افسردگی امروزه به یک بیماری همهگیر تبدیل شده است. افسردگی دلیل اصلی خودکشی است که سالانه جان ۱ میلیون نفر را میگیرد. به گفتهی مسئولان، آمار افسردگی در ایران همسطح آمار جهانی است و بین ۲۰ تا ۲۵ درصد مردم را در بر میگیرد و در صورتی که اقدامی برای مقابله با آن انجام نشود، این آمار روز به روز افزایش خواهد یافت. در همین راستا در این مقاله با درمان افسردگی به روش انسانهای اولیه آشنا میشوید.
به گفتهی استیفن ایِلداری (Stephen Ildari)، نویسندهی کتاب The Depression Cure، افسردگی خواب راحت، انرژی، تمرکز، حافظه و میل جنسی را از انسان میدزدد و تجربهی لذتهای ضروری زندگی را از او میگیرد. افسردگی میتواند علاقهی مردم به عشق ورزیدن، کار کردن، سرگرمی و حتی امید به زندگی را از بین ببرد. در صورتی که اقدامی برای درمان افسردگی انجام نشود، این بیماری میتواند باعث آسیب دائمی به مغز شود.
افسردگی حساسیت مغز نسبت به درد را آنقدر بالا میبرد که بعضی از بیماران روانی ایلداری از آن به عنوان رنج، عذاب و شکنجهی درونی یاد کردهاند. ایلداری در یکی از سخنرانیهای تِد میگوید: «خیلیها به مرحلهای میرسند که مرگ را به عنوان یک راه گریز نجاتبخش میبینند.»
اما افسردگی یک بیماری طبیعی نیست. این بیماری بخشی از وجود انسان نیست که نتواند از آن خودداری کند. ایلداری معتقد است که افسردگی، مثل خیلی از بیماریهای دیگر، حاصل تمدن است. استرس زیاد و سبک زندگی صنعتی و مدرن امروزی که با تکامل ژنتیکی ما همخوانی ندارد، دلایل این بیماری هستند.
ایلداری میگوید افسردگی نتیجهی پاسخدهی طولانیمدت به استرس است. این به گفتهی او «واکنش گریز از استرس» از طرف مغز مشابه پاسخ جنگ یا گریز است که برای کمک به اجداد ما در مقابله با حیوانات درنده یا خطرات فیزیکی دیگر، تکامل یافته است. واکنش گریزی نسبت به استرس، احتیاج به چند ثانیه یا چند دقیقه (در موارد نادر تا چند ساعت) فعالیت فیزیکی بسیار شدید دارد. ایلداری میگوید:
مشکل مردم در دنیای مدرن این است که واکنش به استرس، هفتهها، ماهها و حتی سالها ادامه مییابد و چنین وضعیتی به طرز وحشتناکی مضر است.
ایلداری تأکید میکند که زندگی در شرایط استرسزای مداوم -مثل خیلی از زندگیهای امروزی- باعث کاهش انتقالدهندههای شیماییِ عصبی مثل دوپامین و سروتونین میشود که میتواند اختلالات خواب، آسیب به مغز، اختلال در عملکرد سیستم ایمنی و التهاب را به دنبال داشته باشد.
بیماری، همین زندگی شهری است
دانشمندانی که روی بیماریهای همهگیر مطالعه میکنند، لیستی بلندبالا از همهی بیماریهای مرتبط با استرس -شامل دیابت، تصلب شریانها، آسم، حساسیت ها، چاقی و سرطان- تهیه کردهاند و آنها را «بیماریهای حاصل از تمدن» مینامند. این بیماریها در دنیای پیشرفته شایع هستند، ولی عملا در جوامع بومی وجود ندارند.
در بررسی بر روی ۲۰۰۰ نفر افراد بومی قبیلهی کالولی در پاپوا، گینهی نو تنها یک مورد جزئی افسردگی که احتیاج به مراقبت داشت مشاهده شد. میپرسید چرا؟ به گفتهی ایلداری، چون سبک زندگی قبیلهی کالولی، بسیار مشابه سبک زندگی اجداد شکارچی ما است که قبل از رواج کشاورزی دو میلیون سال رواج داشت.
ایلداری اضافه میکند:
۹۹.۹ درصد از تاریخچهی زندگی انسان به سبک شکارچی و قبیلهای سپری شده است. بیشتر فشارهای انتخاب طبیعی، که ژنهای ما را شکل دادهاند، کاملا و به خوبی با آن شرایط و سبک زندگی سازگار شدهاند.
طی حدود ۳ میلیون سال که نژاد انسان در کرهی زمین سپری کرده است، انسان غارنشین از زمانی که استفاده از ابزارهای سنگی را شروع کرد تا زمان پیدایش کشاورزی در حدود ۱۲۰۰۰ سال پیش، تحت تغییرات مداوم محیط زندگی بوده است و در ۲۰۰ سال اخیر، از زمان انقلاب صنعتی، گونهی انسان مجبور بوده با شرایطی که ایلداری «جهش اساسیِ شرایط محیطی» مینامد، کنار بیاید.
با وجود این که شرایط محیطی از ریشه تغییر کرده است، ژنوم انسان لزوما همانی است که ۲۰۰ سال پیش بوده است. به گفتهی ایلداری «این فقط هشت نسل است، که زمان کافی (برای ایجاد سازگاریهای مهم ژنتیکی) نیست.»
ناسازگاری بزرگی میان ژنهای ما، بدن و مغزمان، و همینطور محیطی که در آن زندگی میکنیم وجود دارد. ما برای یک جا نشستن، فضاهای بسته، انزوای اجتماعی، فستفود، کمخوابی و روند دیوانهوار زندگی مدرن طراحی نشدهایم.»
درمان افسردگی
با وجود این که ایلداری کاملا مخالف درمان دارویی نیست، اما معتقد است که حتی اگر همهی داروهایی که در دنیا وجود دارد را صرف معضل افسردگی کنیم باز هم تغییر چندانی به وجود نمیآید.
در ۲۰ سال اخیر مصرف داروهای ضد افسردگی، ۳۰۰ درصد افزایش داشته است. ولی افزایش میزان افسردگی، به همین جا ختم نشده است.
ایلداری معتقد است که راه حل، ایجاد یک تغییر اساسی در سبک زندگی است. او میگوید که نتیجهی برنامهی ۶ مرحلهای که برای درمان افسردگی ارائه داده، فراتر از حد تصور او عمل کرده است.
- ورزش؛
- اسیدهای چرب اُمگا ۳؛
- نور خورشید؛
- خواب سالم؛
- فعالیتهایی که در فکر فرو رفتن را متوقف میکنند؛
- ارتباط اجتماعی.
او در سخنرانیاش بر اهمیت ورزش و ارتباط اجتماعی تأکید داشت، زیرا بهرهمند شدن از این دو مورد برای مردم در زندگی مدرن از همه سختتر است.
ورزش «طبیعی» نیست
ایلداری میگوید ورزش آنقدر برای درمان افسردگی مؤثر است که اگر میشد این تأثیرات را در یک قرص جمع کرد، گرانترین قرص دنیا میشد. مشکل اینجاست که عدهی بسیار زیادی از بزرگسالان اصلا فعالیت فیزیکی مداوم ندارند؛ و همان طور که ایلداری میگوید، نمیتوان آنها را مقصر دانست. با وجود ساعتهای طولانی و خستهکننده که باید در محل کار بگذرانند، کارهای خانه و وظایفی که در قبال خانواده دارند، چه انرژی و فرصتی برای باشگاه رفتن میماند؟
راز کوچک فاش نشدهای که در مورد ورزش وجود دارد این است که ورزش «طبیعی» نیست. ذهن ما برای فعالیت فیزیکی «در خدمت اهداف مشخص» طراحی شده است، نه برای دویدن روی تردمیل.
شکارچیان قبیلهای روزانه چهار ساعت یا بیشتر صرف فعالیت فیزیکی قدرتی میکنند؛ ولی اگر از آنها بپرسید میگویند که اصلا ورزش نمیکنند. ایلداری میگوید: «آنها ورزش نمیکنند. ورزش کردن برای آنها کار احمقانهای است. آنها زندگی میکنند.»
او میگوید: «اگر یک موش آزمایشگاهی را روی یک تردمیل بگذارید، خودش را روی پاهایش جمع میکند و حرکت تردمیل همهی پشم و پوست پشت او را میکَند. وقتی شما به یک دستگاه ورزشی نگاه میکنید، بخشی از وجودتان فریاد میزند: «سوارش نشو! این وسیله تو را به هیچ جا نمیرساند!»
ایلداری پیشنهاد میکند که اگر برای چیدن میوههایتان از درخت بالا نمیروید یا غذایی که میخواهید بخورید را خودتان شکار نمیکنید، به جای آن میتوانید با یکی از دوستانتان پیادهروی کنید. به گفتهی او، فقط ۳۰ دقیقه پیادهروی، سه بار در هفته، برای درمان افسردگی از داروی رایج زُلُفت (Zoloft) مؤثرتر است.
نقش ارتباطات اجتماعی در درمان افسردگی
یکی دیگر از عوامل مهم افسردگی امروزی، کمبود ارتباط اجتماعی در خانوادههای سهنفری مدرن است. به گفتهی ایلداری «رو در رو بودن با کسانی که دوستشان داریم، واکنش به استرس را کاهش میدهد». مشکل اینجا است که ما زمانی که رو در رو سپری میکردیم را با زمانی که در مقابل صفحهی گوشیهای موبایل سپری میکنیم جایگزین کردهایم.
اجداد شکارچی ما هر روز تمام وقتشان را در کنار کسانی که دوستشان داشتند میگذراندند.
متأسفانه همهی بیماریها، از جمله بیماریهای روانی باعث میشود فرد خودش را قرنطینه کند، که این فقط وضع افسردگی را بدتر میکند.
ایلداری میگوید: «در برابر انگیزهی گوشهگیری و انزوا مقاومت کنید. وقتی مریض هستید، بدنتان از شما میخواهد از دیگران کنار بکشید و خودتان را حبس کنید. اگر آنفولانزا گرفته باشید این کار منطقی است، ولی اگر افسردگی داشته باشید، بدترین کار ممکن است.»
بازگشت به طبیعت و زندگی قبیلهای
چیزی که ایلداری در سخنرانیاش نمی گوید این است که دنبال کردن راه درمانی که پیشنهاد میدهد در زندگی مدرن چقدر سخت است. مطمئنا همهی ما از هوای تازه، نور خورشید، ورزش، رژیم غذایی بهتر، خواب راحتتر، کارهای یکنواخت کمتر و ارتباط بیشتر با عزیزانمان خوشمان میآید. ولی آیا برای همهی این کارها وقت داریم؟
من این جا نشستهام ، به صفحهی کامپیوترم زُل زدهام و این مطلب را تایپ میکنم تا زندگیام را تأمین کنم و بیشتر شما احتمالا حتی فرصت ندارید این مقاله را بخوانید چون بیش از ۵۰ ساعت در هفته کار میکنید.
این در حالی است که اعضای قبایل شکارچی به طور میانگین، هفتهای ۱۷ ساعت کار میکنند. در دنیایی که ما زندگی میکنیم مطمئنا نمیتوانیم شغلمان را رها کنیم تا استرس زندگیمان را کم کرده باشیم، چون مشکلات اقتصادی خودش باعث استرس بیشتری میشود.
به عقیدهی من، راه حل، کم کم قدم برداشتن است. اینکه به آرامی از وابستگی به زندگی شلوغ شهری، به سمت طبیعت، مهارتهای اولیه و زندگی جمعی خودپایا (self-sustaining communal living) گام برداریم.