حقایق جالب مجموعه Blade Runner | یک جهان سایبرپانکی شگفت‌انگیز

حقایق جالب مجموعه Blade Runner | یک جهان سایبرپانکی شگفت‌انگیز

در این مقاله به بررسی نکات و حقایق جالب مجموعه سینمایی Blade Runner یکی از بهترین مجموعه‌های علمی تخیلی تاریخ سینما خواهیم پرداخت. با میدونی همراه باشید.

من در زندگی چیزهایی دیدم که شما آدم‌ها باورتون نمیشه. سفینه‌های جنگی بزرگی رو دیدم که جلوی سیاره اورگون می‌سوختند. پرتوهای نور رو در تاریکی دروازه سیاره تام‌هاوزر تماشا کردم. تمام اون لحظات در زمان محو می‌شن، درست مثل قطرات اشک، زیر باراش باران...

دیالوگ بی‌نظیر شخصیت روی بتی در پایان فیلم بلیدرانر به‌همراه موسیقی زیبای ونجلیس به‌قدری اعجاب‌انگیز است که بسیاری از اهالی سینما آن را یکی از تاثیرگذارترین سکانس‌ها و دیالوگ‌های تاریخ صنعت سینما می‌دانند. دیالوگی که کمی طولانی‌تر از چیزی بود که ما در فیلم مشاهده کردیم و به‌دلیل تصمیمات کارگردان فیلم یعنی آقای ریدلی اسکات برخی از جملات آن در تدوین پایانی حذف شدند ولی بااین‌حال بازهم زیبایی آن مثال‌زدنی است. فیلم Blade Runner در سال ۱۹۸۲ اکران شد و بدون شک استانداردهای ژانر علمی تخیلی را یکی دو پله بالا برد. فیلمی که تاثیرات بسیار زیادی از خودش به‌جای گذاشت و هنوز بعد از گذشت تقریبا چهار دهه از اکرانش فیلمی فراموش‌نشدنی به‌شمار می‌رود.

فیلمی که آن‌قدر خوب ساخته شده بود که ساخت دنباله برای آن کاری ترسناک تلقی می‌شد تا اینکه در سال ۲۰۱۷ دنی ویلنوو ادامه آن را ساخت. فیلم Blade Runner 2049 هم می‌تواند یک دنباله بسیار زیبا برای بلیدرانر سال ۱۹۸۲ حساب می‌شود و هم می‌تواند به‌صورت جدا یک اثر به‌یادماندنی قلمداد شود که از تماشای هرلحظه آن بتوانیم لذت ببریم. ساخته دنی ویلنوو، کارگردان فیلم‌هایی مانند Arrival و Dune نه‌تنها از فیلم نخست چیزی کپی نمی‌کند که حتی می‌تواند روی دست آن بلند شود. فیلمی که مانند قسمت اول خود داستان جهانی سایبرپانکی را به‌تصویر می‌کشد که در آن انسان‌ها و اندرویدها درکنار هم زندگی می‌کنند و همین موضوع باعث به‌وجود آمدن مشکلاتی می‌شود. در این مقاله تصمیم گرفتیم تا باهم نگاهی کنیم به نکات و حقایق جالب فیلم های Blade Runner؛ حقایقی که شاید از آن‌ها اطلاعی نداشته باشید.

«توجه: مطالعه این مقاله ممکن است قسمت‌هایی از داستان فیلم‌های بلیدرانر را برای شما اسپویل کند»

۱- داستان‌های قبل از تولید فیلم نخست

فیلم ‌Blade Runner محصول سال ۱۹۸۲ بدون شک یکی از تاثیرگذارترین فیلم‌های ساخته شده در سینما به‌شمار می‌رود و قطعا داستان‌های جالبی درباره چگونگی ساخت آن وجود دارد. همان‌طور که احتمالا می‌دانید فیلم بلیدرانر با اقتباس از رمانی به نام ?Do Androids Dream of Electric Sheep اثر فیلیپ کی‌دیک ساخته شده ولی ریدلی اسکات قبل از کارگردانی فیلم اصلا نتوانسته بود این رمان بسیار زیبا را مطالعه کند که خود این موضوع خیلی عجیب به‌نظر می‌رسد؛ فیلم بلیدرانر یکی از چندین فیلمی به‌شمار می‌رود که از کتاب‌های این نویسنده برجسته ساخته شده است.

ریدلی اسکات در مصاحبه‌ای درباره این موضوع گفت: «من واقعا نتوانستم این کتاب را کامل مطالعه کنم. کتابی که بسیار عظیم است و واقعا در آن زمان مطالعه آن و متوجه شدن کاملش بسیار سخت به‌نظر می‌رسید. یک بار شخص فیلیپ کی‌دیک را ملاقات کردم و او به من گفت که درک می‌کند که نتوانسته‌ام به‌طور کامل آن کتاب را بخوانم. در جواب به او گفتم که می‌دانی کتابت چقدر عظیم و دیوانه‌کننده است؟ زمانی‌که به صفحه ۳۲ کتاب رسیدم حدود ۱۷ خط داستانی متفاوت به‌وجود آمده بود که همه آن‌ها را باید دنبال می‌کردم و او در جواب این حرف من خندید. راستش را بخواهید واقعا خوشحال و خوش‌شانسم که فیلم‌نامه‌نویسان این فیلم توانستند چنین کار بزرگی انجام دهند و نتیجه آن هم راضی‌کننده بود».

نکته جالب دیگری درباره نویسنده این کتاب یعنی فیلیپ کی‌دیک وجود دارد که طبق صحبت‌های او و سازندگان فیلم، وی اصلا از فیلم‌نامه ابتدایی خوشش نمی‌آمد و از آن راضی نبود. کی‌دیک متاسفانه قبل از اکران فیلم درگذشت ولی در مراحل نوشتن فیلم‌نامه حضور پررنگی داشت. طبق صحبت‌های سازندگان فیلم و همپتن فنچر، فیلم‌نامه‌نویس فیلم نخست، کی‌دیک صحبت‌های جالبی با آن‌ها درباره فیلم‌نامه داشته است؛ او درباره این موضوع به آن‌ها گفته بود: «نسخه اول فیلم‌نامه شخصیت‌ها را تنها در حالت عصبانی و حال‌بهم‌زن نشان می‌دهد. باورم نمی‌شد درحال خواندن چه چیزهایی بودم».

او در ادامه به آن‌ها گفت: «شما داستان کتاب من را از مفهوم‌هایی که قصد انتقال‌ها آن‌ها را داشتم، خالی کردید. هیچ‌کدام از درس‌ها، مفاهیم و موضوعاتی که می‌خواستم ازطریق کتاب آن‌ها را به مخاطب منتقل کنم در فیلم‌نامه حضور ندارند. این فیلم‌نامه گویی تنها دشمنی اندرویدها و شکارچی‌ها را به‌تصویر می‌کشد، همین و فقط همین. تمام فیلم‌نامه تنها یک داستان کلیشه‌ای بود که نمی‌توانستم آن را تحمل کنم». درنهایت با بازنویسی چندباره فیلم‌نامه فیلم Blade Runner تقریبا همه سازندگان فیلم و شخص فیلیپ کی‌دیک از آن راضی بودند، به‌طوری که اگر ابتدا کتاب را خوانده باشید از فیلم لذت‌ می‌برید و اگر ابتدا فیلم را تماشا کرده باشید، از مطالعه کتاب لذت می‌برید.

۲- عنوان‌های ابتدایی فیلم‌های این مجموعه

همپتن فنچر، بازیگر سال‌های دور و همچنین فیلم‌نامه‌نویس فیلم بلیدرانر در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی با چالش بزرگی روبه‌رو شده بود و تا مرز ورشکستگی پیش رفت. او برای به‌دست آوردن کمی پول به پیشنهاد دوستش تصمیم گرفت داستانی اقتباسی از کتاب ?Do Androids Dream of Electric Sleep تهیه و آن را برای ساخت به فیلم‌سازان مختلف پیشنهاد کند. طبق صحبت‌های فنچر او در آن زمان به ژانر علمی تخیلی علاقه زیادی نداشت ولی بااین‌حال پتانسیل بالای این ژانر را می‌دید. او با ایجاد تغییراتی ریز و درشت درنهایت داستان خودش را تکمیل کرد و پس از آن دنبال عنوانی مناسب برای آن می‌گشت.

او درابتدا عناوینی مانند Android یا Dangerous Days و حتی Bounty Hunters را برای نام این داستان درنظر گرفته بود که هیچ‌کدام درنهایت برای عنوان اصلی فیلم انتخاب نشدند. پس از اینکه ریدلی اسکات وظیفه کارگردانی این فیلم را برعهده گرفت و فیلم‌نامه ابتدایی فنچر را مطالعه کرد، عاشق یکی از عبارت‌های درون فیلم‌نامه شد و آن عبارت هم چیزی نبود به جز بلید رانر. همپتن فنچر این عبارت را از نمایش‌نامه‌ای اثر ویلیام باروز درباره یک دنیای آخرالزمانی به‌خاطر سپرده بود و از آن در فیلم‌نامه خود استفاده کرد و همین موضوع باعث شد تا عنوان فیلم نخست این مجموعه به Blade Runner تبدیل شود.

برای انتخاب عنوانِ فیلم دوم قضیه کاملا متفاوت بود و اصلی‌ترین دلیل این موضوع فاصله ۳۵ ساله این ۲ فیلم به‌شمار می‌رفت. سازندگان فیلم موظف بودند عنوانی برای آن انتخاب کنند که نه‌تنها به قسمت نخست آن اشاره‌ای داشته باشد که بتواند در گیشه به فروش آن کمک کند. بااین‌حال طبق گفته بسیاری از اهالی سینما عنوان Blade Runner 2049 ضربه خودش را به فروش فیلم وارد کرد. سازندگان فیلم درابتدا عبارت Blade Runner: Time to Live را برای عنوان این فیلم درنظر داشتند،‌ عنوانی که هم اشاره‌ای به فیلم نخست داشت و هم به شخصیت روی اشاره کوچکی می‌کرد. این عنوان ابتدایی بدون شک عنوان جالبی تلقی نمی‌شد و حتی می‌شد آن را به چشم یک عنوان «الکی بزرگ» نگاه کرد که پر است از خالی و قطعا می‌توان عبارت Blade Runner 2049 را عبارتی ساده و مفید درنظر گرفت.

۳- بازیگران احتمالی نقش‌های اصلی مجموعه

در مراحل ابتدایی ساخت یک فیلم سینمایی انتخاب بازیگر برای شخصیت‌های اصلی از مهم‌ترین مراحل ساخت آن فیلم به‌شمار می‌رود. طبق صحبت‌های همپتن فنچر، او در زمان نوشتن فیلم‌نامه نخست فیلم بلیدرانر درنظر داشت تا رابرت میچِم بازیگر فقید آمریکایی که در سال ۱۹۹۷ درگذشت، در نقش ریک دکارد به ایفای نقش بپردازد. با منتفی شدن حضور میچم در فیلم بلیدرانر، همپتن فنچر بازیگران برجسته دیگری مانند تامی لی جونز و کریستوفر واکن را برای بازی در این نقش درنظر داشت. پس از وارد شدن ریدلی اسکات به‌عنوان کارگردان این فیلم به تیم سازنده آن، وی داستین هافمن را بهترین گزینه برای ایفای نقش در نقش شخصیت ریک دکارد می‌دانست.

بااینکه داستین هافمن پیشنهاد ریدلی اسکات برای حضور در این فیلم را پذیرفت ولی پس از چند ماه از او عذرخواهی کرد و از تیم بازیگری این فیلم کنار کشید. سازندگان فیلم برای پر کردن جای خالی داستین هافمن و برای نقش ریک دکارد بازیگران برجسته دیگری مانند آل‌پاچینو، شان کانری، جین هکمن، آرنولد شوارتزنگر، کلینت ایستوود و جک نیکلسون را درنظر داشتند که حضور همه آن‌ها در این فیلم به دلایل مختلفی به سرانجام نرسید. درنهایت گزینه آخر سازندگان فیلم یعنی هریسون فورد به‌عنوان بازیگر نقش اصلی این فیلم انتخاب شد؛ انتخابی که استیون اسپیلبرگ در آن نقش مهمی داشت و به‌خاطر تعریف‌وتمجید فراوان او از هریسون فرود به‌خاطر هنرنمایی وی در فیلم Raiders of the Lost Ark، این بازیگر مدنظر سازندگان فیلم بلیدرانر قرار گرفت.

نکته بسیار جالب درباره انتخاب بازیگران فیلم نخست به بازیگر نقش روی یعنی روتخر هاور مربوط می‌شود. مسئول انتخاب بازیگران این فیلم یعنی خانم کاترین هابر او را به ریدلی اسکات معرفی کرد و ریدلی اسکات نیز پس از تماشای چند ویدیو کوتاه از او در فیلم‌هایی مانند Turkish Delight و Katie Tippel او را بدون هیچ آزمونی به تیم بازیگران این فیلم اضافه کرد. فکر نمی‌کنم تابه‌امروز در تمام فیلم‌‌ها و سریال‌های تاریخ بازیگران زیادی وجود داشته باشند که بدون آزمون بازیگری وظیفه ایفای نقش در نقش یک شخصیت اصلی را برعهده گرفته باشند.

برای انتخاب بازیگران قسمت دوم مجموعه بلیدرانر دنی ویلنوو کار راحت‌تری در پیش داشت و تقریبا تمام گزینه‌های نخست او برای نقش‌آفرینی در نقش شخصیت‌های اصلی فیلم پیشنهاد او را پذیرفتند. بااین‌حال دنی ویلنوو که وسواس عجیبی در انتخاب بازیگران یک فیلم سینمایی دارد، قصد داشت تا وظیفه ایفای نقش در نقش شخصیت نیاندر والاس را برعهده دیوید بویی قرار دهد. دیوید بویی درابتدا پیشنهاد دنی ویلنوو را پذیرفت ولی متاسفانه مرگ او در سال ۲۰۱۶ سبب شد تا این نقش به جرد لتو برسد. بااینکه جرد لتو هنرنمایی زیبایی در نقش والاس از خود به‌جای گذاشت ولی طرفداران فیلم بلیدرانر کنجکاو هستند که بدانند حضور دیوید بویی در این نقش چه تغییراتی در شخصیت این کاراکتر مرموز به‌وجود می‌آورد.

۴- ساخت فیلم نخست بدون استفاده از CGI

شاید باور این موضوع کمی سخت باشد ولی ریدلی اسکات برای ساخت فیلم بلیدرانر در سال ۱۹۸۲ از ٰتکنولوژی CGI و پرده سبز استفاده‌ای نکرده است. قبل از توضیحات این بخش باید به این موضوع اشاره کنیم که داستان کتاب ?Do Androids Dream of Electric Sleep در سال ۱۹۹۲ جریان دارد ولی ریدلی اسکات و همپتن فنچر داستان فیلم را برای نشان دادن سال ۲۰۱۹ طراحی کردند تا آینده‌ای دورتر را به تصویر بکشند. اسکات برای به تصویر کشیدن شهر فیلم بلیدرانر با استخدام سید مِیر، طراح صحنه افسانه‌ای سینما توانست تمام المان‌های شهر را به‌طور واقعی و مینیاتوری طراحی کند؛ تنها کافی است تا پرونده کاری سید میر را مطالعه کنید تا ببینید چه فیلم‌های بزرگی با طراحی او ساخته شده‌اند.

سید میر برای طراحی صحنه این فیلم حقوقی معادل‌با ۱۵۰۰ دلار در روز دریافت می‌کرد و فیلم‌برداری فیلم نیز در خیابان‌های نیویورک که در استودیو برادران وارنر ساخته‌شده‌اند، انجام شد. در آن زمان بیش از ۴۰۰ نفر به‌مدت ۹ ماه درحال اعمال تغییرات موردنیاز برای این فیلم روی ساختمان‌های این استودیو بودند. تمام ساختمان‌های بلند و سربه‌آسمان کشیده فیلم نیز حاصل طراحی‌های مینیاتوری سید میر به‌شمار می‌روند که تمام شهر را در ابعادی به اندازه چهار متر در ۵ متر طراحی کرده بود ولی در فیلم ما این ابعاد را بسیار بزرگ‌تر مشاهده می‌کردیم. در مرکز این شهر ساختمان تایرل قرار داشت که به شکل یک هرم بزرگ در مرکز شهر قرار گرفته بود. این ساختمان با ابعادی حدودا ۲.۵ متری در استودیو برادران وارنر طراحی و ساخته شده بود.

مدیر تیم ویژوال افکت این فیلم یعنی داگلاس ترامبل که سابقه حضور در تیم ویژوال افکت فیلم ۲۰۰۱ یک اودیسه فضایی را در کارنامه خود دارد وظیفه داشت تا این سازه‌های مینیاتوری را با کمک برنامه‌های کامپیوتری به واقعیت نزدیک کند. بااین‌حال در تمام فیلم بلیدرانر تنها ۹۰ تصویر وجود دارد که در آن‌ها از ویژوال افکت استفاده شده است؛ تصاویری مانند انفجارها یا پرواز ماشین‌های مختلف. همچنین تیم طراحی صحنه این فیلم از سازه‌های مینیاتوری موجود در استودیو برادران وارنر که برای فیلم‌های قدیمی‌تر این استودیو از آن‌ها استفاده شده‌ بود، برای ساخت این فیلم کمک گرفتند که مهم‌ترین آن‌ها را می‌توانیم ساختمان عظیم نیروی پلیس این شهر بدانیم که در فیلم Close Encounters of the Third Kind قابل مشاهده است و با کمی تغییر در فیلم بلیدرانر استفاده شده است.

نکته جالب دیگر درباره ساخت این فیلم به سکانس کشته شدن دکتر تایرل مربوط می‌شود که شخصیت روی با دستانش او را کور می‌کند و به قتل می‌رساند. برای فیلم‌برداری این سکانس نیز از هیچ‌گونه تصویر کامپیوتری استفاده نشده است و این سکانس نتیجه استفاده از یک مانکن ۲۰ هزاردلاری به‌شمار می‌رود که با دقت بسیار بالا و جزییانی مثال‌زدنی تنها برای این سکانس تهیه شده بود. مراحل ساخت فیلم بلیدرانر در سال ۱۹۸۲ به معنای واقعی کلمه شگفت‌انگیز است و دنی ویلنوو نیز خیلی زیبا توانست ادامه راه ریدلی اسکات را در سال ۲۰۱۷ ادامه دهد.

۵- مشکلات مراحل ساخت فیلم نخست

از داستان‌های قبل از شروع مراحل ساخت فیلم صحبت کنیم و حالا نوبت رسیده به بررسی مشکلات جالبی که در مراحل ساخت فیلم نخست پیش آمدند. یکی از جالب‌ترین نکاتی که درباره این موضوع وجود دارد اختلاف بین هریسون فورد و ریدلی اسکات به‌شمار می‌رود. فیلم بلیدرانر نخستین فیلم ریدلی اسکات کارگردان انگلیسی این فیلم تلقی می‌شود که در آمریکا تهیه می‌شد و به‌دلیل قوانین مربوط‌به فیلم‌سازی در این کشور، کارگردان یک فیلم نمی‌توانست خودش به‌وسیله دوربین اصلی وظیفه فیلم‌برداری یک فیلم را انجام دهد. به‌همین‌دلیل وسواس ریدلی اسکات برای بی‌نقص بودن تصاویر ضبط شده باعث شده بود تا هر سکانس بارها ضبط شود تا درنهایت رضایت ریدلی اسکات را جلب کنند.

این موضوع گاهی با عصبانیت هریسون فورد همراه می‌شد. گاهی اوقات هریسون فورد در هنگام ایفای نقش می‌دید که کارگردان در صحنه فیلم‌برداری حضور ندارد و ریدلی اسکات از فاصله‌ای بسیار دور درحال تماشای ایفای نقش او بود. همین موضوع باعث شده بود تا هریسون فورد تصور کند ریدلی اسکات اهمیت زیادی برای نقش‌آفرینی بازیگران قائل نیست. بااین‌حال چند دوربین درحال ضبط تصاویر مربوط‌به فیلم بودند و ریدلی اسکات از زاویه‌ای متفاوت درحال تماشای نقش‌آفرینی بازیگران بود تا بتواند چشم‌انداز بهتری از فیلم داشته باشد.

این موضوع تنها مشکل هریسون فورد در طول مراحل ساخت فیلم نبود. پس از اینکه نسخه‌ای از فیلم به‌صورت آزمایشی برای عده‌ای از افراد برگزیده اکران شد، تقریبا تمام آن‌ها از داستان پیچیده فیلم شاکی بودند و از آن خوششان نمی‌آمد. آن‌ها عقیده داشتند که نمی‌توانند به‌خوبی خط‌های داستانی مختلف فیلم را دنبال کنند و از آن مهم‌تر نمی‌توانستند متوجه مفهوم‌های پنهان داستان فیلم که نویسنده کتاب قصد انتقال آن‌ها را داشت، شوند. به‌همین‌دلیل سازندگان فیلم با استخدام نویسنده‌ای دیگر به‌نام رولند کیبی متن‌هایی را آماده کردند که به‌عنوان راهنما در فیلم قرار گرفتند و هریسون فورد با این موضوع هم مشکل کوچکی داشت و فکر می‌کرد که این تصمیم باعث سادگی بیش‌ازحد فیلم خواهد شد. بااین‌حال درنهایت او با این تصمیم موافقت کرد و تقریبا همه موافق هستند که این موضوع خیلی به بهتر فهمیدن داستان فیلم کمک کرده است.

یکی دیگر از نکات جالب درباره مشکلات مراحل ساخت فیلم به اخراج موقت ریدلی اسکات مربوط می‌شود. نه‌تنها هریسون فورد که چند بازیگر دیگر از میان بازیگران فیلم بلیدرانر با برخی از تصمیم‌های اسکات مشکل داشتند. برای مثال فیلم‌برداری این فیلم به‌مدت ۵۰ روز تنها در شب و زیر بارون مصنوعی انجام می‌شد و این موضوع باعث شده بود تا بازیگران فیلم از این وضعیت و حضور دائمی زیر باران خسته شوند. چنین تصمیم‌هایی از سوی ریدلی اسکات فیلم بلیدرانر را به فیلمی بسیار پرهزینه تبدیل کرد که بودجه نهایی آن از بودجه ابتدایی بسیار بیشتر شده بود.

همچنین زمان تخمینی کارگردان برای تمام شدن مراحل ساخت فیلم بلیدرانر به واقعیت تبدیل نشد و نه‌تنها هزینه فیلم که مدت زمان فیلم‌برداری آن نیز طولانی‌تر از حد معمول شده بود. به‌همین‌دلیل در روزهای پایانی مراحل ساخت فیلم ریدلی اسکات و مایکل دیلی، کارگردان و تهیه‌کننده این فیلم به‌طور موقت از سمت خود اخراج شدند تا یک تیم جدا از سوی استودیو برادران وارنر روزهای پایانی مراحل ساخت فیلم را پیش ببرند. البته پس از گذشت مدتی ریدلی اسکات و مایکل دلی به سمت خود برگشتند و درنهایت مراحل ساخت فیلم بلیدرانر با حضور آن‌ها به پایان خود رسید.

۶- مشت زدن هریسون فورد به رایان گاسلینگ

از این دست اتفاق‌ها شاید کم رخ دهد ولی به‌هرحال بعضی وقت‌ها شاهد رخ دادن آن‌ها هستیم. اتفاق‌هایی که شاید کمی احمقانه به‌نظر برسند ولی ممکن است برای هر بازیگری رخ دهند. اگر سری مقاله‌های حقایق جالب را دنبال کرده باشید اطلاع دارید که بعضی وقت‌ها این اتفاقات ناخواسته حتی خطرناک هم می‌شوند و باعث جراحت‌های شدید بازیگران یک فیلم یا سریال شده‌اند. بااین‌حال در زمان مراحل ساخت فیلم Blade Runner 2049 شاهد رخ دادن یکی از همین اتفاق‌ها بودیم که در آن هریسون فورد به‌طور ناخواسته مشت محکمی به‌صورت رایان گاسلینگ کوبید؛ بله درست شنیدید. در سکانسی که این دو بازیگر در تالاری بسیار بزرگ با یکدیگر درگیر می‌شوند، شخصیت دکارد مشت محکمی به‌صورت شخصیت کی با بازی رایان گاسلینگ می‌کوبد که البته قرار نبود این مشت در زمان فیلم‌برداری واقعا به‌صورت گاسلینگ برخورد کند.

در آن لحظه رایان گاسلینگ صورت خودش را بیش از حد برنامه‌ریزی شده به بدن هریسون فورد نزدیک کرد و همین موضوع باعث شد تا مشت محکم فورد به‌صورت وی برخورد کند. البته پس از رخ دادن این موضوع این ۲ بازیگر بارها در برنامه‌های تلویزیونی این اتفاق را تعریف کردند و بارها به‌خاطر آن با یکدیگر خندیدند. هریسون فورد در یکی از این برنامه‌های تلویزیونی به شوخی گفت: «من در طول این همه سال بارها و بارها در این صحنه‌های مربوط‌به درگیری حضور داشتم و هزاران مشت به سمت بازیگران مختلف پرتاب کردم و تنها یک بار یکی از این مشت‌ها به اشتباه به‌صورت بازیگر مقابلم برخورد کرد. حالا اشتباه از من بوده یا از بی‌تجربگی رایان؟»

۷- فیلم بلیدرانر ۲۰۴۹ حدودا ۴ ساعت زمان داشت

فیلم بلیدرانر ۲۰۴۹ با بودجه‌ای ۱۵۰ میلیون دلاری تولید شد ولی فروش آن در گیشه‌ها نتوانست از مرز ۲۷۰ میلیون دلار فراتر رود و بسیاری از اهالی سینما از جمله ریدلی اسکات، کارگردان قسمت نخست دلیل این موضوع را طولانی بودن آن می‌دانند. بیشتر بودجه این فیلم صرف این موضوع شد تا آینده را با حداقل استفاده از تکنولوژی CGI روی پرده سینماها اکران کند و دنی ویلنوو برای این کار سنگ تمام گذاشت و واقعا می‌توان برخی از تصاویر این فیلم را شگفت‌انگیز دانست. بااین‌حال میزان فروش این فیلم بدون شک برای سازندگان آن ناامیدکننده به‌شمار می‌رود.

ریدلی اسکات، کارگردان فیلم بلیدرانر محصول سال ۱۹۸۲ در مصاحبه‌ای درباره فروش ناامیدکننده فیلم بلیدرانر ۲۰۴۹ گفت: «شاید بسیاری تصور کنند که مدت زمان این فیلم باعث شکست مالی آن شده ولی نباید فراموش کنند که فیلم نخست مجموعه کمتر از ۲ ساعت زمان داشت و بازهم موفقیت مالی چشمگیری به‌دست نیاورد. روند داستانی فیلم جدید بلیدرانر کمی آهسته به‌نظر می‌رسد و به‌نظر من دنی ویلنوو عزیز می‌توانست تقریبا نیم ساعت از تصاویر آن را از نسخه پایانی حذف کند. بااین‌حال به‌هیچ‌وجه نمی‌توانیم به‌طور مطمئن بگوییم که اگر این فیلم کمی کوتاه‌تر بود می‌توانست فروش بهتری داشته باشد. این فیلم برای تمام سلیقه‌ها نیست و طبیعی است که قشر عظیمی از سینمادوستان به آن علاقه‌ای نداشته باشند».

بااینکه فیلمی که ما تماشا کردیم حدود ۲ ساعت و ۴۴ دقیقه زمان داشت و همین زمان آن را به فیلمی طولانی تبدیل کرده بود و حتی ریدلی اسکات معتقد بود که دنی ویلنوو می‌توانست حدود نیم ساعت از آن را حذف کند ولی نسخه کامل فیلم بلید رانر ۲۰۴۹ حدود ۴ ساعت زمان داشت؛ بله، تماشا کردن نسخه کامل این فیلم حدود ۴ ساعت طول می‌کشید! تازه فیلمی که اکران شد و ما تماشا کردیم نسخه کوتاه‌شده‌ای از فیلم Blade Runner 2049 به‌شمار می‌رود و دنی ویلنوو با حذف دقایق زیادی از فیلم آن را به‌تصویر کشیده است.

به‌این‌ترتیب بیش از یک ساعت از تصاویر مربوط‌به این فیلم، فیلم‌برداری و تهیه شده‌اند ولی ما آن‌ها را تماشا نکرده‌ایم و به‌همین‌دلیل شایعات زیادی وجود دارد که شاید در آینده‌ای نزدیک شاهد پخش نسخه کامل فیلم بلیدرانر ۲۰۴۹ باشیم. موضوعی که شخص دنی ویلنوو علاقه زیادی به آن ندارد و پخش کردن نسخه‌ای جدید و بلندتر از یک فیلم سینمایی را کاری اشتباه می‌داند. بااین‌حال شک نکنید که طرفداران پروپاقرص فیلم بلیدرانر ۲۰۴۹ مثل خود من از انتشار این نسخه استقبال و تک‌تک دقایق آن را با لذت زیادی تماشا خواهند کرد؛ اتفاقی که می‌تواند بسیار هیجان‌انگیز باشد.

۸- ادای احترام بلیدرانر ۲۰۴۹ به فیلم نخست

در لحظات آغازین فیلم Blade Runner 2049 با تصاویری بسیار اتمسفریک و زیبا روبه‌رو می‌شویم که فیلم به‌وسیله آن‌ها به خوبی شخصیت کی را به مخاطب خودش معرفی می‌کند. در یک مزرعه دورافتاده شخصیت کی در یک درگیری سخت با یک رپلیکانت او را تسلیم می‌کند و اینگونه بیننده فیلم می‌تواند اطلاعات بسیار خوبی از شخصیت کی به‌دست آورد. بااین‌حال این سکانس اصلا و ابدا در فیلم‌نامه فیلم بلیدرانر ۲۰۴۹ وجود نداشت و به‌طور تمام و کمال در زمان مراحل فیلم‌برداری به فیلم‌نامه فیلم اضافه شد. داستان بسیار جالبی که درباره این سکانس وجود دارد این است که این سکانس و این شیوه معرفی شخصیت اصلی توسط ریدلی اسکات برای فیلم نخست بلیدرانر نوشته شده بود و او قصد داشت شخصیت ریک دکارد را به‌این‌صورت و در چنین اتمسفری به بینندگان فیلم معرفی کند.

سرانجام پس از اضافه شدن توضیحاتی که به فیلم اول اضافه شد، ریدلی اسکات تصمیم گرفت این سکانس آغازین را از فیلم حذف کند. زمانی‌که دنی ویلنوو در ملاقاتش با ریدلی اسکات متوجه وجود چنین سکانسی شد بدون معطلی تصمیم گرفت تا شخصیت اصلی فیلم خودش را ازطریق ایده ریدلی اسکات به بیننده نشان دهد تا علاوه‌بر اینکه فیلمش با تصاویری زیبا آغاز می‌شود ادای احترامی هرچند کوچک به فیلم نخست کرده باشد. بااین‌حال با تماشای تصاویر آغازین فیلم بلیدرانر ۲۰۴۹ خیلی سخت می‌توانیم حدس بزنیم که این روند آغاز شدن داستان به‌طور کلی مربوط‌به فیلم دیگری است.

۹- آیا ریک دکارد یک رپلیکانت است؟

سوالی که مطرح کردیم بدون هیچ شکی یکی از بزرگ‌ترین سؤال‌های علاقمندان فیلم‌های علمی تخیلی و مخصوصا طرفداران دوآتیشه مجموعه بلیدرانر به‌شمار می‌رود. سوالی که بحث‌های زیادی درباره آن شکل گرفته و حتی کارگردان و بازیگران فیلم نخست هم درباره آن اختلاف نظر دارند. در این مورد ما قصد نداریم به این سؤال پاسخی قاطع بدهیم و تنها به بررسی شواهد و صحبت‌های افراد مختلف خواهیم پرداخت. پس از آن شما می‌توانید از این اطلاعات نتیجه‌گیری کرده و آن را با ما درمیان بگذارید.

اول به موضوعی اشاره کنیم که بسیاری از موافقان این موضوع آن را مهم‌ترین دفاعیه خود می‌دانند. یک نسخه از قسمت اول این مجموعه تحت عنوان Director's Cut وجود دارد که می‌توان آن را در سطح اینترنت پیدا کرد. این نسخه از فیلم ‌‌‌Blade Runner دارای تصاویر و سکانس‌هایی است که در نسخه اصلی و اکران شده در سینماها وجود ندارند و یکی از مهم‌ترین سکانس‌های موجود در این نسخه به رویایی مربوط می‌شود که ریک دکارد می‌بیند. او در این رویا یک اسب تک‌شاخ را مشاهده می‌کند و در پایان فیلم شخصیت گاف با بازی ادوارد جیمز اولموس یک اوریگامی به شکل یک اسب تک‌شاخ را جلوی در خانه دکارد قرار می‌دهد. این رویای شخصیت دکارد از فیلم نهایی حذف شد تا تنها همان سکانس مربوط‌به اوریگامی یونیکورن در فیلم باقی بماند. حالا چرا این موضوع اهمیت دارد؟

  • حقایق جالب فیلم Duneحقایق جالب فیلم Arrivalنقد فیلم Blade Runner 2049

برای توضیح این موضوع باید به صحبت‌های ریدلی اسکات بپردازیم که در مصاحبه‌ای با رسانه WIRED در سال ۲۰۰۷ در جواب این سؤال که آیا دکارد یک اندروید است یا خیر یک «بله» خیلی محکم گفت و با اشاره به این موضوع توضیح داد: «ریک قطعا یک رپلیکانت است. دکارد درباره مسائلی مانند دیدن رویای یک اسب تک‌شاخ با کسی صحبت نمی‌کند و از طرفی گاف به‌وسیله آن اوریگامی به دکارد نشان داد که از رویای او آگاهی دارد و پرونده او را مطالعه کرده و به‌همین‌دلیل می‌داند که او یک اندروید است؛ چراکه رویاها از قبل در ذهن اندرویدها قرار گرفته‌اند و به‌همین‌دلیل گاف از رویای دکارد خبر دارد».

خب این یک سمت ماجرا بود و در سمت دیگر ماجرا که مخالفان این موضوع قرار گرفته‌اند، بازیگر نقش ریک دکارد یعنی هریسون فورد حضور دارد. درحالی‌که کارگردان فیلم بلیدرانر می‌گوید ریک دکارد یک اندروید است ولی بازیگر این شخصیت به‌هیچ‌وجه چنین عقیده‌ای ندارد. هریسون فورد در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۳ گفت: «به‌نظر من این موضوع بسیار مهم است که مخاطبان فیلم بدانند یک انسان واقعی به‌عنوان نماینده انسان‌ها در فیلم وجود دارد. یک انسان واقعی که بینندگان بتوانند با آن ارتباطی احساسی برقرار کنند و نه یک ماشینِ بدون احساس و بدون روح». نکته جالب ماجرا جایی است که پس از این مصاحبه ریدلی اسکات گفت: «فورد مدتی پیش سرانجام در این بحث تسلیم شد و به من گفت دیگر نیازی نیست درباره آن بحث کنیم و واقعا امیدوارم این موضوع را یک بار هم به‌صورت عمومی بیان کند».

نظر شما همراهان عزیز و همیشگی سایت میدونی درباره مجموعه سینمایی Blade Runner چیست؟ به‌نظر شما آیا ریک دکارد یک اندروید بود یا خیر؟ فکر می‌کنید ممکن است در آینده باز هم شاهد فیلم دیگری از این مجموعه باشیم یا اینکه احتمال دارد دنی ویلنوو نسخه کامل فیلم دوم را پخش کند؟ اگر شما نکته جالبی درباره فیلم‌های این مجموعه در ذهن دارید که در این مقاله به آن اشاره‌ای نشده است آن را با ما و سایر مخاطبان سایت میدونی به اشتراک بگذارید.


افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
4 + 4 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.