زندگینامه‌های خواندنی؛ از ونگوگ تا موسس نایکی

زندگینامه‌های خواندنی؛ از ونگوگ تا موسس نایکی

فرقی نمی‌کند یک کتابخور واقعی باشید یا کسی که هر از گاهی کتابی برای مطالعه وسوسه‌اش می‌کند؛ زندگینامه، ژانر همه است! کتاب‌های زندگینامه همیشه استقبال خوبی دارند و برای هدیه دادن انتخاب‌ خوب و کم‌ریسکی هستند. در هر سن و سال یا موقعیت تحصیلی و شغلی، هرکسی بالاخره قهرمانی در زندگی‌اش دارد یا شخصیت محبوبی که دوست دارد بیشتر از او بداند، نام فردی را در ذهن دارد که می‌خواهد راز موفقیتش را بداند، یا اصلا ضدقهرمانی را می‌شناسد که می‌خواهد از کارش سردربیاورد تا هرگز راه او را نرود! گذشته از این، خواندن کتاب سرگذشت انسان‌ها، حتی آن‌ها که معروف نبوده و نیستند، مثل تجربه‌ی یک بار زندگی به‌جای آنهاست و همین چیزهاست که زندگینامه‌ها را محبوب و خواندنی می‌کند.

تا به حال به تجربه‌ی جهان تازه‌ای بیرون از کتابخانه‌ی خودتان فکر کرده‌اید؟ همان‌طور که ناشران و نویسنده‌ها گاهی با استقبال کم‌نظیر از یک کتاب غافلگیر می‌شوند، چطور است با تجربه‌ی ورود به دنیای یک ژانر تازه خودتان را غافلگیر کنید؟ واضح است که برای این کار نیاز دارید ژانرهای کتاب‌ را بهتر بشناسید. ژانر کتاب بدون این که بخشی از داستان را لو دهد یا بیانگر نقد و نظر شخصی یک منتقد باشد، به شما می‌گوید که یک کتاب در چه دسته‌بندی‌ای با چه ویژگی‌هایی قرار می‌گیرد. به‌عنوان یک کتاب‌خوان، وقتی تصویری کلی از ژانرها و زیرژانرهای کتاب داشته باشید، بدون شک به کشف‌هایی می‌رسید که درِ تازه‌ای را روی روحتان می‌گشاید.

ژانر زندگینامه، تجربه‌ی زیستن با عمر دیگران

ژانر پرطرفدار کتاب‌های زندگینامه، تعریف و خط و مرزهای ساده‌ای دارد. این کتاب‌ها شرح حالی از زندگی یک فرد را بازگو می‌کنند. در بیشتر مواقع این شرح حال دارای جزییات زیاد است و از کودکی فرد تا پایان عمر (یا سنی که در زمان نوشتن کتاب دارد) را در برمی‌گیرد. زندگینامه یا بیوگرافی فقط شامل کارنامه یا رزومه یک فرد مشهور نیست و فراگیری بیشتری دارد. درواقع این ژانر به بازگو کردن تجربه‌ی زیسته‌ی یک فرد می‌پردازد. حال ممکن است سوژه کتاب، یک شخصیت مشهور باشد یا نه. گاهی این زندگینامه‌ها به قلم خود فرد نوشته می‌شوند که در این‌صورت کتاب تالیف‌شده را در زیرژانر «خودزندگینامه» یا اتوبیوگرافی دسته‌بندی می‌کنیم. معمولا زندگینامه‌‌ها توسط نویسنده دیگری جمع‌آوری و نوشته می‌شوند؛ به‌خصوص اگر خود فرد سابقه نویسندگی نداشته باشد.

ژانر زندگینامه یک زیرژانر دیگر هم به نام «خاطره‌نویسی» دارد که همان‌طور که از اسمش پیداست، مربوط به بازگو کردن خاطرات نویسنده است. معمولا نویسنده‌ی این خاطرات، خود شخصیت اصلی کتاب است. محتوای این زیرژانر به‌خاطر اینکه از میان کل زندگی فرد دستچین شده و معمولا با آب و تاب هم تعریف می‌شود، جذابیت زیادی دارد. به همین خاطر معرفی کتاب‌های خاطرات را به فرصتی دیگر موکول کردیم و در این مطلب به معرفی زندگینامه‌ها و خودزندگینامه‌ها پرداخته‌ایم.

در یک دسته‌بندی دیگر، زندگینامه‌ها را به دو دسته رسمی و غیررسمی تقسیم کرده‌اند. زندگینامه‌های رسمی با مجوز و همکاری خود فرد یا خانواده‌اش توسط یک نویسنده یا پژوهشگر نوشته می‌شوند اما زندگینامه‌های غیررسمی بدون دخالت شخصیت اصلی کتاب (سوژه زندگینامه) نوشته می‌شوند یا دست‌کم این دخالت در سطح حداقل است. به همین خاطر معمولا زندگینامه‌های غیررسمی را قابل‌استنادتر می‌دانند. چرا که به این ترتیب ملاحظات شخصی‌ در بازگو کردن ماجرای زندگی وارد نمی‌شود و همه بخش‌های زندگی، خواه افتخارآمیز و خواه شرم‌آور، به قلم می‌آیند.

ژانر زندگینامه در دسته کتاب‌های ناداستان یا غیرتخیلی (Non-Fiction) قرار می‌گیرد. به این علت که تخیل نویسنده در آن نقش بسیار کمرنگی دارد و بناست از واقعیت‌های زندگی یک فرد سخن گفته شود. البته استثناهایی هم در این زمینه وجود دارد که بهتر است این آثار را نمونه‌هایی از میان‌ژانر داستان و زندگینامه بدانیم.

زندگینامه‌‌نویسی به معنای عمومی آن، قدمتی معادل تاریخ‌نگاری دارد و مربوط به شرح‌حال بزرگان تاریخ و پادشاهان می‌شود. این نوع شرح‌ حال‌ها البته بیشتر از آن که در ژانر زندگینامه جای بگیرند، مربوط به تاریخ‌ هستند و حکم اسناد تاریخی را دارند. زندگینامه به مفهوم امروزی و آنچه نوعی سبک نویسندگی هم محسوب می‌شود، از قرن هجدهم با تالیف زندگینامه ساموئل جانسون، لغت‌نامه‌نویس و ادیب انگلیسی توسط جیمز بازول شروع شد. این زندگینامه را هنوز هم بزرگ‌ترین زندگینامه انگلیسی می‌دانند. در بازار کتاب ایران هم زندگینامه‌ها پرطرفدارند. تا آن‌جا که در دوره‌هایی، کتاب‌های زندگینامه‌ی شخصیت‌های مشهور سینما، ورزشکاران یا سیاستمداران آمار فروش را جابه‌جا می‌کنند و کتابفروشی‌ها به تسخیرشان درمی‌آید. این البته آفتی هم دارد و آن هم ظهور ترجمه‌های بازاری و کتاب‌هایی تکراری است که ناشران باعجله برای عقب نماندن از قافله، روانه‌ی بازار می‌کنند.

برای معرفی زندگینامه‌های خواندنی در این مطلب، از این دست کتاب‌ها فاکتور گرفته‌ایم. همچنین به نظر می‌رسید کتاب‌هایی مثل زندگینامه استیو جابز یا میشل اوباما که دیگر تصویر جلدشان هم برای همه آشناست، نیازی به معرفی نداشتند. زندگینامه‌های معرفی‌شده در ادامه این نوشته، در زمینه‌های موضوعی متنوعی از ادبیات و هنر تا سیاست و تجارت و بسترهای اجتماعی انتخاب شده‌اند و کیفیت اثر هم در انتخاب آنها مورد‌توجه بوده است. اگر در ژانر زندگینامه کتاب تاثیرگذاری خوانده‌اید، می‌توانید در بخش نظرات این مطلب تجربه‌تان را با میدونی به اشتراک بگذارید.

شور زندگی، زندگینامه ونسان ونگوگ

داستان زندگی ونسان ونگوگ، نقاش هلندی، داستان پر آب چشمی است. نقاش خلاق و نابغه‌ای که حالا آثارش با رقم‌های نجومی ارزش‌گذاری می‌شوند اما خودش در ۳۷ سالگی در حالی که هنوز می‌توانست راهی طولانی پیش رو داشته باشد، از فشار فقر دست به خودکشی زد. «شور زندگی» داستان ۱۶ سال آخر زندگی کوتاه ونگوگ است. ایروینگ استون در کار نوشتن زندگینامه پر درد و رنج ونگوگ چنان ماهرانه عمل کرده که گاهی لازم است کتاب را کنار بگذاریم، کمی به خود مسلط شویم و دوباره خواندن را از سر بگیریم. ونگوگ در تمام طول زندگی‌اش هیچ بهره‌ای از شهرت و ثروت حاصل از نبوغ نقاشی خود نبرد و هرگز فکر نمی‌کرد روزی آثارش جزو گران‌ترین نقاشی‌های تاریخ شود. زندگی او وابسته به آفرینش و خلق کردن بود و پشتوانه‌ای جز برادرش تئو نداشت. ارتباطات محدود او با جهان خارج شامل نامه‌هایی بود که برای برادرش می‌نوشت. این نامه ها از مهم‌ترین منابع نویسنده برای گردآوری زندگینامه ونگوگ بودند.

چیزی که زندگینامه ونگوگ را تاثیرگذار می‌کند، روند غلبه سایه سیاه ناامیدی بر زندگی انسان است. این حقیقت تلخ که ممکن است هنرمندی با نبوغ ونگوگ چنان اسیر این سایه شوم شود که نه‌تنها از آفرینش، بلکه از زیستن دست بشوید.

آرزوی نیل به موفقیت دیگر از وجود ونسان رخت بربسته بود. او نقاشی می‌کرد زیرا مجبور بود نقاشی کند، زیرا این کار او را از عذاب روحی نجات می‌داد، زیرا نقاشی افکار او را متفرق می‌ساخت. او قادر بود بدون همسر، خانه و فرزند زندگی بگذراند، قادر بود بدون عشق، دوستی و سلامتی سر کند، قادر بود بودن سرپناه، آسایش و غذا سر کند، حتی قادر بود بدون خداوند نیز سر کند. اما نمی‌توانست بدون آن چه که بزرگ‌تر از خود او بود، آنچه تمام زندگی‌اش بود سر کند، و آن قدرت و توانایی خلق کردن بود. –بخشی از کتاب-

رهبر عزیز، خودزندگینامه شاعری که از کره شمالی فرار کرد

جنگ جین سونگ، نویسنده‌ی کتاب رهبر عزیز، شرایط بسیار خوبی را در کره شمالی داشته؛ کشوری که زندگی در آن برای بیشتر مردم شبیه به کابوس است. جنگ جین سونگ شاعر مقرب درگاه «رهبر عزیز» است. این لقبی است که مردم کره شمالی کیم جونگ ایل را با آن می‌خوانند و نام کتاب زندگی شاعر مقرب را هم به خود اختصاص داده است. او در جمع «پذیرفته‌شدگان» بود و این در کره شمالی یعنی هیچکس حتی جاسوس‌ها حق ندارند در زندگی‌اش تجسس کنند و کارهای خلاف را به او نسبت دهند. او با اینکه می‌داند مقرب رهبر بودن و درنتیجه حضور در شبکه‌های اطلاعاتی و ملاقات رو در رو با رهبر عزیز چه زندگی متفاوتی را برای او رقم زده، عمیقا برای سایر هموطنانش متاسف است. این رفاه و راحتی فکر فقر و بدبختی بقیه‌ی مردم را از سرش بیرون نمی‌کند اما چاره چیست؟ سزای انتقاد، مرگ خود و خانواده‌اش است. او با حکومتی تمامیت‌خواه طرف است که حتی زبان مردم با زبان رهبر عزیزش متفاوت است. باورش سخت است اما انگار ایده‌ّهای پادآرمانشهری کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول را موبه‌مو روی این مردم پیاده کرده‌اند. با این همه، جنگ جین سونگ به دنبال اتفاقاتی، چاره‌ای جز فرار به کره جنوبی پیش روی خود نمی‌بیند و پس از آزادی، کتاب زندگینامه‌اش را می‌نویسد.

این کتاب حرف‌های نگفته‌ی زیادی را درباره حکومت و حتی پشت پرده حکومت کره شمالی بازگو می‌کند اما با این همه پشت جلد کتاب نوشته شده: بسیاری چیزها قابل‌بازگویی نبودند. معلوم نیست تحت نظر حاکمیت تمامیت‌خواه کره شمالی چه اتفاقاتی تلخ‌تر از آنچه در کتاب آورده شده در جریان است؛ حاکمیتی که معتقد است کشور باید در «مه غلیظی» بماند تا دشمنان ناکام بمانند. این کتاب روایتی واقعی است از آنچه در دنیای امروز باورنکردنی به نظر می‌رسد. خواندن زندگینامه جنگ جین سونگ شما را با پدیده‌هایی مواجه می‌کند که به‌خاطر همان مه غلیظ شاید هیچ‌گاه و در هیچ منبع دیگری به‌صورت تصادفی نتوانید به آن‌ّها دسترسی پیدا کنید.

تراژدی تنهایی، زندگینامه سیاسی محمد مصدق

نام محمد مصدق با ملی شدن صنعت نفت ایران گره خورده است. او سیاستمداری بود که پس از سال‌ها مردم و حتی نسل جوانی که او را هرگز ندیده‌اند، جویای حقیقت زندگی‌اش هستند. کار بزرگی که او برای ملت ایران کرد، شاید هیچ‌گاه پاسخی شایسته دریافت نکرد. این همان چیزی است که نام «تراژدی تنهایی» را برای کتاب زندگی مردی که روزگاری نخست‌وزیر یک کشور بوده، مناسب می‌سازد.

وقتی زیر نام کتاب پس از محمد مصدق یک نام خارجی را می‌بینیم ممکن است حسابی تعجب کنیم که چرا کتاب زندگی نخست‌وزیر سابق‌مان را باید از زبان «کریستوفر دوبلگ» بخوانیم؟ دوبلگ نویسنده و روزنامه‌نگاری بریتانیایی است. او که عمده مطالعات و سوابق حرفه‌ای‌اش معطوف به شرق و خاورمیانه است، همسری ایرانی دارد و به زبان فارسی هم مسلط است. اما اینکه چرا زندگینامه مصدق را با قلم او پیشنهاد می‌کنیم، چند دلیل دارد. اول اینکه «تراژدی تنهایی» یک زندگینامه سیاسی است و دوبلگ نه به‌عنوان یک زندگینامه‌نویس بلکه در جایگاه روزنامه‌نگاری متخصص در حوزه خاورمیانه در این باره دست به قلم برده است. این البته به آن معنا نیست که کتاب درباره شرح وضعیت سیاسی اجتماعی دوران مصدق است. اتفاقا در این کتاب بیشتر روی شخصیت مصدق و خلقیات و تفکر او تمرکز شده است. دلیل دیگر برای پیشنهاد کتاب «تراژدی تنهایی» هم در همین موضوع ریشه دارد. درباره مصدق و عملکردش کتاب و مقاله فارسی فراوان می‌توان پیدا کرد اما در این کتاب، چهره‌ی جدیدی از این شخصیت تاثیرگذار خواهید دید.

جدال شک و ایمان، زندگینامه فئودور داستایفسکی

معروف است که شخصیت‌های کتاب‌های داستایفسکی با همه ویژگی‌های عجیب و فرازمینی‌شان با همه رذالت‌های خواسته و ناخواسته یا فضیلت‌های ذاتی‌شان، شباهت زیادی به خود داستایفسکی دارند. برای کسی که با کتاب‌های داستایفسکی آشناست، بسیار عجیب به نظر می‌آید که چطور ممکن است چنین شخصیتی در جهانی خارج از جهان تخیل وجود داشته باشد. اما برای کسی که داستان زندگی داستایفسکی را می‌داند، تعجب از آنجاست که چطور داستایفسکی تا این حد نبوغ و پشتکار داشته است! زندگی داستایفسکی انگار که مقدر شده باشد روزی تبدیل به یک داستان شود، پر از حوادث تلخ است و شخصیت داستایفسکی البته اعجاب‌برانگیز است. در میان این حجم از دردها و شکنجه‌های روحی که گاهی خود و گاهی دیگران به او تحمیل می‌کردند، چطور داستایفسکی، داستایفسکی شده است؟

کتاب «داستایفسکی، جدال شک و ایمان» برای آن‌ّها که داستایفسکی را دوست دارند و می‌شناسندش، به‌نحوی جذاب است و برای آن‌ها که هنوز در دریای آثار او غوطه نخورده‌اند، به نحوی دیگر جذابیت دارد. هردو گروه می‌توانند با کتاب ارتباط برقرار کنند و هر دو گروه احتمالا از این پس با علاقه‌ای دوچندان داستایفسکی را می‌فهمند.

پنج سال آزگار تحت نظر نگهبان‌ها و در میان انبوه آدمها زیسته‌ام، و هرگز حتی ساعتی تنها نبوده‌ام. تنهایی از ضرورتهای زندگی عادی است، مثل نوشیدن و خوردن؛ وگرنه در این زندگی اشتراکی اجباری آدم از بشر بیزار می‌شود. جمع آدمها چون سم یا عفونت است، و از این عذاب غیرقابل تحمل من در طی این چهار سال بیش از هرچیز دیگر رنج برده‌ام. لحظاتی بوده است که از هرکسی که از کنار گذشته است، مقصر یا بی‌تقصیر، احساس انزجار کرده‌ام و به آنها چون دزدانی نگاه کرده‌ام که زندگی‌ام را بی آنکه جزایی ببینند از من می‌ربایند. –بخشی از کتاب

با آخرین نفس‌هایم، خودزندگینامه لوئیس بونوئل

کتاب «با آخرین نفس‌هایم» اولین بار در سال ۱۳۷۱ به فارسی ترجمه شده و در مدت کوتاهی در بازار کتاب نایاب شد. استقبال از داستان زندگی و تفکرات فیلمسازی مثل لوئیس بونوئل غیرقابل‌پیش‌بینی نبود اما نایاب شدن کتاب، نشان از محبوبیت بالای این فیلمساز اسپانیایی داشت. کتاب تا سال‌ها مجال انتشار پیدا نکرد و حالا چند سالی است که دوباره در کتابفروشی‌ها پیدا می‌شود. لوئیس بونوئل تقریبا در هر ژانری فیلم ساخته است و کار فیلمسازی را از دوره فیلم‌های صامت شروع کرده و تا پایان عمرش ادامه داد. او را رهبر جنبش سورئالیسم آوانگارد نامیده‌اند و به‌جز فیلم‌ها، قلم روان او از سوی طرفدارانش همیشه تحسین می‌شد. به همین خاطر است که خواندن کتاب «با آخرین نفس‌هایم» نه‌تنها به عشاق سینما، بلکه به همه کتاب‌دوستان پیشنهاد می‌شود. حتی شاید قلم تاثیرگذار بونوئل (البته با همراهی ترجمه علی امینی) شما را برای چندباره خواندن کتاب وسوسه کرد.

من در آستانه‌ی این قرن که گاهی تنها لمحه‌ای گذرا به نظرم می‌رسد، پا به دنیا گذاشتم. هرچه جلوتر آمدم، سال‌ها سریع‌تر گذشته‌اند. وقتی از روزهای جوانی‌ام حرف می‌زنم، ناچارم مدام بگویم: این مال پنجاه یا شصت سال پیش بود؛ در حالی که حس می‌کنم هنوز از آن دوران دور نشده‌ام. اما از طرف دیگر گاهی زندگی به نظرم خیلی طولانی می‌آید. انگار آن پسربچه یا جوانی که آن کارها را انجام داده، اصلا من نبوده‌ام.

اکنون که به پیری و تنهایی گرفتار شده‌ام، آینده را تنها در حالت فاجعه یا آشوب می‌بینم. به نظرم می‌رسد که قرن ما یکسره به انحراف افتاده و به سوی نکبت و بدبختی پیش رفته است. به گمانم در آن جنگ بزرگ و ازلی سرانجام شر بر خیر پیروز شده است. عوامل زوال و نابودی کاملا مسلط شده‌اند. روح بشر نه‌تنها به سوی کمال و روشنایی نرفته، بلکه حتی در تاریکی سیاه‌تری فروغلطیده است. من به حیرتم که آن چشمه‌های نیکی و فرزانگی که قرار است روزی به نجات ما بیایند، از کجا خواهند جوشید؟ -بخشی از کتاب-

آخرین دختر، زندگینامه نادیا مراد، برنده جایزه صلح نوبل

«نادیا حاضر به سکوت نبود. او با تمام برچسب‌هایی که زندگی به او زده بود، مبارزه کرد: یتیم، قربانی تجاوز، اسیر، پناهنده و در عوض برچسب‌هایی جدید ساخت: بازمانده، رهبر ایزدی، مدافع زنان، نامزد جایزه صلح نوبل، سفیر حسن نیت سازمان ملل و اکنون نویسنده. […] کسانی که فکر می‌کردند می‌توانند با ظلم و ستم او را ساکت کنند در اشتباه بودند. روح نادیا مراد در هم نمی‌شکند و صدایش نیز خاموش نخواهد شد. در عوض، با این کتاب، صدای او بلندتر از همیشه خواهد بود.»

این جملات در مقدمه کتاب «آخرین دختر» از زبان وکیل نادیا نوشته شده است. نادیا تجربه تلخ اسارت در چنگ داعش را در سینه دارد، داغدار خانواده است اما از پای نمی‌نشیند. نادیا نمی‌خواهد قربانیان دیگر را تنها بگذارد. او یک دختر ایزدی است که در عراق زندگی می‌کرد. زندگی برای ایزدی‌ها به‌خاطر اختلافات داخلی همیشه سخت بوده اما آن روی خشمگینش را وقتی به نادیا نشان داد که روستای محل سکونتش مورد حمله داعش قرار گرفت. او سه ماه اسیر داعش بود و فجیع‌ترین جنایات انسانی را به چشم دید و تجربه کرد. اما بزرگ‌تر از آن بود که پس از مهاجرت به آلمان، به زندگی امنش راضی شود. مبارزه برای نادیا هنوز هم ادامه دارد.

او در سال ۲۰۱۸ به‌خاطر «مبارزه و نبرد علیه خشونت جنسی و استفاده از آن در جنگ‌ها به عنوان سلاح» برنده جایزه صلح نوبل شده است. نادیا مراد کتاب زندگی‌اش را با کمک جنا کراجسکی روزنامه‌‌نگار آمریکایی نوشته است.

کفش‌فروش پیر (کفش‌باز)، خودزندگینامه موسس نایکی

از میان کتاب‌های زندگینامه‌ای که صاحبان کسب‌وکارهای بزرگ دنیا نوشته‌اند، زندگی فیل نایت، بنیان‌گذار برند نایکی (تولیدکننده کفش و پوشاک ورزشی) یکی از ماندگارترین‌هاست. این کتاب داستان پسر جوانی را نقل می‌کند که با قرض گرفتن ۵۰ دلار از پدرش، واردات کفش ورزشی را از ژاپن شروع می‌کند و در صندوق عقب ماشینش می‌فروشد. او همین کسب‌وکار کوچک را جوری رونق می‌دهد که در سال اول هشت هزار دلار درآمد به دست می‌آورد و اکنون برندی که با پشتوانه این درآمد ساخته، سالانه بیش از ۳۰ میلیارد دلار درآمد دارد. برند نایکی یکی از شناخته‌شده‌ترین برندهاست و لوگوی آن برای مردم همه دنیا آشناست. فیل نایت با نوشتن داستان پشت پرده کسب‌وکارش، درس‌های بزرگی به مدیران کسب‌وکارهای جدید می‌دهد.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
5 + 12 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.