همین اول کار بگویم که اگر میخواهید وظایفتان را درست و کامل انجام دهید، باید به خودتان انگیزه بدهید. حتما میپرسید چه انگیزهای و چگونه؟ مقاله زیر به شما کمک میکند تا بیشتر با شیوههای کاربردی افزایش انگیزه آشنا شوید.
اول از خودتان بپرسید (فارغ از اینکه کاری را به آخر میرسانید یا نه)، آیا این قابلیت را دارید که برای انجام همهی وظایف و کارهایی که باید انجام دهید، به وجد بیایید؟! یا اینکه اساسا شروع یک کار برایتان سخت است؟ آیا به جای تمرکز بر روی کارهای تلنبار شدهتان، مدام آنها را نادیده میگیرید و گاهی هم فرار میکنید؟ آیا شما هم همیشه کاری را که از انجام آن متنفرید، در انتهای لیست کارهایتان میگذارید؟
باید واقعیتی را به شما بگویم؛ تا زمانی که انجام کار را به تأخیر میاندازید، استرس و فشار بیشتری را با خود حمل خواهید کرد. در نتیجه، ممکن است بعد از مدتی اعتماد به نفس خود را از دست بدهید و حتی به توانایی خود در انجام آن کار شک کنید! میدانم شروع کاری که برایمان جذابیتی ندارد ولی حتما باید انجام شود تا چه حد میتواند آزاردهنده باشد. پس چاره چیست؟ ایجاد انگیزه برای شروع هر کاری میتواند موتور محرکهی شما در انجام آن کار باشد. بیایید اول با ساختار انگیزش کمی بیشتر آشنا شویم.
انواع انگیزش
دو نوع انگیزه درونی و بیرونی وجود دارد که در انجام هر کاری، بسته به نوع آن به طور ترکیبی میتوانند به ما کمک کنند.
۱. انگیزش درونی
حالتی است که در آن شما برای به دست آوردن نیازهایتان، با عوامل درونی برانگیخته میشوید. اکثر عادتهای ما و کارهایی که در اوقات فراغتمان انجام میدهیم بر اساس انگیزه درونی است. این کارها را انجام میدهیم چون از انجام دادنشان لذت میبریم و صرفا به دلیل اجبار و یا الزامی برای انجامشان، دست به کار نمیشویم.
۲. انگیزش بیرونی
حالتی است که در آن توسط عوامل بیرونی که توسط دیگران ایجاد میشوند و در کنترل دیگراناند، برانگیخته میشویم. به عنوان مثال دریافت دستمزد و یا مورد تشویق و تجمید قرار گرفتن. شغل و کار ما معمولا با انگیزشهای بیرونی در ارتباط است. هرچند، در صورت لذت بردن از کار، انگیزش درونی نیز در انجام آن دخیل بوده است.
اکثر وظایفی که ما در محل کارمان انجام میدهیم، هر دو نوع انگیزش را در بر میگیرند. اما مسئله اینجاست؛ با اینکه ما شغلمان را دوست داریم و حقوق کافی هم برای آن دریافت میکنیم (هر دو نوع انگیزش درونی و بیرونی)، علاقه و انگیزهای به انجام بعضی از کارها نداریم (کارهایی نظیر بایگانی کردن، بحث با کارکنان در مورد ضعف عملکردشان، گزارش نویسی و…).
چیزی که مشخص است این است که به هر حال ما مجبوریم به عنوان قسمتی از وظایف شغلیمان کارهای ناخواستهای را انجام دهیم، پس باید راهی برای افزایش انگیزه پیدا کنیم. اینجاست که مفهوم خودانگیختگی (انگیزه دادن به خود) اهمیت ویژهای پیدا میکند.
خودانگیخته باشید. برای این کار لازم است نیازهای خود را ارزیابی و درک کنید و بدانید چه چیزی برای شما ارزشمند و شایستهی تقدیر است. حالا این هنرمندی شماست که با تغییر محیط در راستای جذابیتهای ذهنیتان، خودانگیخته شوید. پس به جای اینکه دنبال عواملی باشید که یک وظیفه را برای شما جالبتر کند، خودتان آن را به شکلی درآورید که برایتان جالبتر و ارزشمندتر شود. برای این کار روشهای گوناگونی وجود دارد که در زیر به آن اشاره شده است.
نکته:
مقالهی معروفترین نظریه های انگیزشی برای فهم و بررسی نیازهای شما، اطلاعات بیشتر و کاملتری را در اختیارتان قرار میدهد.
استراتژیهایی برای خودانگیختگی
بر اساس دو نوع انگیزشی (انگیزش درونی و بیرونی) که توضیح داده شد، دو نوع استراتژی نیز قابل تعریف است. حالت اول این است که وظیفه و کار مورد نظر را از نظر درونی، جالبتر و رضایتبخشتر انجام دهید. حالت دوم این است که برای خودتان پاداشهای بیرونی و شخصی در نظر بگیرید. استفادهی ترکیبی از دو استراتژی بالا معمولا بیشترین اثربخشی را به دنبال دارد. بر اساس استراتژیهای ذکر شده، میتوان روشهای کاربردی و متنوعی را برای ایجاد خودانگیختگی، پیاده کرد.
۱. نگرش و رویکرد خود نسبت به وظایف و کارهای ناخواسته و اجباری را تغییر دهید
به عنوان مثال مرتب کردن و سازماندهی قفسهی بایگانی ممکن است به خودی خود انگیزهبخش نباشد؛ اما اگر اینگونه به این مسئله نگاه کنید که انجام این کار و مرتب کردن فایلها و مدارک موجود در قفسهی بایگانی، باعث میشود دیگران به شما به عنوان یک فرد شایسته، منظم و قابل تقدیر نگاه کنند، ممکن است انگیزهی کافی برای انجام این کار را به دست آورید. اگر اینگونه به مسئله نگاه کنید میتوانید پیوندی میان انجام یک کار نه چندان جالب و نیازهای خود (در این مورد مورد توجه و تشویق قرار گرفتن) ایجاد کنید و با تکیه بر آن، وظیفه و کار خود را به خوبی انجام دهید.
۲. به چرایی کاری که انجام میدهید فکر کنید
ممکن است گاهی به این موضوع فکر کنید که کار شما کاری بیهوده و بیهدف است و چرا وقت خود را با انجام چنین کار بیهودهای تلف کنید؟ یکی از روشهای عالی جهت افزایش انگیزهی خود این است که تمام نکات مثبت و دستاوردهای شغل خود را لیست کنید. به عنوان مثال اگر شما کارمند بخش خدمات نظافتی در یک بیمارستان هستید، کار شما باعث میشود بیماران در مقابل میکروبها و آلودگیها در امان باشند. اگر شما کسب و کاری بین المللی در حوزهی تجهیزات و مبلمان اداری دارید، کار شما افزایش بهره وری کارکنان در سرتاسر جهان را به ارمغان میآورد.
۳. اهدافتان را تعیین کنید
با تعیین اهداف، شما دقیقا میدانید که برای به دست آوردن آنچه در زندگیتان میخواهید؛ دقیقاً باید به دنبال انجام چه کارهایی باشید. در نتیجه دیگر آن کارها برایتان خسته کننده نخواهد بود. به عبارتی با نگاه کردن به تصویر کلی و مشخص اهدافتان، خواهید دید که چقدر راحتتر میتوانید وظایف و کارهای ناخواسته و اجباریتان را به انجام برسانید.
۴. وظایف خود را به اجزای کوچکتر تقسیم و تجزیه کنید (کارتان را بشکنید)
به عنوان مثال مرتب کردن و سازماندهی همهی فایلها و مدارک موجود در قفسهی بایگانی شما ممکن است کار حجیم و سنگینی باشد و انجام آن طی یک مرحله بسیار دشوار به نظر برسد؛ بنابراین اول فایلها را دسته بندی کنید. به طور مثال آنها را با توجه به حروف الفبا در چند دسته قرار دهید. بعد از چیدن هر دسته در جای خود، برای مرتب کردن بقیه آنها انگیزه و حس بهتری پیدا خواهید کرد.
۵. برای خودتان مسئولیت و الزام پاسخگویی ایجاد کنید
دربارهی وظایف و کارهایی که باید انجام دهید و همچنین مدت زمانی که انتظار میرود کار را در طول آن به اتمام برسانید، به مدیر و یا همکار خود توضیح دهید. وقتی که بدانید دیگران از شما انتظار دارند که کارتان را در زمان مشخصی به خوبی به پایان برسانید، انگیزه پیدا میکنید تا با انجام بهتر وظایف خود، تواناییتان را به دیگران اثبات کنید.
۶. زمانتان را مدیریت کنید
مدیریت زمان را یاد بگیرید. برای خودتان برنامهی زمانبندی شدهای طراحی کنید که در زمانی مشخص، به شیوهای موثر بتوانید آن را اجرا کنید.
۷. کارهای خود را به تعویق نیندازید
غلبه بر عادت به تعویق انداختن کارها را یاد بگیرید. وقتی که انگیزهی کمی برای انجام کاری دارید؛ مطمئن باشید که اگر آن را به تعویق بیندازید، انگیزهتان کمتر شده و احتمال به انجام رسیدن آن بیش از گذشته، کاهش مییابد و در مواقعی به صفر نیز خواهد رسید. پس برای زودتر به انجام رساندن کارهایی که انگیزه کمتری دارید، بیشتر عجله کنید.
۸. برای خود پاداش در نظر بگیرید
با خود عهد ببندید که اگر کار مورد نظرتان را در زمان مشخص و با موفقیت انجام دادید به خودتان پاداش خوبی بدهید. به عنوان مثال اگر کار کوچکی را به خوبی انجام دادید به عنوان پاداش برای خود بستنی یا چیز خوشمزهی دیگری که دوست دارید بخرید و هنگامی که کار بزرگتری را با موفقیت پشت سر گذاشتید؛ خود را به یک رستوران برای صرف یک شام خوب و دلچسب دعوت کنید!
۹. با پیامدهای منفی ناشی از انجام ندادن کار، به خود هشدار دهید ( خود را بترسانید)
به خودتان بگویید که اگر این کار را به خوبی انجام ندهید با رئیستان به مشکل بر میخورید. روی این موضوع تمرکز کنید و با فکر کردن به اینکه مثلا رئیستان نسبت به شما ذهنیتی منفی پیدا میکند و ممکن است زمانی که به کمک او نیاز دارید و مثلا میخواهید برای انجام کارهای شخصیتان از او مرخصی بگیرید، با شما همکاری نکند. پس به خود هشدار دهید که لازم است کارتان را به موقع و درست انجام دهید.
۱۰. وظایفتان را در صورت امکان با همکاران خود مبادله کنید
میتوانید برخی از وظایفی را که علاقهای به انجام آنها ندارید به یکی از همکارانتان که مشکلی با انجام آنها ندارد بسپارید و به جای آن، برخی از وظایف او که انجام آن برای شما خوشایندتر است را به عهده بگیرید. در محیط کار از علایق، استعدادها و نیازهای یکدیگر جهت انجام موثرتر وظایفتان استفاده کنید.
۱۱. اجازه دهید افکار مثبت و افراد مثبت اندیش شما را احاطه کنند
افکار مثبت بسیار قدرتمند هستند. فقط به خود بگویید که «من میتوانم»، در بسیاری از مواقع این جمله تمام چیزی است که برای شروع یک کار به آن نیاز دارید! از سوی دیگر وقتی افرادی که در کنار خود دارید مثبت اندیش باشند، همواره از شما حمایت میکنند و شما را تشویق میکنند که به تلاش خود ادامه دهید و این انگیزه را به شما میدهند که کارتان را با موفقیت پشت سر بگذارید.
۱۲. برای خود یک کارنامهی انجام کار، درست کنید
تمام کارهایی که موفق به انجام آنها شدهاید را در یک کارنامه ثبت کنید. این کارنامه به شما انگیزه میدهد. وقتی کاری را با موفقیت به اتمام رساندید، آن را به کارنامهی خود اضافه کنید تا با پربارتر شدن آن، رکورد شما در انجام موفق کارها افزایش پیدا کند! از این کارنامه، هنگامی که به انگیزهی بیشتری برای اتمام کارتان نیاز دارید، استفاده کنید.
جمعبندی
انگیزش موضوع پیچیدهای است و انگیزه دادن به خود، ممکن است کار دشواری باشد. با ارزیابی و درنظر گرفتن نیازهایتان میتوانید زاویهی دیدتان را نسبت به کارها و وظایف خود تغییر دهید و با پیوند دادن این وظایف با احساسات و تجاربی که از نظر درونی برای شما خوشایند و رضایت بخش است، به خوبی از پس آنها برآیید.
همچنین میتوانید برای خود پاداش شخصی در نظر بگیرید و نگرش خود نسبت به کارهای ناخواسته یا اجباری را تغییر دهید و انگیزش بیرونی ایجاد کنید. به عنوان مثال اگر مجبور به اضافه کاری شدهاید؛ به جای اینکه با نارضایتی از اینکه مجبورید چند ساعت بیشتر در محل کارتان بمانید اوقات خود را تلخ کنید، با فکر کردن به اینکه دستمزد بیشتری میگیرید و میتوانید چیزی را که به آن علاقه دارید تهیه کنید، انجام این کارهای اضافه را برای خود خوشایند کنید. یا با بخشی از این دستمزد، به عنوان پاداش انجام کار، خود را برای یک شام خوب به رستوران دعوت کنید. با استفاده ترکیبی از تکنیکهای ارائه شده برای ایجاد انگیزه، میتوانید برای انجام وظایف ناخواسته و یا اجباری به خود انگیزهی لازم را بدهید.