در این مقاله به بررسی نکات و حقایق جالب فیلم Schindler's List یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما خواهیم پرداخت. با میدونی همراه باشید.
به بهانه نوشتن این مقاله بار دیگر فیلم Schindler's List تماشا کردم و باز هم این سؤال برای من مطرح شد که یک فیلم چگونه میتواند بهایناندازه تأثیرگذار باشد؟ فیلمهای اقتباسی و تأثیرگذار در تاریخ سینما کم نیستند ولی بدون هیچ شکی فهرست شیندلر جایگاه بسیار ویژهای درمیان آنها خواهد داشت. فیلمی که روایتگر داستان زندگی اسکار شیندلر است و نشان میدهد این شخصیت چگونه جان هزاران انسان بیگناه را نجات داد. شخصیتی که خیلی وقتها از آسایش و رفاه شخصی خودش گذشت و به فکر سایر افراد بود تا آنها بتوانند به زندگی خودشان ادامه دهند. شخصیتی که در پایان فیلم همه ما با چشمانی خیس خداحافظی او را با سایرین تماشا کردیم.
استیون اسپیلبرگ، کارگردان فیلم Schindler's List بهقدری فیلم باکیفیت ساخته است که احتمالا شمارش آنها از دستمان در رفته و درمیان این همه فیلم خوب و بهیادماندنی، فهرست شیندلر بهعقیده بسیاری از اهالی سینما بهترین فیلم او بهشمار میرود. فیلم Schindler's List در سال ۱۹۹۳ به تهیهکنندگی برانکو لوستینگ، جرالد آر مولن و استیون اسپیلبرگ توسط استودیو یونیورسال پیکچرز با بودجهای ۲۲ میلیون دلاری تولید و اکران شد. این فیلم برخلاف انتظارها توانست فروش بسیار عالی ۳۳۰ میلیون دلاری را تجربه و به یک پروژه بسیار موفق چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ محتوا تبدیل شود. در این مقاله تصمیم گرفتیم تا نگاهی داشته باشیم به نکات و حقایق جالب فیلم فهرست شیندلر؛ حقایقی که شاید از آنها اطلاعی نداشته باشید.
۱- داستان واقعی Schindler's List
همانطور که احتمالا اطلاع دارید فیلم Schindler's List از روی کتابی به نام Schindler’s Ark نوشته توماس کنیلی اقتباس شده و داستان جالبی پشتسر پیدایش ایده این کتاب قرار دارد. پولداک فِفِربرگ که با نام لئوپالد پیج نیز شناخته میشود یکی از نجاتیافتههای هولوکاست بهشمار میرود. او در شهر سورنتو در کشور ایتالیا در دهه ۸۰ میلادی یک فروشگاه کالاهای چرمی داشت و در آن زمان فکرش را هم نمیکرد داستانش به یکی از بهترین و تاثیرگذارترین داستانهای تاریخ تبدیل شود. توماس کنیلی، نویسنده استرالیایی در اکتبر سال ۱۹۸۰ در یکی از تورهای جهانی خود برای کتاب جدیدش به شهر سورنتو رفت و خیلی اتفاقی سر از فروشگاه آقای پیج درآورد.
پس از صحبتی مختصر آقای پیج متوجه شد که مشتری او یعنی توماس کنیلی یک نویسنده مشهور تلقی میشود که یکی از داستانهای او قبلا به فیلم تبدیل شده است. بههمیندلیل به او گفت: «من بهترین داستان تاریخ که سینهبهسینه نقل شده است را میدانم، دوست داری آن را برایت تعریف کنم؟» اینگونه آقای پولداک فِفِربرگ یا همان لئوپالد پیج داستان خودش، همسرش و هزاران فرد یهودی دیگر که توسط فردی به نام اسکار شیندلر در جنگ جهانی دوم نجات داده شده بودند را برای توماس کنیلی تعریف کرد. اینکه چگونه اسکار شیندلر با خرید یک کارخانه در آلمان جان هزاران انسان را نجات داد.
لئوپالد پیج تنها به گفتن داستان اسکار شیندلر بسنده نکرد و اسنادی درباره شیندلر را دراختیار کنیلی قرار داد. کپیهایی از سخنرانیها، مدارک کارخانه، اعترافهای اسکار شیندلر و اسامی تمام افرادی که در آن کارخانه جانشان نجات داده شد. کنیلی ساعتها داستان پیج را گوش داد و حتی روزهای بعدی برای فهمیدن ادامه داستان به فروشگاه آقای پیج رفت. داستان آقای لئوپالد پیج تاثیر بسیار زیادی روی توماس کنیلی گذاشت و همین داستان باعث شد تا کنیلی کتاب Schindler’s Ark را بنویسد و همین کتاب بعدها تبدیل به منبع اصلی الهام استیون اسپیلبرگ برای ساخت فیلم فهرست شیندلر شد.
پولداک فِفِربرگ (لئوپالد پیج) در سال ۱۹۶۳ قصد داشت داستان خودش را به یک فیلم یا حداقل به یک کتاب تبدیل کند که ایده او توسط استودیوها و افراد زیادی رد شد. او قصد داشت برای ادای احترام به اسکار شیندلر این کار را بههرنحوی که شده انجام دهد ولی هربار به بنبست برخورد میکرد. استودیو MGM به ساخت داستان آقای پیج نزدیک شده بود که این پروژه درنهایت لغو شد تا اینکه آقای کنیلی داستان پیج را به کتابی بسیار جذاب تبدیل کرد؛ کتابی که توانست جایزه ادبی مَن بوکر (The Man Booker Prize) را به خودش اختصاص دهد. آقای لئوپالد پیج در زمان ساخت فیلم Schindler's List بهعنوان مشاور در تیم سازنده آن حضور داشت و استیون اسپیلبرگ از مشاورههای او برای هرچه واقعیتر ساختن این فیلم کمک زیادی گرفت. شخصیت پولداک فِفِربرگ (لئوپالد پیج) در فیلم فهرست شیندلر توسط جاناتان ساگال بهتصویر کشیده شده است.
داستان علاقه استودیو MGM به ساخت این فیلم بسیار جالب است. در دهه ۶۰ میلادی آقای پیج توانست همسر ماروین گاش، یکی از تهیهکنندگان این استودیو را در فروشگاه خود ملاقات کند و بههمیندلیل خانم گاش پس از تعریف داستان آقای پیج برای ماروین گاش باعث شد تا استودیو MGM حق تولید این فیلم را به مبلغ ۵۰ هزار دلار از لئوپالد پیج خریداری کند. این استودیو در اقدامی مهم و وسیع با افراد بسیاری از نجاتیافتگان این اتفاق و حتی با خود اسکار شیندلر مصاحبه کرد تا بتواند فیلم را با جزییات کامل تهیه کند. این پروژه درنهایت به مرحله تولید نرسید و اطلاعاتی از دلیل لغو شدن آن دردسترس عموم قرار نگرفته است.
۲- شروع ساخت فیلم
سید شینبرگ، رئیس سابق استودیو یونیورسال پیکچرز (Universal Pictures) که استیون اسپیلبرگ او را به چشم پدر خود میدید، در سال ۱۹۸۲ کتاب Schindler’s Ark را بهمحض منتشر شدن به استیون اسپیلبرگ هدیه داد. اسپیلبرگ پس از مطالعه این کتاب رو به شینبرگ گفت: «عجب داستان فوقالعادهای میشود، اینطور نیست؟» ایده ساخت یک فیلم براساس کتاب آقای کنیلی از همان سال ۱۹۸۲ در ذهن اسپیلبرگ حضور داشت و درنهایت استودیو یونیورسال امتیاز اقتباس از این کتاب را دراختیار گرفت. پس از انتشار این کتاب استیون اسپیلبرگ، توماس کنیلی و لئوپالد پیج یکدیگر را ملاقات کردند و اسپیلبرگ به آقای پیج قول داد که داستانش را یک دهه بعد روی پرده سینماها ببرد.
چرا استیون اسپیلبرگ قصد داشت برای ساخت این فیلم یک دهه صبر کند؟ اسپیلبرگ در آن زمان درحال ساخت فیلمهای مجموعه ایندیانا جونز بود و پس از آن پروژههای مهم دیگری را شروع کرد. او در آن زمان قصد نداشت فیلمی تا این حد تاریک با درامی تا این حد تأثیرگذار تولید کند. اسپیلبرگ عقیده داشت این فیلم اگر در دهه ۸۰ روی پرده سینماها میرفت، تا این اندازه موفق و محبوب نمیشد و او دهه ۹۰ را برای ساخت این داستان مناسبترین زمان میدانست. نکته جالب جایی است که در این ۱۰ سال استودیوهای دیگری نیز در تلاش بودند تا این داستان را به تصویر بکشند ولی حق امتیاز ساخت آن دراختیار یونیورسیال باقی ماند و آقای کنیلی و آقای پیج از تصمیم خودشان منصرف نشدند و تا ساخت این داستان توسط یونیورسیال و استیون اسپیلبرگ صبر کردند.
۳- احتمال حضور کارگردانها و بازیگرانی متفاوت در این فیلم
استیون اسپیلبرگ درابتدا قرار بود تنها تهیهکننده این فیلم باشد و قصد داشت وظیفه کارگردانی فیلم فهرست شیندلر را به کارگردان دیگری بسپارد. او درابتدا این وظیفه مهم را به رومن پولانسکی پیشنهاد کرد. پولانسکی در فاجعه هولوکاست حضور داشت و یکی از نجاتیافتگان این اتفاق بهشمار میرود و نکته جالبتر این است که با عدهای از افراد نجاتیافته توسط اسکار شیندلر ارتباط دارد و آنها را از نزدیک میشناسد. رومن پولانسکی درنهایت پیشنهاد اسپیلبرگ را رد کرد؛ دلیل تصمیم پولانسکی این بود که داستان اسکار شیندلر برای او بیش از اندازه دردناک است و یادآور خاطرات بسیار بدی برای او میشود. رومن پولانسکی حدود یک دهه پس از فیلم فهرست شیندلر فیلم The Pianist را کارگردانی کرد؛ فیلمی درباره هولوکاست و یکی از بهترین فیلمهای قرن جدید.
پس از رومن پولانسکی، استیون اسپیلبرگ وظیفه کارگردانی این فیلم را به مارتین اسکورسیزی پیشنهاد داد. اسکورسیزی یک کاتولیست بهشمار میرود و عقیده داشت این فیلم اگر توسط یک فرد یهودی ساخته شود، بسیار بهتر و واقعیتر بهتصویر کشیده خواهد شد. پس از مارتین اسکورسیزی کارگردانهای برجسته دیگری مانند سیدنی لومت، بیلی وایلدر و سیدنی پولاک پیشنهاد اسپیلبرگ را برای کارگردانی این فیلم رد کردند. آنها اعتقاد داشتند هیچ کارگردانی بیشتر از خود اسپیلبرگ برای ساخت این فیلم مناسب نیست و درنهایت استیون اسپیلبرگ درکنار تهیهکنندگی این فیلم وظیفه کارگردانی آن را هم برعهده گرفت.
از کارگردان فیلم عبور کنیم و به نقش شخصیت اسکار شیندلر برسیم؛ شخصیتی که با ایفای نقش لیام نیسون به یکی از بهیادماندنیترین شخصیتهای سینما تبدیل شد ولی بااینحال لیام نیسون انتخاب نخست اسپیلبرگ و سازندگان فیلم بهشمار نمیرفت. نخستین انتخاب برای شخصیت اسکار شیندلر کسی نبود بهجز دنیل دی لوئیس و پس از رد کردن پیشنهاد سازندگان فیلم توسط او بازیگران دیگری مانند رابرت دوال، استلان اسکاشگورد، کوین کاستنر و برونو گانس برای نقشآفرینی در این نقش مدنظر سازندگان این فیلم بودند. انتخاب بعدی پس از دنیل دی لوئیس، مل گیبسون بود که در آن زمان یک سوپراستار محسوب میشد ولی بهدلایلی پیشنهاد حضور در نقش اصلی این فیلم را نپذیرفت.
مهمترین دلیل انتخاب لیام نیسون بهعنوان بازیگر نقش شخصیت اسکار شیندلر در فیلم Schindler's List به هریسون فرود مربوط میشود. حالا چرا هریسون فورد؟ پس از اینکه تمام بازیگران مدنظر اسپیلبرگ پیشنهاد او را رد کردند، او به سراغ هریسون فورد یکی از بازیگران صاحب سبک سینما رفت. فورد پس از مطالعه داستان بلافاصله پیشنهاد اسپیلبرگ را رد کرد. دلیل تصمیم فورد بسیار جالب است؛ فورد بهقدری تحت تاثیر داستان قرار گرفته بود که دوست نداشت اهمیت و تاثیرگذاری داستان فیلم تحت تاثیر شهرت او قرار بگیرد. اسپیلبرگ از دلیل هریسون فورد شگفتزده شد و این نقش را لیام نیسون پیشنهاد داد؛ لیام نیسون در آن زمان بازیگر تقریبا ناشناختهای قلمداد میشد.
۴- بودجه فیلم، دستمزد اسپیلبرگ و ریسکهایی بزرگ
پس از انتظار ۱۰ ساله اسپیلبرگ برای ساخت فیلم فهرست شیندلر، تردیدهایی برای سران استودیو یونیورسال و شخص سید شینبرگ پیش آمد. آنها ساخت یک فیلم سیاه و سفید سه ساعته که درباره هولوکاست جریان دارد را یک ریسک بسیار بزرگ در آن زمان قلمداد میکردند ولی استیون اسپیلبرگ بدون هیچ تردیدی به این داستان اعتماد کامل داشت. بودجه ۲۲ میلیون دلاری موردنیاز برای ساخت این فیلم یکی دیگر از مشکلاتی بود که سران یونیورسال فکر میکردند شاید به ضرر آنها تمام شود. بههمیندلیل مدیران یونیورسال به اسپیلبرگ پیشنهاد دادند قبل از ساخت فیلم Schindler’s List یک بلاکباستر سودآور تولید کند تا با سود آن با خیال راحت به ساخت فهرست شیندلر مشغول شود.
این پیشنهاد با موافقت استیون اسپیلبرگ مواجه شد و همین موضوع دلیل اصلی تولد سری فیلمهای پارک ژوراسیک بهشمار میرود. اسپیلبرگ با ساخت این فیلم و اکران آن در تابستان ۱۹۹۳ سود مالی بسیار خوبی را برای استودیو یونیورسال به ارمغان آورد و پس از آن با تولید فیلم فهرست شیندلر این فیلم مهم را در دسامبر همان سال روی پرده سینماها برد. این فیلم درنهایت توانست فروش بسیار خوب ۳۳۰ میلیون دلاری را تجربه کند و از لحاظ مالی هم برای این استودیو به یک پروژه موفق تبدیل شود.
به احتمال فراوان حتما میدانید که جناب استیون اسپیلبرگ بهدلیل ساخت فیلمهایی بسیار باکیفیت که بیشتر آنها فیلمهایی بسیار پرهزینه و بسیار سودآور بودند، سرمایه هنگفتی دارد. پس از تردیدهای سران یونیورسال استیون اسپیلبرگ به آنها اعلام کرد که برای ساخت فیلم Schindler’s List هیچگونه دستمزد و پاداشی نخواهد گرفت تا فیلم به مرحله سوددهی برسد. تصمیم او به این دلیل بود که اسپیلبرگ اعتماد کاملی به داستان این فیلم داشت.
بااینحال پس از سود مالی بسیار خوب این فیلم استیون اسپیلبرگ پاداش و دستمزد خودش از این فیلم را در جهت منافع شخصی خرج نکرد. او عقیده داشت اهمیت و ماندگاری داستان این فیلم از منافع مالی بسیار مهمتر است. اسپیلبرگ تمام دستمزد و پاداشهای خود را صرف تشکیل یک مؤسسه خیریه کرد؛ مؤسسهای که با نظارت استیون اسپیلبرگ در سال ۱۹۹۴ تأسیس شد و تا امروز درجهت کمک و یاری رساندن به بازماندگان فاجعه هولوکاست فعالیت میکند. این تصمیم استیون اسپیلبرگ و تصمیم او برای تأسیس این مؤسسه با درآمد شخصی خودش از فیلم فهرست شیندلر واقعا تحسینبرانگیز است.
۵- تلاش اسپیلبرگ برای هرچه واقعیتر بودن فیلم
استیون اسپیلبرگ برای اینکه داستان کتاب Schindler’s Ark بهبهترین و واقعیترین شکل ممکن بهتصویر کشیده شود، تلاش بسیار زیادی انجام داد. او برای اینکه تصویر بهتری از داستان در ذهنش پیدا کند، قبل از شروع فیلمبرداری شخصا به لهستان سفر کرد. او در این سفر با بازماندگان هولوکاست از نزدیک دیدار و با آنها به گفتوگو پرداخت. اسپیلبرگ همچنین از مکانهایی واقعی که قصد داشت در فیلم آنها را بهتصویر بکشد بازدید کرد و در خیابان پامورسکا به خانهای رفت که سالها پیش شخصیت اسکار شیندلر در آن محل ساکن بود. درنهایت فیلمبرداری فیلم فهرست شیندلر در محلی نزدیک به یک معدن سنگ متروکه در مدت ۹۲ روز انجام شد. تیم سازنده این فیلم همچنین اجازه داشتند پشت درهای ورودی اردوگاه آشویتس تصاویر مربوطبه این فیلم را ضبط کنند.
استیون اسپیلبرگ برای واقعیتر کردن فیلم فهرست چندلر درابتدا تصمیمی شاید غلط گرفت. او قصد داشت این فیلم را با زبان لهستانی و زبان آلمانی تهیه کند و یک زیرنویس انگلیسی روی تصاویر آن قرار دهد. این تصمیم خوشبختانه درنهایت لغو شد. اسپیلبرگ در مصاحبهای درباره این موضوع گفت: «این تصمیم شاید در نگاه اول برای من مناسب بهنظر میرسید ولی بعدا متوجه شدم که کاملا اشتباه است. اهمیت تصاویر و داستان این فیلم بهقدری زیاد است که بههیچوجه دوست نداشتم نگاه و تمرکز بیننده از آن برداشته شود و آنها بهجای تصاویر و داستان آن به خواندن زیرنویس مشغول شوند».
به مهمترین المان بصری فیلم یعنی سیاه و سفید بودن آن بپردازیم. ایده این موضوع توسط اسپیلبرگ و یانوش کامینسکی، فیلمبردار این فیلم مطرح شد و در میان تمام مسئولان استودیو یونیورسال هیچکس با این ایده موافق نبود بهجز آقای سید شینبرگ. تمام افراد حاضر در استودیو عقیده داشتند این تصمیم باعث میشود هولوکاست آنطور که باید و شاید در این فیلم تأثیرگذار نباشد ولی اسپیلبرگ نظر دیگری داشت. اسپیلبرگ درباره این موضوع گفت: «من و یانوش قصد داشتیم به سبک فیلمهای اکسپرسیونیست آلمانی و فیلمهای نئورئالیست ایتالیایی تصاویر این فیلم را تهیه کنیم. این موضوع بهنظر ما مناسب بود، تمام تجربه من از هولوکاست به صحبتهای افراد بازمانده از آن و تصاویر مربوطبه آن فاجعه محدود میشود؛ صحبتهایی بسیار تاریک و تصاویری که تماما سیاه و سفید بودند و بههمیندلیل سیاه و سفید بودن این فیلم بهنظر من کاملا مناسب قلمداد میشود».
۶- فهرستهای آقای اسکار شیندلر
عنوان فیلم شاید مهمترین داستان فیلم بهشمار رود. فهرستی که توسط شخصیت اسکار شیندلر تهیه و بهوسیله آن جان هزاران نفر در جریان جنگ جهانی نجات داده شد. بااینحال این شخصیت تنها یک یا دو فهرست تهیه نکرده بود و در واقعیت اسکار شیندلر هفت فهرست مختلف دراختیار داشت تا بتواند افراد حاضر در آنها را از مرگ نجات دهد. از این تعداد چهار فهرست که توسط این فرد نوشته شده بود هنوز سالم هستند و هنوز وجود خارجی دارند. دو عدد از آنها در کشور اسرائیل و یکی از آنها در موزه هولوکاست در شهر واشنگتن قرار گرفتهاند. آخرین فهرستی که همچنان سالم مانده است در سال ۲۰۱۳ در یک مزایده خصوصی در سایت eBay به فروش گذاشته شد که درنهایت این مزایده به سرانجام نرسید.
در فیلم Schindler's List تنها به دو فهرست ابتدایی اشاره میشود که در سال ۱۹۴۴ توسط اسکار شیندلر تهیه شدهاند. این ۲ فهرست با عنوان فهرستهای زندگی (The Lists of Life) شناخته میشوند. ۵ فهرست دیگر درواقع نسخههای کاملشده همان دو فهرست ابتدایی هستند. فهرستهایی که شامل نام بیش از هزار نفر از افرادی میشود که توسط اسکار شیندلر در کارخانه او استخدام شدند و اینگونه جانشان نجات پیدا کرد.
۷- دختری با کُتِ قرمز
بدون شک با تماشا کردن فیلم فهرست شیندلر یکی از المانهایی که توجه شما را به خود جلب میکند، دختری است که با یک کت قرمز رنگ در میان جهان سیاهوسفید و پر از کثافت فیلم، رنگی باقی مانده است. شاید سالها بعد در جهان فیلم او هم سیاهوسفید شود ولی چیزی که اهمیت دارد این است که وقتی فیلم را تماشا میکنیم، آن دخترک معصوم برای ما نمادی از آزادی تمام انسانها بهشمار میرود. دخترکی که در دنیای ناامید فیلم هربار چشممان به او میخورد گرمای امید را حس میکردیم. دخترکی در آن شلوغیها خیلی آرام راهش را میرود، انگار قصد دارد به ما نشان دهد آزادی هیچوقت متوقف نمیشود و سرانجام از راه خواهد رسید.
داستان بسیار جالبی درباره این دختر و بازیگر این شخصیت وجود دارد. به بازیگری که این شخصیت را به این زیبایی خلق کرد، بپردازیم. اولیویا دابروسکا، بازیگر لهستانی که مرز ۳۲ سالگی را رد کرده و غیر از چند فیلم در سنین کودکی و نوجوانی فعالیت زیادی در سینما نداشته است. دابروسکا تنها چهار ساله بود که در فیلم Schindler's List به ایفای نقش پرداخت و با همان نقش کوتاه به یکی از بهیادماندنیترین شخصیتهای این فیلم تبدیل شد. در آن زمان استیون اسپیلبرگ از او درخواست کرد تا قبل از ۱۸ سالگی این فیلم را تماشا نکند و دابروسکا هم این قول را به اسپیلبرگ داد ولی درنهایت در ۱۱ سالگی فیلم فهرست شیندلر را تماشا کرد.
از دست ندهید
- بهترین فیلم های استیون اسپیلبرگحقایق جالب فیلم Saving Private Ryanحقایق جالب فیلم Citizen Kane
او درباره این موضوع در مصاحبهای با رسانه Daily Mail توضیحات جالبی داد و گفت: «من قولم با آقای اسپیلرگ را شکستم و نتوانستم به آن عمل کنم. بهعنوان یک کودک مدام با عکس خودم مواجه میشدم و مردم مدام از من درباره حضور در این فیلم سؤال میکردند ولی نمیدانستند که من هیچ اطلاعاتی از این فیلم ندارم. متوجه شده بودم که در فیلمی تأثیرگذار حضور داشتم و اتفاقی برای من رخ داده که میتوانم به آن افتخار کنم. بااینحال دیگر نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و در ۱۱ سالگی این فیلم را تماشا کردم و ای کاش این کار را نمیکردم. آقای اسپیلبرگ حق داشت، من باید تا ۱۸ سالگی صبر میکردم. یکی از دلایلی که خیلی نتوانستم در سینما حضور پیدا کنم، تماشا کردن همین فیلم بود. تاثیر بدی روی من گذاشت و ای کاش تا ۱۸ سالگی صبر میکردم».
اما به دخترک قرمزپوش داستان برسیم. نام واقعی این دختر روما لیگوکا بود، دخترکی که از محلههای گِتو فرار کرد و توانست جان خودش را حفظ کند. داستان کت قرمز او کاملا واقعی است. زمانیکه قصد داشت از خانه بیرون رود بهدلیل علاقه زیادی که به کت قرمز رنگ خود داشت، آن را پوشید و همراه آن توانست از آن مکان فرار کند. او درحالحاضر در حرفه نقاشی در کشور آلمان فعالیت میکند. او در سال ۲۰۰۳ کتابی درباره زندگی خود و نجات یافتن از فاجعه هولوکاست نوشت و آن را تحت عنوان دختری با کت قرمز (The Girl in the Red Coat) منتشر کرد. او همچنان آن کت معروف را همراه خود دارد و از آن بهعنوان دلیل زنده بودنش یاد میکند.
نظر شما همراهان همیشگی و عزیز سایت میدونی درباره فیلم Schindler's List چیست؟ اگر شما هم نکته جالبی درباره این فیلم در ذهن دارید که در این مقاله به آن اشارهای نشده است، آن را با ما و سایر مخاطبان سایت میدونی به اشتراک بگذارید.