مانند بسیاری از مسائل مربوط به احساسات انسان، خوشبختی نیز نسبی است و میتوان گفت تعریف واحد و مشخصی ندارد. برخی خوشبختی را در صلح و آرامش میبینند، برخی در شادی و تفریح و برخی دیگر در وقت گذراندن کنار خانواده و اطرافیان. دیدگاه افراد نسبت به خوشبختی از یک فرهنگ و کشور به فرهنگ و کشور دیگر متفاوت است. حتی ممکن است یک فرد در دورههای مختلفی از زندگیاش، دیدگاهش را نسبت به خوشبختی تغییر بدهد. مثلا اگر در نوجوانی از شما بپرسند خوشبختی یعنی چه، ممکن است بگویید خوشبختی یعنی داشتن ثروت زیاد، اما ده سال بعد ممکن است بگویید خوشبختی یعنی داشتن یک زندگی آرام در کنار خانواده.
آنچه در ادامه میخوانید، دیدگاه ۱۷ نفر از نقاط مختلف جهان دربارهی خوشبختی است. آنها به شما میگویند که در فرهنگشان خوشبختی چه معنایی دارد.
۱. کارلوس، ۲۹ساله از آمریکا:
من در فقر بزرگ شدم. برای من خوشبختی، سقفِ بالای سرم و غذایی بود که در سفره داشتم (البته نمیخواهم چنین دیدگاهی داشته باشم، ولی گاهی واقعا اینطور است). باوجود مشکلات فراوانی که در زندگی داشتیم درس خواندم و در حال حاضر بهعنوان یک حسابدار کار میکنم. بدهیها نمیگذارند زندگی مرفهی داشته باشم؛ در واقع همان مشکلاتی را دارم که پدر و مادرم نیز با آن مواجه بودند، با اینکه همهی تلاشم را کردم که این اتفاق نیفتد! این نوع زندگی چیزی را در من شکل داد که من به آن میگویم خوشبختی. به نظر من خوشبختی یعنی در «حال» زندگی کنیم و سپاسگزار داشتههایمان باشیم.
۲. مین، ۳۰ ساله از چین:
به نظر من و البته بیشتر مردم کشورم، خوشبختی یعنی سازگار شدن با دیگران در عین تفاوتها. همدردی با دیگران، خوشحال کردن آنها و همهی کارهای خوبی که در حق دیگران انجام میدهیم، سبب شادی خودمان میشود. این موضوع همان آموزههای اساسی ادیان شرقی است که میگوید همهی ما در واقع یک کالبد هستیم. دین میگوید: «اگر همسایهی خودتان را خوشحال کنید، قبل از او خودتان خوشحال خواهید شد.»
۳.کایلا، ۲۳ساله از آمریکا:
رؤیای آمریکایی (The American Dream) بر فردیت و محوریت شخص استوار است و در پیشی گرفتن از دیگران و برتریجویی خلاصه میشود. برخلاف گفتهی مین، رؤیای آمریکایی به معنای جلو زدن از دیگران و تلاش برای موفقیت و خوشبختی خود است.
۴. کیج، ۲۵ ساله از سوئیس:
من در سوئیس به دنیا آمدم و تا ۷ سالگی در آنجا زندگی کردم. آنچه سوئیسیها به آن اهمیت میدهند این است که هرگز دوست ندارند ثروت و موفقیتشان را به رخ دیگران بکشند. من نیز با این دیدگاه رشد کردهام. ما نمیخواهیم دیگران به ما حسادت کنند. خوشبختی کسی نباید سبب خشم و ناراحتی دیگری شود. ما سوئیسیها بیشتر به یکدیگر رسیدگی میکنیم و کمتر به خودمان میپردازیم. به این دلیل است که میگویند سوئیس شادترین مردمِ جهان را دارد. این فقط حرف من نیست، آمارها هم همین را نشان میدهد.
۵. توماس، ۲۲ ساله از یونان:
خوشبختی یعنی مدرسه را تمام کنی، یک شغل ثابت پیدا کنی، سپس از کار بازنشسته شوی و بدون استرس و بیماری زندگیات را ادامه بدهی. کار کردن در جوانی خوب است و راه فکر کردن را در سالهای پیری هموار میکند. مالیاتتان را پرداخت میکنید و این کار برایتان خوشایند است. چند ماه است که در خارج از کشور تحصیل میکنم و چیزی که برای من شگفتآور است این است که چرا مردم میگویند کار کردن طاقتفرساست. به نظر من آنها ناسپاساند. کار کردن نوعی موهبت است.
۶. جورج، ۳۳ ساله از کاستاریکا:
شیوهی زندگی و طرز تفکر ما در کشورمان به گونهای است که خوشبختی را در لذت بردن از زندگی و وقت گذراندن در کنار خانواده میبینیم نه داشتن ثروت. البته پول اصلا بد نیست، اما لازمهی خوشبخت بودن هم نیست.
۷. آیسا، ۲۱ ساله از فیلیپین:
خوشبختی برای من زمانی اتفاق میافتد که پس از غرق شدن در زندگی روزمره بتوانم دوباره روی پای خودم بایستم. من یاد گرفتهام که چگونه شرایط را برای خودم هموار کنم. زندگی همین است، گاهی همه چیز خراب میشود و باید آنها را از نو ساخت. در فرهنگ من، مردم به خانواده پایبند هستند. میتوانم بگویم در همین گردهماییهای خانوادگی است که خوشبختی در هوا موج میزند.
۸. مایکا، ۳۱ ساله از کانادا:
من دانشجوی رشتهی روانشناسی مثبتگرا (positive psychology) هستم و به همراه یکی از استادانم در حال بررسی و تحقیق در مورد خوشبختی هستیم. برداشت من از خوشبختی بهطور خلاصه این است که «مهربانی نوعی پاداش است. خودآگاهی، تمرین مغزیای به منظور دستیابی به خوشبختی است و تبدیل افکار منفی به افکار مثبت سبب انعطافپذیری فرد میشود. به دنبال خوشبختی رفتن یک انتخاب است. شادی یک انتخاب است.»
۹. ناتاشا، ۲۰ ساله از مالزی:
خوشبختی برای من همان رضایتی است که از انجام دادن کارها در آرامش بهدست میآورم. خوشبختی یعنی خوشحال بودن در یک غروب دلانگیز. خوشبختی یعنی اینکه درک کنیم زندگی کوتاهتر از آن است که وقتی بر وفق مرادمان نیست، غصهدار شویم. خوشبختی، لذت بردن از بخشش است. خوشبختی در این است که در طول عمرمان با هرکس که روبهرو میشویم سعی کنیم زندگی را برایش سادهتر کنیم و مهربانی را همه جا گسترش بدهیم.
۱۰. عمر، ۳۰ ساله از مصر:
از نظر کشورهای خاورمیانه، خوشبختی با اعتقاد به خداوند در ارتباط است، اما من میتوانم آن را بهصورت متفاوتتری ببینم. درست است که خوشبختی بازخوردی از سوی خداست، اما من اعتقاد دارم که خوشبختی یافتن این بازخورد در خودمان است. هنگامی که میتوانم برای دیگران مفید باشم یا بدون هیچ چشمداشتی به دیگران چیزی عرضه کنم (حتی یک کمک ناچیز، یک توصیهی صادقانه یا یک لبخند) شخصا احساس خوشبختی میکنم.
۱۱. لارا، ۲۰ ساله از آلمان:
خوشبختی برای من یعنی رضایت از زندگی، در «حال» زندگی کردن، انجام دادن، گفتن یا تجربه کردن هر چیزی از صمیم دل. البته این دلیل نمیشود که در این نوع زندگی، خشم، ترس یا اضطراب وجود نداشته باشد؛ مهم این است آگاه باشیم که هر چیزی حتی اگر فقط در همان یک لحظه باشد ارزشش را دارد. خوشبختی واقعی مانند یک زمزمهی آرام است اما گاهی اوقات تمام دنیای اطرافمان را دگرگون میکند. در کشور من معمولا خوشبختی با لذت یا هیجان اشتباه گرفته میشود که نادرست است، زیرا لذت و هیجان هر دو محدود و سطحی هستند. اغلب دلیلی برای خوشبختی وجود دارد. یک شخص خاص، تعطیلات، سفر، یک نامه یا کفش نو. مردم تلاش میکنند در همین امور روزمرهی عادی خوشبختی را پیدا کنند.
۱۲. کریستل، ۲۳ ساله از فیلیپین:
من مدتی طولانی در فیلیپین زندگی کردم و میدانم مردم کشور من بر این باورند که خوشبختی یک انتخاب است. بهنظر میرسد حتی با وجود طوفان، فوران آتشفشان و مضیقهی مالی برای یافتن غذا و سرپناه، باز هم مردم ما به دنبال پیدا کردن خوشی در زندگی هستند.
۱۳. میروسلاو، ۲۸ ساله از اوکراین:
متأسفانه کشور من در حال حاضر با مشکلات بزرگی مواجه است. اوکراینیها برای داشتن حق زندگی در یک کشور مستقل باید مبارزه کنند. آنها تا یک سال پیش شاید حتی فکر جنگ در اوکراین را نمیکردند، اما امروز همه چیز تغییر کرده است و شیوهی زندگی مردم و خوشبختی آنها نیز دستخوش تغییراتی شده است. از هر کسی بپرسید چه آرزویی دارد، به احتمال زیاد میگوید صلح. اوکراینیها (از کوچک و بزرگ) ارزش صلح را میدانند و تمام تلاششان را میکنند تا این جنگ احمقانه به پایان برسد و دوباره بتوانند در صلح زندگی کنند. به نظر من، خوشبختی یعنی صلح و این آرزوی همهی ماست.
۱۴. کیجا، ۳۴ساله از عراق:
برای من و مردم کشورم، خوشبختی یعنی زنده ماندن… همین!
۱۵. جاش، ۲۰ ساله از آمریکا:
خوشبختی چیزی فراتر از نیازهای انسان است. این از خوششانسی من است که در کشوری زندگی میکنم که در آن به نیازهای اولیهام (غذا، لباس و سرپناه) رسیدگی میشود. در اینجا دو راه برای انتخاب وجود دارد: اینکه حریصانه بیشتر از آنچه ضروری است به نیازهای اولیه بپردازیم، یا تشخیص بدهیم این نیازهای اولیه بهراحتی در دسترس ما هستند و باید به چیزهای مهمتر فکر کنیم. امیدوارم از آنهایی باشم که راه دوم را انتخاب میکنند.
۱۶. آبیشک، ۳۰ ساله از هند:
به نظر من خوشبختی چیزی است که در هنگام غذا دادن به گاوهایم در چشمان آنها میبینم؛ یا سگ ولگردی که برای گرفتن غذا به دنبال مادرم میدود. خوشبختی از صلح و رضایت میآید. در اساطیر هندو، رستگاری بهعنوان ریشهی هر چیزی که شامل صلح و آرامش است در نظر گرفته میشود. رستگاری در نهایت به خوشبختی و آزادی منجر میشود.
۱۷. ژانین، ۱۶ ساله از فیلیپین:
به نظر من خوشبختی یعنی ۳۰ دقیقه وقت گذراندن با مردم در یک مهمانی. خوشبختی یعنی بخشی از یک خانوادهی بزرگ بودن. به نظر من کریسمس بهترین زمان سال است. خوشبختی یعنی تولد یک نوزاد، پاکتهای پر از پول هدیهی تولد، مردم مهربان و با محبت و مسیرهایی که به ساحل دریا ختم میشوند.
تعریف شما از خوشبختی چیست؟ دیدگاههای خود را با ما در میان بگذارید.