از ۲۵ نوامبر تا ۱۰ دسامبر (۵ تا ۲۰ آذر)، با هدف ارتقای سطح آگاهی عمومی و بسیج مردم سراسر دنیا برای تغییر، به عنوان روزهای مبارزه با خشونت علیه زنان انتخاب شدهاند. امسال، دبیر کل سازمان ملل برای ایجاد اتحاد در این خصوص، همهی مردم را دعوت به نارنجی کردن جهان کرده است تا این رنگ به عنوان نمادی از آیندهی بهتر و بدون خشونت باشد. ما نیز به نوبه خود سعی کردیم در این مقاله شما را با فلسفه و دلایل پیدایش این روز آشنا کنیم.
چرا روز جهانی؟
خشونت علیه زنان، تجاوز به حقوق بشر است.
خشونت علیه زنان از پیامدهای تبعیض علیه زنان و پافشاری بر عدم برابری میان زنان و مردان است.
خشونت علیه زنان مانع پیشرفت در ریشهکنی فقر، مبارزه با ایدز و صلح و امنیت در بسیاری از نقاط دنیا شده است.
خشونت علیه زنان و دختران اجتنابناپذیر نیست. جلوگیری از آن ممکن و ضروری است.
خشونت علیه زنان همچنان یک معضل جهانی است.
یکی از چالشهای مهم تلاش برای جلوگیری و خاتمه دادن به خشونت علیه زنان و دختران در سراسر دنیا کمبود جدی بودجه در این بخش است. در نتیجه، منابع لازم برای جلوگیری و خاتمه دادن به خشونت علیه زنان و دختران به شدت با کاستی روبهروست. فرایندهایی در قالب اهداف توسعهی پایدار که شامل اهدافی مشخص برای پایان دادن به خشونت علیه زنان و دختران است، بسیار امیدوارکننده هستند اما برای اینکه بتوانند به واقعیت بپیوندند و تغییراتی چشمگیر در زندگی زنان و دختران به وجود بیاورند نیازمند تأمین مالی هستند.
در این روز مردم چه میکنند؟
در سراسر جهان برای جلب توجه عمومی به منظور تداوم اقدامات در جهت پایان دادن به خشونت علیه زنان فعالیتهای متنوعی انجام میشود. همچنین پروژههایی برای توانمندسازی زنان و کودکان برای فرار از خشونت به انجام میرسد و کمپینهایی برای آموزش عمومی دربارهی پیامدهای خشونت علیه زنان برگزار میشود. در شکل محلی، گروههای زنان ممکن است رویدادهایی از جمله راهپیمایی، مراسمهای عمومی، فعالیتهای تأمین مالی و ارائهی نتایج خشونت علیه زنان در مجامع خود ترتیب دهند.
یکی از کمپینهای مستمری که هر ساله به خصوص در این ایام مردم به شرکت در آن تشویق میشوند، کمپین نه به خشونت علیه زنان است. در این کمپین، همه میتوانند به جمع افرادی که برای پایان دادن به تجاوز به حقوق بشر علیه زنان تبلیغ میکنند بپیوندند.
پیشزمینه
در ۲۵ نوامبر سال ۱۹۶۰، سه خواهر به نامهای پاتریشیا مرسدس میرابال (Patricia Mercedes Mirabal)، ماریا آرجنتینا مینروا میرابال (Maria Argentina Minerva Mirabal) و آنتونیا ماریا ترسا میرابال (Antonia Maria Teresa Mirabal) به فرمان فرماندهی جمهوری دومینیکن، رافائل تروخیلو (Rafael Trujillo) به قتل رسیدند. این سه خواهر برای پایان دادن به دیکتاتوری تروخیلو سخت مبارزه کردند. از سال ۱۹۸۱، فعالان حقوق زنان این روز را به یادبود این سه خواهر اختصاص دادهاند.
در ۱۷ دسامبر ۱۹۹۹، ۲۵ نوامبر به عنوان روز پایان دادن به خشونت علیه زنان در مجمع سازمان ملل انتخاب شد. هر سال به همین مناسبت در جهت مبارزه با خشونت علیه زنان یک موضوع انتخاب میشود، مثلا موضوع سال ۲۰۰۸، نیاز به اقدام و به چالش کشیدن موانع بود.
نمادها
رویدادهای مربوط به روز جهانی پایان دادن به خشونت علیه زنان نیز توسط صندوق توسعهی زنان ملل متحد (UNIFEM) هماهنگ میشود. لوگوی این سازمان متشکل از حروف UNIFEM است که حروف U و N به رنگ آبی و حروف I، F، E و M رنگ آبی تیره هستند و تصویر کبوتری که به دور آن را شاخههای زیتون گرفته است در کنار کلمه قرار دارد. تصویر کبوتر نشانهی جهانی زن یا زنان است. این کبوتر به شکل سیارهی ونوس که نماد جنس مؤنث است طراحی شد که برای تکمیل این نماد دارای یک حلقه در بالای علامت جمع است.
آمار و ارقام مربوط به خشونت علیه زنان
برآورد شده است که ۳۵ درصد زنان جهان خشونت فیزیکی و یا جنسی را از طرف همسر خود یا از شخصی غیر از همسر خود تجربه کردهاند. با این حال، بعضی از مطالعات نشان میدهند که بیش از ۷۰ درصد زنان خشونت فیزیکی و یا جنسی را از طرف همسر خود تجربه کردهاند.
احتمال سقط جنین در زنانی که توسط شریکشان مورد سوءِاستفادهی فیزیکی یا جنسی قرار گرفتهاند در مقایسه با زنانی که چنین خشونتی را تجربه نکردهاند ۲ برابر است، همچنین احتمال افسردگی در آنها نیز حدودا ۲ برابر بیشتر است. از طرف دیگر احتمال ابتلا به ایدز نیز در زنانی که مورد خشونت قرار گرفتهاند ۱.۵ برابر بیشتر است.
اگرچه دادههای بسیار کمی در دست است و در نحوهی سنجش خشونت روانی در کشورها و فرهنگهای مختلف اختلافهای فراوانی وجود دارد اما همین شواهد نیز نشاندهندهی نرخ بالای بیماریهای روانی است. ۴۳ درصد از زنان ۲۸ کشور عضو اتحادیهی اروپا، به نوعی خشونت روانی توسط همسران خود را تجربه کردهاند.
برآورد میشود که تقریبا نیمی از زنانی که در سال ۲۰۱۲ در سراسر دنیا قربانی قتل بودهاند، توسط همسر یا اعضای خانوادهشان کشته شدهاند. در مقایسه، کمتر از ۶ درصد مردان به این شکل به قتل رسیدهاند.
در سال ۲۰۱۲، بر اساس نتایج پژوهشی دربارهی زنان در دهلی نو مشخص شد که ۹۲ درصد از این زنان به اشکال گوناگون متحمل خشونت جنسی در فضای عمومی شدهاند و ۸۸ درصد از این زنان تجربهی اشکال مختلف آزار جنسی کلامی را تجربه کردهاند.
در جهان، بیش از ۷۰۰ میلیون زن در سنین کودکی (زیر ۱۸ سال) ازدواج کردهاند. یش از یکسوم این زنان پیش از ۱۵ سالگی ازدواج کردهاند. عروسهای کودک معمولا در برقراری رابطهی جنسی ایمن ناتوان هستند در نتیجه در برابر بارداری زودرس و بیماریهای مقاربتی از جمله ایدز آسیبپذیرند.
حدود ۱۲۰ میلیون نفر از دختران دنیا (کمی بیشتر از ۱ نفر از هر ۱۰ نفر) رابطهی جنسی اجباری یا سایر اعمال جنسی اجباری را در زندگی خود تجربه کردهاند. بیشتر متجاوزان را شوهرهای فعلی یا قبلی و شریکهای جنسی تشکیل میدهند.
بر اساس برآوردهای جدید سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۶، اندام جنسی حداقل ۲۰۰ میلیون زن و دختر زنده در ۳۰ کشور دنیا قطع یا بریده شده است. در بیشتر این کشورها، این قطع عضو در سنینی پیش از ۵ سالگی اتفاق افتاده است.
زنان بالغ تقریبا نیمی از افرادی را تشکیل میدهند که قربانی قاچاق انسان بودهاند. زنان و دختران در مجموع ۷۰ درصد از این تعداد را به خود اختصاص دادهاند و از هر ۳ کودک ۲ نفر دختر بودهاند.
از هر ۱۰ زن ساکن اتحادیهی اروپا یک نفر آزار و اذیت سایبری را پیش از سن ۱۵ سالگی تجربه کرده است. این خطر در بین زنان جوان ۱۸ تا ۲۹ سال بیشتر است.
برآورد شده است که هر ساله ۲۴۶ میلیون دختر و پسر خشونت مدرسهای را تجربه میکنند و از هر ۴ دختر یک نفر میگوید که احساس خوبی از استفاده از دستشویی مدارس ندارد. شکل و میزان خشونتهای مدرسهای متفاوت است اما شواهد نشان میدهند که دختران بیشتر در معرض خشونت، آزار و استثمار جنسی قرار میگیرند. علاوه بر آثار مخرب روانی، جنسی و سلامتی، خشونت جنسیتی مدارس یک مانع مهم بر تحصیل جهانی و حق آموزش برای دختران محسوب میشود.
آمار مربوط به تدابیر مبارزه با خشونت
در بسیاری از کشورهایی که دادههای آنها موجود است، کمتر از ۴۰ درصد زنانی که متحمل خشونت شدهاند در پی کمک گرفتن هستند. در میان این زنان، بسیاری به دنبال کمک از اعضای خانواده و دوستان هستند و تعداد معدودی به مراکز و دستگاههای رسمی همچون پلیس یا خدمات سلامت روی میآورند. کمتر از ۱۰ درصد این زنان به دنبال کسب تجربه از افرادی هستند که پیشتر به خاطر همین خشونتها به پلیس مراجعه کردهاند.
حداقل ۱۱۹ کشور قوانینی در خصوص خشونت خانگی تصویب کردهاند، ۱۲۵ کشور در خصوص آزار جنسی و ۵۲ کشور در خصوص تجاوز به همسر قوانینی به اجرا گذاشتهاند. با وجود این، این به آن معنا نیست که همهي این قوانین مطابق استانداردهای بینالمللی است.
دسترسی به آمارهای مربوط به خشونت علیه زنان در سالهای اخیر افزایش قابلتوجهی داشته است. از سال ۱۹۹۵ بیش از ۱۰۰ کشور حداقل یک بار تحقیقی در این خصوص انجام دادهاند. ۴۴ کشور در سالهای بین ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴ و در طی سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۴، ۸۹ کشور چنین تحقیقاتی انجام دادهاند، که همین نشاندهندهی افزایش توجه به این موضوع است. بیش از ۴۰ کشور حداقل ۲ تحقیق در طی سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۴ انجام دادهاند که به این معناست که بسته به میزان قابلمقایسه بودن این تحقیقات، تغییرات حاصل شده در طی زمان را میتوان تحلیل کرد.
خشونت در میان گروههای آسیبپذیر
شواهد نشان میدهند که برخی ویژگیهای خاص زنانه مثل گرایش جنسی، قومیت یا ناتوانی جسمی و برخی رویدادهای اجتماعی همچون بحرانهای انسانی، جنگها و معارضات ممکن است آسیبپذیری زنان در برابر خشونت را افزایش دهند.
همچنین، بر اساس دادههای اتحادیهی اروپا، ۳۴ درصد زنانی که در این گزارش دارای مشکلات سلامتی یا ناتوانی بودهاند، خشونت جنسی یا فیزیکی از سوی همسران خود را تجربه کردهاند. در مقایسه با آن، این میزان برای زنانی که چنین مشکلات جنسی یا ناتوانی را ندارند ۱۹ درصد است.
برگرفته از: un.org timeanddate.com unwomen.org