فرض کنید که با عجله مشغول جارو زدن خانه هستید، چرا که دوستانتان دارند میآیند. با ناامیدی به سختی کار میکنید اما کار زیادی از پیش نمیبرید. خم میشوید، جارو برقی را باز میکنید و پاکت جاروبرقی را خارج میکنید. در ابری از گرد و خاک متوجه میشوید که پر شده است، در حالی که مشغول سرفه کردن هستید، پاکت را خالی میکنید و از خود میپرسید که چرا جاروبرقیهای کیسهای هنوز وجود دارند! جیمز دیسون (James Dyson) مخترع و بنیانگذار جاروبرقیهای دیسون، دقیقا همین مشکل را داشت و از روش حل مسئله خلاقانه برای یافتن پاسخ خود استفاده کرد.
در حالیکه بسیاری از شرکتها تمرکز خود را به توسعهی فیلترهای جاروبرقی بهتر معطوف کرده بودند، او متوجه شده بود که باید به شکلی متفاوت، فکر و راهحل خلاقانهتری پیدا کند. در نتیجه روشی انقلابی را برای پخش کردن آلودگی در هوا ابداع و نخستین جاروبرقی بدون پاکت دنیا را اختراع کرد.
حل مسئلهی خلاقانه (CPS) روشی برای حل مسئله یا تشخیص فرصتها در مواقعی است که تفکر سنتی کارساز نیست. این روش شما را تشویق میکند تا دیدگاههای تازهای پیدا کنید و به راهحلهای نوآورانه دست پیدا کنید. درنتیجه میتوانید طرحی را برای غلبه بر موانع و رسیدن به اهداف خود صورتبندی کنید.
در این مقاله بررسی میکنیم که CPS چیست و به اصول کلیدی آن نگاهی میاندازیم. همچنین مدلی فراهم میکنیم که میتوانید از آن برای تولید راهحلهای خلاقانه استفاده کنید.
دربارهی حل مسئلهی خلاقانه
در دههی ۴۰ میلادی، الکس اسبورن (Alex Osborn) مؤسس بنیاد آموزش خلاقانه، برای نخستین بار حل مسئلهی خلاقانه را با استفاده از اصطلاح «طوفان فکری» توسعه داد. او به همراه سید پارنز (Sid Parnes) فرایند حل مسئلهی خلاقانهی اسبورن-پارنز را توسعه داد.
در این مقاله از مدل جدید چهار مرحلهای استفاده میکنیم، تا نشان دهیم که چگونه میتوانیم از CPS برای تولید راهحلهای نوآورانه و مؤثر استفاده کنیم.
چرا از حل مسئله خلاقانه استفاده کنیم؟
مقابله با موانع و چالشها بخشی از زندگی کاری عادی ماست و غلبه بر آنها همیشه ساده نیست. برای بهبود محصولات، خدمات، ارتباطات و تواناییهای میانفردی و برای اینکه خود و سازمان برتری داشته باشید، لازم است تا تفکر خلاق را تشویق و راهحلهای نوآورانهای پیدا کنید که بهخوبی کار کنند.
CPS از شما میخواهد که تفکرات «واگرا» و «همگرا» را به عنوان روشی برای فکر کردن از هم جدا کنید. تفکر واگرا، فرایند تولید راهحلهای بالقوه و امکانات فراوان است، که با عنوان طوفان فکری نیز شناخته میشود. تفکر همگرا شامل ارزیابی این گزینهها و انتخاب نویدبخشترین آنهاست. معمولا برای توسعهی ایدهها و راهحلهای جدید از ترکیب این دو روش استفاده میکنیم. اما استفادهی همزمان از آنها میتواند منجر به تصمیمات نامتعادل یا جهتدار و خفه شدن ایدههای جدید در نطفه شود.
اصول محوری حل مسئله خلاقانه
CPS چهار اصل محوری دارد، اجازه بدهید تا هر کدام را با جزئيات بیشتری شرح دهیم:
- تفکر واگرا و همگرا باید متعادل باشند. نکتهی کلیدی برای خلاقیت، یادگیری این مسئله است که چگونه تفکر واگرا و همگرا را تشخیص دهیم و متعادل کنیم (این کار باید بهصورت مجزا انجام شود) و بدانیم که چه موقع باید به هر کدام از آنها عمل کنیم.
- مسائل را بهصورت پرسش مطرح کنید. زمانی که مسائل و چالشها را به شکل پرسشهای باز و همراه با امکانات متعدد بیان میکنید، رسیدن به راهحل آسانتر میشود. مطرح کردن چنین پرسشهایی اطلاعات بسیار ارزشمندی تولید میکند، در حالی که مطرح کردن پرسشهای بسته، پاسخهایی کوتاه همچون تأیید یا مخالفت به دست میدهد. بیانیهی مسئله تمایل دارد تا پاسخهایی محدود تولید کند یا اساسا پاسخی تولید نکند.
- به تأخیر انداختن یا تعلیق داوری. همانطور که الکس اسبورن (Alex Osborn) از کار بر طوفان فکری آموخت، داوریِ زود هنگامِ راهحلها، باعث خاموش شدن تولید ایده میشود. در عوض در مرحلهی همگرایی زمان مناسبی وجود دارد که داوری ایدهها در آن ضروری است.
- به جای تمرکز بر روی «نه، اما» بر روی «بله، و» تمرکز کنید. زمانی که مشغول تولید اطلاعات و ایدهها هستید، چگونگی استفاده از زبان اهمیت دارد. «بله، و» افراد را تشویق میکند تا افکار خود را گسترش دهند، کاری که در مراحل مشخصی از CPS ضروری است. استفاده از واژهی «اما» که همراه با «بله» یا «خبر» میآید، به گفتوگو پایان میدهد و معمولا چیزی را که پیش از آن آمده است، نفی میکند.
چگونه از این ابزار استفاده کنیم
اکنون قصد داریم تا چگونگی استفاده از هر یک از چهار مرحلهی مدل CPS را برای تولید ایدهها و راهحلها، بررسی کنیم.
۱. شفافسازی
چشمانداز را بررسی کنید
هدف، علاقه یا چالشتان را تشخیص بدهید. نخستین گام اهمیت بسیار زیادی دارد چرا که ممکن است به سادگی دچار اشتباه شوید و تصور کنید که میدانید مسئله چیست، در حالی که چیزی را فراموش کردهاید یا نتوانستهاید که مسئله را بهطور کامل درک کنید. علاوه بر این، تعریف اهدافتان باعث ایجاد شفافیت میشود. مقالهی ۵ چرا را برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد پیدا کردن سریع ریشهی مسئله، مطالعه کنید.
جمعآوری داده
زمانی که مسئله را تشخیص دادید و درک کردید، میتوانید شروع به جمعآوری اطلاعات کنید و فهم روشنی از آن به دست آورید. از جزئیاتی مانند اینکه چه کسی و چه چیزی درگیر است، تمامی واقعیتهای مرتبط و احساس و عقیدهی همهی افراد دخیل یادداشتبرداری کنید.
پرسشها را صورتبندی کنید
زمانی که آگاهی خود را درمورد چالش یا مسئلهای که تشخیص دادهاید، افرایش دادید، پرسشهایی را مطرح کنید که میتوانند منجر به تولید راهحل شوند. فراموش نکنید که به موانعی که ممکن است با آنها مواجه شوید و فرصتهایی که میتوانند حاضر باشند، فکر کنید.
۲. فکر کردن
ایدهها را کشف کنید
ایدههایی تولید کنید که به پرسشهای مربوط به چالشی که در گام ۱ تشخیص دادید، پاسخ دهند. از آنجا که ذهن ما تمایل دارد تا به الگوهایی فکری که به آنها عادت دارد، بازگردد، ممکن است که وسوسه شوید تا پاسخهایی را که قبلا امتحان کردهاید، در نظر بگیرید. این کار ما را از تولید ایدههای جدید باز میدارد، از این فرصت برای استفاده از خلاقیتتان استفاده کنید. طوفان فکری و نقشه ذهنی، راههای بسیار خوبی برای اکتشاف ایدهها در این مرحلهی واگرا از CPS هستند.
۳. توسعه دادن
صورتبندی راهحلها
این مرحلهی همگرایی CPS است که در آن شروع به ارزیابی همهی گزینههای ممکن میکنید و در خصوص راهحلها به نتیجه میرسید. تجزیهوتحلیل کنید که آیا راهحلهای بالقوه میتوانند نیازها و معیارهای شما را برآورده کنند یا خیر؛ و تصمیم بگیرید که آیا میتوانید آنها را با موفقیت پیادهسازی کنید؟ سپس بررسی کنید که چگونه میتوانید آنها را تقویت کنید و تعیین کنید که کدامیک بیش از سایر گزینهها سازگار است. مقالههای ما با عنوان چگونه یک متفکر انتقادی شویم و ORAPAPA در اینجا سودمند هستند.
۴. پیادهسازی و اجرا
یک طرح را صورتبندی کنید
هرگاه بهترین راهحل را انتخاب کردید، زمان آن است که طرحی اجرایی را توسعه دهید. این کار را با تشخیص منابع و اعمالی که به شما امکان پیادهسازی راهحل انتخابی را میدهند، شروع کنید. سپس دربارهی طرحتان با دیگران صحبت کنید و مطمئن شوید که همهی افراد درگیر، آن را فهمیده و پذیرفتهاند.
اعمال این رویکرد در زندگی
آیا تا کنون به مشکلی برخوردهاید که فکر کنید حل شدنی نیست؟ ممکن است رئیستان از شما بخواهد تا هزینهی بخشتان را کاهش دهید و شما هیچ ایدهای نداشته باشید که چه چیز را کاهش دهید تا کیفیت را قربانی نکرده باشید.
سعی کنید اولین گام از فرایند CPS را دنبال کنید و بهشکلی روشن مسئله را تعریف کنید. سپس داده جمعآوری کنید و چالش را صورتبندی کنید. سپس میتوانید ایدههایی کشف کنید و به راهحلهای گوناگونی برسید. درنهایت طرحی برای اجرایی کردن آنها توسعه دهید و راهحلتان را تبدیل به یک واقعیت کنید.