داستان های واقعی فیلم زودیاک دیوید فینچر که احتمالا نمی‌دانید!

داستان های واقعی فیلم زودیاک دیوید فینچر که احتمالا نمی‌دانید!

از رمزگشایی نامه‌ی زودیاک قاتل بعد از ۵۰ سال تا مظنونین اشتباه. در این مقاله سراغ تعدادی از روایت‌های واقعی براساس زودیاک قاتل رفته‌ایم. همراه میدونی باشید.

فیلم زودیاک، ساخته‌ی تحسین‌شده‌ی دیوید فینچر در سال ۲۰۰۷ به‌عنوان یکی از برترین آثار سبک جنایی/معمایی در ذهن منتقدان و سینماروها نقش بسته است. اثری خوش‌ساخت که با ترکیب روایت اسرارآمیز خود و هنرنمایی قابل‌توجه افرادی مثل رابرت داونی جونیور، مارک روفالو، جیک جیلنهال و بیشتر توانست به‌فیلمی ماندگار و الهام‌بخش تبدیل شود. اثری که براساس یک داستان واقعی با محوریت «زودیاکِ قاتل» ساخته شد.

زودیاک یکی از مرموزترین قاتل‌های سریالی تاریخ آمریکا است. شخصی که پس از قتل سوژه‌های خود، دست‌نوشته‌ها و سرنخ‌هایی برجای می‌گذاشت که حتی با وجود پیدا شدن مواردی از این دست، با وجود برقراری ارتباط‌های مستقیم و غیرمستقیم پلیس و رسانه با او، هویت زودیاکِ قاتل هرگز کشف نشد؛ موضوعی بسیار عجیب و ترسناک که از سال ۱۹۶۰ (دوره‌ی آغاز قتل‌های سریال زودیاک) تا همین سال ۲۰۲۱ همچنان یک راز سربه‌مهر به‌شمار می‌رود. با وجود اینکه فیلم Zodiac بخش قابل توجهی از ماجراهای واقعی زودیاکِ قاتل را به‌روی پرده‌ی نقره‌ای آورده و داستان خود را حول محور اتفاقات واقعی بنا کرده است اما هنوز قصه‌هایی از زودیاک وجود دارند که در این فیلم مورد بررسی قرار نگرفت. همراه میدونی و این مقاله باشید که طی آن، به‌چند روایت از اقدامات زودیاکِ قاتل (که در فیلم مطرح نشد) نگاهی می‌اندازیم تا ببینیم که در پس ساخته‌ی تحسین‌شده‌ی فینچر، چه داستان هولناکی قرار دارد.

اولین قتل زودیاک

بیستمین روز از دسامبر سال ۱۹۶۸ مصادف می‌شود با اولین و متاسفانه،‌ آخرین قرار عاشقانه‌ی دیوید فارادِی (David Faraday) و بتی لو جنسن (Betty Lou Jensen). تنها چند هفته از آشنایی این دو نوجوان می‌گذشت که اتفاقی ناگوار سراغشان آمد. بتی قبل از اینکه همراه‌با دیوید برای شرکت در یک کنسرت دبیرستانی به‌سمت مدرسه روانه شوند، دیوید را به‌والدین خود معرفی کرده بود. بتی و دیوید بعد از اتمام کنسرتی که در دبیرستان بتی برپا شد، سوار بر خودروی «استیشن» دیوید به‌سمت یکی از مناطق دنج و خوش‌ آب‌وهوای شهر رفتند.

پلیس جسد دیوید را خارج از صندلی همراه و با یک گلوله در سر پیدا کرد؛ گلوله‌ای که فقط چند سانتی‌متر بالاتر از گوش دیوید را نشانه رفته بود، در ابتدا نتوانست این پسر را از پای دربیاورد. متاسفانه دیوید آنقدر دیر به‌بیمارستان رسید تا اولین سوژه‌ی قتل‌های زنجیره‌ای زودیاک باشد. جسد بتی ۲۸ متر دورتر از ماشین پیدا شد؛ پنج گلوله در کمر و یک گلوله در قسمت جلویی بدن او، جان دخترک را گرفته بودند. پلیس در ابتدا فکر می‌کرد که موضوعاتی همچون حسادت و مواد مخدر احتمالا اصلی‌ترین انگیزه‌های قتل بوده‌اند. آن‌ها نتوانستند قاتل دیوید و بتی را پیدا کنند. در پنجمین روز از ماه ژوئیه در سال ۱۹۶۹ بود که دومین مورد قتل دقیقا مشابه‌با قتل بتی و دیوید در همان مکان اتفاق افتاد.

بعد از رخ دادن دومین قتل از کشتار سریالی زوج‌های جوان در والیو، مردی با نام «زودیاک» با دپارتمان پلیس شهر ارتباط برقرار کرد. «تازه، این من بودم که اون بچه‌ها رو کشت!» جملاتی بودند که تولد «زودیاک قاتل» را به‌دنیا مخابره کردند. زودیاکِ لعنتی. دومین مورد قتل دقیقا همان صحنه‌ی آغازین فیلم دیوید فینچر است.

با دیو تاسکی آشنا شوید

دیو تاسکی از شخصیت‌های بسیار مهم فیلم زودیاک به‌شمار می‌رود که هنرنمایی مارک رفالو، این کارآگاه سرشناس از تاریخ جرم‌شناسی پلیس آمریکا را بر پرده‌ی نقره‌ای آورد. تاسکی با پوشش‌های رنگارنگ و علاقه‌ی وافر به‌خوردن غذا شناخته می‌شد. به‌سبب لباس‌های جالبی که تاسکی می‌پوشید،‌ نشریه‌ی نیویورک تایمز به‌او لقب «رنگارنگ» را اعطا کرده بود. او همانقدر که عاشق غذا خوردن بود، به‌همان اندازه هم به‌پیدا کردن سرنخ‌ها و کشف اطلاعات جدید برای حل پرونده‌های مختلف علاقه نشان می‌داد.

تاسکی از شخصیت‌های برجسته و الهام‌بخش فرهنگ عامه‌ی ایالات متحده به‌شمار می‌رود؛ به‌طوری که کلینت ایستوود کاراکتر خود در فیلم «هری کثیف» با نام بازرس «هاروی کالاهان» را در پی الهام از دیو تاسکی خلق کرد. استیو مک‌کوئین نیز شخصیت مامور پلیس در فیلم Bullitt را با الگوبرداری از تاسکی آفریده بود. نحوه‌ی پوشش تاسکی و علاقه‌اش به‌پوشیدن غلاف سلاح کمری کالیبر ۳۸ حسابی توجه مک‌کوئین را جلب می‌کرد.

در فیلم زودیاک، شخصیت دیو تاسکی با نقش‌آفرینی مارک رافالو از تماشای فیلم هری کثیف و رفتار شوالیه‌گونه‌ی کاراکتر «کالاهان» بسیار شاکی می‌شود (موضوعی که کاملا براساس واکنش تاسکی در دنیای واقعی نوشته شده بود). رافالو که پیش از مرگ تاسکی مدت زمانی را درکنار او گذرانده بود، پیرامون این موضوع و تلاش‌های تاسکی برای حل پرونده‌ی زودیاک، چنین صحبت‌هایی را با رسانه‌ی ورایتی مطرح کرده است:

«اصلا برای اون قابل تحمل نبود. خیلی هم ساده‌س. اون وسط یکی از بزرگ‌ترین پرونده‌های تاریخ آمریکا گیر کرده بود؛ مابین کوهی از اسناد و بدون ذره‌ای پیشرفت. اونا اسناد زیادی داشتن اما باید ۹ ماه تلاش می‌کردن تا مجوز تفتیش و بازرسی اون تریلر که مظنون داخلش زندگی می‌کرد رو به‌دست بیاره. فکر می‌کنم این موضوع برای تاسکی واقعا کلافه‌کننده بوده».

آیا آرتور لِی آلن، همان زودیاکِ قاتل بوده است؟

دیو تاسکی درکنار دو شخصیت گری‌اسمیت (با هنرنمایی جیک جیلنهال) و آرتور لِی آلن (با نقش‌آفرینی جان کارول لینچ) به‌محوریت اصلی اتفاقات فیلم زودیاک تبدیل می‌شوند. در جریان اتفاقات فیلم، لِی آلن یکی از اصلی‌ترین متهمان پرونده‌ی زودیاک به‌شمار می‌رفت. فیلم درحالی به‌پایان می‌رسد که مایک ماگیاو (با نقش‌آفرینی جیمی سیمپسون) که اتفاقا یکی از افرادی به‌شمار می‌رفت که از کشتار دوم زودیاک جان سالم به‌در برده بود، آرتور لِی الن را به‌عنوان زودیاکِ قاتل شناسایی و معرفی می‌کند. نکته‌ی مهم اینجا است که ماگیاو در زمان توصیف چهره‌ی زودیاک، یک صورت گردتر از چهره‌ی لِی آلن را معرفی کرده بود. همین موضوع باعث شد تا پیرامون قاتل بودن یا نبودنِ لِی آلن ابهام وجود داشته باشد.

در دنیای واقعی نیز چنین ماجرایی شکل گرفت. درحالی که تا سال‌ها از لِی آلن به‌عنوان اصلی‌ترین مظنون این پرونده یاد می‌شد اما چند شاهد از جمله یک مامور پلیس، خاطرنشان کردند که مشخصات فیزیکی آلن با شمایل زودیاکِ تطابق ندارد. آلن در سال ۱۹۹۲ از دنیا رفت و به‌دنبال مرگ او، نیروهای پلیس مجوز بازرسی و تفتیش خانه‌ی او را به‌دست آوردند. با استناد به‌نشریه‌ی سانفرانسیسکو کرونیکل، حدوده ۱۰ سال بعد نیروهای پلیس تصمیم گرفتند تا با استفاده از آزمایش DNA قاتل را پیدا کنند. آن‌ها از نامه‌هایی که زودیاک برای سوژه‌های خود می‌فرستاد استفاده کردند تا این آزمایش را انجام بدهند. کلی کارول،‌ یکی از محققان پروژه‌ی آزمایش DNA چنین می‌گوید:

«مشخصات وراثتی آرتور لی آلن با قطعات DNA که از اثر انگشت زودیاک به‌دست آوردیم تطابق ندارد».

پس از این ماجرا، یک سری مظنون دیگر مطرح و بررسی شدند. البته که هنوز هم زودیاکِ قاتل پیدا نشده و پرونده‌ی او باز است.

مکاشفات جدید در سال ۲۰۲۰

جست‌وجو برای پیدا کردن زودیاکِ قاتل انگار به‌سرنوشت ژورنالیست‌های کنجکاو تبدیل شده است! در سال ۲۰۲۰ تیمی متشکل از افراد متخصص از سه کشور مختلف توانستند یکی دیگر از پیام‌های زودیاک را رمزگشایی کنند. دقیقا ۵۱ سال پس از فرستاده شدن اولین پیامِ زودیاک.

با استناد به‌خبرگزاری CNN، یک طراح نرم‌افزار از شهر وریجینیا با نام دیوید اورانچَک (David Oranchak)، یک برنامه‌نویس از کشور بلژیک با نام یارل ون آیکه (Jarl Van Eycke) و ریاضی‌دان استرالیایی با نام سم بلِیک (Sam Blake) توانستند یکی دیگر از پیام‌های رمزنگاری شده (سایفر) زودیاک موسوم به «سایفر ۳۴۰» را رمزگشایی کنند. اورانچک حتی یک ویدیو به‌خصوص را برای این موضوع در صفحه‌ی یوتیوب خود آپلود کرده که تماشای آن اصلا خالی از لطف نیست؛ اگر یک جایزه‌ی سالانه برای شکاندن کد و کریپتوگرافی وجود داشته باشد، این سه نفر واقعا سزاوار دریافت آن هستند!

آفرینش سایفر ۳۴۰ به اتفاقات مابعد یک صحنه‌ی کلیدی در فیلم زودیاک مربوط می‌شود. در جریان این سکانس، وکیلی معروف با نام ملوین بِلی (با نقش‌آفرینی براین کاکس) در برنامه‌ای تلوزیونی و ازطریق ارتباط تلفنی، با زودیاک قاتل صحبت می‌کند. فردی که گویا زودیاک قاتل است، دائما از مجازاتی که در انتظارش است صحبت کرده و ترس خود از مرگ در اتاق گاز را آشکار می‌کند. مدتی بعد اما نیروهای پلیس رد این تماس تلفنی را می‌زنند و مختصات جغرافیایی شخص پشت تلفن را پیدا می‌کنند. در نامه‌ی رمزگشایی شده در سال ۲۰۲۰ چنین متنی به‌دست زودیاک قاتل نوشته شده است:

«امیدوارم که تلاش برای دستیگر کردن من حسابی بهتون کیف داده. اونی که تو تلویزیون داشت حرف می‌زد من نبودم. که خب یک نکته‌ی جدید رو در مورد من مطرح می‌کنه. من از اتاق گاز نمی‌ترسم. چون اتاق گاز من رو به‌بهشت می‌فرسته. خیلی زودتر از چیزی که فکرشو بکنیم. چون الان دیگه به‌اندازه‌ی کافی برده‌هایی دارم تا برام کار بکنن. درحالی که سایر اصلا هیچی ندارن وقتی که به‌بهشت می‌رسن. به‌خاطر همین از مرگ می‌ترسن. من از مرگ نمی‌ترسم چون می‌دونم که زندگی جدید من، یک زندگی آسان خواهد بود در بهشتِ مرگ!»

بعد از رمزگشایی این پیام، محتوای آن برای سازمان FBI ارسال شد. با استناد به‌خبرگزاری واشنگتن پست، پلیس فدرال آمریکا به‌صورت عمومی به‌همکاری مردم در حل این پرونده اشاره کرده و چنین موضوعی را اعلام کرد:

«پرونده‌ی زودیاکِ قاتل در شعبه‌ی سانفرانسیسکو و با پیگیری سایر همکاران محلی‌مان در جریان باقی می‌ماند.».

قصه‌ی زودیاک بدون شک یکی از عجیب‌ترین پرونده‌های جنایی تاریخ است. چیزی مثل پرونده‌ی Black Dahlia که سروصدای عجیبی به‌پا کرد؛ ماجرای زودیاک اما، حتی به‌خاتمه یافتن نزدیک هم نشده است! اینکه چنین قضیه‌ای بعد از ۵۱ سال هنوز مطرح مانده واقعا غیرعادی است. بعد از شکسته شدن سایفر ۳۴۰ دیگر هیچ خبری از پرونده‌ی زودیاک قاتل نشد. نظر شما چیست آیا فکر می‌کنید که بالاخره ابهامات حول این پرونده رفع خواهد شد؟ دیدگاهتان را برای میدونی بنویسید.


افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
3 + 6 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.