زن بودن بسیار فراتر از این است که جسما مونث باشید. سالیان درازی است که زن بودن و به عهده گرفتن وظایف زنانه، برای همهی ما و حتی تحصیل کردههایی که در میان ما هستند، رازی جذاب و گمراه کنندهاست. شاید روان زن همیشه، هم برای مردان و هم برای زنان راز باقی بماند. اما آنچه مسلم است، در این دهه ذهن خودآگاه زنان تغییر کرده، چرا که پیش از این هرگز ندیده بودیم که زنان این همه در مورد زندگی خود و مردها دچار چالش شوند.
در جامعهی کنونی، زن تصور میکند حق او آشکارا پایمال شده اگر عمری در خانه بنشیند و وظایف همسری و مادری را انجام دهد و در سنین میانسالی با نگاهی به ظاهر زندگی زن مدرن، احساس سرخوردگی و شکست میکند. زن مدرن در تلاشی مملوء از خستگی، با مردان زندگی خود در جنگ و ستیز قرار میگیرد تا حق خودش، مادر و مادرانش را از مردان جامعه بستاند و به زندگی خود ثابت کند که او همانند مردان لایق و توانا است.
در این ستیز نابرابر برنده کیست؟ کسی که وظایف بیشتری به خود تحمیل کرده و وجودش را به تحلیل برده است؟ حق با کیست؟ نقش زن چیست؟ مادری؟ همسری؟ کار در عرصه ی اجتماع؟ تا چه حد؟
با ما همراه باشید تا با معرفی کتاب زن بودن به این سوالات پاسخ دهیم.
دکتر «تونی گرانت» با نگاهی ریزبینانه به دنبال پاسخ این پرسش ها و رهایی زن از چهارراهی است که امروزه در آن گیر افتاده و خود را بیش از گذشته سردرگم می بیند.
دغدغه ی ذهن «تونی گرانت» باعث شد با مطالعهی کتابهای بسیار در جست و جوی این جواب باشد تا در ابتدا خود و سپس تمامی مراجعینش را از این سردرگمی رها کند.
«تونی گرانت» نویسنده کتاب زن بودن به چهار وجه از شخصیت زنانه پرداخته است. او معتقد است که زن نهایتا در طول زندگیاش تمام چهار دوره روان خود را تجربه خواهد کرد. این چهار دوره شامل (آمازون، مادر،مادونا و معشوقه) است. بنابر این هر زنی باید به درون خود بنگرد و آن جنبههایی از شخصیتش را که هنوز نیازمند رشد است، کشف کند.. گرانت روانپزشک بالینی مشهوری است که در سال ۱۹۷۵با شروع برنامهای به نام خودش در تلویزیون حرکت جدیدی را در برنامهسازی با موضوع روانشناسی آغاز کرد.