌آنکه در مورد مشکل اساسی تبدیل کتاب به فیلم صحبت کرد. وقتی چیزی در کتاب به‌صورت مبهم یا بسیار مفهومی ارائه شود –همانطو که در مورد سائورون رخ داد- نمی‌توان بازآفرینی تصویری قدرتمندی از آن را به مخاطب ارائه داد.

نکرومانسرِ به تصویر کشیده شده توسط پیتر جکسون سایه‌ای است که در دوئلی به سبک جلوه‌های ویژه، با گندالف و حتی شورای سفید مبارزه ‌می‌کند. هرچند در کتاب تالکین او هرگز به‌عنوان موجودی که جسمی قابل نمایش دارد، نشان داده نمی‌شود و اصولا او با این همه قدرت و این همه خدمتگذار، نیازی ندارد که اینگونه با دشمنانش رو‌به‌رو شود.

سوی دیگر ماجرا، هویت سائورون در ارباب حلقه‌ها است که معمولا به شکل یک کره‌ی چشم شعله‌ور به تصویر کشیده می‌شود. چشم سائورون باید به‌شدت خیره کننده باشد، اما بازهم قرار نیست شکل و شمایلی فیزیکی داشته باشد. البته در خود کتاب هم اشاراتی وجود دارد که نشان می‌دهد دست کم تا زمان جنگ حلقه سائورون تاحدی به‌صورت فیزیکی قابل مشاهده است.

به‌عنوان مثال در کتاب یاران حلقه، فرودو  چشم سائورون را در آینه گالادریل می‌بیند که با آتش احاطه شده است، چشم به زردی رنگ چشم گربه که غرض ورزانه، مراقب اطراف است. در کتاب دو برج، گولم در مورد چهار انگشت روی دستی سیاه صحبت می‌کند که نشان می‌دهد ارباب تاریکی دست کمی دستی قابل مشاهده دارد. بنابراین ما هرگز متوجه نمی‌شویم سائورون واقعا چه شکلی است، سهم ما از درک او فقط چشمی جستجوگر و دستی سیاه است.

چهره پنهان در پشت نقاب سائورون

درپایان بد نیست کمی هم به ایفای نقش سائورون روی پرده سینما بپردازیم. هنرپیشه «سالا بیکر» (Sala Baker)، ساکن شهر ولینگتون نیوزیلند، چهره پنهان در پس نقاب سائورون است که به این دشمن حقیقتا ترسناک جان بخشیده است. هرچند که چهره او برای بسیاری از مخاطبان سه‌گانه ارباب حلقه‌ها چندان شناخته شده نیست، چراکه مدت زیادی روی صفحه حضور نداشت.

البته حضور در نقش ارباب تاریکی بخشی از حضور او در اقتباس سینمایی پیتر جکسون از مجموعه کتاب‌های ارباب حلقه‌ها اثر تالکین است. او همچنین به‌لطف استعدادهای بازیگری و البته بدلکاری خود، در نقش چند اورک، یک سرباز گوندور و حتی یکی از سواران روهیریم‌ را هم ظاهر شده است.

اما به جز حضور در این مجموعه، این بازیگر در شمار دیگری از عناوین پرزرق و برق هالیوودی حضور داشته است که از آن جمله می‌توان به دزدان دریایی کارائیب، شرلوک هولمز: بازی سایه‌ها و پیشتازان فضا: به سوی تاریکی اشاره کرد. او همچنین با حضور در فیلم‌هایی همچون مرد آهنی ۲، مرد مورچه‌ای، کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی و ددپول، با استودیوی فیلمسازی مارول همکاری داشته است.

همانگونه که گفتیم سالا بیکر یک بدلکار خبره و پرکار است که در سال‌های اخیر در لایو اکشن مولان و فصل دوم سریال مندلورین هنرنمایی کرده است. او شاید قهرمان گمنام صحنه هالیوود باشد، اما فراموش نکنید که به ارباب تاریکی و فرمانروای حلقه‌ها جان بخشیده است.

به پایان این مطلب رسیدیم، امیدوارم از این مرور تاریخچه حضور سائورون در سه‌گانه ارباب حلقه‌های و بررسی گذشته ارباب تاریکی لذت برده باشید. نظر شما در مورد نحوه به تصویر کشیدن این شخصیت در این مجموعه چیست؟ آیا پیتر جکسون حق مطلب را در این زمینه ادا کرده است؟ فراموش نکنید نظرات خود را با و دیگر دوستان‌تان در میدونی درمیان بگذارید.


افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
18 + 2 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.