«لیلی و مجنون» سرودهی «نظامی گنجوی» است. این مجموعه سومین مجموعه از آثاری است که به خمسهی نظامی معروف است. لیلی دختری زیبا از دیار عرب بود و مجنون پسری از قبیله عامریان. نام اصلی او قیس بود و بعد از آشنایی با لیلی او را مجنون یعنی دیوانه خواندند چرا که او دیوانهوار دور کوه نجد که قبیله لیلی در آنجا بود طواف میکرد. قیس با لیلی هنگام چرای احشامشان آشنا شد و این دو شیفته یکدیگر شدند. ابتدا عشقشان مخفی بود اما از آنجا که قصه دل را نمیتوان مخفی نگاه داشت، رسوای عالم شدند و قصه دلدادگی آن دو به همه جا رسید.
اما این تنها قسمتی از پادکست منصور ضابطیان است. پادکستی که علاوه بر روایت داستان عاشقانه «لیلی و مجنون» به تاثیرات این داستان در جامعه میپردازد.
اولین اپیزود پادکست منصور ضابطیان درباره قصه خانم لیلی و آقای مجنون است که با حمایت فیدیبو منتشر شدهاست. منصور ضابطیان این داستان را روایت میکند. کسی که عمده شهرتش به خاطر اجرای برنامه «رادیو هفت» و «رادیو شب» است. قصهها را شیرین روایت میکند و صدای گرم و دلنشینی دارد.
بعضی روایتها، اتفاقها و قصهها در زندگی روزمره ما جریان دارند و تاثیرگذار هستند. قصه لیلی و مجنون یکی از آنهاست که ما اطلاعات چندانی از این قصه نداریم. قصهای پر آب و تاب که در فرهنگ عامیانه ما استفادههای متعددی میشود. از تشبیه رابطههای عشقی به لیلی و مجنون تا عشقهای عرفانی و هزار چیز دیگر. دربیشتر موارد دانستههای ما از این داستان عاشقانه پراکنده است. در این پادکست یک بار برای همیشه ماجرای کامل «لیلی و مجنون» را بشنوید.
قسمتی از یکی از شعرهای «لیلی و مجنون» را میخوانیم:
لیلی شبی از وادی مجنون گذر کرد با گوشه چشمی به حال او نظر کرد مجنون در آن امواج غم حال خوشی داشت در گیرو دار عشق احوال خوشی داشت فریاد میزد از سرِ سوز و سرِ درد لیلای خود را یک نفس فریاد میکرد لیلی چو حال عاشق دیوانه را دید کوه دلش لرزید و سنگ خاره پاشید آمد سر او را ز روی خاک برداشت بر دامن پر مهر و گرم خویش بگذاشت گفتا بیا تا لحظهایی آرام گیریم لختی بیاسائیم و از هم کام گیریم!