در این مقاله به بررسی نکات و حقایق جالب فیلم Zodiac، یکی از بهترین فیلمهای جنایی سینما به کارگردانی دیوید فینچر خواهیم پرداخت. با میدونی همراه باشید.
ژانر جنایی بدون شک یکی از محبوبترین ژانرهای فیلمهای سینمایی بهشمار میرود که هرسال فیلمهای زیادی در این ژانر ساخته میشوند و هرکدام از آنها نیز حرفهایی برای گفتن دارند. بااینحال درمیان آنها، فیلمهایی که براساس داستانهایی واقعی ساخته شدهاند قطعا جذابیت بیشتری دارند و فیلم Zodiac یکی از آن فیلمها تلقی میشود. فیلمی به کارگردانی دیوید فینچر که داستان پرونده زودیاک را بهتصویر میکشد؛ پروندهای که در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی باز شد و هیچوقت به پایان خودش نرسید. پروندهای که در آن یک قاتل زنجیرهای به نام زودیاک افراد زیادی را به قتل رساند ولی نیروهای پلیس نتوانستند او را شناسایی کنند.
دیوید فینچر داستان فیلم را بهقدری هیجانانگیز و جذاب نمایش میدهد که در طول تقریبا دو ساعت و نیم تماشای آن پلک نخواهید زد و مدام منتظر اتفاق مهم بعدی در فیلم هستید. فیلمی که بهخوبی شما را با شخصیتهای خود همراه میکند و بهخوبی به آنها میپردازد؛ شخصیتهایی که با ایفای نقش بازیگرانی مانند جیک جیلنهال، مارک روفالو و رابرت داونی جونیور یکی از مهمترین دلایل جذابیت این فیلم قلمداد میشوند. فیلم زودیاک در سال ۲۰۰۷ میلادی به تهیهکنندگی بردلی فیشر و جیمز وندربیت توسط استودیو فینیکس پیکچرز با بودجهای ۷۰ میلیون دلاری تولید و توسط پارامونت پیکچرز اکران شد. همانطور که اطلاع دارید چند روز پیش تولد دیوید فینچر بود و به همین مناسبت تصمیم گرفتیم تا با هم نگاهی کنیم به نکات و حقایق جالب یکی از بهترین فیلمهای او یعنی فیلم زودیاک؛ حقایقی که شاید از آنها اطلاعی نداشته باشید.
«توجه: مطالعه این مقاله ممکن است قسمتهایی از داستان فیلم Zodiac را برای شما اسپویل کند»
۱- داستان شروع ساخت فیلم
قبل از اینکه فیلم زودیاک در سال ۲۰۰۷ به کارگردانی دیوید فینچر روی پرده سینماها برود، اتفاقات جالب زیادی رخ داد که باهم به بررسی آنها خواهیم پرداخت. همانطور که میدانید این فیلم از روی کتاب زودیاک اثر رابرت گریاسمیت اقتباس شده و حق اقتباس از این کتاب درابتدا در اختیار شرکت دیزنی قرار داشت و این شرکت سالها در تلاش بود که یک فیلم سینمایی از روی این کتاب تهیه کند. در اوایل قرن جدید این حق اقتباس از اختیار شرکت دیزنی خارج شد و دوباره به نویسنده کتاب یعنی رابرت گریاسمیت تعلق گرفت.
این موضوع باعث شد تا جیمز وندربیت، نویسنده فیلم Zodiac و بردلی فیشر، تهیهکننده آن از این فرصت استفاده کنند و در ملاقاتی با گریاسمیت به او پیشنهاد دهند که امتیاز اقتباس از این کتاب را به آنها واگذار کند. گریاسمیت درابتدا برای قبول کردن این پیشنهاد تردید داشت و دلیل او هم این بود که دیزنی برای ساخت این فیلم خیلی تعلل کرد و او فکر میکرد که شاید این افراد هم خیلی برای ساخت آن مصمم نباشند. بااینحال درنهایت پس از صحبتهای جیمز وندربیت و بردلی فیشر، رابرت گریاسمیت با پیشنهاد آنها موافقت کرد و امتیاز اقتباس از کتابش را در اختیار آنها قرار داد.
داستان جالب دیگری درباره دراختیار گرفتن حق اقتباس این فیلم وجود دارد. چند روز قبل از موافقت رابرت گریاسمیت با پیشنهاد بردلی فیشر، او به فیشر گفت که قصد دارد روی نوشتن فیلمنامه فیلم نظر بدهد و در مراحل نوشتن فیلمنامه حضور داشته باشد. او پیشنهادهای زیادی را از فیلمسازان مختلف دریافت کرده بود ولی تمام آنها بهجز بردلی فیشر با خواسته او مخالف کرده بودند. همین خواسته گریاسمیت یکی از مهمترین دلایل جذابیت و محبوبیت این فیلم بهشمار میرود.
جیمز وندربیت در یک مصاحبه تلویزیونی درباره این موضوع توضیحات جالبی داد و گفت: «در تمام مدتی که مشغول نوشتن فیلمنامه این فیلم بودم، رابرت گریاسمیت هم درکنار من حضور داشت. بدون هیچ اغراقی باید بگویم که شناختن او یکی از ارزشمندترین اتفاقات زندگی من بهشمار میرود. او بهطور کامل ما را به زندگی خود دعوت کرد و تمام جزییات زندگی خودش را با ما درمیان گذاشت. او هیچوقت سعی نکرد خودش را بهتر از چیزی که واقعا بود، نشان دهد و این موضوع بسیار باارزش است. هرچه او را بهتر میشناختیم، فیلمنامه فیلم هم به همان نسبت پختهتر میشد و ما دائما درحال تغییر دادن فیلمنامه بودیم. شناختن رابرت گریاسمیت و تماشای جزییات زندگی او باعث شد تا ما بتوانیم او را به واقعیترین شکل ممکن به تصویر بکشیم و بههمیندلیل از صمیم قلب از او ممنونم».
۲- قبول وظیفه کارگردانی فیلم توسط دیوید فینچر
دیوید فینچر را همه ما بهعنوان یکی از بهترین کارگردانهای فیلمهای هیجانانگیز و معمایی میدانیم. کارگردانی که با ساخت فیلم Seven، فیلم Zodiac و فیلم Gone Girl نشان داد چقدر در بهتصویر کشیدن داستانهای رمزآلود مهارت دارد. پس از اینکه در سال ۲۰۰۲ فیلم تریلر Panic Room را ساخت و اکران کرد، تصمیم گرفت یک سریال کوتاه تلویزیونی با اقتباس از یک پرونده قتل حل نشده قدیمی تولید کند. سریال کوتاه The Black Dahlia که درباره کشته شدن الیزابت شورت در سال ۱۹۴۷ جریان داشت ولی درنهایت ساخت آن لغو شد. البته در سال ۲۰۰۶ یک فیلم براساس این داستان به کارگردانی برایان دیپالما روی پرده سینماها رفت.
زمانیکه وندربیت و فیشر پیشنهاد کارگردانی فیلم زودیاک را به دیوید فینچر ارائه کردند او درابتدا آن را نپذیرفت. دلیل اینکه او درنهایت این وظیفه را برعهده گرفت این بود که او قصد داشت داستان یک پرونده قتل حل نشده را در قالب یک سریال کوتاه به تصویر بکشد ولی با لغو شدن آن حالا میتوانست پرونده زودیاک را به نمایش درآورد. بههمیندلیل مدت کوتاهی پس از رد کردن پیشنهاد وندربیت و فیشر، دیوید فینچر در تماسی به آنها گفت که این فیلم را کارگردانی خواهد کرد و نتیجه این تصمیم هم چیزی نبود به جز فیلم بسیار جذاب و هیجانانگیز زودیاک.
۳- ارتباط دیوید فینچر و زودیاک
یکی از دلایلی که دیوید فینچر به این زیبایی فیلم Zodiac را کارگردانی کرده است به توضیحات همین مورد مربوط میشود. درکنار این موضوع که وی به کارگردانی این فیلم علاقهمند بود، دیوید فینچر یک ارتباط شخصی نیز با قاتل این داستان یعنی زودیاک دارد. بااینکه او در سال ۱۹۶۲ در دنور متولد شد ولی خانواده او ۲ سال پس از تولد دیوید فینچر به کالیفرنیا نقل مکان کردند. دقیقا چند سال قبل از نخستین قتل زودیاک و دقیقا در همان شهری که زودیاک حضور داشت. بههمیندلیل زمانیکه دیوید فینچر در دهه نخست زندگی خود بود، او با ترس از زودیاک زندگی خود را گذراند و با ترس از او در این شهر زندگی میکرد.
دیوید فینچر در یک مصاحبه تلویزیونی دراینباره گفت: «من در منطقه مارین زندگی میکردم و در آن منطقه بزرگ شدم. الان که وضعیت جغرافیایی آن منطقه را میبینم و از محل قتلهای زودیاک اطلاع دارم، متوجه میشوم که محله ما از مکان قتلها فاصله زیادی داشت ولی زمانیکه یک دانشآموز دوره دبستان هستید، این نکات را متوجه نمیشوید. یک کودک زیر ۱۰ سال نمیتواند تجزیه و تحلیل کند که آیا این قاتل در نزدیکی آنها به سر میبرد یا خیر، تنها چیزی که من در کودکی به آن فکر میکردم این بود که شاید زودیاک به مدرسه ما بیاید و ما را به قتل برساند. این افکار روی روان یک کودک بسیار تأثیرگذار هستند و میتوانند مخرب باشند. من با ترس از زودیاک بزرگ شدم و توانستم داستان او را به همه نشان دهم».
وی در مصاحبه دیگری با رسانه نیویورک تایمز با اشاره به این موضوع گفت که دلیل قبول کردن پیشنهاد کارگردانی این فیلم دقیقا همان دلیلی بهشمار میرود که او پیشنهاد کارگردانی فیلم Seven را پذیرفت. او در این مصاحبه گفت: «موضوعی که من را به کارگردانی این ۲ فیلم نزدیک کرد یک ترس روانی بود که از بچگی در ذهن من وجود دارد. ترسی از این موضوع که شما هیچوقت متوجه نخواهید شد افراد نزدیک به شما قادر به انجام چه کارهایی هستند؛ شاید یکی از آنها همان قاتل ترسناک باشد. خانوادهها کودکان خود را با کلمه «لولو» میترسانند و زودیاک در زمان بچگی ما دقیقا همان لولوی ترسناکی بود که همه ما از آن میترسیدیم».
۴- تلاش تیم سازنده برای واقعی بودن داستان فیلم
درباره ارتباط رابرت گریاسمیت، نویسنده کتاب زودیاک و جیمز وندربیت، نویسنده فیلمنامه فیلم Zodiac صحبت کردیم که چگونه تلاش کردند داستان فیلم به واقعیترین شکل ممکن به تصویر کشیده شود و حالا وقت آن است که به تلاشهای تحسینبرانگیز سایر افراد حاضر در تیم سازنده فیلم در همین راستا بپردازیم. زمانیکه دیوید فینچر بهعنوان کارگردان این فیلم انتخاب شد، بلافاصله همراهبا جیمز وندربیت و بردلی فیشر تصمیم گرفتند تحقیقات جامعی را درباره پرونده زودیاک انجام دهند. این پرونده بهدلیل قدیمی بودن آن و داستانهای زیادی که درباره آن وجود دارد برای برخیها به یک افسانه تبدیل شده است و داستانهای غیرواقعی زیادی درباره آن میان مردم نقل میشود.
بههمیندلیل دیوید فینچر بههمراه تندربیت و فیشر چند ماه تنها به بررسی این پرونده پرداختند تا داستانهای غیرواقعی را از میان داستانهای مهم و واقعی حذف کنند تا داستانهای حاشیهای و بیربط وارد داستان فیلم نشوند.در این چند ماه این سه نفر درمیان پروندههای پلیس، گزارشهای مستند و بازجوییهای مختلف غرق شده بودند و با افراد بسیار زیادی درباره این داستان صحبت کردند. آنها همچنین با ۲ نفر از قربانیان زودیاک که زنده ماندهاند یعنی مایک ماژیو و برایان هارتنل ملاقاتهایی داشتند و این ۲ نفر نیز در مراحل ساخت فیلم و مخصوصا در زمان نوشتن فیلمنامه آن بهعنوان مشاور در تیم سازنده فیلم حضور داشتند.
بردلی فیشر درباره این چندماه در یک مصاحبه تلویزیونی اطلاعات جالبی داد و گفت: «کار ما خیلی ساده بود. دقیقا میدانستیم چه چیزی میخواهیم. وظیفه ما این بود که هرکسی که کوچکترین ارتباطی با این پرونده دارد را پیدا کنیم، جلوی آنها بشینیم، در چشم آنها نگاه کنیم، سوالاتی بسیار صریح و گاهی سخت از آنها بپرسیم و درنهایت ببینیم آنها چه چیزهایی برای گفتن دارند، برخی از این سوالات شاید ناراحتکننده بودند ولی منبع اصلی اطلاعات ما قلمداد میشدند. ما تمام تلاش خودمان را کردیم که داستان این فیلم و جزییات آن را به واقعیترین شکل ممکن تقدیم بیننده آن کنیم».
همچنین دیوید فینچر در مصاحبه خود با نیویورک تایمز که پیشتر به قسمتی از آن اشاره کردیم، درباره تلاش تیم سازنده فیلم در راستای واقعی بودن داستان توضیحاتی داد و گفت: «من به آنها گفته بودم که از هر مطلبی که در کتاب آمده، استفاده نخواهم کرد و خود رابرت گریاسمیت یعنی نویسنده آن کتاب هم با تصمیم من موافق بود. اگر مطلبی در کتاب بیان شده بود که درباره آن گزارشی از نیروهای پلیس وجود نداشت، از آن استفاده نمیکردم. درباره این پرونده شایعات و داستانهای غیرواقعی زیادی وجود دارد و بههمیندلیل تصمیم گرفتم برای استفاده از مطالبی که گزارشی برای آنها وجود ندارد، با افراد مرتبط با آن داستانها صحبت کنم، در چشمان آنها خیره شوم تا ببینم که آیا حرفهای آنها را باور خواهم کرد یا خیر».
۵- وسواس دیوید فینچر و نقش جنیفر انیستون در انتخاب بازیگران اصلی
همه میدانیم که دیوید فینچر بهدلیل وسواس بسیار زیادش سعی دارد همیشه بهترین بازیگر ممکن برای هر نقش را پیدا کند و قبل از شروع مراحل فیلمبرداری فیلم Zodiac این موضوع به یک مشکل بسیار بزرگ برای او تبدیل شد و او بازیگر مناسبی برای بازی در نقشهای رابرت گریاسمیت و دیوید توشی پیدا نکرده بود. بهدلیل همکاری دیوید فینچر با برد پیت در فیلمهای Seven و Fight Club این ۲ نفر رابطهای بسیار دوستانه و صمیمی با یکدیگر داشتند؛ پس از فیلم زودیاک این ۲ نفر در فیلم The Curious Case of Benjamin Button نیز با یکدیگر همکاری کردند. بهدلیل همین رابطه دوستانه، دیوید فینچر و بردپیت که در آن زمان با جنیفر انیستون ازدواج کرده بود، رفتوآمد زیادی با یکدیگر داشتند و این دو خانواده اوقات زیادی را با هم سپری میکردند.
زمانیکه دیوید فینچر مشکل پیدا نکردن بازیگر مناسب برای این ۲ شخصیت را با برد پیت و جنیفر انیستون درمیان گذاشت برد پیت خیلی سریع به دیوید فینچر گفت که او اصلا به درد این نقشها نمیخورد و فینچر هم با نظر برد پیت موافق بود. جنیفر انیستون به دیوید فینچر پیشنهاد داد تا مارک روفالو و جیک جیلنهال را برای نقشآفرینی در این نقشها مدنظر بگیرد. انیستون در فیلم The Good Girl محصول سال ۲۰۰۲ با جیک جیلنهال و در فیلم Rumor Has It محصول سال ۲۰۰۵ با مارک روفالو همبازی بود.
همچنین دیوید فینچر از ایفای نقش جیک جیلنهال در فیلم Donnie Darko و از نقشآفرینی مارک روفالو در فیلم Collateral بسیار لذت برده بود و بههمیندلیل پس از بررسی پیشنهاد جنیفر انیستون، با آن موافقت کرد و مهمتر آن که این ۲ بازیگر نیز پیشنهاد دیوید فینچر برای حضور در فیلم زودیاک را پذیرفتند. بهاینترتیب جنیفر انیستون، بازیگر شخصیت ریچل گرین در سریال Friends نقش بسیار مهمی در انتخاب بازیگران فیلم زودیاک و بهدنبال آن در موفقیت و محبوبیت این فیلم داشت.
یکی دیگر از وسواسهای عجیب و غریب دیوید فینچر مربوطبه بازی گرفتن از بازیگران یک فیلم یا سریال میشود. او برای ضبط یک سکانس کوتاه چندین و چند تقاضا از بازیگران آن سکانس میکند و آنها باید تکتک آن خواستهها را انجام دهند. هر سه بازیگر اصلی این فیلم برای اولینبار با دیوید فینچر همکاری میکردند و با وسواسها و سختگیریهای او خیلی آشنا نبودند. جیک جیلنهال در مصاحبهای با اشاره به این موضوع گفت: «اگر در برداشت اول خواستههای دیوید فینچر تیک بخورند مطمئن باشید یک معجزه رخ داده است. گاهی اوقات برای ضبط یک سکانس ۹۰ بار آن را انجام میدادیم تا بلاخره به تصاویر بینقصی که در نظر دیوید فینچر قرار داشتند، برسیم».
۶- بازیگر نقش شخصیت زودیاک
پس از اینکه شخصیت زودیاک درخواست کرد که نوشتههای رمزنگاری شده او در روزنامههای کشور منتشر شوند در یکی از نامههای خود نوشت: «من برای ساخت یک فیلم سینمایی درباره خودم بسیار مشتاق هستم و خیلی دوست دارم یک فیلم خوب درباره کارهایی که کردم، تماشا کنم اما چه کسی قرار است نقش من را بازی کند؟» در جواب این سؤال حداقل در فیلم دیوید فینچر باید از عدد سه استفاده کنیم؛ بله، نقش زودیاک را در این فیلم سه بازیگر مختلف ایفا میکنند که البته اگر زودیاک برای شما یکی از شخصیتهای داستان که آنها را تماشا کردیم قلمداد میشود، جواب این سؤال به عدد چهار تغییر پیدا خواهد کرد.
دیوید فینچر برای اینکه شخصیت زودیاک را بهصورت بسیار مرموز بهتصویر بکشد از سه بازیگر مختلف برای ایفای این نقش کمک گرفته است. تصمیم او نتیجه بینقصی در پی داشت و این شخصیت کاملا بهطور رمزآلودی به مخاطب نمایش داده میشود. سه بازیگری که نقش زودیاک را ایفا میکنند به ترتیب جان لیسی، ریچموند آرکت و باب استفنسون هستند. البته باید به این نکته هم اشاره کنیم که اگر فکر میکنید شخصیت آرتور لی آلن همان زودیاک داستان بهشمار میرود پس بازیگر این نقش یعنی جان کارول لینچ چهارمین بازیگری خواهد بود که در فیلم Zodiac نقش قاتل زنجیرهای این داستان را بازی میکند.
۷- تصمیمات عجیب فینچر درباره محیط فیلمبرداری
این مورد از توضیحات این مقاله باز هم ارتباط مستقیمی با وسواس شدید دیوید فینچر و ایدهآلگرایی او دارد. تعداد کمی از سکانسهای فیلم در لوکیشنهای واقعی در سنفرانسیسکو ضبط شدهاند و بسیاری از سکانسهای فیلم را بهدلیل تغییرات بسیار زیاد این شهر از آن زمان تابهامروز، نمیتوانستند در محل واقعی آنها فیلمبرداری کنند.
برای مثال خیابان چری که کارآگاه توشی در آن مشغول انجام تحقیقات درباره پال استین بود، نسبتبه از آن زمان دچار تغییرات بسیار زیادی شده و بههمیندلیل دیوید فینچر نمیتوانست در آن محل فیلمبرداری فیلم را انجام دهد. بههمیندلیل تمام دقایق مربوطبه آن سکانس در یک استودیو فیلمبرداری درمقابل یک پنل آبی رنگ و متحرک ضبط شده است و تمام جزییات آن منطقه در سال ۱۹۶۹ به کمک برنامههای کامپیوتری طراحی شدهاند. تمام المانهایی که در این سکانس تماشا میکنیم بهجز بازیگران، تاکسیها و حاشیه خیابانها نتیجه طراحیهای کامپیوتری هستند. دیوید فینچر برای ضبط این سکانس حتی حاشیه خیابانهای این منطقه را دقیقا مانند سال ۱۹۶۹ به کمک تیم طراحی صحنه این فیلم در آن استودیو بازسازی کرده بود.
جالبترین و شاید مهمترین نکته مربوطبه محل فیلمبرداری فیلم Zodiac به سکانسی مربوط میشود که در آن قاتل داستان درکنار دریاچه بریسا، برایان هارتنل و سیسیلیا شفرد را به قتل میرساند. مانند خیابان چری محیط این دریاچه نیز در طول سالها دستخوش تغییرات زیادی شده است و عناصر محیطی نزدیک این دریاچه هیچ شباهتی با عناصر محیطی این منطقه در زمان کشته شدن قربانیهای زودیاک ندارد. مهمترین تغییر این منطقه به از بین رفتن درختهای بلوط مربوط میشود؛ درختهایی که شخصیت زودیاک قبل از به قتل رساندن آن ۲ نفر پشت یکی از آنها مخفی میشود و امروز هیچ اثری از آن درختهای بلوط در آن منطقه پیدا نمیشود.
بااینحال این بار دیوید فینچر تصمیم گرفت از برنامههای کامپیوتری استفاده نکند و درختهای بلوط را بهطور واقعی در آن منطقه به تصویر بکشد؛ اما مگر میشود؟ دونالد گراهام برت، مدیر طراحی صحنه این فیلم در یک مصاحبه اطلاعات بسیار جالبی درباره این موضوع داد و گفت: «وقتی به آن منطقه رسیدیم، خبری از درختهای بلوط نبود و پیش خودمان گفتیم که میشود با برنامههای کامپیوتری آنها را به تصویر کشید ولی دیوید فینچر نظر دیگری داشت. نظری که شاید دیوانهوار بهنظر برسد ولی نتیجه فوقالعادهای در پی داشت».
او در ادامه افزود: «برای واقعی نشان دادن داستان فیلم ما به درختهای بلوط نیاز داشتیم تا زودیاک پس از مخفی شدن پشت یکی از آنها به قربانیان خود حمله کند ولی نمیتوانستیم آنجا چند درخت بلوط بکاریم و تا رشد کردن آنها صبر کنیم. بههمیندلیل توسط هلیکوپتر دو عدد درخت بلوط بزرگ از یک منطقه دیگر به حاشیه دریاچه بریسا منتقل کردیم، گودالهایی عمیق حفر کردیم و این ۲ درخت را بههمراه ریشه آنها در آن گودالها قرار دادیم و گذاشتیم چند روز در آن منطقه باقی بمانند تا خشک نشوند. فیلمبرداری این سکانس ۲ روز طول کشید و بلافاصله پس از اتمام فیلمبرداری این ۲ درخت را به محل اصلی آنها برگرداندیم. یادم میآید که بردلی فیشر به این تصمیم دیوید فینچر لقب «تصمیمی بسیار گرانقیمت» را داده بود».
درباره وسواسهای دیوید فینچر برای هرچه واقعیتر بودن یک فیلم یا سریال هرچه بگوییم کافی نیست و همین موضوعاتی که در این مقاله به آنها اشاره کردیم به خوبی این مسئله را نشان میدهد که با تصمیمات و کارهای تحسینبرانگیر خود چگونه فیلم Zodiac را به واقعیترین شکل ممکن به تصویر میکشد. نظر شما همراهان عزیز و همیشگی سایت میدونی درباره فیلم Zodiac، مراحل ساخت آن و تصمیمات دیوید فینچر چیست؟ اگر شما هم نکته جالبی درباره این فیلم در ذهن دارید که در این مقاله به آن اشارهای نشده است، آن را با ما و سایر مخاطبان سایت میدونی به اشتراک بگذارید.