حتما بارها اسم «روانکاوی» به گوشتان خورده است. اما آیا میدانید روانکاوی چیست و بر چه منطقی استوار است؟ روانکاوی یا روان درمانی روانکاوانه به روشی برای درمان مشکلات روانشناسی ریشهدار گفته میشود و اساس درمان نیز بر این باور قرار دارد که رفتار ما انسانها دارای محرکهایی زیربنایی است که شاید ناشناخته و ناخودآگاه باشند. روانکاو میتواند با شناسایی این محرکها به معنی و دلایل پشت رفتارهایمان پی ببرد و راهی برای تغییر پیدا کند. در این مقاله شما را با مفهوم روان کاوی، دلایل مراجعه به روانکاو و فرآیند درمان آن آشنا کرده و به بررسی میزان موثربودن روش درمانی روانکاوی خواهیم پرداخت.
فروید در تبیین روانشناسی ذهن از وجود ناخودآگاه صحبت میکند، اما میدانیم که او مبدع این طرز تفکر نیست. پیش از فروید، جان لاک (John Locke) و رنه دکارت (René Descartes)، از فیلسوفان غربی قرن هفدهم، و بعدها گوتفرید ویلهلم لایبنیتس (Gottfried Wilhelm Leibniz) با ایدهای ناخودآگاه دستبهگریبان بودند و سعی داشتند وجود چیزی در ذهن، فرای آگاهی را که روی رفتار هم تأثیر میگذارد ثابت کنند.
دلایل مراجعه به روانکاو
مردم بنا به دلایل مختلفی به روانکاو مراجعه میکنند. شایعترین این دلایل عبارتاند از گیرکردن در روابط مخرب، استرس کاری، افسردگی و اضطراب، اختلالات شخصیتی یا مشکلات هویتی و جنسیتی. برخی افراد بهدنبال تجربهی فقدان، مثلا ازدستدادن شخصی خاص بهخاطر مرگ یا جدایی، به کمکهای روانکاوانه نیاز پیدا میکنند و برخی هم درنتیجهی تجربهی وقایع تروماتیک (ضربات روانی) یا مورد سوءاستفاده قرارگرفتن در کودکی و نوجوانی از روانکاو کمک میگیرند.
برای روان کاوی شاید لازم باشد که درمانگرتان را طی چند ماه یا چند سال هفتهای یک تا چند بار ببینید. شاید حتی روانکاو صلاح ببینند که هفتهای چهار یا پنج بار با هم ملاقات داشته باشید. روانکاو بهتدریج خواهد توانست با جلسات منظمِ ۴۵ تا ۵۰ دقیقهای به الگوهای فکری و رفتاریتان پی ببرد و بفهمد که این الگوها چگونه روی وضعیت عاطفی یا روابط خانوادگی و اجتماعیتان تأثیر گذاشتهاند.
فرایند درمان روان کاوی
در جلسهی روان کاوی بیمار هر آنچه را در ذهن دارد بیرون میریزد و به همهی افکار، احساسات، خاطرات و رؤیاهایش اجازهی برونریزی میدهد. گاهی بیمار حین بازگویی درونیاتش روی کاناپهای دراز میکشد و گاهی هم روبهروی روانکاو مینشیند. روانکاو باید محرم اسرار بیمارش باشد و وقتی اعتماد کافی برقرار شد، نشانههایی از ضمیر ناخودآگاه و دنیای درونی بیمار پدیدار و الگوهای ارتباطی و اجتنابهای فرد قابل رؤیت میشوند. روانکاو با دقت به تأملات، رؤیاها، خاطرات و افکار بیمار گوش میدهد و سعی میکند معنی و دلایل پشتشان را بفهمد. امید است که بیمار از الگوهای رفتاری مخربی که در زندگی دارد و نیز نحوهی شکلگیریشان آگاه شود و این الگوها را بهعنوان پاسخی به وقایع و روابط زندگیاش درک کند.
آیا شیوه درمانی روانکاوی مؤثر است؟
حرفوحدیثهای زیادی پیرامون میزان اثربخشی روان کاوی وجود دارد. منتقدان روانکاوی معتقدند که در این حرفه هنوز به تحقیقات و شواهد ساختاریافته در پیشرفت کار روانکاوی بهای کافی داده نشده است. مشکل دیگری که معمولا مطرح میشود، به دشواری بررسی درمان بهخاطر بازهی طولانیمدتش برمیگردد.
در مقالهای مربوط به سال ۲۰۱۲ آمده است که روانکاوی بهدلیل عدم وجود شواهد کافی برای بیماریهای روانی توصیه نمیشود. در این مقاله، حتی به بررسی مطالعاتی دیگری اشاره شده است که محققانش نتوانستند به هیچ کارآزمایی تصادفی کنترلشدهای پیرامون ارزیابی روانکاوی کلاسیک دست پیدا کنند. نگارندگان این مقاله شواهد موجود برای روانکاوی درازمدت مدرن را نیز در بهترین حالت متناقض میدانند. اما در سالهای پس از ۲۰۱۲ مطالعاتی هم بودهاند که به نتایج مثبتتری اشاره داشتند.
در مقالهی دیگری که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد، پژوهشگران میزان اثربخشی رواندرمانی روانکاوانه را بررسی کردند. آنها ازطریق پیادهسازی مدل کارآزمایی تصادفی کنترلشده روی گروهی از بیماران مبتلا به افسردگی شدید و بهطولانجامیده به نتایج جالبتوجهی دست یافتند. بیماران شرکتکننده در این پژوهش حداقل از دو روش درمانی دیگر جواب نگرفته بودند. پژوهشگران روی یک گروه از بیماران بهمدت دو سال روان درمانی روانکاوانه انجام دادند و روی گروه دیگر یا بهعبارتی گروه کنترل با روش رفتار درمانی شناختی کار کردند (در این روش بیماران یاد میگیرند که بهطرز جدیدی فکر و رفتار کنند).
نتایج بهدستآمده در پایان درمان تفاوت چشمگیری در بین دو گروه نداشتند، اما تفاوتهای اصلی در ماههای بعدی (۲۴، ۳۰ و ۴۲ ماه پس از پایان درمان) ظاهر شدند. هم ارزیابی ناظران و هم ارزیابی خود بیماران نشان داد که شدت افسردگی در گروه روان درمانی روانکاوانه کاهش بیشتری داشت. همچنین این گروه در مقایسه با گروه رفتار درمانی شناختی در زمینهی تابآوری اجتماعی پیشرفت بیشتری داشتند. بر همین اساس پژوهشگران نتیجه گرفتند که رواندرمانی روانکاوانهی درازمدت میتواند در درمان پایدارتر افسردگیِ مقاوم به درمان مؤثر باشد.
در پژوهش دیگری که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد، پژوهشگران به بررسی رواندرمانی روانکاوانهی والدین-نوزاد پرداختند. در این نوع روانکاوی درمانگر سعی میکند تا تعامل بین والدین و کودک را بهبود ببخشد. شرکتکنندگان در این پژوهش بهطور تصادفی در دو گروه رواندرمانی والدین-نوزاد و مراقبتهای حمایتی اولیه دستهبندی شدند. هر دو گروه در پایان از بابت معیارهایی همچون رشد نوزاد، تعامل والدین-نوزاد یا توانایی والدین در ملاحظهی وضعیت روانی کودک و حتی خودشان تفاوت چندانی با هم نداشتند. اما کسانی که تحت روان درمانی والدین-نوزاد قرار گرفته بودند، درزمینهی معیارهای همچون استرس فرزندپروری و همچنین نحوهی بازنمایی کودک و ارتباطشان با او پیشرفت کردند. بنابراین رواندرمانی روانکاوانه میتواند باعث تقویت رابطهی والدین و فرزند شود.
منتقدان روانکاوی معمولا از طولانیبودن مدت درمان و هزینههایش شکایت میکنند. گاهی مراجعهکننده فقط چند مشکل جزئی دارد و لزومی برای درمان درازمدت نیست. شاید هم در مواردی بسته به مشکل بیمار درمانهای دیگری نظیر رفتار درمانی شناختی گزینهی مناسبتری باشند. گاهی مشکل فرد چیزی است که با درمانهای راهحلمحور و تکجلسهای برطرف میشود و روانکاوی درازمدت دلیلی ندارد. ازطرفی منتقدان روانکاوی به چگونگی دسترسی این نوعِ درمان نیز ایراد میگیرند. دسترسی به روانکاو مجرب در همهی نقاط بهراحتی امکانپذیر نیست. البته امکان درمان از راه دور بهوسیلهی برنامههایی ازقبیل اسکایپ و امثال آن وجود دارد، اما بهعقیدهی منتقدان اشکال کار اینجاست که هنوز نمیدانیم آیا روان کاوی از راه دور میتواند همان تأثیر روانکاوی حضوری را داشته باشد یا خیر.