از فرزندتان میخواهید کاری انجام دهد. او امتناع میکند. با مهربانی از او میخواهید، باز هم آن کار را انجام نمیدهد. صدایتان را کمی بلند میکنید تا متوجه شود کاملا جدی هستید، باز هم درخواست شما را اجرا نمیکند. چند بار از راههای مختلف سعی میکنید و باز هم همان واکنش. بالاخره او را به روشی تنبیه میکنید؛ اما او باز هم هیچ ترسی به خود راه نمیدهد، بهعلاوهی آنکه شروع به گریه و داد و فریاد هم میکند. این سناریو برایتان آشنا نیست؟ اگر میخواهید کودکانی حرفشنو داشته باشید و چند نکتهی کاربردی از رفتار با کودک حرف گوش نکن بدانید، این مقاله را تا آخر بخوانید.
رویکرد مفیدی که در هنگام برخورد و رفتار با کودک حرف گوش نکن میتوان بهکار گرفت، «تأدیب ملایم» نام دارد که سارا اُکول اسمیت (Sarah Ockwell-Smith) متخصص تربیت فرزندان و مادر چهار بچه، در کتاب مفید و آموزندهی خود با نام تأدیب ملایم: استفاده از ارتباط حسی، نه تنبیه، برای بزرگ کردن کودکانی با اعتماد به نفس و توانا» (Gentle Discipline: Using Emotional Connection—Not Punishment—to Raise Confident, Capable Kids) از آن صحبت میکند.
تأدیب ملایم بهجای تنبیه، بر آموزش کودک تمرکز دارد. این رویکرد، بر داشتنِ انتظارات واقعگرایانه و متناسب با سن کودک از او و همینطور کار با کودک متمرکز است. به پدرومادربودن، دلسوزی و توجه اهمیت میدهد. روی تعیین مرز و الهامبخشی برای کودک تمرکز دارد تا او «بهتر باشد و عملکرد بهتری داشته باشد، درحالیکه شما هم تلاش میکنید الگوی بسیار خوبی برای او باشید.»
آنچه در ادامه میآید، پنج توصیهی ارزشمند از کتاب مذکور دربارهی رفتار با کودک حرف گوش نکن است.
۱. به فرزندتان بگویید از او چه میخواهید
بنا بر گفتهی اُکول اسمیت، از بزرگترین اشتباههایی که والدین مرتکب میشوند، ارائهی دستورات منفی است، مثل اینکه «ندو!» یا «به فلانچیز دست نزن!» دربارهی جملهی اول، از آنجایی که کودکان مهارت استدلال منطقی ضعیفی دارند، برایشان واضح نیست که بهجای «ندویدن»، چه کاری باید انجام دهند. او مینویسد: «اگر او ندود، پس چه کاری باید انجام دهد؟ باید ورجهوورجه کند؟ بپرد؟ لیلی برود؟ بخزد؟ پرواز کند؟ بیحرکت بایستد؟» دربارهی جملهی دوم، باز هم کمبود استدلال منطقی در کودکان نقش مهمی ایفا میکند، آنها کنترل ضعیفی روی انگیزه خود از انجام کارها دارند.
اُکول اسمیت پیشنهاد میدهد در عوض از جملات دستوری مثبت استفاده کنید: «لطفا راه برو!» و «لطفا دستهات رو کنارت نگه دار!» مثالهای دیگر عبارتاند از:
- بهجای گفتن «خواهرت رو نزن!» بگویید: «لطفا دستهای مهربان داشته باش.»
- بهجای «توپ رو پرت نکن!» بگویید: «لطفا توپ رو توی دستت نگهدار.»
۲. دستورالعملهای واضح و دقیق بدهید
فهمیدن و دنبالکردن زنجیرهای از دستورالعملها برای کودک دشوار است. برای اینکه در سطح خودش با او ارتباط برقرار کنید، در هر نوبت، فقط یک جملهی دستوری به او بگویید تا بتواند تمرکز خود را حفظ کند؛ برای مثال، اُکول اسمیت توصیه میکند بگویید: «لطفا کفشهایت را بردار!» و در نوبت بعدی که کودک برگشت، بگویید: «لطفا کفشهایت را بپوش!»
۳. درخواست را به سرگرمی تبدیل کنید
اُکول اسمیت میگوید: «کودکان با بازیکردن یاد میگیرند، نزدیک میشوند و ارتباط برقرار میکنند.» به همین دلیل است که او توصیه میکند درخواستهای خود را در قالبی جالب، مثل بازی، مسابقه یا ترانه ارائه دهید؛ بهویژه اگر کودک شما به یک بازی علاقهی خاصی دارد.
برای مثال، دربارهی مرتبکردن اسباببازیها اینطور مینویسد: «از کودک بخواهید اسباببازیها را (بهآرامی!) درون جعبهی اسباببازیها پرت کند. بعد هم تعداد گلهای زده را حساب کند و ببیند آیا گلهای بیشتری نسبت به دیروز زده یا نه. برای یافتن کفشها، به کودکتان بگویید تصور کند در حال ماجراجویی است و ٬دنبال یک غول کفشی بگردد٬ برای به رختخوابرفتن، وانمود کنید دلقکی هستید که صدای جالبی دارد و اگر کودک زودتر به رختخواب نرود، او را قلقلک میدهید.»
۴. همدلی کنید
خیلی از ما معمولا طوری با کودکمان حرف میزنیم که خودمان دوست نداریم آنطور با ما صحبت شود. اگر کسی مدام از شما بخواهد از کاری که میکنید و برایتان جالب و مهم است، دست بکشید و بهجای آن کار دیگری انجام دهید که هیچ تعلق خاطری به آن ندارید، چه احساسی پیدا میکنید؟
اُکول اسمیت میگوید بهجای گفتن «گفتم همینالان انجام بده! چرا هیچوقت حرف من رو گوش نمیکنی!؟ گفتم همین الان!» با کودک همدلی کنید و بگویید: «میدونم الان مشغول هستی. نمیخوام بازیت رو بههم بزنم، اما باید ازت بخوام کفشهات رو مرتب کنی. ترجیح میدی الان این کار رو انجام بدی تا زودتر برگردی سر بازیت یا بازیت رو تا پنج دقیقهی دیگه تموم کنی و بعد بری سراغ مرتبکردن کفشهات؟»
۵. این سه سؤال را از خودتان بپرسید
اُکول اسمیت میگوید اگر میخواهید برای هر مسئلهای در زمینهی فرزندداری، رویکرد متفکرانهای داشته باشید، ابتدا باید این سه سؤال را از خودتان بپرسید:
- چرا فرزندم این رفتار را دارد؟ برای مثال، شاید احساس میکند به او توجه نمیشود یا برای بیان خواست خودش مهارتهای ارتباطی لازم را ندارد یا شاید اصلا این رفتارها مقتضای سن اوست.
- فرزندم چه حسی دارد؟ بهدنبال دلیل اصلی رفتارش باشید. شاید ناراحت است یا ترسیده. شاید حس میکند کسی دوستش ندارد. شاید بهدنبال جلبتوجه شماست.
- چهچیزی میخواهم به فرزندم بیاموزم؟ شاید میخواهید در مدیریت احساسات کودک به او کمک کنید یا کمکش کنید مسائل بهداشتی قبل از خواب را رعایت کند یا بفهمد انجام کارهای خانه جزئی از زندگی خانوادگی است.
درنهایت اینکه اگر فرزندتان به حرف شما گوش نمیکند یا مسئلهی رفتاری دیگری دارد، یکی از بهترین کارهایی که میتوانید انجام دهید، همدلی با اوست. حتی شما که بزرگترِ او هستید، میدانید هیچچیز بهتر از داشتن کسی نیست که به حرفهای شما گوش کند و درعینحال سعی کند بفهمد چه میگویید.